کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



توانایی ها : چون افراد با مهارت‌های بالا برا ی سازمان ارزشمند هستند . این امر پاداش سازمان را به ]نها افزایش می‌دهد و نتیجه مطالعات ماتیو و زاجاک تاکیدی بر همبستگی مثبت این دو متغیر می‌باشد .

 

    1. حقوق و دستمزد : حقوق و دستمزد موجب عزت نفس برای فرد می شود و بدین ترتیب تعهد را افزایش می‌دهد . اگر چه نتایج تحقیقات متعدد همبستگی مثبت اما ضعیفی را بین این دو متغیر نشان می‌دهد .

خصوصیّات شغلی و تعهد سازمانی :

 

اگر چه رابطه خصوصیّات متفاوت شغلی و تعهد سازمانی در تحقیقات متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است اما هیچ مدل نظری برای توضیح دلیل همبستگی آن ها در دست نیست . اغلب مطالعات اشاره به کار ” ا لدهام و هاک من[۸۰] ” دارند .

 

تحقیق” ماتیو و زاجاک ” هم تأیید می‌کند که مشاغل غنی شده ، موجب تعهد سازمانی بیشتر می شود . خصوصیات به دست آمده از تحقیقات شامل مهارت ، استفلال ، چالش و دامنه شغلی است .: تنوع مهارت با تعهد سازمانی دارای همبستگی مثبت است . استقلال و تعهد سازمانی رابطه مثبت و بسیار ضعیفی دارند . مشاغل چالش انگیز با تعهد سازمانی به خصوص ‌در مورد کسانی که به رشد شدید نیازمندند رابطه ی مثبت و قابل توجهی داشته است .

 

تاثیر روابط گروهی و رابطه با رهبر و تعهد سازمانی :

 

در رابطه با تاثیر روابط گروهی و رابطه با رهبر به موارد زیر اشاره می شود :

 

انسجام گروه : برخی مطالعات رابطه انسجام گروهی و تعهد سازمانی را مثبت و تعدادی دیگر ، رابطه این دو را منفی دانسته اند . البته همبستگی حاصل از جمیع تحقیقات مثبت و ضعیف بوده است .

 

وابستگی متقابل وظایف : در اغلب مطالعات رابطه وابستگی وظایف با تعهد ، مثبت و متوسط گزارش شده است . موریس و استیزر[۸۱] بیان می دارند که وقتی کارکنان در شرایط وابستگی شدید وظایف باشند از کمک خود به سازمان و ‌گروه‌های مرتبط آگاهی خواهند یافت و این خود به تعهد نگرشی به سازمان منجر می شود .

 

ملاحظه کاری و ساخت دهی مدیران : هر دو نوع رفتار مدیران با تعهد سازمانی همبستگی نسبی و مثبت دارند البته تحقیقات نشان می‌دهند که این رابطه توسط عواملی از قبیل محیط کاری و خصوصیات پایین دستان تعدیل می شود .

 

ارتباطات رهبر : چگونگی ارتباطات رهبر با تعهد سازمانی همبستگی قوی و مثبت دارد . بدین معنی ، مدیرا نی که ارتباط به موقع و صحیح ایجاد می‌کنند موجب تقویت محیط کار و تعهد بیشتر کارکنان می‌گردند . رهبری مشارکتی نیز با تعهد سازمانی همبستگی مثبت دارد . در محیط های غیر قابل پیش‌بینی تاثیر مدیریت مشارکتی بر تعهد سازمانی بیشتر می شود .

 

    1. -haland ↑

 

    1. -rabinz ↑

 

    1. -Morhed and Griffin ↑

 

    1. Andirsoni ↑

 

    1. Wiliams and Hazer ↑

 

    1. Herzberg ↑

 

    1. -personality ↑

 

    1. correlYong ↑

 

    1. -Introvert ↑

 

    1. -Sholter ↑

 

    1. -extrovert ↑

 

    1. -job satisfaction ↑

 

    1. -Fisher&Hana ↑

 

    1. Job ↑

 

    1. -Wage ↑

 

    1. -Promotion ↑

 

    1. -Adminisstrator ↑

 

    1. Coporator ↑

 

    1. – organization commitment ↑

 

    1. -Sowa&Hutchison ↑

 

    1. -personality . ↑

 

    1. -Karel rajerz ↑

 

    1. -Alport ↑

 

    1. -Gordon w.allport ↑

 

    1. -Larsen ↑

 

    1. -Costa andM accra ↑

 

    1. -Baron and Grin berg ↑

 

    1. Shelkton &Felkcher ↑

 

    1. -Persona ↑

 

    1. -Walter mishel ↑

 

    1. -Sholtez ↑

 

    1. -Veslehlem vent ↑

 

    1. -Galinoss 4 -Introversion and extrraverrsion ↑

 

    1. ۲ -Hippocrates ↑

 

    1. -Yong ↑

 

 

    1. – Feridman&Rozanman ↑

 

    1. -Gelass ↑

 

    1. -Urang$pipal ↑

 

    1. -Ernst kerestschmer ↑

 

    1. -Etekinson ↑

 

    1. -Introverrt ↑

 

    1. -Extravert ↑

 

    1. -Sholter ↑

 

    1. -Sholter ↑

 

    1. -Albert bandora ↑

 

    1. -Watson &eskiner ↑

 

    1. -Bandora ↑

 

    1. -Ferz ↑

 

    1. -Hafman ↑

 

    1. – Id ↑

 

    1. – Ego ↑

 

    1. Alter ego ↑

 

    1. -super ego ↑

 

    1. -Betlhayem ↑

 

    1. -Obgective Anxiety ↑

 

    1. -Stages psychosexual ↑

 

    1. -Sholtez ↑

 

    1. -Ragers ↑

 

    1. -Wvlie ↑

 

    1. -Commitment organizathonal ↑

 

    1. -Lotanz ↑

 

    1. -samerz ↑

 

    1. -Amesterang ↑

 

    1. -Shel ↑

 

    1. -Beeker ↑

 

    1. -Stiz&Portez ↑

 

    1. -Mord&Griften ↑

 

    1. – Share & tetrick ↑

 

    1. – Meyer , paunonen , Gellatly , goffin & Jackson ↑

 

    1. -Ber&Alen ↑

 

    1. -Meer&alen ↑

 

    1. -Salatik ↑

 

    1. -Marthn&Niklez ↑

 

    1. -Nichollas&Martin ↑

 

    1. -Rendal ↑

 

    1. -Mathev$Zajac ↑

 

    1. -Eldeham&Hakman ↑

 

    1. -Mowdy ↑

 

    1. -Eldeham&Hakman ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 10:07:00 ب.ظ ]




پیش‌بینی تعهد سازمانی از طریق کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی.

 

فرضیه های پژوهش

 

فرضیه اصلی:

 

  • بین کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد

 

فرضیه های جزئی

 

    • بین ابعاد کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

    • بین ابعاد سرمایه روانشناختی با تعهد سازمانی رابطه مثبت معناداری دارد.

 

      • ابعاد کیفیت زندگی کاری به طور معناداری قادر به پیش‌بینی تعهد سازمانی می‌باشد.

 

    • ابعاد سرمایه روانشناختی به طور معناداری قادر به پیش‌بینی تعهد سازمانی می‌باشد.

 

  • کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی به طور معناداری قادر به پیش‌بینی تعهد سازمانی می‌باشد.

 

تعاریف مفهومی متغیر ها

 

الف) کیفیت زندگی کاری: والتون[۲] (۱۹۷۳) کیفیت زندگی کاری را عکس­العمل کارکنان در برابر کار، به ویژه پیامدهای ضروری آن در ارضای نیازهای شغلی و سلامت روحی تعریف می­ کند؛ با بهره گرفتن از این تعریف کیفیت زندگی کاری بر پیامدهای شخصی، تجربه کاری، و چگونگی بهبود کار به منظور رفع نیازهای فرد تأکید دارد.

 

ب)سرمایه های روانشناختی: نتایج پژوهشی های انجام شده در زمینه رفتار سازمانی مثبت گرا حاکی از آن است که ظرفیت های روانشناختی، از قبیل امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی، در کنار هم عاملی را با عنوان سرمایه های ‌روان‌شناختی[۳] تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر برخی متغیرهای روانشناختی، از قبیل: امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی، در مجموع یک منبع با عامل نهفته جدیدی را تشکیل می‌دهند که در هر یک از این متغیرها نمایان است (اوی و همکارانش[۴]، ۲۰۰۶).

 

‌بنابرین‏ سرمایه های روانشناختی، از متغیرهای روانشناختی مثبت گرایی تشکیل شده که قابل اندازه گیری، توسعه و پرورشی هستند و امکان اعمال مدیریت بر آن ها وجود دارد، همان گونه که پیش از این اشاره کردیم این متغیرها عبارتند از:

 

    1. خودکارآمدی: باور (اطمینان) فرد به توانایی هایش برای دستیابی به موفقیت در انجام وظیفه ای معین از راه ایجاد انگیزه در خود، تأمین منابع شناختی برای خود و نیز ایفای اقدامات لازم. یا قضاوت فرد ‌در مورد توانایی هایش ‌در مورد انجام یک عمل تعریف می شود (بندوار،۲۰۰۸، به نقل از خسروشاهی،۱۳۹۱: ۱۴۷).

 

    1. امیدواری: امید به عنوان داشتن دید مثبت نسبت به آینده و توانایی ایجاد گذرگاه هایی برای رسیدن به اهداف و آرزوها تعریف شده (فیاضی و همکاران،۱۳۸۹).

 

    1. خوش بینی: به معنای داشتن انتظارات مثبت برای نتایج و پیامدهاست و این پیامدها به ‌عنوان عوامل ثابت، کلی و درونی در نظر گرفته می‌شوند (سیماراصل،۱۳۸۸).

 

  1. تاب آوری: تاب آوری نیزسازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است. در واقع تاب آوری صرفا مقاومت منفعل در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست. بلکه فرد تاب آور، مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامون خود است (والر، ۲۰۰۱؛ به نقل از خسروشاهی،۱۳۹۱: ۱۴۶).

ج) تعهد سازمانی: نوعی نگرش، احساس وابستگی و تعلق خاطر به سازمان. تعهد سازمانی حالت روانی است که بیانگر نوعی تمایل، نیاز و الزام به ادامه اشتغال در یک سازمان می‌باشد (آلن و مایر،۱۹۹۰).

 

تعهد سازمانی از دید آلن و مایر سه بعد دارد: تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری.

 

تعهد عاطفی: یعنی میزانی که فرد از نظر روانی به کار کردن در سازمان از طریق احساساتی مانند وفاداری، مهر و علاقه، گرمی و صمیمیت، تعلق، دلبستگی، رضایت خاطر، لذت و خوشی و… تمایل پیدا می‌کند (دولت آبادی فرآهانی، ۱۳۷۸).

 

تعهد مستمر: تعهد مستمر به وابستگی فرد برای کار کردن در سازمان بر اساس میزانی که یک فرد احساس ضمانت برای ماندن در سازمان به دلیل هزینه های زیاد ترک کردن آن دارد، اشاره می‌کند (دولت آبادی فرآهانی، ۱۳۷۸).

 

تعهد هنجاری: تعهد تکلیفی (هنجاری) عبارت است از میزانی که فرد از نظر روانی و از راه درونی سازی اهداف، ارزش ها و مأموریت های سازمان به آن وابسته می شود. تعهد تکلیفی، احساس مسئولیت به تداوم کارکردن در سازمان را منعکس می‌سازد (دولت آبادی فرآهانی، ۱۳۷۸).

 

تعاریف عملیاتی متغیرها

 

الف) کیفیت زندگی کاری: منظور از کیفیت زندگی کاری نمراتی است که آزمودنی از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری که توسط قاسم زاده (۱۳۸۴) ساخته شده است کسب می‌کند، نمره بالاتر از ۱۳۲ نشان دهنده کیفیت زندگی کاری بالا ونمره پایین تر از ۱۳۲ نشان دهنده کیفیت زندگی کاری پایین می‌باشد. این پرسشنامه دارای ۵۳ سوال و هشت مؤلفه‌ کیفیت زندگی کاری می‌باشد که عبارتند از:

 

    • روابط انسانی در محیط کاری، سوالات ۱ تا ۱۱نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۱ تا ۱۱ به دست می آورد.

 

    • امنیت شغلی، سوالات ۱۲ تا ۱۶ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۱۲ تا ۱۶ به دست می آورد.

 

    • پیشرفت شغلی، سوالات ۱۷ تا ۲۱ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۱۷ تا ۲۱ به دست می آورد.

 

    • مشارکت، سوالات ۲۳ تا ۲۶ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۲۳ تا ۲۶ به دست می آورد.

 

    • رعایت منزلت و حقوق انسانی سوالات ۲۷ تا ۳۰ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۲۷ تا ۳۰ به دست می آورد.

 

    • توازن بین کار و زندگی، سوالات ۳۱ تا ۳۷ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۳۱ تا ۳۷ به دست می آورد.

 

    • تعهد کاری، سوالات ۳۸ تا ۴۶ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۳۸ تا ۴۶ به دست می آورد.

 

  • مسائل مالی و رفاهی، سوالات ۴۷ تا ۵۳ نمره ای است که فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (۱۳۸۴) گویه های ۴۷ تا ۵۳ به دست می آورد.

ب) سرمایه روانشناختی: در این پژوهش منظور از سرمایه روانشناختی نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز[۵] و همکاران(۲۰۰۷) کسب می‌کند.

 

ج) تعهد سازمانی: نمره ایی است که فرد از پرسشنامه تعهد سازمانی (آلن و مایر،۱۹۹۰) به دست می آورد. این پرسشنامه به منظور سنجش تعهد سازمانی تدوین شده است. برای اولین بار در سال ۱۳۷۲ توسط شکرکن ترجمه شد این مقیاس شامل ۲۴ گویه می‌باشد و هریک از مؤلفه های تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری از ۸ گویه تشکیل شده است.

 

فصل دوم

 

ادبیات و پیشینه پژوهش

 

در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری متغیر های پژوهش با اولویت متغیرهای وابسته (تعهد سازمانی) و سپس متغیر مستقل(کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی) پرداخته شده، سپس تحقیقات انجام شده در خارج و داخل از کشور به همراه جمع بندی آورده شده است.

 

تعهد سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ب.ظ ]




‌در مورد قوانین و اصول نیز این گونه است. توضیح کلی یک قانون یا اصل، تعمیم است در حالی که کاربرد آن در شرایط خاص یک مثال یا نمونه از آن اصل به شمار می رود.

 

‌بنابرین‏، هر آموزشی تنها شامل دو عنصر تشکیل دهنده است: تعمیم و نمونه. البته آموزش عنصر دیگری نیز دارد که تمرین یا سؤال است. مریل اظهار می‌دارد که تمرین یا پرسش در واقع پرسیدن و سؤال کردن از یک تعمیم یا یک نمونه است. به عبارتی دیگر، در تمرین یا سؤال، از شاگرد خواسته می‌شود که تعریف مفهوم، شرح انجام دادن یک کار، یا توضیح یک قانون (پرسش از تعمیم)، یا نمونه‌ای از یک مفهوم، نمونه‌ای از انجام دادن یک کار یا حل یک مسئله را با بهره گرفتن از یک قانون (پرسش از نمونه) ارائه دهد. ‌بنابرین‏، تمرین یا سؤال همان تعمیم‌ها و نمونه هایی است که به صورت سؤالی یا استفهامی مطرح می‌شود، پس تمرین در حقیقت عنصر جدیدی در آموزش نیست (فردانش، ۱۳۸۸). در ارائه تمرین باید سعی شود که تمرینات از هر جهت با مقتضیات پس از آموزش سازگار باشد؛ یعنی از جهت دستورالعمل‌ها، شرایط، درون دادها، تجهیزات، طبیعت فعالیت‌های شاگرد و … .

 

انواع ارائه

 

بر اساس نظریه نمایش اجزاء تمام ‌ارائه‌های آموزشی از یک سری از ارائه ها و نمایش‌های مجزا تشکیل می‌شوند. یک ارائه را می‌توان به عنوان یک توالی از انواع ارائه، همراه با رابطه درونی میان آن دانست. بر اساس نظریه نمایش اجزاء، هر یک از عناصر یا اجزای آموزشی(تعمیم‌ها و نمونه ها) را می‌توان به دو شیوه ارائه کرد (رائو به نقل از نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

توضیحی (بیانی): در این نوع ارائه، تعمیم و نمونه بیان یا شرح داده می‌شود. چنان چه مطلب مورد نظر به طور مستقیم و با بهره­ گیری از فن توضیح به یادگیرنده ارائه شود، روش ارائه توضیحی خواهد بود (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

به عبارتی دیگر در ارائه بیانی یا توضیحی، موضوع ابتدا از سوی معلم، مدرس یا از طریق هر یک از رسانه های آموزشی ارائه می‌شود (فردانش، ۱۳۸۸).

 

پرسشی(سؤالی): در این نوع ارائه، به جای توضیح تعمیم و نمونه، از یادگیرندگان درباره آن سؤال می‌شود. در ارائه پرسشی، از یادگیرنده خواسته می‌شود که برای یادگیری مطالب مورد نظر فعالیتی انجام دهد(رضوی و نوروزی، ۱۳۹۰). به عنوان مثال:

 

«داده و اطلاعات را تعریف کنید؟ چند نمونه داده و اطلاعات که در زندگی روزمره خود با آن سرو کار داشته اید را نام ببرید؟»

 

در واقع، در ارائه سؤالی یا استفهامی، معلم درس خود را با طرح یک سؤال شروع می‌کند و به دنبال آن سؤال‌های دیگر را مطرح می‌سازد (فردانش، ۱۳۸۸). ‌بنابرین‏ آموزش دو عنصر تشکیل‌دهنده دارد که هر یک از این عناصر را می‌توان به صورت توضیحی یا سؤالی مطرح کرد.

 

انواع ارائه اولیه

 

از طریق مرتبط ساختن عناصر تشکیل‌دهنده آموزش با انواع ارائه می‌توان یک ماتریس(جدول دو بُعدی) ایجاد کرد که در آن انواع ارائه اولیه را نشان داد. شکل زیر ماتریس انواع ارائه اولیه را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل ۲- ۲٫ انواع ارائه اولیه (فردانش، ۱۳۸۸)

 

در اینجا به منظور اختصار از حروف هر یک از واژه ها استفاده شده است. ‌بنابرین‏ هر یک از خانه ها در واقع شامل انواع محتوا و شکل ارائه محتوا می‌باشد. چهار نوع ارائه اولیه را می‌توان به وسیله این دو بعد: انواع محتوا (تعمیم و مثال) و طریقه ارائه (بیانی و سؤالی) شرح داد. با توجه ‌به این جدول، خانه شماره یک «سؤال از تعمیم»، خانه شماره دوم «بیان تعمیم»، خانه شماره سه «سؤال از مثال»، و خانه شماره چهار «بیان مثال» است. از نظر مریل اجزای آموزش از این چهار نوع ارائه اولیه تشکیل می‌شود. در واقع هیچ آموزشی بدون این چهار نوع ارائه تحقق نمی‌یابد (فردانش، ۱۳۸۸). توضیح هر یک از خانه های این جدول را در زیر به طور خلاصه آمده است (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰):

 

بیان تعمیم: یکی از شکل‌های ارائه اولیه آن است که تعمیم مورد نظر برای یادگیرنده بیان شود. ‌بنابرین‏ ذکر یک حقیقت، بیان تعریف یک مفهوم، شرح یک روش کار یا اصل، بیان تعمیم نامیده می‌شود. غالباً در آموزش از این شکل ارائه زیاد استفاده می‌شود. همان گونه که گفته شد، حقایق تعمیم ندارند و خود نوعی نمونه(مثال) هستند. مثالی از بیان تعمیم مفهوم “سخت‌افزار” می‌تواند ‌به این صورت باشد: «سخت افزار مجموعه ای از اجزای فیزیکی و قابل لمس رایانه می‌باشد». ارائه بیانی برای تعمیم روش کار نیز این گونه است.

 

بیان مثال: چنان چه موضوع آموزشی دارای نمونه باشد، می‌توان با بیان نمونه به درک بهتر مطلب کمک کرد. ذکر مثال‌های مثبت و منفی مفاهیم، بیان نمونه‌ای از روش کار و ارائه نمونه‌ای از یک اصل، بیانگر این نوع ارائه اولیه است. باید خاطرنشان کنیم که ارائه مثال می‌تواند به صورت نشان دادن تصویری از نمونه مورد نظر باشد و در واقع منظور از ارائه بیانی مثال می‌تواند گفتن[۴۴]، نشان دادن یک تصویر از نمونه[۴۵] یا حتی نمایش[۴۶] آن باشد. با این اوصاف یک مثال برای حقایق می‌تواند شامل نشان دادن تصویری از آن حقیقت باشد. برای آموزش حقایق لازم است دو عمل انجام شود. یکی بیان نام یا عنوان یک حقیقت و دیگری جفت کردن اجزای یک حقیقت است. ‌بنابرین‏، باید دو مؤلفه تشکیل‌دهنده یک حقیقت را به یادگیرنده ارائه دهیم. مثلاً برای آموزش این حقیقت به صورت توضیحی، «اولین وسیله محاسباتی بشر چرتکه است»؛ باید دو عملی که گفته شد انجام شود: یکی بیان عنوان حقیقت یعنی «اولین ماشین محاسباتی بشر» و دیگری جفت کردن حقیقت یعنی«اولین وسیله محاسباتی بشر چرتکه است». دقت شود که تنها عملکرد متصور برای حقایق یادآوری آن‌هاست. یا ارائه بیانی مثال برای مفهوم «سخت افزار» می‌تواند شامل ارائه مثال‌های مثبت «مانند ماوس، کیبورد، و مانیتور» و مثال‌های منفی یا غیر مثال «مانند نرم افزار ورد، پاورپوینت و …» باشد. همچنین ‌در مورد روش کار این‌چنین عمل خواهیم کرد. باید توجه داشت که غیر مثال ‌در مورد روش کارها، روش‌های خطا و نادرستی است که روش کار ممکن است از طریق آن اجرا شود (فردانش، ۱۳۸۸). مثلاً یک ارائه بیانی مثال برای روش کار می‌تواند به صورت «نشان دادن نحوه تعریف یک متغیر» توسط معلم باشد. اگر بخواهیم یک غیر مثال را در زمینه تعریف متغیر ارائه دهیم می‌توان به دادن یک مقدار اعشاری به یک متغیر از نوع عدد صحیح اشاره کرد، زیرا باید نوع مقدار و عددی که به یک متغیر داده می‌شود با نوع متغیر هماهنگ باشد. همچون ارائه بیانی مثال برای روش کار، ارائه بیانی مثال برای قوانین نیز باید شامل مثال و غیر مثال باشد. غیر مثال ‌در مورد قوانین، توجیهات و توصیفاتی هستند که از آن‌ ها به عنوان کاربرد غلط یک قانون استفاده می‌شود (فردانش، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]




آزادی ارزشی برتر است. در بیشتر آثار فلسفی این عصر، آزادی جوهر زندگی و مهمترین آرمان مطلوب انسان و گرانبهاترین ارزشهاست. به گفته روسو، بشر آزاد به دنیا آمده و باید آزاد زیست کند. بهترین وسیله تأمین سعادت جامعه، احترام به آزادی و اراده فرد است.(کاتوزیان،۱۳۸۶،ص۲۳)

 

آزادی دو چیز است:[۷] اول اینکه؛ انسان در معرض تعدی[۸] و تجاوز[۹] و مزاحمت دیگران نباشد و دوم اینکه؛ بتواند هر چه را بخواهد انجام دهد به شرط آنکه زیانی به حقوق دیگران وارد نیاورد. این دو، ناشی از رفتار متقابلی است که افراد در جامعه با یکدیگر دارند و باید در پیش بگیرند. چون سهم هر یک از اعضای جامعه در آزادی، با یکدیگر برابر است و همه افراد به طور برابر از آزادی برخوردارند، پس لازم است مشخص شود که حدود آزادی چیست تا در عین اینکه فرد از آزادی بهره‌مند است حریم حرمت آزادی دیگران نیز مصون و محفوظ باقی بماند. اینجا است که قانون تعیین می‌کند قلمرو آزادی فرد تا کجاست. فرد چه می‌تواند بکند و چه نمی‌تواند یا به اصطلاح حقوق،‌ فرد در برابر دیگران چه حق و امتیازی دارد و او در برابر دیگران چه تکلیفی به عهده دارد، بدین سان هر یک از اعضای جامعه به نظمی می‌پیوندند و از آن برخوردار می‌شوند که لازمه زندگی اجتماعی است و اینجا است که قلمرو آزادی واقعی(آزادی قانونی) از ولنگاری، اباحی‌گری و بی‌بندوباری متمایز و جدا می‌شوند و آزادی با مفهوم قانون پیوند می‌خورد و قانونی مد نظر قرار می‌گیرد که منطبق با حقوق طبیعی باشد قانونی که در یک کشور آزاد و دموکراتیک مبتنی بر تفکیک قوا شکل می‌گیرد و بیان اراده عموم ملت است.

 

آزادی‌های عمومی[۱۰] عبارتند از مجموع حقوقی که برای افراد، نوعی استقلال و خودسامانی در زمینه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی تأمین می‌کند و این حقوق از لحاظ رشد شخصیت انسانی و اعتلای مقام و ارزش انسانی ضروری شناخته می‌شود.

 

پروفسور ریورو، دو عنصر را داخل در مفهوم و تعریف آزادی می‌داند یکی عنصر مادی، یعنی تأمین نوعی استقلال و توانایی برای فرد در مشیت زندگی فردی و اجتماعی از قبیل آزادی رفت و آمد و گزینش مسکن، مصون بودن از هر گونه تعرض و تجاوز نسبت به جان و مال، ابراز عقاید و افکار، شرکت در اجتماعات و زندگی سیاسی. دیگری عنصر سازمانی یعنی اینکه قانون‌گذار آزادی مذبور را به رسمیت بشناسد و مورد حمایت مؤثری قرار دهد. پروفسور ریورو می‌گوید: «آزادی‌های عمومی توانایی‌هایی هستند که به موجب آن ها انسان در زمینه‌های مختلف زندگی اجتماعی اعمال و رفتار خویش را انتخاب و اختیار می‌کند و این توانایی‌ها به وسیله حقوق موضوعه، که آن ها را از حمایت مستحکمی برخوردار می‌کند،‌ شناخته می‌شوند و سازمان می‌یابند.»(ریورو[۱۱]،۱۹۷۷،ص۱۵)

 

باید افزود، حد آزادی، عدالت است؛ آزادی نامحدود، نوعی ظلم و بی‌عدالتی یعنی تجاوز به حقوق دیگران است، آزادی معقول،‌ در رعایت عدالت[۱۲] و حقوق دیگران است. در یک جامعه آزاد و دموکراتیک مبتنی بر تفکیک قوا، حدود آزادی و حقوق فرد را قانون معین می‌کند؛ و در یک جامعه دینی احکام دین، زیرا به حکم اینکه پروردگار حکیم و عادل است و به غیر عدل فرمانی نمی‌دهد احکام شرع مبین اعمال انسانی می‌باشد.

 

۲-۱-۲-۱- آزادی در اعلامیه جهانی حقوق بشر

 

اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای یک مقدمه و سی ماده است. مقدمه اعلامیه متضمن یک سلسله مفاهیم و اندیشه‌های بنیادی است که امضاکنندگان اعلامیه، اعتماد و اعتقاد راسخ خود را به آن اعلام ‌داشته‌اند و آن ها عبارتند از :

 

    1. وحدت اعضای خانواده بشری،‌ حیثیت ذاتی انسان(کرامت انسانی) و شناسایی حقوق ناشی از آن(حقوق بشر).

 

    1. آزادی عقیده و بیان، آزادی از ترس و فقر و به طور کلی استقلال فرد.

 

    1. حمایت حقوق بشر از راه اجرای قانون(حمایت قانون).

 

    1. برابری حقوق انسان‌ها و برابری ملت‌ها و دولت‌ها.

 

  1. توسعه روابط دوستانه بین ملت‌ها.

نویسندگان اعلامیه، وحدت اعضای خانواده بشری(افراد بشر)، کرامت انسانی، شناسایی حقوق ناشی از آن را اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان می‌دانند و ظهور جهانی را که در آن، افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر رها باشند، به عنوان بالاترین آمال بشری اعلام می‌کنند.

 

اعلامیه در سی ماده، حقوق بشر را با وضوح و صراحت کاملی اعلام می‌کند و آن ها را برای رشد و پرورش شخصیت انسانی ضروری می‌داند.

 

مواد ۱و ۲ اعلامیه شامل چهار اصل اساسی یعنی آزادی، برابری،‌ عدم تبعیض و برادری است که در حقیقت پایه ایدئولوژیکی و روح اعلامیه را تشکیل می‌دهد. ماده ۱ اعلامیه چنین می‌گوید: «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.»

 

هدف نویسندگان اعلامیه از تأکید بر تساوی حیثیت ذاتی و تساوی حقوق افراد و اینکه همه دارای عقل و وجدان می‌باشند،‌ محکوم کردن هر گونه فکر نژادپرستی، تفوق و برتری‌جویی، تحقیر و کینه‌توزی و ایجاد روح برادری،‌ تعاون و تفاهم در بین افراد و اقوام و ملل جهان است. در تکمیل و تعقیب این هدف، ماده دوم اعلامیه ، با صراحت بیشتر ،‌ کلیه تبعیضات ناشی از نژاد ، رنگ ،‌ زبان ، ‌مذهب و عقیده سیاسی ،‌ وضع

 

اجتماعی،‌ ثروت و امثال آن را که سبب جدایی و اختلاف در بین افراد می‌شود محکوم می‌کند.

 

ماده سوم اعلامیه می‌گوید: «هرکس حق زندگی،‌ آزادی و امنیت شخصی دارد.»

 

ماده چهارم تا چهاردهم اعلامیه متضمن آزادی‌های شخصی از قبیل منع بردگی، شکنجه،‌ مجازات‌های ظالمانه و برخلاف انسانیت و شئون بشری و موهن، حق داشتن شخصیت حقوقی،‌ برخورداری از حمایت برابر قانون در مقابل هر گونه تعرض و تبعیض،‌حق رجوع به دادگاه،‌ مصونیت فردی،‌ اصل برائت[۱۳]، مصونیت فرد در زندگی خصوصی، اقامتگاه و امور خانوادگی و مکاتبات و غیره، آزادی رفت‌وآمد و حق پناهندگی است.

 

ماده پانزدهم تا ماده هفدهم شامل حق تابعیت، حق تشکیل خانواده و حقوق خانوادگی، حق مالکیت؛ و ماده هجدهم تا ماده بیست و هفتم شامل آزادی فکر، وجدان و مذهب،‌ آزادی سیاسی، آزادی اجتماعات،‌ حق دریافت کار و حق انتخاب کار،‌ حق تشکیل سندیکا و آزادی آموزش‌وپرورش و بهره‌مندی از فواید علم می‌باشد.

 

ماده بیست‌و‌نهم اعلامیه در مقام تعیین هدف جامعه و حدود حقوق و آزادی‌ها چنین مقرر می‌دارد:

 

«هرکس در مقابل آن جامعه‌ای وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را ممکن و میسر سازد. هر کس

 

در اجرای حقوق و استفاده از آزادی‌های خود، فقط تابع محدودیت‌هایی است که به وسیله قانون منحصراًً به منظور شناسایی و مراعات حقوق و آزادی‌های دیگران و برای رعایت مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در شرایط یک جامعه دموکراتیک وضع گردیده است.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




عوامل ژنتیکی: عوامل ژنتیکی در چاقی مؤثر هستند. مطالعات ۱۵ سال گذشته نشان می‌دهند که ژنتیک در تعیین وزن مؤثر است. ولی با این وجود بعید به نظر می‌رسد که افزایش معنادار چاقی در طی سال‌های ۱۹۸۰ تا کنون، به علت عوامل ژنتیکی باشد (فوستر، ۲۰۰۶) . ابتلا به چاقی در تاریخچه خوانوادگی در حدود ۸۰ درصد افراد چاق دیده می شود. یا این حال شاید این واقعیت نه به دلایل ژنتیکی، بلکه به دلیل همانند سازی مبتلایان، با الگوهای تغذیه ای والدین و روش های آن ها برای مدارا با مسایلی همچون اضطراب باشد. با این حال مطالعات در دو قلوهای همسان، که جدا از یکدیگر پرورش یافته اند، نقش توارث را آشکار می‌سازد. با وجودی که هیچ ژن خاصی در ابتلا به چاقی یافت نشده است ( سادوک و سادوک ۲۰۰۷) . لپتین، نروپیتید Y، گرین، کربوکسی پیتیداز E، ملانو کورتین ها ، پروتئین های غیر جفت شونده میتوکندریایی و پروتئین تابی از موارد ژنتیکی مؤثر در چاقی هستند (کومازی، ویلیامز، مارتین و بلانگر ۲۰۰۱)

 

عامل فعالیت جسمانی: کاهش قابل توجه فعالیت جسمانی عامل عمده ای در افزایش چاقی است. عدم فعالیت جسمانی سوخت و ساز انرژی را کاهش می‌دهد. با وجودی که هنگام صرف انرژی یا فعالیت جسمانی مصرف غذا افزایش می‌یابد ولی به تناسب آن در کاهش فعالیت جسمانی مصرف غذا یا کالری کاهش نمی یابد ( سادوک و سادوک ۲۰۰۷)

 

عامل آسیب مغزی : تخریب هیپوتالاموس شکمی میانی می‌تواند موجب چاقی در حیوانات گردد اما دلیل بسیار نادری در چاقی انسان به شمار می رود. شواهدی وجود دارد که سیستم عصبی مرکزی خصوصاً در ناحیه هیپوتالاموس شکمی میانی و جانبی در پاسخ به نیاز بدن به انرژی، دریافت غذا را تنظیم می‌کند. (سادوک و سادوک ۲۰۰۷)

 

دیگر عوامل بالینی: بیماری‌های ژنتیکی نادر همچون سندرم پرادر – ویی و ناهنجاری های عصبی آندروکرین می‌توانند موجب چاقی شوند. اختلالات بالینی همچون اختلال کوشینگ و میکزودم نیز با افزایش وزن همراه هستند اختلالات نورو آندرکرین شامل دیستروفی چربی ناحیه ژنیتال نیز موجب چاقی و ناهنجاری های جنسی و استخوانی می‌گردند. برخی از افراد مبتلا به افسردگی، خصوصاً اختلال عاطفی فصلی، دچار افزایش وزن نیز می‌شوند. در افراد افسرده معمولا کاهش وزن دیده می شود اما برخی از آن ها نیز دچار اضافه وزن می‌گردند ( سادوک و سادوک ۲۰۰۷)

 

داروهای روانگردان: مصرف طولانی مدت داروهای استروئیدی با افزایش معنادار چاقی همراه هستند. بیماران مبتلا به افسردگی عمده ، سایکوز و اختلال دو قطبی حدود ۳ تا ۱۰ کیلوگرم اضافه می‌کنند این مسئله می‌تواند نتیجه سندروم های متابولیکی باشد. داروهای ضد روان پریشی آتپیک همچون اولانزاپین، کللوزاپین و تثبیت کننده های خلق مانند لیتیوم و کاربامازپین دارای عارضه جانبی افزایش وزن هستند ( سادوک و سادوک ۲۰۰۷)

 

عوامل روان شناختی: شواهدی وجود دارد که عوامل روان شناختی موجب چاقی می‌گردند از آن جمله می توان به ناتوانی در مهارت‌های مدارا و رو آوردن به پرخوری هنگام مواجهه با خشم، اضطراب، ناراحتی و مانند این ها اشاره کرد. الگوگیری از روش های تغذیه نا صحیح والدین و عادات غذایی بد مانند سریع غذا خوردن و ایستاده غذا خوردن از دیگر عوامل است. راه اندازهای پرخوری می‌توانند هیجانی، روانی یا اجتماعی باشند. نقش افکار خراب کار و اتوماتیک منفی نیز در پرخوری مورد توجه است و گاه همین افکار در رژیم های ناموففق و بازگشت وزن کاهش یافته مؤثر هستند. عادات بد غذایی مانند بدون آگاهی ذهنی غذا خوردن و …. مؤثر هستند ( بک ۲۰۰۸)

 

برخی از پژوهش ها نیز بر ساختار شخصیت یا تعارضات ناهشیار به عنوان دلایل روان شناختی چاقی تأکید نموده اند ( سادوک و سادوک ۲۰۰۵) در کنار نظریات تحلیل نظریه های عمده روان شناختی ‌در مورد چاقی به شرح زیر مطرح می شود.

 

۲-۵- گروه درمانی چاقی

 

به عبارت ساده گروه درمانی یک مداخله درمانی است که در گروه ارائه می شود. تعداد اعضای گروه درمانی چاقی ۶ تا ۸ نفر است.

 

گروه درمانی چاقی از بسیاری جهات نسبت به درمان انفرادی موثرتر و به صرفه تر است. بسیاری از مطالعات نشان داده است، که افرادی که تحت درمان گروهی قرار می گیرند به مراتب از افرادی که به صورت انفرادی درمان می‌شوند، وزن بیشتری کم می‌کنند.

 

با این وجود گروه درمانی برای افراد از نظر اقتصادی هم به صرفه تر است زیرا نسبت به درمان انفرادی ویزیت کمتری پرداخت می‌کنند حتی با وجود این ویزیت کمتر، ساعت جلسات گروه درمانی تا دو برابر بیشتر از جلسات انفرادی است.

 

۲-۶- پیشینه تحقیق

 

۲-۶-۱- تحقیقات انجام شده در داخل کشور

 

یافته های مطالعه حاضر نشان داد که ارتباط بین دو متغیر تصویر ذهنی و اختلال خوردن متقابل است. ‌بنابرین‏ با وجود نشانه های یکی از اختلالات ، احتمال وجود آشکار یا پنهان دیگری نیز وجود دارد. ‌بنابرین‏ آموزش کلیه افرادی چون والدین و آموزگاران و مراقبین بهداشتی توسط پرستاران بهداشت جامعه در زمینه مشکلات تغذیه ای می‌تواند در تشخیص و شناسایی زودرس اختلالات مؤثر باشد.

 

نوجوانان به ویژه جنس مونث در سنین بلوغ به دلایل متعدد از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی و نژادی توجه خاصی به وزن و شکل بدن خود دارند (استریگلر[۴۴]،۲۰۰۲) . بیشترین مشکل نوجوانان، در رابطه با تصویر ذهنی از خود مباشد، زیرا فرد در این دوره تغییرات جسمی و روانی را تجربه می‌کند و افزایش قد، وزن و ظهور صفات ثانویه در مدت زمان کوتاه تصویر ذهنی فرد را دچار تغییر می‌کند (کارسون و همکاران[۴۵]،۲۰۰۰ ).

 

تصویر ذهنی در برگیرنده عقاید، احساسات آگاهانه و غیرآگاهانه ‌در مورد بدن است (عمیدی وغفرانی پور[۴۶]،۲۰۰۶ ). تصویر ذهنی، تصویری روانی است که فرد از ظاهر فیزیکی خود دارد. به عبارت دیگر احساسات منفی و مثبتی است که فرد درباره شکل و اندازه بدن خود دارد. اگر چه تصویر ذهنی از بدن ساختاری چند بعدی است ولی غالبا به صورت درجاتی از ظاهر فیزیکی ( انداره، شکل و ظاهر عمومی) تعریف می شود . تصویر ذهنی منفی از خود می‌تواند منجر به نارضایتی از بدن و احساس جذاب نبودن و در نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن در حد اختلال عملکرد شود درک اشتباه از تصویر ذهنی می‌تواند به مشکلات جسمی و روحی منجر شود.

 

نارضایتی از تصویر ذهنی می‌تواند به صورت اختلالاتی چون افسردگی و اختلال خوردن مورد شناسایی قرار گیرد.) بیربک[۴۷]، (۲۰۰۵

 

اختلالات تصویر ذهنی و رفتارهای تغذیه ای از دوران نوجوانی شروع می‌شوند و افرادی که در بزرگسالی دچار اختلالات خوردن یا تصویر ذهنی منفی هستند عوامل خطر آن را از زمان نوجوانی دارا بوده اند زیرا در دوران نوجوانی، وزن عامل تعیین کننده جذابیت می‌باشد )ایورسون[۴۸]وهاتچینون[۴۹]،۲۰۰۵).

 

نتایج تحقیق نشان می‌دهد که ۴۰ تا ۵۰% دختران ۱۳ تا ۱۴ ساله نگران چاقی خود هستند نظر ‌به این که ‌در مورد این دو اختلال به خصوص ارتباط آن با یکدیگر در دانش آموزان شهر کرمان تحقیقاتی وابسته به شرایط فرهنگی، اجتماعی می‌باشد به گونه ای که ‌در مورد ماهیت ارتباط بین دو متغیر اتفاق نظر وجود ندارد( ضرغامی،۲۰۰۸) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]