‌در مورد قوانین و اصول نیز این گونه است. توضیح کلی یک قانون یا اصل، تعمیم است در حالی که کاربرد آن در شرایط خاص یک مثال یا نمونه از آن اصل به شمار می رود.

 

‌بنابرین‏، هر آموزشی تنها شامل دو عنصر تشکیل دهنده است: تعمیم و نمونه. البته آموزش عنصر دیگری نیز دارد که تمرین یا سؤال است. مریل اظهار می‌دارد که تمرین یا پرسش در واقع پرسیدن و سؤال کردن از یک تعمیم یا یک نمونه است. به عبارتی دیگر، در تمرین یا سؤال، از شاگرد خواسته می‌شود که تعریف مفهوم، شرح انجام دادن یک کار، یا توضیح یک قانون (پرسش از تعمیم)، یا نمونه‌ای از یک مفهوم، نمونه‌ای از انجام دادن یک کار یا حل یک مسئله را با بهره گرفتن از یک قانون (پرسش از نمونه) ارائه دهد. ‌بنابرین‏، تمرین یا سؤال همان تعمیم‌ها و نمونه هایی است که به صورت سؤالی یا استفهامی مطرح می‌شود، پس تمرین در حقیقت عنصر جدیدی در آموزش نیست (فردانش، ۱۳۸۸). در ارائه تمرین باید سعی شود که تمرینات از هر جهت با مقتضیات پس از آموزش سازگار باشد؛ یعنی از جهت دستورالعمل‌ها، شرایط، درون دادها، تجهیزات، طبیعت فعالیت‌های شاگرد و … .

 

انواع ارائه

 

بر اساس نظریه نمایش اجزاء تمام ‌ارائه‌های آموزشی از یک سری از ارائه ها و نمایش‌های مجزا تشکیل می‌شوند. یک ارائه را می‌توان به عنوان یک توالی از انواع ارائه، همراه با رابطه درونی میان آن دانست. بر اساس نظریه نمایش اجزاء، هر یک از عناصر یا اجزای آموزشی(تعمیم‌ها و نمونه ها) را می‌توان به دو شیوه ارائه کرد (رائو به نقل از نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

توضیحی (بیانی): در این نوع ارائه، تعمیم و نمونه بیان یا شرح داده می‌شود. چنان چه مطلب مورد نظر به طور مستقیم و با بهره­ گیری از فن توضیح به یادگیرنده ارائه شود، روش ارائه توضیحی خواهد بود (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

به عبارتی دیگر در ارائه بیانی یا توضیحی، موضوع ابتدا از سوی معلم، مدرس یا از طریق هر یک از رسانه های آموزشی ارائه می‌شود (فردانش، ۱۳۸۸).

 

پرسشی(سؤالی): در این نوع ارائه، به جای توضیح تعمیم و نمونه، از یادگیرندگان درباره آن سؤال می‌شود. در ارائه پرسشی، از یادگیرنده خواسته می‌شود که برای یادگیری مطالب مورد نظر فعالیتی انجام دهد(رضوی و نوروزی، ۱۳۹۰). به عنوان مثال:

 

«داده و اطلاعات را تعریف کنید؟ چند نمونه داده و اطلاعات که در زندگی روزمره خود با آن سرو کار داشته اید را نام ببرید؟»

 

در واقع، در ارائه سؤالی یا استفهامی، معلم درس خود را با طرح یک سؤال شروع می‌کند و به دنبال آن سؤال‌های دیگر را مطرح می‌سازد (فردانش، ۱۳۸۸). ‌بنابرین‏ آموزش دو عنصر تشکیل‌دهنده دارد که هر یک از این عناصر را می‌توان به صورت توضیحی یا سؤالی مطرح کرد.

 

انواع ارائه اولیه

 

از طریق مرتبط ساختن عناصر تشکیل‌دهنده آموزش با انواع ارائه می‌توان یک ماتریس(جدول دو بُعدی) ایجاد کرد که در آن انواع ارائه اولیه را نشان داد. شکل زیر ماتریس انواع ارائه اولیه را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل ۲- ۲٫ انواع ارائه اولیه (فردانش، ۱۳۸۸)

 

در اینجا به منظور اختصار از حروف هر یک از واژه ها استفاده شده است. ‌بنابرین‏ هر یک از خانه ها در واقع شامل انواع محتوا و شکل ارائه محتوا می‌باشد. چهار نوع ارائه اولیه را می‌توان به وسیله این دو بعد: انواع محتوا (تعمیم و مثال) و طریقه ارائه (بیانی و سؤالی) شرح داد. با توجه ‌به این جدول، خانه شماره یک «سؤال از تعمیم»، خانه شماره دوم «بیان تعمیم»، خانه شماره سه «سؤال از مثال»، و خانه شماره چهار «بیان مثال» است. از نظر مریل اجزای آموزش از این چهار نوع ارائه اولیه تشکیل می‌شود. در واقع هیچ آموزشی بدون این چهار نوع ارائه تحقق نمی‌یابد (فردانش، ۱۳۸۸). توضیح هر یک از خانه های این جدول را در زیر به طور خلاصه آمده است (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰):

 

بیان تعمیم: یکی از شکل‌های ارائه اولیه آن است که تعمیم مورد نظر برای یادگیرنده بیان شود. ‌بنابرین‏ ذکر یک حقیقت، بیان تعریف یک مفهوم، شرح یک روش کار یا اصل، بیان تعمیم نامیده می‌شود. غالباً در آموزش از این شکل ارائه زیاد استفاده می‌شود. همان گونه که گفته شد، حقایق تعمیم ندارند و خود نوعی نمونه(مثال) هستند. مثالی از بیان تعمیم مفهوم “سخت‌افزار” می‌تواند ‌به این صورت باشد: «سخت افزار مجموعه ای از اجزای فیزیکی و قابل لمس رایانه می‌باشد». ارائه بیانی برای تعمیم روش کار نیز این گونه است.

 

بیان مثال: چنان چه موضوع آموزشی دارای نمونه باشد، می‌توان با بیان نمونه به درک بهتر مطلب کمک کرد. ذکر مثال‌های مثبت و منفی مفاهیم، بیان نمونه‌ای از روش کار و ارائه نمونه‌ای از یک اصل، بیانگر این نوع ارائه اولیه است. باید خاطرنشان کنیم که ارائه مثال می‌تواند به صورت نشان دادن تصویری از نمونه مورد نظر باشد و در واقع منظور از ارائه بیانی مثال می‌تواند گفتن[۴۴]، نشان دادن یک تصویر از نمونه[۴۵] یا حتی نمایش[۴۶] آن باشد. با این اوصاف یک مثال برای حقایق می‌تواند شامل نشان دادن تصویری از آن حقیقت باشد. برای آموزش حقایق لازم است دو عمل انجام شود. یکی بیان نام یا عنوان یک حقیقت و دیگری جفت کردن اجزای یک حقیقت است. ‌بنابرین‏، باید دو مؤلفه تشکیل‌دهنده یک حقیقت را به یادگیرنده ارائه دهیم. مثلاً برای آموزش این حقیقت به صورت توضیحی، «اولین وسیله محاسباتی بشر چرتکه است»؛ باید دو عملی که گفته شد انجام شود: یکی بیان عنوان حقیقت یعنی «اولین ماشین محاسباتی بشر» و دیگری جفت کردن حقیقت یعنی«اولین وسیله محاسباتی بشر چرتکه است». دقت شود که تنها عملکرد متصور برای حقایق یادآوری آن‌هاست. یا ارائه بیانی مثال برای مفهوم «سخت افزار» می‌تواند شامل ارائه مثال‌های مثبت «مانند ماوس، کیبورد، و مانیتور» و مثال‌های منفی یا غیر مثال «مانند نرم افزار ورد، پاورپوینت و …» باشد. همچنین ‌در مورد روش کار این‌چنین عمل خواهیم کرد. باید توجه داشت که غیر مثال ‌در مورد روش کارها، روش‌های خطا و نادرستی است که روش کار ممکن است از طریق آن اجرا شود (فردانش، ۱۳۸۸). مثلاً یک ارائه بیانی مثال برای روش کار می‌تواند به صورت «نشان دادن نحوه تعریف یک متغیر» توسط معلم باشد. اگر بخواهیم یک غیر مثال را در زمینه تعریف متغیر ارائه دهیم می‌توان به دادن یک مقدار اعشاری به یک متغیر از نوع عدد صحیح اشاره کرد، زیرا باید نوع مقدار و عددی که به یک متغیر داده می‌شود با نوع متغیر هماهنگ باشد. همچون ارائه بیانی مثال برای روش کار، ارائه بیانی مثال برای قوانین نیز باید شامل مثال و غیر مثال باشد. غیر مثال ‌در مورد قوانین، توجیهات و توصیفاتی هستند که از آن‌ ها به عنوان کاربرد غلط یک قانون استفاده می‌شود (فردانش، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...