کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



همچنین از شرایط دیگر که دیوان آن را برای استفاده از حق دفاع مشروع مورد توجه قرار داده، ضرورت و فوریت داشته باشد، تجاوز خرد کننده باشد، انتخاب راه دیگری میسر نباشد و مجالی برای تأمل باقی نماند. در قضیه نیکاراگوئه، دیوان ادعای آمریکا مبنی بر اعمال دفاع مشروع را با توجه ‌به این واقعیت که حملات آمریکا، به بهانه دفاع مشروع، مدت مدیدی پس از آن که هر گونه حمله مسلحانه از جانب نیکاراگوئه منتفی بوده، ادامه داشته را رد کرد.[۳۰۰]

‌در مورد رعایت شرایط شکلی دفاع مشروع که در ماده ۵۱ منشور بدان اشاره شده است؛ به موجب این شرط اقداماتی که دولت‌ها در مقام اعمال حق دفاع مشروع انجام می‌دهند باید بلافاصله به شورای امنیت گزارش شوند در خصوص این شرط می توان به رأی دیوان در قضیه نیکاراگوئه اشاره کرد که نیکاراگوئه معتقد بود به دلیل عدم رعایت این امر از جانب آمریکا ادعای کشور مذکور مبنی بر اعمال دفاع مشروع قابل پذیرش نمی باشد. دیوان در این خصوص بیان داشت: «… فقدان گزارش می‌تواند از عواملی باشد که نشان دهنده آن است که آیا کشور مورد نظر، خود متقاعد شده است که به موجب دفاع مشروع عمل می کند یا نه».[۳۰۱]

دفاع مشروع ممکن است جنبه دسته جمعی داشته باشد و ‌به این ترتیب که تعدادی از کشورها مخصوصاً کشورهای همجوار با انعقاد قرارداد تدافعی خاص تعهد می‌کنند که در صورتی که هریک از آن ها مورد تعدی و تجاوز کشور یا کشورهای دیگر قرار گیرد، سایرین به یاری او شتافته و متجاوز را سرکوب کنند. این پیمان تدافعی حتی ممکن است پس از وقوع تجاوز منعقد گردد.[۳۰۲]

در حقوق بین ­الملل معاصر دفاع مشروع جمعی در ماده ۵۱ منشور مورد پذیرش قرار گرفته است. هرچند ممنوعیت استفاده از زور، در حقوق بین ­الملل یک اصل مسلم حقوق بین ­الملل و قاعده آمره محسوب می شود و از این رو دفاع مشروع جمعی نیز مورد پذیرش حقوق بین ­الملل عام قرار گرفته است، اما از حیث اهداف عملی مبنای حقوقی دفاع مشروع جمعی را باید در ماده ۵۱ منشور پیدا نمود. ‌بر اساس این ماده، دفاع مشروع جمعی ممکن است بر یک مبنای موردی و اختصاصی انجام شود یا کشورها ممکن است در یک نظام منطقه ای دفاع جمعی شرکت نمایند.

البته دفاع مشروع جمعی تنها در صورتی می‌تواند اعمال شود که اقدام تجاوز به وسیله زور مسلحانه صورت گرفته باشد و کشورها در هنگام توسل به اقدامات دفاعی، ملزم به رعایت اصل تناسب باشند. و هنگامی که نظام امنیت جمعی سازمان ملل متحد به کار گرفته می شود، این اقدامات باید متوقف شوند. این اقدامات باید با هدف بازگشت به وضع موجود صورت گیرند. اقداماتی که به موجب ماده ۵۱ منشور صورت می‌گیرد اقدام جمعی به موجب منشور محسوب نمی شوند و ‌بنابرین‏ تابع مقررات و قواعد عام جنگ، از جمله بی طرفی می‌باشند و باید کلیه شروط دفاع فردی نیز اعمال گردند. در نتیجه می توان گفت دفاع مشروع جمعی، یکی از اشکال دفاع مشروع است که در ماده ۵۱ به عنوان حق ذاتی کشورها و هم در حقوق عرفی به رسمیت شناخته شده و دیوان هم آن را در رویه خود مورد تأیید قرار داده است.[۳۰۳]

البته ذکر این نکته ضروری است که ماده ۵۱ منشور بارها برای توجیه اقداماتی که درچهارچوب مفهومی و حقوقی این ماده قابل تعریف نبوده ، مورد استفاده قرار گرفته است، مفاهیمی همچون «دفاع پیشگیرانه»[۳۰۴] یا «دفاع پیش دستانه»[۳۰۵] از سوی برخی دولت های قدرتمند در شرایط ویژه بین‌المللی مطرح گردیده است اما این ادعا در تمامی موارد از سوی جامعه جهانی مورد تردید و حتی انکار مستقیم قرار گرفته اند.[۳۰۶]

لذا دیوان در رویه خود، بر مبنای حقوق معاهده ای و عرفی، به تقویت شرط حمله مسلحانه پرداخته و تلاش کرده تا تفسیر مضیقی از مفهوم حمله مسلحانه را بپذیرد به گونه ای که شامل دفاع مشروع پیشدستانه نشود و از این رو از سوء استفاده از دفاع مشروع جلوگیری نماید.[۳۰۷]

فصل سوم: چالش های دیوان بین‌المللی دادگستری

به رغم جایگاه رفیع دیوان در نظام ملل متحد، امکان فعالیت مؤثر از سوی دیوان به دلیل محدودیت های قانونی همواره ممکن نبوده است. این موضوع ‌به این حقیقت باز می‌گردد که دیوان مانند هر مرجع حل و فصل قضایی یا داوری دیگری موظف است طبق اساسنامه خویش به فعالیت بپردازد. در سال ۱۹۴۵ به هنگام تأسیس ملل متحد تصمیم بر آن شد تا اساسنامه دیوان دائمی که در سال ۱۹۲۰ تدوین شده بود با اندکی تغییرات به عنوان اساسنامه دیوان فعلی به شمار آید. لذا اکثر مقررات اساسنامه دیوان با لحاظ نیازها و وضعیت حاکم بر روابط بین‌المللی آن زمان تدوین گردیده اند.[۳۰۸]

در حالی که جهان در طول یک قرن گذشته و به خصوص پس از تأسیس سازمان ملل متحد از یک جامعه عهد وستفالیائی دولت محور به تدریج فاصله گرفته و به سوی جامعه ای مردم سالار[۳۰۹] در حال حرکت و پیشروی است. ظهور بازیگران جدید در عرصه های مختلف بین‌المللی، ظهور پدیده اداره فدرالیستی در بخش های مهمی از جهان و پیدایش و شکل گیری قواعدی در سطح عالی تحت عنوان «نظم عمومی بین‌المللی» موجب شده تا با طرح برخی از موانع و مشکلات و محدودیت ها بر سر راه فعالیت مؤثر قضایی دیوان و انجام اصلاحات مورد نیاز، بتوان کارایی و نقش این رکن قضایی اصلی سازمان ملل متحد را در انجام رسالت مهم حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را افزایش داد.[۳۱۰] لذا در این فصل به مشکلات ساختاری دیوان؛ موانع سازمانی پیش روی آن و محدودیت های صلاحیتی که، چالش های اساسی دیوان در انجام وظایفش می‌باشد پرداخته خواهد شد.

محبث اول) مشکلات تشکیلاتی و ساختاری دیوان

با توجه به امکاناتی که دیوان در اختیار دارد، این دادگاه به سرعت و نحو مؤثری نمی تواند پاسخگوی کلیه مراجعه کنندگان بی شمار خود باشد.[۳۱۱] در این زمینه آقای محمد بدجاوی رئیس اسبق دیوان بیان می کند؛ «نه سازمان دیوان، نه امکانات عملی و انسانی بسیار محدودش و نه منابع مالی و فریبنده اش … فرصت رسیدگی ‌به این همه دعاوی مرجوعه را نمی دهد».

با توجه به اینکه دیوان بین‌المللی دادگستری همواره با ۱۵ قاضی به پرونده های موجوعه رسیدگی می‌کند و طبعاً این روش رسیدگی موجب کندی و تأخیر می‌گردد، خود یکی از دلایلی است که سبب رویکرد دولت ها به محاکم دیگر شده است. هر چند دیوان با اتخاذ تدابیری به منظور ایجاد محدودیت های بیشتر برای ارائه ادله و اسناد توسط طرفین، سعی در جهت رفع اینگونه مشکلات با هدف تسهیل در رسیدگی به پرونده های طرفین دعوی مبذول داشته است اما اینگونه تدابیر ضمن اینکه مفید بوده، اما کافی نمی باشد. به همین دلیل لوتر پاخت بیان می‌دارد: «اگر تمامی دول اختلافات قابل حل و فصل قضایی خود را به دیوان بین‌المللی دادگستری ارجاع می‌کردند، آن وقت این دیوان نمی توانست بار مسئولیت کلیه این ارجاعات را به دوش بکشد»[۳۱۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:56:00 ق.ظ ]




۲ ـ جبران خسارت

مسأله جبران خسارت بزه‌دیده در اندیشه بزه‌دیده محوری بسیار حائز اهمیت است. از طرفی فرد قربانی انتظار آن را دارد که نظام عدالت کیفری با مجازات مجرم، تعدی او را به حق خود بی‌پاسخ نگذارده و از طرف دیگر با جبران خسارتش او را به ثبات قبل از وقوع جرم بازگرداند و رضایت خاطرش را تأمین کند.

مارک آنسل در این زمینه می‌گوید: «ترضیه خاطر زیان دیده از جرم، از لحاظ ذهنی با اعمال مجازات بر مجرم و از نظر عینی با اخذ حکم کیفری مبنی بر پرداخت خسارت، عملی می‌شود». در آن زمان در حقوق فرانسه، امکان مطالبه ضرر و زیان وارده بر مجنی علیه از دادگاه کیفری، یکی از ویژگی‌های آئین دادرسی کیفری فرانسه را تشکیل می‌داد که از آن کشور به سایر کشورها راه یافت.[۵۳]

پیش‌بینی ساز و کارهای جبران در حکم کیفری می‌تواند سر منزل مقصود در سیاست خسارت زدایی از بزه‌دیده باشد. زمانی که مقام صادرکننده حکم مبادرت به صدور حکم کیفری می ‏کند در صورت‏امکان باید نحوه جبران و افراد مسئول در جبران را معلوم کند.

اما در خصوص ضوابط شکلی جبران خسارت بزه‌دیده در حقوق ایران باید گفت، ماده ۱۲ قانون آئین دادرسی کیفری مقرر می‏دارد: «هرگاه‏دادگاه متهم را مجرم تشخیص دهد مکلف است ضمن صدورحکم جزایی، حکم ضرر و زیان مدعی خصوصی را نیز طبق ‏دلایل و مدارک موجود صادر نماید …».

در این رابطه می‌توان به دادنامه شماره ۸۵ / ۶۱۷ صادره از شعبه ۱۰۶ دادگاه عمومی جزایی خرم‌آباد اشاره نمود که مقرر می‌دارد: «در خصوص شکایت اداره محیط زیست شهرستان خرم آباد علیه آقای الف؛ دائر بر صید غیرمجاز ۲ قطعه ماهی و توجها به شکایت اداره شاکی، گزارش مأمورین محیط زیست که به نوعی ضابط محسوب می‌شوند و کشف ماهی‌های صید شده از متهم و همچنین کشف وسایل صید ماهی و عدم حضور متهم در جلسه دادگاه و کیفرخواست صادره، بزهکاری متهم موصوف نزد این مرجع محرز و مسلم است فلذا مستندا به ماده ۱۰ قانون صید و شکار و رعایت بند ۵ از ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت ایشان به پرداخت مبلغ دویست هزار ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت صادر و اعلام می‌گردد … رأی‌ صادره غیابی ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و پس از انقضای مدت واخواهی ظرف مدت بیست روز قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه تجدید نظر استان لرستان می‌باشد.»

بزه‏دیده جهت مطالبه خسارات و ضرر و زیان‌های وارده می‏تواند به تبع امر کیفری اقدام به تقدیم دادخواست نماید. نظر به اینکه تقدیم دادخواست مستلزم ابطال تمبر و پرداخت هزینه های مربوط بوده و رعایت تشریفات آئین دادرسی موجب طولانی شدن رسیدگی می‏ گردد، در بعضی از جرائم به لحاظ اهمیتی که با توجه به میزان خسارات و ضرر و زیان‌های که بر مجنی علیه تحمیل گردیده و به منظورحمایت از حقوق بزه‏دیده، قانون‌گذار وی را از تقدیم دادخواست معاف و دادگاه‌ها را مکلف ‌کرده‌است که در این قبیل جرائم به محض مطالبه خسارات وارده رسیدگی نموده و حکم صادر نمایند. از جمله این جرائم جرم کلاهبرداری است که در ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب سال۱۳۶۷ به رد اصل مال مورد کلاهبرداری به صاحبش اشاره شده است و نیز در ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات که نقش مهمی در جبران خسارات متضرر از جرم دارد مقنن به رد اصل مال (عین) یا مثل یا قیمت آن به بزه‏دیده در صورت صدرو حکم محکومیت کیفری متهم اشاره ‌کرده‌است.

‌بنابرین‏ در جرائمی از قبیل سرقت،خیانت در امانت و تصرف غیرقانونی که از جرائم مهم می‏ باشند در صورت محکومیت متهم به مجازات‌های مقرر نامبرده باید عین یا مثل یا قیمت مالی که در اثر سرقت یا خیانت در امانت یا تصرف غیرقانونی تحصیل نموده است به مجنی علیه مسترد نماید و الا حبس می‏ شود (البته در صورت عدم احراز اعسارمحکوم علیه).

لهذا مشاهده می‏ شود که بزه‏دیده در محدوده ماده ۶۹۶ قانون تعزیرات، به منظور تحصیل مال خود نیاز به تقدیم دادخواست و ابطال تمبر و غیره ندارد. مگر اینکه شاکی و مدعی خصوصی جدای از دریافت اموال خویش مبادرت به مطالبه ضرر و زیان‌های ناشی از افت قیمت مال موضوع جرم و یا مطالبه ارزش واقعی و به روز وجوه موضوع جرم بر اساس شاخص تورم بانک مرکزی نماید که در این‌خصوص رویه قضایی تقدیم دادخواست را ضروری می‌داند.

البته اعمال ماده موصوف در مواردی است که عین مال از ید بزه‏دیده و مجنی علیه خارج شده و یا ضرر و زیان‌هایی همانند دیه مورد مطالبه باشد، ولی مطالبه خسارات دیگر مستلزم تقدیم دادخواست است. به عنوان مثال در جرم صدور چک بلا محل، شاکی نمی‏تواند به تمسک به ماده مذبور و بدون تقدیم دادخواست، مطالبه وجه چک را بنماید. رأی وحدت رویه شماره ۵۷۷-۲۱/۷/۱۳۷۱ مؤید این مطلب است.

مؤید این مطلب دادنامه شماره ۸۸ / ۲۸۹ شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی خرم‌آباد است که اشعار می‌دارد: «در خصوص دادخواست آقای «الف» به طرفیت آقای «ب» به خواسته مبلغ پنجاه و هشت میلیون ریال بابت وجه یک فقره چک بلامحل به شماره ۳۷۷۷۸۱ به انضمام خسارت تأخیر تأدیه و هزینه دادگاه در اولین جلسه دادرسی دادخواست خود را مسترد نموده است. بنا به مراتب و با احراز استرداد دادخواست به استناد بند «الف» ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار ابطال دادخواست خواهان صادر و اعلام می‌دارد رأی صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان لرستان می‌باشد.»

مضمون رأی مذبور چنین است که اعمال ماده ۱۳۹قانون تعزیرات (سابق) ناظر به موردی است که شکایت کیفری راجع‌به عین مال باشد و مدعی خصوصی علاوه بر تعقیب کیفری استرداد عین مال را هم بخواهد مثل خیانت در امانت، سرقت، تصرف غیرقانونی و آن هم پس از قطعیت حکم، اما دعوی مطالبه وجه چک که به عنوان ضرر و زیان خصوصی در دادگاه کیفری مطرح می‏ شود دعوایی حقوقی است و ماده ۱۳۹ قانون تعزیرات قابلیت اعمال ندارد و نیز هیئت عمومی دیوان‌عالی کشور درضمن رأی وحدت رویه دیگر، به شماره ۵۸۲ مورخه ۲/۱۲/۱۳۷۱ در تصادفات رانندگی منتهی به ورود خسارت اعمال ماده ۱۳۹ را تجویز ننموده و مطالبه ضرر و زیان‌های ناشی از این قبیل جرائم را مستلزم تقدیم دادخواست دانسته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ق.ظ ]




در این تحقیق به تقلید از قانون مدنی، « مورد معامله» درمعنای عرفی آن به کار گرفته می­ شود. ضمن اینکه مورد معامله به هریک ازعوضین اطلاق می­ شود و اختصاص به مثلاً مبیع یا مورد اجاره ندارد.

مبحث سوم – اقسام مورد معامله

گفته شده «ماده ۲۱۴ ق.م. در بیان مصادیق مورد معامله کامل نیست. زیرا از یک طرف، منحصراًً مورد معامله­های مالی نظیر بیع و اجاره تعریف شده است و تعریف مذبور شامل موضوع عقد غیر مالی نکاح که زوجین هستند نمی­ شود. از طرف دیگر، تعریف مذبور مربوط به مورد عقود عهدی است و شامل موضوع عقد تملیکی نمی­ شود چه اینکه موضوع عقد تملیکی مالی است که به طرف معامله تملیک می­ شود و تعهد به تسلیم آن جنبه فرعی دارد. بعلاوه تعریف مذبور شامل حق یا تعهدی که ساقط می­ شود، مانند قرارداد تبدیل تعهد که سقوط تعهدی به جای انشای تعهد دیگر، مورد آن است نمی ­باشد».[۱۸] ‌بنابرین‏، تعریف صحیح از مصادیق مورد معامله را چنین به عمل آورده­اند: «مورد معامله مالی است که تملیک یا حقی از آن منتقل و یا انتفاع از آن مأذون و یا عملی است که به انجام یا ترک آن تعهد می­ شود و یا تعهدی است که اسقاط یا انشاء می­ شود و یا شخصی است که اثرعقد در او تحقق می­یابد»[۱۹]. بدین ترتیب مورد معامله می ­تواند مال، عمل، تعهد یا شخص باشد. دربیان اقسام مال، ازیک جهت مال به «اعیان و منافع» تقسیم شده و خود «عین» به سه قسم عین معین، درحکم معین و کلی دسته بندی می­ شود[۲۰]. این تقسیم بندی اگر به معنی اختصاص معین، درحکم معین و کلی، به اموال، و آن هم عین اموال باشد، قابل نقد خواهد بود. چرا که منافع، اعمال، تعهدات و حتی شاید اشخاص هم می ­توانند مشمول این اقسام باشند. از جهت دیگر مورد معامله به دو نوع تقسیم می­ شود : مثلی و قیمی.

در مبحث حاضر به بررسی دو تقسیم بندی اخیر می­پردازیم.

گفتار اول – معین، در حکم معین، کلی

ماده ۳۵۰ ق.م. مقرر می­دارد: « مبیع ممکن است مفروز باشد یا مشاع یا مقدار معین به طور کلی از شیء متساوی الاجزاء و همچنین ممکن است کلی­فی­الذمه باشد».

بنداول – معین

دراصطلاح منطق، مفهوم یا جزئی است یا کلی. مفهوم جزئی مفهومی است که قابل انطباق ‌بر افراد متعدد نباشد. مانند « گندم موجود در این ظرف» که بر گندم­های دیگر صدق نمی­کند. مفهوم منطقی (کلی و جزیی) درحقوق نیز برای مورد معامله واردگردیده است، بدین ترتیب که مورد معامله جزئی را اصطلاحاً عین معین یا عین خارجی و مورد معامله کلی را اصطلاحاً کلی­فی­الذمه می­گویند.[۲۱]

عین معین مالی است که در عالم خارج، جدای ازسایر اموال، مشخص و قابل اشاره باشد. مانند این کتاب یا آن زمین.[۲۲] قانون­گذار درماده ۴۰۲ ق.م. از این قسم مورد معامله به عنوان عین خارجی نام می­برد.

بند دوم – درحکم معین

در حکم معین یا کلی در معین مالی است که اجزاء آن از هرحیث با هم برابر باشد. به عنوان مثال اگر صدکیلو گندم ازخرمنی فروخته شود، هرچند که مبیع درخارج معین و قابل اشاره نیست، چون باید از خرمن معین برداشته شود، می­گویند مبیع درحکم عین خارجی یا «کلی ‌در معیّن» است.[۲۳]

بندسوم – کلی

ماده ۳۵۱ ق.م. مقرر می­دارد: « درصورتی که مبیع کلی، یعنی صادق ‌بر افراد عدیده باشد، بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر شود».

بر این اساس در تعریف کلی گفته شده : «مالی است که صفات‌ آن در ذهن معین و در عالم خارج صادق بر افراد عدیده باشد».[۲۴]

گفتار دوم – مثلی – قیمی

بند اول- مثلی

بنابر ماده ۹۵۰ ق.م. «مثلی…. عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است.» در تشریح این ماده گفته شده: درموردی که موضوع تعهد مثلی است، به مال معین و خاصی تعلق نمی­گیرد، توجه به اوصاف کلی مال است که مصداق­های فراوان دارد: مانند یک دستگاه یخچال ارج یا ده خروار گندم[۲۵].

بند دوم- قیمی

مطابق بند دوم ماده ۹۵۰ ق.م. قیمی مالی است که نوعاً دارای اشباه و نظایر نباشد. درقیمی اوصاف مورد نظر چندان دقیق و مفصل است که تنها در مال معینی دیده می­ شود یا امثال آن نادر است : ما نند اسب سواری و قلمدان و ساعت قدیمی و خا نه و زمین معین.[۲۶]

گفتار سوم – تحلیل تقسیم ­بندی­ها

بند اول – ملاک تشخیص مثلی و قیمی

درخصوص تشخیص مثلی یا قیمی بودن مورد معامله، ماده ۹۵۰ ملاک را عرف می­داند:«.. تشخیص این معنی باعرف است». بدین ترتیب در هر زمان و مکان داوری عرف تعیین می­ کند که آیا مال نوعاً دارای اشباه و نظایر زیاد و شایع هست یاخیر. اما ملاک تصمیم ­گیری عرف برای تعیین وجود اشباه و نظایر چیست؟ پاسخ این است که کافیست اوصاف و ویژگیهایی که جلب رغبت ‌می‌کنند و مبنای تعیین قیمت قرار ‌می‌گیرد، در دید عرف یکسان باشد.[۲۷] اما بحث درمورد ضابطه تشخیص به همین­جا ختم نمی­ شود. بعضی حقوق ‌دانان قیمی را آن مالی که در عرف شخص آن منظور باشد و نتوان مال دیگری را به جای آن داد، تعریف ‌می‌کنند و در بیان ضابطه تشخیص قائل به نبود یک ضابطه­ی همیشگی بوده و میان موردی که دین ناشی از قرارداد است با ضمان قهری تفکیک قائل می­شوند، ‌به این نحو که:

«۱-در تعهدات، مثلی و قیمی صفتی نیست که در هر حال ناشی از ماهیت شیء باشد. زیرا دو طرف قرارداد می ­توانند مال مثلی را در روابط خود قیمی قرار دهند. اگر کسی تعهد کند که یک کیسه گندم معین به دیگری بدهد، با آنکه گندم از اموال مثلی است، موضوع تعهد بنا به تراضی طرفین قیمی قرار داده شده است و متعهد نمی­تواند، ‌به این بهانه که گندم مثلی است، کیسه دیگری را به طلبکار بدهد.

۲-ولی ‌در مورد الزامات خارج ازقرارداد، چون درباره موضوع الزام توافقی بین طلبکار و مدیون نشده است، باید مثلی وقیمی ازحیث نوعی و موضوعی مورد توجه قرار گیرد[۲۸]

آنچه از بند اول برمی­آید، ارادی و شخصی بودن ضابطه­ی تشخیص، در روابط قراردادی است. امری که به نظر نمی­رسد ماده ۹۵۰ دلالت بر آن داشته باشد. مثال ذکر شده هم شاید بیش از آنکه به معنای قیمی دانستن یک مال مثلی باشد به معنای معامله­ی یک مال مثلی به صورت عین معین است. در این­خصوص در ادامه بیشتر سخن می­گوییم.

بند دوم – ملاک تشخیص معین، کلی و کلی ‌در معیّن

دراینجا بیش از آنکه ملاک نوعی وعرفی باشد، اراده­ی طرفین قرارداد و در واقع معیار شخصی حاکم است، البته با لحاظ محدودیتی که وابستگی این اقسام به مثلی یا قیمی بودن مورد معامله ایجاد می­ کند. گفته اخیر در بیان رابطه میان دو تقسیم بندی مورد بحث، یعنی مثلی و قیمی از یک طرف و معین،کلی و کلی ‌در معیّن ‌از طرف‌ دیگر، روشن می­ شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ق.ظ ]




در حقوق ایران، این قبیل جمعیت‌ها و مؤسسات را که دارای شخصیت حقوقی هستند و از نظر حقوقی دارای وجود علیحده و مجزی از وجود اعضا تشکیل‌دهنده خود می‌باشند، اشخاص حقوقی یا معنوی می‌نامند[۴۰].

در حقوق فرانسه، به آن ها اشخاص اخلاقی[۴۱] در حقوق می‌گویند .

مبحث اول: شخصیت حقوقی

شناختن شخصیت حقوقی، برای جمعیت یا مؤسسه‌ای ‌به این معنی است که:

اولاً: عده‌ای از اشخاص طبیعی که اعضا آن جمعیت یا مؤسسه هستند دارای منافعی مشترکند.

ثانیاًً: این منافع، مخصوص آن ها بوده و بکلی از منافع سایر افراد جدا و متمایز است.

ثالثاً: اعضا گروه مذبور از نظر روابط حقوقی با اشخاص ثالث، تمام آن ها حکم واحدی را دارند[۴۲].

مثلاً قراردادی که یکی از اعضا به عنوان نماینده جمعیت امضا کند، تمام اعضاء متعهد می‌گردد. یا دعوایی که یکی از اعضا به نمایندگی جمعیت در دادگاه طرح کند مثل این است که دعوی مذبور از طرف همه آن ها طرح شده باشد منتهی باید دانست این تعاون و همبستگی بین اعضا در حدود هدف و مقاصد جمعیت است و سایر امور آزادی اعضا به جای خود محفوظ می‌باشد[۴۳].

بنابر آنچه گفته شد، شناسایی یا اعطا شخصیت حقوقی به یک گروه یا جمعیت، دارای آثار و نتایج حقوقی زیر است:

    1. نمایندگی تمام اعضا گروه و آن این است که گروه یا جمعیت بتواند به وسیله تشکیلاتی که برای خود می‌دهد بنام خود عمل کند و اقدامات و عملیات او مثل این باشد که به نمایندگی از طرف تمام اعضا جمعیت یا مؤسسه صورت گرفته است. مثلاً اموالی بنام خود خریداری و یا خانه‌ای را اجاره کند و یا به نام خود قراردادی منعقد سازد و اجمالاً مانند اشخاص طبیعی وارد زندگی حقوقی گردد.

  1. تفکیک دارایی و حقوق و تکالیف و آن این است که جمعیت یا مؤسسه، به عنوان شخص حقوقی دارای دارایی مخصوص و حقوق و تکالیف جدا و ممتاز از دارایی و حقوق و تکالیف اعضا خود باشد به طوری که طلبکاران هریک از اعضا و طلبکاران جمعیت دارای وثیقه واحدی نباشند[۴۴].

نباید تصور کرد که اعطا شخصیت حقوقی به گروه یا جمعیتی فقط بنفع او است. بلکه در اغلب موارد، این امر بیشتر به نفع اشخاص ثالث است، زیرا اشخاص ثالث مثلاً در یک معامله و عمل حقوقی بجای اینکه با کل اعضای گروه طرف معامله قرار گیرند با یک شخص که خود گروه باشد روبرو می‌شوند و اگر گروه یا جمعیت به تعهد خود عمل نکرد آن ها به سهولت می‌توانند به دادگستری مراجعه و علیه او طرح دعوی نمایند[۴۵].

بعلاوه چنان که گروه یا جمعیت، فاقد شخصیت حقوقی باشد، هریک از اعضا آن، به آسانی می‌توانند از زیربار تعهدات گروه شانه خالی کنند و آن را مربوط به خود ندانند. در حالی که این امر با بودن شخصیت حقوقی گروه که اعضا را از نظر حقوقی به یکدیگر پیوند می‌دهد امکان‌پذیر نیست.

‌بنابرین‏ شخصیت حقوقی مانند شمشیر دولبه است: همان اندازه که برای جمعیت و شخص حقوقی امتیاز محسوب و سبب تسهیل کار او می‌گردد، بنفع اشخاص ثالث نیز می‌باشد و سبب می‌شود افراد بجای روابط حقوقی با اشخاص متعدد، با یک شخص ،یعنی خود جمعیت طرف معامله قرار گیرند.

مبحث دوم: مبنای شخص حقوقی

از لحاظ اختلافات غیرقابل‌انکاری که بین اشخاص طبیعی و اشخاص حقوقی وجود دارد، درباره مبنای شخص حقوقی مباحثات و مناقشاتی بین فلاسفه حقوق و حقوق‌دانان در گرفته است که به اختصار شرح داده می‌شود:

۲-۲-۱-نظریه حقیقی بودن شخص حقوقی:

این عقیده از طرف حقوق‌دانان بزرگ آلمانی ابراز و دفاع شده است. این عده از حقوق‌دانان معتقدند که شخص حقوقی، موجود مستقل و مجزا از وجود افراد تشکیل‌دهنده آن است و با این بیان خود را وارد یک سلسله بحث‌های جامعه‌شناسی می‌کنند:

نظر به اینکه قواعد حقوقی متضمن اوامر و نواهی است و از طرفی فقط افراد بشر دارای قصد و اراده بوده و می‌توانند تابع اوامر و نواهی باشند این ها برای اثبات اینکه گروه و یا جمعیت، دارای شخصیت حقوقی و تکالیفی است می‌خواهند ثابت کنند که گروه یا جمعیت مانند افراد بشر دارای اراده است؛ این گروه، تحت تأثیر و تلفیق علماء جامعه‌شناسی می‌گویند: هر یک از اعضا گروه یا جمعیت دارای همان اراده‌ای که در حالت انفرادی داشته نیست و از این بیان چنین نتیجه می‌گیرند که چون گروه یا جمعیت در حقیقت شناختن یک واقعیت آشکار و مسلم است[۴۶]. مثلاً ‌در مورد انجمن‌ها و اصناف چنین استدلال می‌کنند: وقتی عده‌ای برای تعقیب هدف دور هم گرد آمدند بخودی خود وجدان و اراده مشترکی مجزی از وجدان آن ها به وجود می‌آید. این وجدان و اراده تجلیاتی دارد: افرادی از آن جمع، ارکان گروه را تشکیل می‌دهند و ‌به این ترتیب بدون دخالت دولت، شخصیت حقوقی یا وجدان و روح مشترک به وجود می‌آید و به عنوان وجود مستقل وارد زندگی اجتماعی می‌شود همچنان که شخص طبیعی نیز به وسیله اعضا و جوارح خود به زندگانی خصوصی و اجتماعی خود ادامه می‌دهد.

دشوار است بتوان پذیرفت که گروه یا جمعیت دارای موجودیت واقعی و قابل مقایسه با وجود افراد طبیعی است و این مسئله مانند هر مسئله ماورالطبیعه قابل اثبات نیست و اما اینکه یک عده بنام جمعیت تصمیم می‌گیرند و عده‌ای را هم مأمور می‌کنند آن را انجام دهند این امر دلیل آن نمی‌شود که گروه یا جمعیت دارای اراده مشخص و مجزا از اراده اعضا خود باشد.

آنچه در واقع بنام اراده شخص حقوقی نامیده می‌شود، اراده تشکیلات و ارکانی است که گروه برای خود معین می‌کند. مثلاً اراده یک شهرداری، خواست و تصمیم انجمن شهر است و اراده یک سندیکا، تصمیم هیئت‌مدیره آن است. ما از نظر ساده‌کردن امور است که خواست و اراده اشخاص را به گروه و جمعیت اسناد می‌دهیم. والا به هیچ وجه گروه از خود اراده مستقل ندارد و وجود آن را نمی‌توان مدلل و ثابت کرد.

بعلاوه داشتن اراده، شرط لازم برای داشتن شخصیت حقوقی نیست. زیرا همان‌ طور که می‌دانیم، صغیر و مجنون فاقد اراده‌اند، ولی دارای شخصیت حقوقی می‌باشند[۴۷].

۲-۲-۲-نظریه مجازی بودن شخصیت حقوقی[۴۸]

عده‌ای که در رأس آن ها حقوق‌دان مشهور آلمانی قرار دارد می‌گویند: شخص حقوقی یک امر مجازی است، دولت هر موقع بخواهد آن را به وجود می‌آورد و هر موقع هم بخواهد از بین می‌برد.

این ها می‌گویند اشخاص طبیعی تنها دارنده حقوق حقیقی و تکالیف هستند. شخص حقوقی دارنده حقوق مجازی و تکالیف است و این مجاز برای ساده کردن امور آسان و هم ضروری است.

این نظریه غیر واقعی است و نمی‌تواند شخصیت حقوقی دولت را توجیه کند. زیرا دولت نمی‌تواند مادام که به وجود نیامده است، به خود شخصیت حقوقی بدهد و وقتی وجود دارد که دارای شخصیت حقوقی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ق.ظ ]




جدول شماره ۴-۴: فروانی بر حسب سابقه خدمت

سابقه
فراوانی
درصد

درصد فراوانی تجمعی

زیر ۵ سال

۲۹

۲۴٫۶

۲۴٫۶

۱۰-۵

۴۵

۳۸٫۱

۶۲٫۷

۱۵-۱۱

۱۳

۱۱

۷۳٫۷

بالای ۱۵ سال

۳۱

۲۶٫۳

۱۰۰

جمع کل

۱۱۸

۱۰۰

۱۰۰

نمودار شماره۴-۴: میزان سابقه کاری مدیران

۴-۴-یافته های استنباطی

در این بخش فرضیه‌ای مطرح شده در تحقیق، با بهره گرفتن از آزمون های مناسب آماری مورد بررسی قرار می‌گیرند.

روایی و پایایی پرسشنامه: یکی از مهمترین نکات در پژوهش برخورداری گویه‌ها از روایی و پایایی است. چرا که این امر نمایانگر مقبولیت میزان دقت پژوهش های اجتماعی است.

در این تحقیق برای برخورداری پرسشنامه از روایی مناسب به افراد متخصص و صاحب نظر مراجعه و در زمینه طراحی پرسشنامه با آن ها تبادل نظر گردید. بدین منظور، پیش از انجام آزمون مقدماتی پرسشنامه پیشنهادی به همراه چارچوب نظری و فرضیات تحقیق در اختیار اساتید و متخصصین قرار گرفته و نقطه نظرات آن ها در پرسشنامه آزمون مقدماتی لحاظ شد. از طرفی مشابه این پرسشنامه قبلا توسط افراد دیگری برای تحقیق در همین زمینه مورد استفاده قرار گرفته است و این مطالب نشان دهنده این هستند که پرسشنامه طراحی شده جهت بررسی موضوع مورد تحقیق معتبر است.

پایایی یا اعتبار یکی از ویژگی‌های فنی ابزار اندازه گیری است. مفهوم یاد شده با این امر سروکار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می‌دهد. برای محاسبه پایایی ابزار اندازه‌گیری شیوه های مختلفی به کار برده می‌شود که از آن جمله می‌توان به روش تنصیف (دو نیمه کردن) و روش آلفای کرونباخ اشاره کرد. روش آلفای کرونباخ برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار سنجش از جمله پرسشنامه‌ها یا آزمون‌هایی که خصیصه‌های مختلف را اندازه‌گیری می‌کنند، به کار می‌رود که در این پژوهش از روش آلفای کرونباخ استفاده می­ شود.ﻓﺮﻣﻮل ﮐﻠﯽ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ ﺑﻪ ﺻﻮرت زﯾﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ درآنK ﺗﻌﺪاد ﺳﻮاﻻت و وارﯾﺎﻧﺲ ﻫﺮ ﺳﻮال و وارﯾﺎﻧﺲ ﮐﻞ ﺳﻮاﻻت اﺳﺖ.

ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد اﮔﺮ ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ۷۰%=۷٫ ﺑﺎﺷﺪ، آزﻣﻮن از ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. نتایج آزمون پایایی در جدول زیر آمده است.

جدول ۴-۵: پایایی پرسشنامه

متغیر
تعداد گویه
آلفای کرونباخ

شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحب کار

۷

۰٫۸۰۴

شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی

۴

۰٫۷۹۹

استفاده از خدمات حسابرس داخلی

۳

۰٫۷۸۶

کاهش هزینه ی اجرای حسابرسی

۶

۰٫۷۹۵

اعمال محدودیت زمانی فرایند اجرای حسابرسی

۴

۰٫۸۷۳

استفاده از خدمات کارشناسی

۳

۰٫۸۰۶

کنترل کیفیت حسابرسی اطلاعات مالی تاریخی

۴

۰٫۷۱۳

کل پرسشنامه
۳۱
۰٫۹۰۲

با توجه به جدول بالا ملاحظه می کنید که مقدار آلفای کل پرسشنامه۰٫۹۰۲ می‌باشد و این مقدار بیشتر از ۰٫۷ می‌باشد پس پرسشنامه پایا است به عبارت دیگر اگر دوباره پرسشنامه توزیع گردد باز همین نتایج را به دست خواهیم آورد. بقیه گویه ها هم با توجه به آلفای کرونباخ پایا هستند.

۴-۴-۱ فرضیه اول

شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحب کار اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد

فرضیات صفر و یک مناسب برای آزمون فرضیه بالا به شکل زیر هستند.

H.: شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحب کار اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی ندارد.

H1: شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحب کار اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.

حال به خروجی spssآزمونt یک نمونه ای برای فرضیه اول توجه کنید.

جدول ۴-۶: خروجی spss آزمون تی فرضیه اول

متغیر

میانگین جامعه

میانگین نمونه

نمره T

درجه آزادی

سطح معناداری

فرض تأیید شده

شناخت حسابرسان از محیط کار

۳

۴٫۵۱
۴۳٫۳۲
۱۱۷
۰۰۰

فرض H0 رد و فرض H1 پذیرفته می شود.

با توجه به جدول بالا و سطح معنی داری که مقدار آن صفر و کمتر از خطای نوع اول ۰٫۰۵ است از طرفی |T| >نتیجه می گیریم که فرض صفر رد می شود و فرض دوم یعنی تفاوت میانگین جامعه و نمونه پذیرفته می شود. و از آنجا که میانگین نمونه ۴٫۵۱ و میانگین جامعه ۳ است نتیجه می‌گیریم که میانگین نمونه بیشتر از میانگین جامعه است و چون این تفاوت معنی‌دار است می‌توان نتیجه گرفت که از دیدگاه پاسخ دهندگان شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحب کار اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.

۴-۴-۲ فرضیه دوم

شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد

فرضیات صفر و یک مناسب برای آزمون فرضیه بالا به شکل زیر هستند.

H.: شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی ندارد.

H1:شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.

با توجه به اینکه هرکدام از متغیر های ما دارای چندین سؤال می‌باشد و سوالات با طیف لیکرت نمره گذاری شده اند؛ برهمین اساس مانند آزمون قبل ازآزمون t تک متغیره استفاده می‌کنیم.

حال به خروجی spssآزمونt یک نمونه ای برای فرضیه دوم توجه کنید.

جدول ۴-۷: خروجی spss آزمون تی فرضیه دوم

متغیر

میانگین جامعه

میانگین نمونه

نمره T

درجه آزادی

سطح معناداری

فرض تأیید شده

شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی

۳

۴٫۳۵
۴۱٫۲۳
۱۱۷
۰٫۰۰۱

فرض H0 رد و فرض H1 پذیرفته می شود.

با توجه به جدول بالا و سطح معنی داری که مقدار آن ۰٫۰۰۱ و کمتر از خطای نوع اول ۰٫۰۵ است از طرفی |T| > نتیجه می‌گیریم که فرض صفر رد می‌شود و فرض دوم یعنی تفاوت میانگین جامعه و نمونه پذیرفته می‌شود. و از آنجا که میانگین نمونه ۴٫۳۵ و میانگین جامعه ۳ است نتیجه می‌گیریم که میانگین نمونه بیشتر از میانگین جامعه است و چون این تفاوت معنی‌دار است می‌توان نتیجه گرفت که از دیدگاه پاسخ دهندگان شناخت و میزان اتکای حسابرسان بر سیستم کنترل داخلی اثر معنی‌داری بر کارایی حسابرسی دارد.

۴-۴-۳ فرضیه سوم

استفاده از خدمات حسابرس داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.

فرضیات صفر و یک مناسب برای آزمون فرضیه بالا به شکل زیر هستند.

H.: استفاده از خدمات حسابرس داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی ندارد.

H1:استفاده از خدمات حسابرس داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ق.ظ ]