حق مهندسی معکوس و استفاده از این روش برای تولید محصول مشابه به خودی خود تولید خلاقانه‏ی یک تولیدکننده را تهدید نمی‏ کند زیرا تولیدکننده دو روش حمایتی در مقابل رقیبانی که از مهندسی معکوس استفاده می‏ کنند دارد: «زمان انتظار»[۸۶] و هزینه‏بر بودن مهندسی معکوس. زمان انتظار زمانی است که تحلیلگر مهندسی معکوس برای شناسایی اصول کارکرد، جنس، طرح و ساخت محصول، برآورد هزینه های طراحی و ساخت و مطابقت محصول با نیازها صرف می ‏کند. به علاوه پس از بررسی عوامل مؤثر در فرایند ساخت، فرایند مهندسی معکوس شروع می‏ شود که خود نیز زمان‏بر بوده و اقتضای در اختیار داشتن دانش فنی و ماشین آلات مربوط را دارد. زمانی نیز صرف ساخت و تولید محصول می‏ شود. در نهایت مرحله‏ معرفی محصول به بازار فرامی‏رسد. این زمان طولانی فرصت‏های تحلیلگر مهندسی معکوس در بازار را از او سلب و نظر به اینکه محصول اولیه جایگاه و شهرت خود را در بازار پیدا کرده، ریسک تولید و معرفی محصول مشابه را بالاتر می‏برد. حتی برخی مطالعات نشان داده است که تولیدکنندگان معمولا بیشتر از حق اختراع، بر «زمان انتظار» به منظور حمایت از دارایی‏های فکری خود اعتماد و تأکید دارند.[۸۷] برخی حتی معتقدند که «زمان انتظار» نقشی همانند یک حق مالکیت فکری با عمری کوتاه را بازی می ‏کند.[۸۸]

هزینه‏بر بودن نیز حسب اینکه مهندسی معکوس در چه حوزه‏ای از صنایع انجام می‏پذیرد، ممکن است تحلیلگر مهندسی معکوس را به‏طور کلی از این اقدام منصرف کند بویژه اگر تولیدکننده‏ی محصول اولیه، به عنوان استراتژی، اقدام به اعطای لیسانس و افزایش رقبا در بازار کرده باشد. اعطای لیسانس، در صورتی که هزینه‏ های مهندسی معکوس به اندازه‏ کافی بالا باشد، به تولیدکننده‏ی اولیه امکان بیشتری را برای بازگرداندن هزینه‏ های تحقیق و توسعه خود می‏ دهد. چه بسا تحلیلگر مهندسی معکوس احتمالی، نیز روی به انعقاد لیسانس آورد تا ضمن کاهش هزینه‏ ها از مزایای رقابت کاملا قانونی بهره ببرد.

به منظور ارزیابی آثار شناسایی حق مهندسی معکوس بر اقتصاد و رفاه اجتماعی، در اینجا هزینه‏ ها و منافعی که جواز مهندسی معکوس برای تولیدکننده‏ی اولیه، تولیدکننده‏ی ثانویه (یا تحلیلگر مهندسی معکوس) و جامعه دربر دارد، مورد بررسی قرار می‏دهیم. ارزیابی هزینه‏ ها و منافع ما را در تشخیص آثار شناسایی حق مهندسی معکوس بر رفاه اجتماعی یاری خواهد کرد.

الف) هزینه‏ ها و منافع جواز مهندسی معکوس برای تولیدکننده‏ی اولیه

از یک سو واضح است که جواز مهندسی معکوس، انگیزه‏ی تولیدکننده‏ی اولیه را برای معرفی و عرضه‏ی محصول نو به بازار کاهش داده و به طور طبیعی موجب می‏ شود هزینه‏ های بیهوده‏ای را برای دشوارساختن مهندسی معکوسِ محصولاتش صرف کند.

از سوی دیگر، برخی معتقدند[۸۹] که می‏توان با اتخاذ تدابیری از صرف هزینه‏ های فوق جلوگیری کرد و بالطبع انگیزه‏ی کافی را برای تولیدکننده‏ی اولیه حفظ کرد. از جمله‏ این تدابیر اعطای لیسانس است. اعطای لیسانس به نحوی که هم منافع تولیدکننده‏ی اولیه و هم منافع تولیدکننده‏ی ثانویه تامین و هم هزینه‏ ها بین آن ها تقسیم شود.

تولیدکننده‏ی اولیه به منظور حفظ منافع و جایگاه خود در بازار و ممانعت از ورود رقبا هزینه‏هایی را صرف می ‏کند و از این طریق مهندسی معکوس را برای تولیدکننده‏ی ثانویه‏ دشوار و صرفه‏ی اقتصادی آن را کاهش یا از بین می‏برد. بدون صرف هزینه‏ های بیهوده و به عنوان روش جایگزین، با اعطای لیسانس توسط تولیدکننده‏ی اولیه و افزایش رقبا در بازار، تحلیلگر مهندسی معکوس ‌به این نتیجه می‏رسد که موفقیت وی در تولید و معرفی محصول مشابه به بازار، بسیار اندک است. اما صرف اعطای لیسانس راهگشا نیست، همان‌ طور که گفته شده، عدم موفقیت تولیدکننده‏ی ثانویه در گرو افزایش رقابت و دشواری ورود وی به بازار است و این امر جز با درنظر گرفتن شرایطی نظیر حق امتیاز پایین یا اعطای حقوق و آزادی‏هایی به لیسانس‏گیرنده‏ها میسر نیست.

روشن است که میزان تاثیرپذیری منافع و موقعیت تولیدکننده‏ی اولیه در بازار از ورود محصولات مشابه، بستگی به میزان هزینه‏ ها و زمانی دارد که برای مهندسی معکوس لازم است. ‌بنابرین‏ کاهش مبلغ حق امتیاز یا هر تدبیر دیگری که به هنگام اعطای لیسانس اتخاذ می‎شود باید با در نظر گرفتن میزان هزینه و زمان لازم برای انجام مهندسی معکوس باشد.

انگیزه‏ی کافی تولیدکننده‏ی اولیه برای تولید محصولات نو نیز از همین طریق و همینطور «زمان انتظار» تامین می‏ گردد. زمانی که نخست برای تصمیم‏ گیری و سیاست‏گذاری در خصوص انجام مهندسی معکوس، دوم برای انجام فرایند مهندسی معکوس و سوم برای معرفی و تجاری‏سازی محصول ناشی از مهندسی معکوس صرف می‏ شود. این زمان، فرصت مناسبی را در اختیار تولیدکننده‏ی اولیه قرار می‏ دهد تا هزینه‏ های تحقیق و توسعه خود را برگردانده، شهرت و مشتریانی بیابد. ‌بنابرین‏ اتخاذ تدابیری نظیر اعطای لیسانس با شرایط مذکور می‏تواند حتی با تأخیر صورت گرفته و یا اساسا انجام نپذیرد زیرا پس از گذشت این زمان، تولیدکننده‏ی اولیه و ثانویه می ‏توانند به نحو منصفانه‏ای به رقابت بپردازند خصوصاً آنکه مهندسی معکوس با هدف تجاری‏سازی معمولا تقلید صرف نبوده و با صرف هزینه‏ی بالایی صورت می‏پذیرد.[۹۰] به عبارت روشن‏تر محصولات تولیدکننده‏ی ثانویه زمانی وارد بازار رقابت می ‏شوند که تولیدکننده‏ی اولیه محصولات خود را معرفی و شهرتی کسب ‌کرده‌است. به ویژه در صورتی که اقدام تولیدکننده‏ی ثانویه همراه با تحقیق و توسعه نیز بوده باشد، شرایط رقابت پس از ورود وی، منصفانه‏تر و برای رفاه اجتماعی سودمندتر خواهد بود.

ب) هزینه‏ ها و منافع جواز مهندسی معکوس برای تولیدکننده‏ی ثانویه

جواز مهندسی معکوس، انگیزه را برای تولید محصولات مشابه و کسب منفعت از این طریق افزایش می‏ دهد. این امر همچنین موجب صرف هزینه برای انجام مهندسی معکوس و تولید محصولاتی می‎‏شود که قبلا ابداع و به جامعه معرفی و عرضه شده‏اند. این هزینه‏ ها در فرض اعطای لیسانس با شرایط پیش‏گفته یا وجود تدابیری برای دشوارساختن مهندسی معکوس بیشتر نیز خواهد شد.

ج) هزینه و منافع جواز مهندسی معکوس برای جامعه‏

تصور کنیم جامعه‏ای را که محصولات مشابه با بهره گرفتن از روش مهندسی معکوس، در آن عرضه شده است. با این وصف به نظر می‏رسد مهندسی معکوس، رقابت در بازار را افزایش و بالطبع منجر به کاهش قیمت‏ها و تشویق ابداعات مجدد و ثانویه می‏ شود. به علاوه توسل تولیدکننده‏ی اولیه به روشی نظیر اعطای لیسانس که موجب افزایش رقابت می‏ شود، در نهایت نفع جامعه را در بردارد. این استدلال مبتنی بر اصل سودمندی رقابت و مقابله با انحصار است. زیرا در این شرایط تولید کننده‏ی اولیه بازار را در انحصار خود نگرفته بلکه با اعطای لیسانس تعداد رقبا را در بازار افزایش داده است. به همین دلیل است که برخی معتقدند[۹۱] اعطای لیسانس از ناحیه لیسانس دهنده ممکن است با دو هدف انجام گیرد: به‏دست آوردن سود و کنترل قیمت محصول در بازار.

سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که در این موارد آیا محصولات ثانویه بیشتر ابداعی‏اند یا تقلیدی؟ وضعیت در هر مورد متفاوت نیست؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...