کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



جفری پفر[۶] استاد رفتار سازمانی و متخصص منبع انسانی دانشکده ادبیات بازرگانی دانشگاه استنفورد، مزیت رقابتی غایی در بازارهای بین‌المللی را وابسته به چگونگی انتخاب، استخدام و اداره منابع انسانی می­دانند (میرسپاسی، ۱۳۷۸). لذا با توجه به اینکه سرمایه انسانی موثرترین عامل در توسعه ­یافتگی و موتور توسعه ‌می‌باشد و از طرفی میزان پیشرفت هر سازمانی به میزان زیادی وابسته به موفقیت شغلی کارکنانی است که در آن سازمان استخدام ‌شده‌اند و در واقع توانمندی آن ها مرز میان شکست و پیروزی را ترسیم می­ کند و آن ها هستند که به تصمیمات و عملکرد سازمانی شکل داده، راه ­حل ارائه می­ دهند، بهره ­وری را عینیت می­بخشند و کارایی و اثربخشی را معنا می­ دهند و همچنین از آنجایی که منابع انسانی، بخش عمده­ای از زندگی خود را به عنوان کارمند، کارگر یا مدیر و سرپرست در محیط سازمانی می­گذرانند، طبیعی است که توجه به آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است، بدین منظور تناسب شغل و ویژگی­های شخصیتی شاغل و بهبود شاخص­ های آن امری ضروری و محوری برای موفقیت شغلی و تعالی فرد و سازمان به شمار می رود.

از طرفی دیگر، در حال حاضر، خطوط حمل و نقل هوائی، سالانه ۲ میلیارد مسافر را جابه­جا ‌می‌کنند. با توجه به چنین حجم بالائی از جابه­جائی، به نظر می­رسد که مباحث روانشناختی از جایگاه مهمی در شناخت و فهم چگونگی رفتار مسافران و کارکنان شرکت­های ‌هواپیمایی برخوردار باشد )بور[۷]، ۲۰۰۳). البته درکنار این موضوع عوامل دیگری همچون ایمنی، کارایی و راحتی و آسایش نیز از جمله مواردی است که مشتریان و مدیران یک شرکت ‌هواپیمایی به دنبال آن هستند. با افزایش مسافر­ت­های هوائی در دنیا و رشد روز افزون صنعت هوائی جهان، ریسک­ها و چالش­های آن از جمله موضوعات روانشناختی، نیز افزایش یافته است. از طرفی دیگر کارکنان پروازی با مسایل و مشکلات جسمانی نظیر درد مفاصل و استخوانی، گوش درد، سر درد، کمبود اکسیژن مورد نیاز پوست و دیگر بافت­های بدن و غیره، همچنین فشارهای روحی نظیر ترس و اضطراب ناشی از مسایل درون پروازی و اضطراب جدایی و دیگر فشارهای خانوادگی و اجتماعی متفاوتی روبرو هستند، به­ طوری که عدم توجه ‌به این مسائل نه تنها در کاهش موفقیت شغلی آن ها بلکه بر زندگی شخصی ایشان نیز مؤثر است. ‌بنابرین‏ می­بایست تلاش شود به موازات آن ها راه­کارهای مناسب و مؤثری به کار گرفته شوند. لذا انتخاب صحیح نیروی انسانی با توجه به سرمایه ­گذاری­های کلان روحی و اقتصادی در این بخش از مسائل بنیادی در اثربخشی و عملکرد شرکت­های هواپیمایی محسوب می­ شود. پس توجه هر چه بیشتر به مراحل علمی انتخاب نیروی انسانی بخش هوانوردی، خصوصاًً توجه به ویژگی­های شخصیتی آنان، از مهمترین وظایف مدیران این بخش به شمار می­رود.

۱-۴ اهداف تحقیق

۱-۴-۱ هدف اصلی

بررسی پیش‌بینی موفقیت شغلی بر مبنای ویژگی­های شخصیتی سرشت و منش(نوجویی، آسیب­پرهیزی، پاداش­وابستگی، پشتکار، خودراهبری، همکاری، خودفراروی) در بین کارکنان پروازی و زمینی یک شرکت هواپیمایی

۱-۴-۲ اهداف فرعی

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد نوجویی.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد آسیب­پرهیزی.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد پاداش­وابستگی.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد پشتکار.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد خودراهبری.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد همکاری.

    1. بررسی تفاوت ویژگی شخصیتی کارکنان پروازی و زمینی در بعد خودفراروی.

  1. تعیین ویژگی­های شخصیتی سرشت و منش در تبیین میزان موفقیت شغلی کارکنان زمینی و پروازی.

۱-۵ سوال­های تحقیق

۱-۵-۱ سوال اصلی:

آیا ویژگی­های شخصیتی سرشت و منش (نوجویی، آسیب­پرهیزی، پاداش­وابستگی، پشتکار، خودراهبری، همکاری، خودفراروی) سهم قابل توجهی از موفقیت کارکنان پروازی و زمینی یک شرکت هواپیمایی را تبیین ‌می‌کنند؟

      1. سوال­های فرعی:

سؤال اول: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد نوجویی تفاوت معناداری وجود دارد؟

سؤال دوم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد آسیب­پرهیزی تفاوت معناداری وجود دارد؟

سوال­ سوم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد پاداش­وابستگی تفاوت معناداری وجود دارد؟

سؤال چهارم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد پشتکار تفاوت معناداری وجود دارد؟

سؤال پنجم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد خودراهبری تفاوت معناداری وجود دارد؟

سؤال ششم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد همکاری تفاوت معناداری وجود دارد؟

سؤال هفتم: آیا بین کارکنان پروازی و کارکنان زمینی در بعد خودفراروی تفاوت معناداری وجود دارد ؟

سؤال هشتم: آیا ویژگی­های سرشت و منش سهم قابل توجهی از موفقیت شغلی کارکنان را تـبیین ‌می‌کنند؟

۱-۶ تعاریف نظری

موفقیت شغلی

موفقیت شغلی را به سه حالت غیر روانی، روانی و عمومی تعریف کرده ­اند:

    • در دیدگاه غیر روانی هر فردی که درآمد بیشتری دارد، در شغلش موفق­تر است.

    • در دیدگاه روانی موفقیت شغلی عبارت است از احساس فرد از میزان کارایی و تواناییش در انجام کار محوله.

  • در دیدگاه عمومی موفقیت شغلی زمانی حاصل می­ شود که فرد بتواند از تمام توانایی­ ها و امکانات خود در رسیدن به هدف­های شغلی استفاده و بهره ­برداری نماید ( شفیع آبادی، ۱۳۸۲).

شخصیت

به طور کلی شخصیت را ویژگی­های فردی که موجب بروز فرایندهای پیوسته­ی احساسی، تفکری و رفتاری است تعریف نموده ­اند (پروین[۸]،۲۰۰۱ به نقل از حق شناس، ۱۳۸۸).

نظریه سرشت و منش

نظریه سرشت و منش[۹]، مدل زیستی – روانی[۱۰] و اجتماعی شخصیت است که توسط کلنینجر[۱۱] معرفی شده است و ساختار زیستی ژنی زیربنایی شخصیت را توصیف می­ کند. این مدل شامل ابعاد روانی- زیست شناختی سرشت و منش است که در ادامه هر کدام از این ابعاد و خرده مقیاس­های آن ها توضیح داده می­ شود (کلنینجر ۱۹۸۷و ۱۹۹۱).

بعد سرشت:

سرشت دارای سازمان یافتگی کارکردی در مغز است که متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال­سازی، ابقاء و بازداری رفتار در پاسخ به گروه ­های تعیین شده­ای از محرک­ها ‌می‌باشد و شامل خرده مقیاس­هایی چون نوجویی[۱۲]، آسیب­پرهیزی[۱۳]، پاداش­وابستگی[۱۴] و پشتکار[۱۵] ‌می‌باشد (کلنینجر ۱۹۸۷و ۱۹۹۱).

نوجویی

فعال­سازی رفتاری در پاسخ به محرک­های نو (جدید) و نشانه­ های پاداش و رهایی از تنبیه است، تفاوت­های فردی در چنین قابلیتی “نوجویی” نامیده می­ شود.

آسیب­پرهیزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:16:00 ب.ظ ]




۶- رضایت شغلی

رضایت شغلی یکی از عوامل تأثیرگذار بر شادمانی افراد است. تایت و پاجت[۳۴] (۱۹۸۹) پس از بررسی ۳۴ پژوهش، گزارش کردند که میزان همبستگی میان رضایت شغلی و شادمانی ۴۶/۰ است. سیکزنت میهالایی (۱۹۹۷) این همبستگی را به خوبی توضیح داده است. سیکزنت مفهوم فلو را برای اولین بار وارد ادبیات شادمانی ‌کرده‌است . «‌فلو» به معنای لحظات فوق‌العاده نشاط‌انگیزی است که « آن چه فرد تجربه می‌کند، آن چه آرزو می‌کند وآن‌چه فکر می‌کند باهم هماهنگ هستند.» (سیکزنت میهالایی، ۱۹۹۷). سیکزنت معتقد است که مردم « فلو» را بیشتر هنگام کار تجربه می‌کنند و چنین می‌کند که رضایت شغلی یکی از مهم‌ترین پیش‌بینی‌کننده های شادمانی باشد .

۷- وضعیت تأهل

شادمانی در بزرگسالان ارتباط زیادی با وضعیت تأهل دارد. لوپری و فرایدرس[۳۵] (۱۹۸۱) روند زندگی زناشویی و ارتباط آن با میزان شادمانی را به شکل (U) تصور می‌کنند. آن‌ ها معتقدند که وقتی فرد تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، شادی او افزایش می‌یابد، وقتی که ازدواج صورت می‌گیرد از شادی ایجاد شده کم می‌شود و این کاهش تا زمان رسیدن فرزندان به سن نوجوانی، ادامه می‌یابد. بعد از این دوره، شادمانی مجدداً سیر صعودی پیدا می‌کند تا به سطح اولیه خود می‌رسد. دانیز[۳۶] و همکاران (۱۹۹۹) معتقدند که افراد متأهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده‌ یا جدا شده‌اند و یا همسر خود را از دست داده‌اند، بیشتر احساس شادی و شادمانی می‌کنند. علاوه بر این افرادی که هنوز ازدواج نکرده‌اند اما با نامزد مورد علاقه خود زندگی می‌کنند ، از کسانی که تنها زندگی می‌کنند خیلی شادمان‌ترند. البته این امر به ارزش‌های فرهنگی مورد قبول جوامع بستگی دارد. یافته های بعضی از پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در جوامعی که فردگرایی رواج دارد، زندگی با نامزد مورد علاقه موجب شادمانی فرد می‌شود، اما در کشورهای جمع‌گرا، افرادی که با نامزد خود زندگی می‌کنند از افراد ازدواج کرده و یا افرادی که نامزد ندارند ، دارای شادمانی کم‌تری هستند. این نتایج احتمالاً ‌به این دلیل است که در جوا مع فردگرا، زندگی مشترک با نامزد پسندیده است، ولی در کشو رهای جمع‌گرا این عمل کاری مذموم به حساب می‌آید. در جوامع جمع‌گرا، فردی که با نامزد خود زندگی می‌کند، احساس می‌کند که در مقابل ارزش‌های اجتماع ایستاده است و جامعه هم علیه آن‌ ها عمل می‌کند و ‌به این سبب شادمانی آن‌ ها کاهش می‌یابد. ماستکاسا[۳۷] (۱۹۹۴) تفاوت میزان شادمانی افراد مجرد و متأهل را این‌گونه توضیح می‌دهد: اولاً طلاق و جدایی استرس‌زا و ناخوشایندند و ثانیاًً ازدواج مزیت‌هایی برای فرد ایجاد می‌کند که در غیاب آن فرد از آن‌ ها محروم می‌شود ( بهزادی آقایی ، ۱۳۸۸ ) .

۹- شخصیت

تحقیقات نشان داده‌اند که برون گرایی[۳۸] با خوشبختی و به طور خاص با عاطفه مثبت همبستگی دارد، شادی برون گرایان تا اندازه ای ناشی از لذت مقابل اجتماعی با دوستان می‌باشد که برون گرایان از آن لذت بیشتری می‌برند، زیرا آن ها دارای مهارت‌های اجتماعی قوی تری می‌باشند که آن ها را قادر به برقراری ارتباط اجتماعی می‌سازد .

آرگایل و لو (۱۹۹۰) یک مطالعه طولی انجام دادند و پی بردند که بیرون گرایی، شادی در ۵ ماه بعد را پیش‌بینی می‌کند. البته در این میان جرئت مندی نقش واسطه داشت. جرئت مند بودن، مهارتی است که طی آن فرد دیگران را با خوش رفتاری تحت تأثیر قرار می‌دهد (آرگایل، ترجمه گوهری و همکاران،‌۱۳۸۳) .

کارهای اخیر دینر[۳۹] دیدگاه وسیع تری در خصوص اینکه چرا درون گراها[۴۰] و برون گراها از لحاظ سبک زندگی تفاوت دارند،‌اما روان رنجورها[۴۱] و افراد با ثبات این چنین نیستند برای ما فراهم آورده است .

پرسش مهم در این بو د که آیا تجربه عاطفه مثبت و منفی بیشتر به شخصیت بستگی دارد یا به وضعیت هایی که به طور اتفاقی در آن قرار می‌گیرد. ‌در مورد عاطفه منفی، تأثیر فرد ۹ برابر بیش از عامل وضعیت بود به عبارت دیگر، برخی از افراد تقریباً از وضعیتی که در آن قرار داشتند، دارای عاطفه منفی زیادی بودند ، در حالی که برخی دیگر در وضعیت مختلف عاطفه منفی اندک داشتند. ‌در مورد عاطفه مثبت، عامل فرد فقط دو برابر عامل وضعیت تأثیر داشت. ‌بنابرین‏ عاطفه مثبت از شخصی به شخص دیگر بسیار تفاوت دارد. تا حدی هم به وضعیتی که فرد در آن قرار می‌گیرد بستگی دارد. این یافته از جمله قوی ترین شواهدی هستند که نشان می‌دهد شادی و دو مؤلفه‌ عمده اش، یعنی عاطفه مثبت و منفی بیشتر توسط شخصیت تعیین می‌گردد تا وضعیت، خصوصاًً ‌در مورد عاطفه منفی صحت دارد. برعکس میزان عاطفه مثبت به حد زیادی تحت تأثیر وضعیتی است که در آن قرار داریم. این یافته ها تلویحات مهمی را در بر دارد. اگر می خواهید شادتر شوید،‌می توانید توجه خود را بر کاهش عاطفه منفی یا افزایش عاطفه مثبت متمرکز کنید (آیزنک، ترجمه فیروزبخت و بیگی ، ۱۳۷۵) .

۱۰- جنسیت

معمولاً همه اعتقاد دارند زنان نسبت به مردان احساسی ترند ولی شواهد زیادی در تأکید این نظر وجود ندارد. زن و مرد از نظر شادمانی و رضایت کلی با یکدیگر متفاوت نیستند. مهمترین تفاوت احساسی بین زن و مرد این است که زنان تغییرپذیری بیشتری دارند،‌یعنی هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفی بیشتری دارند. زنان ۵۰ درصد بیشتر اضطراب و روان رنجوری رنج می‌برند و هیجان منفی بیشتری در زندگی روزمره دارند و دو برابر مردان دچار افسردگی می‌شوند. نکته قابل ذکر این است زنان جوان کمی شادتر از مردان جوان هستند. ولی زنان مسن کمتر از مردان مسن شادند (آیزنک، ترجمه فیروزبخت،‌۱۳۷۵) .

۱۱- سن

برخی از مطالعات، رضایت مندی در زمینه‌های مختلف را در ارتباط با سن بررسی کرده‌اند. برای مثال بات و بیزر[۴۲] (۱۹۸۷) ۱۳۸۵۸ آزمودنی را در ۱۳ کشور مورد بررسی قرار داده‌اند. یکی از نتایج چنین است :

ترس از افزایش سن، با سن افزایش می‌یابد و این منبع کاهش خوشبختی فردی است (کلماک و راف[۴۳] ۱۹۸۴). این موضوع تا اندازه ای به خاطر، کاهش سلامتی و جسمانی،‌کاهش جذابیت،‌تنهایی و مرگ است (آرگایل،‌ترجمه گوهری و همکاران، ۱۳۸۳) .

برای درک دقیق تر اثرات سن بر شادی باید به یاد داشته باشیم که شادی را به درستی می توان ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین دانست. مارجوری لونتال[۴۴] و همکارانش تمامی افراد هر چهار گروه سنی را که از لحاظ تجارب مثبت و منفی در سطح بالا یا پایین بودند مورد سنجش قرار دادند و سپس آن ها را در یکی از چهار طبقه جای دادند :

خوشحال (از لحاظ تجارب مثبت در حد بالا و از لحاظ تجارب منفی در حد پایین)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ب.ظ ]




بعد رفتاری ، تشخیصی : بیان کننده ساختارهای ذهنی ، منطقی است که مصرف کننده برای ارزیابی خدمات یا محصولات استفاده می‌کند ( مارتینیو[۷۶]،۱۹۵۸ ؛ دیچر[۷۷]،۱۹۸۵؛دوبنی و زینخان،۱۹۹۰؛ دی تونی ،میلان و شولر،۲۰۰۵) .

بعد وظیفه ای : این بعد مرتبط به جنبه‌های فیزیکی مانند کیفیت ، آسودگی و سهولت ، تجهیزات و …. است ( استرن ، زینخان ، جاجو،۲۰۰۱؛دی تونی ، میلان، شولر،۲۰۰۵؛لاولاک،رایت ،۲۰۰۵) .

بعد احساسی : نشان دهنده احساسات و وضعیت ذهنی است که مصرف کننده در تماس مستقیم یا غیر مستقیم با محصولات به دست می آورد ( رینولد، گاتمن [۷۸]، ۱۹۸۹) .

بعد نشانه ای : مرتبط به معانی است که مصرف کننده به خدمت فراهم آمده ، می‌دهد (مارتینیو،۱۹۵۸ ؛ دیچر،۱۹۸۵؛دوبنی و زینخان،۱۹۹۰؛ دی تونی ،میلان و شولر،۲۰۰۵ ؛استرن ، زینخان ، جاجو ،۲۰۰۱) .

۲۴-۲- تعاریف مختلف تصویر برند / محصول با تاکیدهای مختلف :

تأکید عمومی :

    • تشخیص اینکه محصول حاصل جمع معانی مربوط به آن است ( نیومن[۷۹]،۱۹۵۷) .

    • بیان اینکه تصویر برند، حاصل جمع احساسات مصرف کننده است که از منابع مختلف دریافت می‌کند (هرزوگ[۸۰] ، ۱۹۶۳) .

  • تصویر برند / محصول نشان دهنده مجموعه ای از احساسات ظهور یافته در ذهن افراد است (دیچر،۱۹۸۵) .

تأکید بر نشانه ها :

    • افراد محصولات را نه تنها برای کارهایی که می‌توانند انجام دهند خریداری می‌کنند ، بلکه برای معانی که برایشان به همراه می آورند ، صورت می‌دهند (لوی،۱۹۵۸) .

  • دو نوع ارزش وجود دارد : ۱) ارزش وظیفه ای که بر جنبه مفید بودن تأکید دارد . ۲) ارزش نمادین (تصویر) (پولمان و مود[۸۱]،۱۹۷۳) .

تأکید بر معنی یا پیام :

    • تصویر برند همان ارزش فیزیکی و نمادین محصول خریداری شده در بازار است (گراب وگراول[۸۲]،۱۹۶۷) .

    • در رفتار نمادین مصرف کننده ، علایق توسط نقشی که محصولات به عنوان پیام‌های فرستاده شده به استفاده کنندگان دارند ، مورد بررسی قرار می گیرند (سوارتز،۱۹۸۳) .

  • تصویر برند نه تنها مجموعه ای از ‌نگرش‌هاست ، بلکه کاهش دهنده معانی محصول برای مصرف کننده است (بروملی،۱۹۹۳) .

تأکید بر تجسم شخصیت :

    • محصولات تصاویر شخصی به همراه دارند که توسط نگرشهای فیزیکی،تبلیغاتی و دیگر ارتباطات بازاریابی و روانی ، مورد اندازه گیری واقع می‌شوند (سیرگی[۸۳]،۱۹۸۵) .

  • شخصیت برند یا هویت برند شامل توصیف محصول به صورتی است که یک بشر توصیف می شود (هندو و ویلیامز،۱۹۸۵) .

تأکید بر عوامل روانی :

    • تصویر برند ، نگرشی ‌در مورد یک برند خاص است (بیرد،شانون و اهرنبرگ،۱۹۷۰) .

    • تصویر برند ، آن چیزی است که افراد ‌در مورد آن فکر یا احساس می‌کنند (بالمور،۱۹۸۴) .

  • معنی روانی، دریافت و ارزیابی مصرف کننده از محصول است (فریدمن و لیسیگ[۸۴]،۱۹۸۷) .

۲۵-۲- تاثیر تصویر برند بر قصد خرید و کاهش ریسک درک شده:

در مطالعه ی صورت گرفته توسط سزن و همکارانش ؛ بر این نکته تأکید می شود که استفاده از تصویر برند فروشگاهی برای ارزیابی برندهای فروشگاهی به منظور کاهش ریسک درک شده محصولات برند فروشگاهی در هنگامی که مصرف کننده درک می‌کند، تصویر برند بهتر است ، استفاده می شود . این موضوع ریسک درک شده مصرف کننده را کاهش می‌دهد . برندهای فروشگاهی ، همچنین می‌تواند ، تصویرشان را برای کاهش ریسک درک شده ، بهبود بخشد. یک تصویر خوب ، از برند فروشگاهی می‌تواند به عنوان ابزاری برای تمایز خود از دیگر فروشگاه ها ، افزایش قابلیت اعتماد مشتریان و افزایش سوددهی استفاده کند .برای برندهای با تصویر مطلوب ، مصرف کنندگان نگرش مثبت تری به سوی برند و نیز قصد خرید بالاتر دارند . افزایش در تصویر برند فروشگاهی ، قصد خرید مصرف کننده را بالا می‌برد . (سزن و ‌همکاران ۲۰۱۱) .

زمانی که محدودیت‌هایی برای تبلیغات و فروش برندهای فروشگاهی وجود داشته باشد ، اطلاعات مربوط به برند فروشگاهی برای مصرف کنندگان به اندازه محصولات برند ملی به طور کامل فراهم نیست ، در این حالت مصرف کنندگان از نشانه های دیگری در جهت تصمیم گیری ‌در مورد خرید بهره می‌برند مانند تصویر برند برای ارزیابی برندهای فروشگاهی . دارا بودن برند فروشگاهی از تصویر مطلوب می‌تواند نگرش مثبتی را نسبت به برند و نیز قصد خرید ایجاد کند (زیائو و همکاران،۲۰۱۱) .

یکی از مشکلاتی که مصرف کنندگان هنگام خرید محصولات مورد نیازشان با آن روبرو هستند مشکل انتخاب یک برند از میان برندهای مختلف و متنوع می‌باشد . مشتریان با توجه به شناخت و ذهنیتی که از برندهای گوناگون دارند ، محصولات را انتخاب می‌کنند . شناخت و مقایسه برندهای گوناگون محصولات برای مشتریان ، با توجه به تنوع و تعداد زیاد آن ها کار مشکل و وقت گیری است که ممکن است درنهایت نیز به تصمیم درستی در خرید محصول منجر نشود.

۲۶-۲- تصویر فروشگاه :

۲۷-۲- تصویر:

تعاریف زیادی از تصویر در ادبیات روانشناسی و بازاریابی ارائه شده‌اند(انگوین و لی بلانک، ۱۹۹۸). در مطالعات گوناگون تصویر را با مفاهیم نزدیک اما با واژگان متفاوت تعریف می‌کنند (ویگودا، گدت و ین زاین[۸۵]،۲۰۰۴). برخی از این تعاریف بسیار کل‌نگر بوده و به احساسات کلی بر می‌گردند و برخی دیگر ارزیابی های جزئی از محصولات، برندها، فروشگاه ها و سازمان ها را مدنظر قرار می‌دهند (لمینیک، شوجیف و استروکنز[۸۶]، ۲۰۰۳).

عده ای معتقدند تصویر نوعی دانایی ذهنی است و حاصل ترکیب ویژگی های یک سازمان خاص است. این ویژگی ها شامل سن، ایدئولوژی، نام شرکت، اعتبار، سطوح قیمتی، تنوع خدمات و کیفیت ارائه شده در تعاملات میان افراد و شرکت می‌باشد.(انگوین و لی بلانک، ۱۹۹۸) «بویل»(۱۹۹۶) بیان می‌کند مفهوم تصویر به اثری که یک موجودیت در ذهن مردم می‌گذارد اشاره دارد و سه حوزه را در بر می‌گیرد که عبارتند از تصویر سازمانی[۸۷] (شیوه نگرشی افراد به کلیت سازمان و یا شرکت) تصویر[۸۸] از محصول (شیوه نگرش افراد به طبقه خاصی از محصول) و تصویر از برند[۸۹]( شیوه نگرش افراد نسبت به یک برند خاص که در رقابت با سایر برندها قرار دارد) (بویل، ۱۹۹۶).

«اکر و میر»(۱۹۸۲) معتقدند تصویر به مجموعه ای از معانی اطلاق می شود که توسط آن ها یک شی شناخته می شود و افراد از طریق آن، شی مورد نظر را به خاطر آورده و تشریح می‌کند (به نقل از لمینیک، شوجیف و استروکنز،۲۰۰۳). ‌بنابرین‏ تصویر نتیجه خالص تعاملات، باورها، عقاید، احساسات و عواطف افراد نسبت به یک شی است. این تعریف حاکی از آن است که تصویر شامل عوامل متفاوتی است که این عوامل بر روی رفتار افراد در مقابل شی اثر گذارند. شایان ذکر است که مجموعه عواملی که برای ارزیابی اشیاء استفاده می‌شوند در افراد مختلف، متفاوت است (لمینیک، شوجیف و استروکنز، ۲۰۰۳). سایر ویژگی ها نظیر هویت شرکت، سطح و کیفیت تبلیغات و سیستم تحویل کالاها به شکل گیری تصویر کمک می‌کنند. هم چنین تصویر به عنوان یک احساس کلی در ذهن مشتریان و به عنوان گشتالت[۹۰] – کل متفاوت از اجزا- نیز مطرح شده است (انگوین و لی بلانک، ۱۹۹۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ب.ظ ]




رسو[۱۰۴](۲۰۱۲) در پژوهشی ‌در مورد ارتباط بین طرحواره های ناسازگار و رضایت مندی زناشویی و ارزش منحصر به فرد همسران در روان شناسی تکاملی انجام دادند که در یک نمونه ۱۸۲ نفری در رومانی میان زوج هایی با میانگین سنی ۲۳ تا۹۹ سال را مورد بررسی قرار دادند ‌به این نتیجه رسیدند که زیاد شدن میزان طرحواره های ناسازگار با کم شدن میزان رضایت مندی زناشویی رابطه دارد و میزان طرحواره های ناسازگار رابطه منفی با ارزش های منحصر به فرد همسران دارد.

سرو ، بیتل ویروت[۱۰۵] (۲۰۰۸) به مطالعه تاثیرات سلامت روان شناختی در ارتباط بین طرحواره های ناسازگار و خودگزارشی از سازگاری دانشجویان پرداختند نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار به طور معکوس با سازگار و سلامت روان شناختی مرتبط بود و سلامت روان شناختی به طور مثبت با سازگاری ها ارتباط داشت. مارک و تراسی [۱۰۶](۲۰۰۸) بر روی یک نمونه ۲۶۴ نفری از دانشجویان به بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار، آمادگی روان شناختی و سازگاری دانشجویان پرداختند نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که آمادگی روان شناختی و طرحواره های پیش‌بینی کننده سازگاری بودند. در تحلیل مستقیم اثر غیر مستقیم طرحواره ها بر سازگاری به واسطه آمادگی روان شناختی معنادار بود. آن ها چنین نتیجه گیری کردند که سنجش طرحواره ها و آمادگی روان شناختی درک مشکلات مربوط به سازگاری دانشجویان را افزایش می‌دهد.

سیمون و گرانولد[۱۰۷] (۲۰۰۷) در تحقیقی تفسیرهای شناختی زنان و مردان را مورد بررسی قرار دادند آن ها دریافتند که زنان و مردان طرحواره های متفاوتی درباره ی خود و جهان دارند و طرحواره های زنان منفی تر از طرحواره های مردان است.

استفان تیلر[۱۰۸](۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی تاثیر خاطرات اولیه کودک بر طرحواره های ناسازگار و سلامت روانی پرداخته است. یافته های این مقاله با بررسی موضوعات نظری بک (۱۹۹۶) اپستین[۱۰۹](۱۹۸۷) و یانگ (۱۹۹۹) نشان می‌دهد که طرحواره های ناسازگار که به صورت شناخته های ناهشیار عمیق عمل می‌کنند از لحاظ درونی با سلامت روانی ارتباط دارند. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار با سلامت روان در ارتباطند به خصوص رابطه طرحواره های مرکزی که در حوزه طرد و بریدگی قرار دارند و به صورت ناهشیار عمل می‌کنند، به طور مهمی با حوزه وسیعی از مشکلات روانی در ارتباط است.

برتیمن[۱۱۰] (۲۰۰۴) در پژوهشی رابطه بین رضایت شخصی و طرحواره ناسازگار را در بین زنان بررسی کرد. در نمونه او ده گروه شامل رضایت بالا، رضایت پایین موجود بود. در گروهی که رضایت بالا داشتند میزان طرحواره های ناسازگار پایین در گروه دیگر طرحواره های شکست، نقص/ شرم، عدم محبوبیت اجتماعی و معیارهای سرسختانه فراوانی بالایی داشت. استیلز[۱۱۱](۲۰۰۴) در مطالعه که به عنوان طرحواره های ناسازگار و صمیمیت در روابط عاشقانه بزرگسالی انجام داد و ‌به این نتیجه رسید که طرحواره ناسازگار« محرومیت هیجانی» پیش‌بینی کننده صمیمیت و رضایت می‌باشد. طرحواره « نقص/ شرم» پیش‌بینی کننده صمیمیت کمتر در مقیاس صمیمیت اجتماعی میلر بود و معیارهای سرسختانه به طور قابل انتظار پیش‌بینی کننده نمرات صمیمیت بالاتر در مقیاس نزدیکی فیشر بود.

۲-۸-۲ پژوهش های انجام شده در داخل کشور

در ایران نیز افسردگی پس از زایمان شیوع بالایی دارد. مثلا در پژوهشی با بهره گرفتن از پرسش نامه بک در کرمان شیوع این اختلال ۱/۳۱% گزارش شده در حالی که که با همین پرسش نامه شیوع اختلال ‌در کانادا ۲/۶% بوده است . در استفاده از پرسش نامه ادینبورگ شیوع اختلال در ایران ۳۵% در حالی که در ترکیه ۲۷%: کانادا۲۰%, کارولینای شمالی ۳۵% بوده است. در مطالعه خمسه با بهره گرفتن از تست بک بر روی زنان شهرستان کرج ۹/۵۷% از افراد غیرافسرده, ۷/۱۹% دارای افسردگی خفیف , ۱۵ % افسردگی متوسط و ۵/۷% دارای افسردگی شدید بودند.

از آنجا که نقش طرحواره ها در رضایت زناشویی مهم است یوسفی (۱۳۹۲) در پژوهشی که به اثربخشی مداخله آموزش مبتنی بر طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی پرداخت و هدف وی شناسایی طرحواره های غالب در نارضایتی زناشویی و بررسی اثربخشی مداخله آموزش مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی بود در نمونه ۴۰ نفری زن و مرد بعد از مقایسه گروه آزمایشی و کنترل نشان داد که طرحواره های ناسازگار با رضایت زناشویی مرتبط هستند همچنین مداخله طرحواره محور در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین اثربخش بود.

حدادی کوهسار، غباری بناب (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه اضطراب و افسردگی با کیفیت دلبستگی در دانشجویان پرداختند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی دانشجویان و میزان افسردگی و اضطراب آنان رابطه ی معناداری وجود دارد و با بهره گرفتن از نمرات سبک های دلبستگی می توان میزان اضطراب و افسردگی دانشجویان را پیش‌بینی کرد. دلبستگی ایمن با اضطراب و افسردگی رابطه منفی دارد.

نوری خواجوی، هلاکویی(۱۳۸۶) به بررسی افسردگی در بزرگسالی و از دست دادن والدین بیش از ۱۸ سالگی پرداختند، نتایج نشان داد که وابستگی به والدین و از دست دادن آن ها در سنین زیر ۱۸ سالگی ممکن است یکی از عامل های خطر بروز افسردگی در بزرگسالی به شمار رود. از جمله در پژوهش صالحی کسایی(۱۹۹۴) به طور متوسط شیوع این مشکل ۳۹% و در پژوهش بهبودی(۲۰۰۱) ۲۷ درصد گزارش شده است.

طرحواره های ناسازگار به عنوان زیر ساخت های شناختی منجر به تشکیل باورهای غیرمنطقی می‌شوند و دارای مؤلفه‌ های شناختی و عاطفی رفتاری هستند ؛ هنگامی که فعال می‌شوند سطوحی از هیجان منتشر می شود و مستقیم و غیرمستقیم منجر به آشفتگی های روان شناختی نظیر افسردگی، اضطراب، عدم توانایی شغلی، سومصرف مواد، تعارضات بین فردی و مانند آن می‌شوند. طرحواره های ناسازگار، الگوهای هیجانی و شناختی خودشکننده ای هستند که در جریان رشد آغاز می‌گردد و در سرتاسر زندگی تکرار می‌شوند. از سوی دیگر، آسیب شناسی روانی فرد می‌تواند، بازتاب طرحواره های ناسالم وی باشد، ‌بنابرین‏ ، طرحواره های منفی و سازگار که بیشتر در پی تجربه های ناگوار از بیماری های محور I در میان همسران ایفای نقش کنند (یوسفی، ۱۳۸۹).

طرحواره های ناسازگار موجب سوگیری در تفسیر رویدادها می‌شوند و این سوگیری ها در آسیب شناسی روانی به صورت ‌سوء تفاهم ها، نگرش های تحریف شده، فرض های نادرست، هدف ها و چشم داشت های غیر واقع بینانه در زندگی پدید می‌آیند تداوم دارند و بر چگونگی رابطه ی فرد با خود و دیگران تاثیر دارند. از آنجا که طرحواره های ناسازگار ناکارآمد هستند، ناخشنودی را در پی دارند و زمینه را بر این اختلال(افسردگی) فراهم می‌کند.(یوسفی،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ب.ظ ]




    • معمولا حسی و شهودی

    • هندسه خوب

    • غیرقابل پیش‌بینی

    • ادراکات آن کل نگر است .قدرت نظم و طبقه بندی ندارد .قدرت درک ریاضیات را ندارد. مهارت مدیریت را بلد نمی باشد. خلاقیت و ذوق هنری دارد.

  • خیلا باف و فلسفی

۲-۸-۱-۱- موانع پرورش ‌نیم‌کره راست

افکاری که مانع رشد و تکامل ‌نیم‌کره راست می‌شوند عبارتند از :

    • من باید همیشه جدی باشم .

    • حق اشتباه کردن ندارم.من باید عاقلانه عمل کنم و گرنه

    • کاری که انجام می دهم باید خوشایند دیگران باشد.

    • اگر از نتیجه ی کاری مطمئن نیستم ، نباید انجام دهم باید همیشه دنبال رو آدمهای موفق باشم و شیوه های عمل آن ها را تقلید کنم.

  • بر این باور باشم که آدم موفق کسی است که در انجام کارها همیشه ساده ترین و کوتاه ترین راه را برود.

۲-۸-۱-۲- راه های تقویت ‌نیم‌کره راست

    • به مسائل به صورت کلی نگاه کنید نه جدی

    • سؤال‌‌های اگر و یا آنگاه را بپرسید و پاسخهای متفاوت پیدا کنید به خود مجال خیال بافی و فکرهای تخیلی بدهید

    • از گردش در طبیعت لذت ببرید و به اصوات و رایحه ها توجه کنید.

    • بازی های فکری داشته باشید

    • یادگیری را همیشه با کشیدن شکل و طرح انجام دهید نقاشی و طراحی را بیاموزید

    • رمان بخوانید و داستان را به مشکل تصویر در ذهن مرور کنید بیشتر نگاه و مشاهده کنید تا اینکه فقط گوش فرا دهید تصویر آرزوهای خود را در آینده ببینید به دنبال ارتباطات بین افراد و اشیا و موضوعات باشید.

    • در رساندن مطلب به دیگران یا درس خواندن از مثال یا دستگاه استفاده کنید.

  • دیگران را دوست بدارید ،احترام بگذارید و تشکر کنید.

۲-۸-۲- ‌نیم‌کره چپ

    • کنترل سمت راست بدن

    • سیستماتیک

    • تفسیر منطقی اطلاعات

    • بخش منطقی و شفاهی مغز

    • مسئول کارهای سخت.

    • چکیده سازی ، ساختاربندی ، نظم و تربیت ، قوانین ، زمان بندی ، ریاضیات ، دسته بندی، منطق، عقلانیت ، استلال استقرایی و….

    • مسئول جزئیات ، دانش، تعاریف، برنامه ریزی ، تعیین اهداف ، علم ، تکنولوژی ، ثبات و پایداری ، فعالیت‌های فیزیکی، توجه به تفاوت‌ها

    • زبان گفتاری و نوشتاری را ترجیح می‌دهد.

    • سعی در کنترل فاکتورهای احساسی دارد.

    • موسیقی سنتی

    • ریاضی خوب

    • دلقک بازی و مسخره بازی را نمی پسندند

      • برای مطالعه نیاز به سکوت و آرامش دارند

    • تنهایی را ترجیح می‌دهند

    • معقول و منطقی

    • مرکز به خاطر سپردن کلمات و اعداد است

  • مرکز حرف زدن و دستور زبان و ترتیب کلمات است. ویژگی مردانه دارد با جزییات سروکار دارد از انتقاد از دیگران هراسان است. پردازش اطلاعات و طبقه بندی را به عهده دارد .عجول است و حوصله ندارد .هرچند را فقط با حرف زدن توضیح می‌دهد و قدرت توضیح مطالب با مثال و شکل را ندارد .قدرت تخیل ندارد استعداد موسیقی و نقاشی ندارد قدرت خلاقیت و کشف ندارد .

۲-۸-۲-۱- موانع پرورش ‌نیم‌کره چپ

داشتن عقاید و باورهای زیر مانع از پرورش ‌نیم‌کره چپ می شود که عبارتند از :

    • نظم داشتن در زندگی به معنا محدودیت است (آزادی یعنی نداشتن چارچوب)

    • ریاضیات و اینگونه دروس خسته کننده و فرد می پندارد به هر زحمتی شده نباید با آن ها روبرو شود.

    • توجه به جزییات ، تلف کردن وقت است.

  • نوشتن مطالب در زمان مطالعه وقت گیر و خسته کننده می‌باشد.

۲-۸-۲-۲- راه های تقویت نیکره چپ

    • جدول حل کنند.

    • کارهای هرروز را با جزییات مشخص یادداشت کنند و برنامه ریزی داشته باشند.

    • زمان مطالعه و درس خواندن خلاصه برداری کنند.

    • سعی کنند هنگام گوش دادن ، مطالب را به حافظه بسپارند.

    • افکار منطقی را تقویت کنند برای انجام کارها آن ها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنند و مرحله به مرحله کارها را انجام دهند .

    • مطالعات ریاضیات و فلسفه را جزو برنامه های خود قرار دهند.

    • بازی شطرنج و پازل را تمرین کنند.

    • مهارت‌های مدیریتی را بیاموزند .

    • در طبیعت برای لذت بردن بیشتر از حس شنوایی استفاده کنند.

  • سخنوری و کنفرانس دادن را تمرین کنند.

بدلایل زیر نمی توان کارکرد هر ‌نیم‌کره مغز را به صورت جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر در نظر گرفت.

    1. عدم تقارن ‌نیم‌کره ها مطلق نیست بلکه یک امر درجه ای است.

    1. نواحی مختلفی در مغز است که باید فعالیتشان درهم ادغام شود.

    1. هیچ دلیلی دیگری در دست نیست که چرا مغز اینگونه باید تکامل یافته باشد.

  1. فراموش نکنیم که انسان دارای یک مغز با شکوه دو قسمتی است که هر یک ازآنها فعالیت تخصصی خود را دارند .

۲- ۹ – روش پردازش اطلاعات در هر دو ‌نیم‌کره

‌نیم‌کره چپ معمولا از پردازش سریالی به معنی عنصر به عنصر در هر لحظه استفاده می‌کند و ‌نیم‌کره راست از پردازش مغزمان و بر اساس متشابه استفاده می‌کند.‌بنابرین‏ می‌توانیم بگوییم که نوع پردازش ‌نیم‌کره چپ برای فعالیت‌های که از نظر زمانی سازماندهی شده اند مانند زبان مناسب تر است و نوع پردازش ‌نیم‌کره راست برای ادراک فضایی مناسب تر است.

واضح است که اطلاعات فقط توسط یک ‌نیم‌کره پردازش نمی شود .برای مثال اطلاعات ریاضی فقط به ‌نیم‌کره چپ مربوط نمی گردد .پاتریسا دیوید سون[۱۴] نشان دادکه دو نوع سبک ادراک مسائل برای ریاضی وجود دارد .یکی اساس سریالی است و دیگری بر اساس شناسایی ساختارها استوار است.موسیقی شاید بهترین مثال برای نشان دادن عملکرد مغز است . زیرا ظاهراً این موسیقی نیست که محل پردازش خود را معین می‌کند بلکه این شنونده است که طریق پردازش را معین می‌کند اگر یک شنونده مبتدی به موسیقی گوش کند تحلیل به صورت ملودی توسط ‌نیم‌کره راست انجام می‌گیرد و ‌بنابرین‏ تحلیل به صورت نت های موسیقی به وسیله ‌نیم‌کره چپ انجام می شود .به عبارت دیگر مبتدی موسیقی را به شکل عممومی و متخصصین بیشتر باید تحلیلی به موسیقی گوش می‌دهد(قاسم زاده ،۱۳۸۵).

۲-۱۰- روش سفر تصویری

روش تصویری به معنی تصویر سازی ذهنی است

با این روش می توان اطلاعاتی که به صورت تکلمی ارائه شده اند را به اطلاعات تصویری تبدیل کرد.این تبدیل باعث درک بهتر اطلاعات توسط یادگیرنده گردد. مضافا اینکه این روش دسترسی یادگیرنده را به مخزن تصاویر که توسط ‌نیم‌کره راست مدیریت می‌گردد.امکان پذیر می‌سازد و خلاقیت آن ها را افزایش می‌دهند(همان منبع).

نحوه شکل گیری اندیشه‌های جدید مغز انسان از دو ‌نیم‌کره چپ و راست تشکیل شده است که هر کدام مهارت‌ها و فعالیت‌های فکری خاصی را بر عهده دارند برخی از مهارت‌های تفکیک شده در هر ‌نیم‌کره مغز انسان در جدول زیر آمده است

‌نیم‌کره سمت چپ _عملگرا

‌نیم‌کره راست_جادویی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ب.ظ ]