رسو[۱۰۴](۲۰۱۲) در پژوهشی ‌در مورد ارتباط بین طرحواره های ناسازگار و رضایت مندی زناشویی و ارزش منحصر به فرد همسران در روان شناسی تکاملی انجام دادند که در یک نمونه ۱۸۲ نفری در رومانی میان زوج هایی با میانگین سنی ۲۳ تا۹۹ سال را مورد بررسی قرار دادند ‌به این نتیجه رسیدند که زیاد شدن میزان طرحواره های ناسازگار با کم شدن میزان رضایت مندی زناشویی رابطه دارد و میزان طرحواره های ناسازگار رابطه منفی با ارزش های منحصر به فرد همسران دارد.

سرو ، بیتل ویروت[۱۰۵] (۲۰۰۸) به مطالعه تاثیرات سلامت روان شناختی در ارتباط بین طرحواره های ناسازگار و خودگزارشی از سازگاری دانشجویان پرداختند نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار به طور معکوس با سازگار و سلامت روان شناختی مرتبط بود و سلامت روان شناختی به طور مثبت با سازگاری ها ارتباط داشت. مارک و تراسی [۱۰۶](۲۰۰۸) بر روی یک نمونه ۲۶۴ نفری از دانشجویان به بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار، آمادگی روان شناختی و سازگاری دانشجویان پرداختند نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که آمادگی روان شناختی و طرحواره های پیش‌بینی کننده سازگاری بودند. در تحلیل مستقیم اثر غیر مستقیم طرحواره ها بر سازگاری به واسطه آمادگی روان شناختی معنادار بود. آن ها چنین نتیجه گیری کردند که سنجش طرحواره ها و آمادگی روان شناختی درک مشکلات مربوط به سازگاری دانشجویان را افزایش می‌دهد.

سیمون و گرانولد[۱۰۷] (۲۰۰۷) در تحقیقی تفسیرهای شناختی زنان و مردان را مورد بررسی قرار دادند آن ها دریافتند که زنان و مردان طرحواره های متفاوتی درباره ی خود و جهان دارند و طرحواره های زنان منفی تر از طرحواره های مردان است.

استفان تیلر[۱۰۸](۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی تاثیر خاطرات اولیه کودک بر طرحواره های ناسازگار و سلامت روانی پرداخته است. یافته های این مقاله با بررسی موضوعات نظری بک (۱۹۹۶) اپستین[۱۰۹](۱۹۸۷) و یانگ (۱۹۹۹) نشان می‌دهد که طرحواره های ناسازگار که به صورت شناخته های ناهشیار عمیق عمل می‌کنند از لحاظ درونی با سلامت روانی ارتباط دارند. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار با سلامت روان در ارتباطند به خصوص رابطه طرحواره های مرکزی که در حوزه طرد و بریدگی قرار دارند و به صورت ناهشیار عمل می‌کنند، به طور مهمی با حوزه وسیعی از مشکلات روانی در ارتباط است.

برتیمن[۱۱۰] (۲۰۰۴) در پژوهشی رابطه بین رضایت شخصی و طرحواره ناسازگار را در بین زنان بررسی کرد. در نمونه او ده گروه شامل رضایت بالا، رضایت پایین موجود بود. در گروهی که رضایت بالا داشتند میزان طرحواره های ناسازگار پایین در گروه دیگر طرحواره های شکست، نقص/ شرم، عدم محبوبیت اجتماعی و معیارهای سرسختانه فراوانی بالایی داشت. استیلز[۱۱۱](۲۰۰۴) در مطالعه که به عنوان طرحواره های ناسازگار و صمیمیت در روابط عاشقانه بزرگسالی انجام داد و ‌به این نتیجه رسید که طرحواره ناسازگار« محرومیت هیجانی» پیش‌بینی کننده صمیمیت و رضایت می‌باشد. طرحواره « نقص/ شرم» پیش‌بینی کننده صمیمیت کمتر در مقیاس صمیمیت اجتماعی میلر بود و معیارهای سرسختانه به طور قابل انتظار پیش‌بینی کننده نمرات صمیمیت بالاتر در مقیاس نزدیکی فیشر بود.

۲-۸-۲ پژوهش های انجام شده در داخل کشور

در ایران نیز افسردگی پس از زایمان شیوع بالایی دارد. مثلا در پژوهشی با بهره گرفتن از پرسش نامه بک در کرمان شیوع این اختلال ۱/۳۱% گزارش شده در حالی که که با همین پرسش نامه شیوع اختلال ‌در کانادا ۲/۶% بوده است . در استفاده از پرسش نامه ادینبورگ شیوع اختلال در ایران ۳۵% در حالی که در ترکیه ۲۷%: کانادا۲۰%, کارولینای شمالی ۳۵% بوده است. در مطالعه خمسه با بهره گرفتن از تست بک بر روی زنان شهرستان کرج ۹/۵۷% از افراد غیرافسرده, ۷/۱۹% دارای افسردگی خفیف , ۱۵ % افسردگی متوسط و ۵/۷% دارای افسردگی شدید بودند.

از آنجا که نقش طرحواره ها در رضایت زناشویی مهم است یوسفی (۱۳۹۲) در پژوهشی که به اثربخشی مداخله آموزش مبتنی بر طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی پرداخت و هدف وی شناسایی طرحواره های غالب در نارضایتی زناشویی و بررسی اثربخشی مداخله آموزش مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی بود در نمونه ۴۰ نفری زن و مرد بعد از مقایسه گروه آزمایشی و کنترل نشان داد که طرحواره های ناسازگار با رضایت زناشویی مرتبط هستند همچنین مداخله طرحواره محور در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین اثربخش بود.

حدادی کوهسار، غباری بناب (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه اضطراب و افسردگی با کیفیت دلبستگی در دانشجویان پرداختند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی دانشجویان و میزان افسردگی و اضطراب آنان رابطه ی معناداری وجود دارد و با بهره گرفتن از نمرات سبک های دلبستگی می توان میزان اضطراب و افسردگی دانشجویان را پیش‌بینی کرد. دلبستگی ایمن با اضطراب و افسردگی رابطه منفی دارد.

نوری خواجوی، هلاکویی(۱۳۸۶) به بررسی افسردگی در بزرگسالی و از دست دادن والدین بیش از ۱۸ سالگی پرداختند، نتایج نشان داد که وابستگی به والدین و از دست دادن آن ها در سنین زیر ۱۸ سالگی ممکن است یکی از عامل های خطر بروز افسردگی در بزرگسالی به شمار رود. از جمله در پژوهش صالحی کسایی(۱۹۹۴) به طور متوسط شیوع این مشکل ۳۹% و در پژوهش بهبودی(۲۰۰۱) ۲۷ درصد گزارش شده است.

طرحواره های ناسازگار به عنوان زیر ساخت های شناختی منجر به تشکیل باورهای غیرمنطقی می‌شوند و دارای مؤلفه‌ های شناختی و عاطفی رفتاری هستند ؛ هنگامی که فعال می‌شوند سطوحی از هیجان منتشر می شود و مستقیم و غیرمستقیم منجر به آشفتگی های روان شناختی نظیر افسردگی، اضطراب، عدم توانایی شغلی، سومصرف مواد، تعارضات بین فردی و مانند آن می‌شوند. طرحواره های ناسازگار، الگوهای هیجانی و شناختی خودشکننده ای هستند که در جریان رشد آغاز می‌گردد و در سرتاسر زندگی تکرار می‌شوند. از سوی دیگر، آسیب شناسی روانی فرد می‌تواند، بازتاب طرحواره های ناسالم وی باشد، ‌بنابرین‏ ، طرحواره های منفی و سازگار که بیشتر در پی تجربه های ناگوار از بیماری های محور I در میان همسران ایفای نقش کنند (یوسفی، ۱۳۸۹).

طرحواره های ناسازگار موجب سوگیری در تفسیر رویدادها می‌شوند و این سوگیری ها در آسیب شناسی روانی به صورت ‌سوء تفاهم ها، نگرش های تحریف شده، فرض های نادرست، هدف ها و چشم داشت های غیر واقع بینانه در زندگی پدید می‌آیند تداوم دارند و بر چگونگی رابطه ی فرد با خود و دیگران تاثیر دارند. از آنجا که طرحواره های ناسازگار ناکارآمد هستند، ناخشنودی را در پی دارند و زمینه را بر این اختلال(افسردگی) فراهم می‌کند.(یوسفی،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...