با آغاز نبوت حضرت محمد (ص) وشروع اسلام ایشان به شدت فرزند کشی را نهی کردند و آن­را از گناهان بزرگ می­دانستند و در برابر همه دختر بزرگوار خودشان بی بی فاطمه زهرا(س) رامی­بوسیدند و احترام زیادی برای ایشان قائل می­شدند.

۱-۲-۳- دوران قبل از انقلاب

اما تاریخچه قتل عمد نشان می­دهد که از حدود قرن ۱۳ به بعد در بیشتر کشورهای جهان مجازات اعدام برای قتل عمد پیش ­بینی شده است. در ایران نیز پس از تصویب قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۰۴ ماده ۱۰۷ این قانون مقرر می­داشت که: «مجازات مرتکب قتل عمدی» اعدام است مگر مواردی که قانوناً استثناء شده باشد. مطابق ماده ۱۹۲ قانون مذکور، کسان مقتول تنها از تخفیف مجازات برخوردار بودند. و چون در قبل از انقلاب به لحاظ عدم اجرای مجازات قصاص بحث شرط انتفاء ابوت در قانون مجازات عمومی منتفی بوده وجایگاهی در این قانون نداشته است وپدری اگر فرزند خودرا به قتل می‌رساند همانند بقیه قاتلین دیگر مجازات می شد.

۱-۲-۴ – دوران بعد از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وبراساس قانون اساسی مصوب جمهوری اسلامی ایران کلیه قوانین ازجمله قوانین جزایی که ‌بر اساس فقه اسلامی وفقه جزایی اسلام مدون وپس از تصویب جایگزین قوانین قبلی شدند، قانون حدود وقصاص ومقررات آن وقانون دیات وقانون تعزیرات ونیز قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۱ و۱۳۶۲ برای مدت پنج سال به صورت آزمایشی مورد تصویب قرار گرفتند.

بعد از پایان مهلت مقرره لایحه مزبوردرجلسه ۸/۵/۱۳۷۰ مورد تصویب کمیسیون امورقضایی وحقوقی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت وبا پنج سال مدت آزمایشی آن موافقت گردید از آنجا که ماده ۵ این لایحه مورد اختلاف مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان بود، ‌لذا در جلسه روز پنج شنبه ۷/۹/۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام ماده فوق الذکر عینا به تصویب رسیدوبه صورت قانون مجازات اسلامی ابلاغ گردید (روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چهارشنبه ۱۱/۵/۱۳۷۰، سال چهل وهفتم، شماره ۱۳۶۴)

۱-۳- مبانی جرم فرزند کشی

ماده۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مقرر داشته:«قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است.»
هم­چنین ماده۲۵۷مقرر داشته: «قتل عمد موجب قصاص است…»‌بنابرین‏ به طور کلی بر اساس مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، مجازات اصلی جرم قتل عمد«قصاص» است منتهی ‌بر اساس همان مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، در برخی از مواقع، علی رغم این که قتل ارتکابی عمدی است مجازات قصاص ثابت نمی گردد. در واقع بر حکم کلی قصاص قتل عمدی استثنائاتی وارد می شود یا استثنائی خیلی بزرگ که در راه ثبوت قصاص وجود دارد «رابطه ی ابوت»بین قاتل و مقتول است. یعنی اگر پدری فرزند خود را بکشد به رقم احراز عمدی بودن جنایت مجازات پدر قصاص نخواهد بود بلکه در اینجا مجازات اصلی مشتمل بر پرداخت دیه و تعزیر است. این حکم ‌بر اساس روایات اسلامی در ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی منصوص گردیده است.البته این تنها موردی نیست که با احراز عمدی بودن جنایت نمی توان حکم به قصاص قاتل داد بلکه در موارد دیگر مانند برخی از صور عدم تساوی دین قاتل و مقتول هم به رغم عمدی بودن جنایت، مجازات قصاص ثابت نمی گردد.برای مثال چنانچه کافری عمدا یک مسلمان را به قتل برساند مجازات قصاص به لحاظ کافر بودن قاتل ثابت نمی­گردد ولی آنچه در این تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد همان «رابطه ی ابوت»است که در ذیل به سه قسمت تقسیم شده اند که عبارتند از:

۱) حرمت خون انسان ۲) کرامت انسان ۳)اعتقادات دینی واسلامی.

۱-۳-۱- حرمت خون انسان

اصل اولی درباره انسان های دیگر احترام به خون آن ها و حفظ حیات همگان است و حیاتی که انسان مانند هر موجود زنده دیگری دارد حق اوست و دیگران باید این حق را محترم بشمارند و حفظ کنند. به همین جهت در ماده دو اعلامیه اسلامی حقوق بشر آمده است: زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسان تضمین شده است و بر همه افراد و جوامع و حکومت ها واجب است که از این حق حمایت و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست. در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است که هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت دارد. قرآن کریم احیای یک انسان را حیات همه و مرگ و قتل یک انسان را کشتن همه می‌داند و می فرماید: « من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا» (مائده، ۴۵۱) (هر کس انسان را بدون ارتکاب قتل و بدون فساد در روی زمین به قتل برساند گویی همه انسان ها را کشته است و کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد گویا همه انسان ها را از مرگ نجات داده است).

بر اساس این آیه اهمیت حیات و مرگ یک انسان از نظر قرآن کاملا آشکار می شود، که حیات یک انسان همانند حیات همه انسان ها و مرگ یک انسان هم مرگ همه انسان هاست.به عنوان نمونه به تعدادی از آیات قرآن که درآن به قصاص نفس تأکید زیادی شده است اشاره می‌کنیم :

مائده، آیه ۳۲

« مِن أجلِ کَتَبنا علی بنی اسرائیل أَنَّه مَن قَتَل نَفساً بغیرِ نفٍس اَو فَسادٍ فی الارضِ فکمأنَّا قَتَل النّاسَ جمیعاً وَ مَن اَحیاها فَکَاَنَّما اَحیا النّاسَ جمیعاً»

« برای این بر بنی اسرائیل نوشتیم که هرکسی دیگری را بکشد – نه در برابر قتل کسی یا تبهکاری در زمین – مانند آن است که همه مردم را بکشد و آن کسی که او را زنده کند، گویا همه مردم را زنده ساخته است.»

از دیدگاه آیه شریفه، کشتن نابحق فرزند از سوی پدر و مادر، گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین بوده و در نزد خداوند به منزله کشتن همه مردم است. از دیدگاه الهی مقتول اگر چه فرزند قاتل است، لکن از حق حیاتی مساوی با پدر یا مادر خود برخوردار بوده و قاتل با این اقدام خود تنها فرزند خود را به قتل نرسانده است، بلکه حرمت انسان‌ها را هتک نموده و به عبارتی امنیت جانی را از همگان سلب ‌کرده‌است.

بدیهی است پدر یا مادر با کشتن فرزند خود غضب و عذاب بزرگی را به سوی خود جلب می‌کنند و ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن همه انسان‌ها و فرزند هر دو به طور یکسان عامل غضب و عذاب بزرگ الهی هستند؛ اگر چه از نظر کیفیت فرق می‌کنند.

‌بنابرین‏ ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن نابحق فرزند نه تنها گناهی بزرگ، ممنوع و حرام است بلکه مستوجب کیفر و مجازاتی بسیار سنگین می‌باشد.

بقره ، آیه ۱۷۸

« یا ایها الذین امنو کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر و العبد بالعبد والانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شی فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه فمن اعتدی بعد ذالک فله عذاب الیم. »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...