استنبرگ[۱۵] برای خلاقیت توانایی هایی را بر شمرده و آن ها را این گونه تعریف می‌کند:

توانایی ترکیب:یعنی توانایی داشتن عقاید بدیع ونو وتوانایی برقراری روابط بین امور.

توانایی تحلیل:یعنی توانایی تحلیل وارزیابی عقاید.یعنی اینکه فقط عقاید نو را به کار نبریم بلکه از عقاید درست ونادرست ونقد وبررسی آن وانتخاب بهترین برای خلاقیت استفاده ببریم.

توانایی کاربرد:یعنی توانایی تبدیل وخلاصه نمودن عقاید وایده ها به عمل.استنبرگ۱(۱۹۹۸)بیان می‌دارد که دانش آموزانی که خلاقیت بالایی دارند دارای تعادل در این سه سطح می‌باشند..(ناصری،۱۳۸۶).

عوامل مؤثر بر خلاقیت نیزعبارتند از:

هوش:بهره هوشی بالا خلاقیت را افزایش می‌دهد.

خانواده:تربیت خانوادگی،دادن استقلال فکری به کودکان سبب تقویت خلاقیت می شود.

انگیزه:اگر کاری از روی علاقه ومیل باطنی انجام شودمی تواند باعث خلاقیت در انجام آن شود.

جنسیت:زنان در خلق ایده های بدیع استعداد بیشتری دارند.

کوشش:سخت کوشی در هرامرباعث ایجاد خلاقیت می شود.

اجزای تفکر خلاق عبارتند از:

۱-سیالی:که توانایی ارائه ی پاسخ های متعدد به یک موقعیت معین می‌باشد.هرچه توانایی تولید ایده ها زیادتر باشد نشان دهنده سیال تر بودن تفکر فرد است.

۲-ابتکار:توانایی خلق ایده های بدیع وخلق محصولات غیر متعارف از منابع موجود می‌باشد.توجه به روابط ضعیف ودور از ذهن پدیده ها موجب ابتکار می شود.

۳-تخیل:عبارت است از توانایی به ذهن آوردن تصاویر،پدیده ها،اشیاء،روابط ایده ها،تصاویری که ممکن است قبلا وجود داشته یا نداشته باشد.

۴-انعطاف پذیری:ارزیابی یک موضوع از جوانب ‌و زوایای مختلف می‌باشد.اگر موضوعات را فقطازیک جنبه نگاه کنیم پیامدی چون یافتن راه حل های محدود و پای بندی به روش های گذشته نخواهد داشت.(ناصری،۱۳۸۶).

تفکر به دو نوع مشهود می‌باشد:

۱-تفکر همگرا:در این تفکر،فکرهای جدید ونو کمتر راه دارند.کسانی که دارای این تفکر هستند امور ‌و پدیده ها را آن چنان که هست می بینند ومی پذیرند.

۲-تفکر واگرا:افرادی که دارای این تفکر هستندامور و افکار را آن چنان که هست نپذیرفته بلکه به قضایا نگاه متفاوتی دارند واز قالب های فکری همسان دور می‌شوند.

مراحل تفکر خلاق

آمادگی:در این مرحله افرادبه امور ‌و پدیده های مختلف زندگی دقت وتوجه بیشتری پیدا می‌کنند.

مطالعه:در این مرحله فرد رابطه بین پدیده ها را بهتر درک می‌کنند.

تغییر:در این مرحله شخص به نوع روابط پی برده،وبا طرح سوال به نقد وبررسی می پردازد.

پختگی:در این مرحله فرد به درک وشناخت عمیق تری از روابط می‌رسد.

اشراق:در این مرحله فرد به پاسخ های ناگهانی و راه های جدید دست پیدا می‌کند.

وارسی: بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد.

اجرا:در این مرحله افکار یا ایده هایی را که مورد تأیید است به مرحله اجرا در می آورد.

موانع تفکر خلاق:

حسین ناصری موانعی را برای تفکرخلاق بیان می‌دارد.

-موانع تاریخی-فرهنگی:برخی اعتقادات مانندتقدیر،سرنوشت ما را از تفکر خلاق بازمی دارد.

موانع زیستی:درخلاقیت عوامل ارثی بسیار موثرمی باشد،اما تنها عامل مؤثر نیستند ومحیط نیز برآن مؤثر است.

موانع جسمانی:بعضی از عیوب ،ناشنوایی،نابینایی،نواقص بدنیبر خلاقیت تاثیر می‌گذارند.

موانع اجتماعی:محیط اجتماعی وگروهایی که به آن وابسته هستیم ممکن است خلاقیت افراد را به حساب تخطی از هنجارها بشناسد وفرد را طرد کندمانند گالیله،فروید،منصور حلاج.

افکار ناکارآمد:افکار نا کارآمد یعنی اجازه دادن به تاثیر موانع تاریخی ،اجتماعی،زیستی،جسمانی.یعنی قبول این مسئله که عوامل فوق الذکر باعث شدند که خلاقیت خود را نشان ندهیم.(ناصری،۱۳۸۶).

۲-۷-۹ مهارت مقابله با هیجان

این مهارت فرد را قادر می سازدتا هیجان ها را در خود ودیگران تشخیص دهد.تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند ‌و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.احساسات وهیجانات نقش مهمی را در زندگی ایفا می‌کنند.عواطف به جهان ما غنا می بخشد والگویی که آن ها را کنار گذاردبه نتیجه نخواهد رسید.این اصل بدیهی است که غنای تجارب انسانی به واسطه احساسات وهیجانات است.

هیجانات نقش بسیار مهمی در ارتباطات اجتماعی دارد.آن ها در شکل دهی صمیمیت اجتماعی یا ایجاد طرد نقش دارند.هیجانات می‌تواند انگیزه دهنده ای قوی محسوب شوند مثلا ترسی که بچه از صدای احساس می‌کند،او را وا می‌دارد که از این خطر دور شود.هیجان ها بر رشد اجتماعی موثرند.این تاثیر از احساس گناه درست وغلط بودن کارها شکل می‌گیرد.وقتی که قوانین راهنمایی و رانندگی را مراعات نکنیم جریمه می‌شویم وجریمه باعث ایجاد هیجانات منفی مانندغم وترس می شودپس از این برای رهایی از این هیجانات منفی قوانین رانندگی را مراعات خواهیم کرد.توانایی تفسیرصحیح هیجان واحساسات دیگران در روابط بین فردی هم مؤثر است.(نوری قاسم آبادی،۱۳۷۷).

انواع هیجانات واحساسات در کودک

الف:شادی:احساس خوشایندی است که در مواقعی که امور بر وفق مرادمان باشد در ما ظاهر می شود.این هیجان به ما انرژی می‌دهد که سبب مثبت اندیشی واقزایش اعتماد به نفس در ما می شود.در اوایل هفته های زندگی ،کودک در پاسخ به صدا ها ‌و تماس های ملایم ‌و مهربان اطرافیان لبخند می زندوپس از آن درسن ۱۰-۶ هفتگی لبخند اجتماعی کودک را مشاهده می‌کنیم. در ۳ ماهگی شاهد خنده کودک خواهیم بود.(شعاری نژاد).

ب: عصبانیت:هرگاه رفتار توام با انگیزش ومعطوف به هدف به مانعی برخورد کند ناکامی به وجود می‌آید واین ناکامی منجربه عصبانیت و در نهایت خشم می شود.خشم همان عصبانیت است که به طور صحیح مهار نشده است.نوزاد انسان در هنگام رویارویی با عواملی مانندگرسنگی،تغییرات درجه حرارت بدن و….عصبانی می شود.واکنش عصبانیت یا خشم در کودک بیش از ترس است،زیرا اولا محرک عصبانیت در محیط کودک بیشتر از محرک ترس است،ثانیاً کودک در همان خردسالی به زودی در می ‌یابد که خشم بهترین راه جلب توجه وارضای امیال است.وقتی کودک درنخستین سال زندگی اظهار خشم می نمایدبزرگسالان به سه طریق می‌توانند به او کمک کنند۱)شناختن اینکه خشم-پاسخ کودک براین است که آسیب دیده یا ناکام شده است.۲)تشکیل وتخفیف ناراحتی او وکمک به او ‌در به‌دست آوردن آنچه می‌خواهد.۳)تامین آرامش وکمک وپذیرش عصبانیت او.باید دانست که عصبانیت گاه گاهی مؤثر هم هست وقتی فرد عکس العمل دیگران را درباره رفتار خشمگینانه خود ببیندممکن است به تعدیل وتجدید نظر در آن رفتار بپردازد ،یا وقتی که فرد عصبانی به تفکر جهت پیدا کردن روش های تازه ای برای غلبه بر عصبانیت شود یاد می‌گیرد که می‌تواند این هیجان خود را کنترل نماید.وقتی کودک بزرگتر می شود در مدرسه نیز علل گوناگونی سبب بروز عصبانیت در او می شود.مسئولین مدرسه می‌توانند با راهکارهای گوناگون این عصبانیت را از بین ببرند –عدم مقایسه کودک با دیگران –عدم تمسخر وانتقاد از او-عدم تشخیص بین کودکان-رعایت عدالت وانصاف درس از جمله این راهکار می‌باشد.(شعاری نژاد،۱۳۷۲).

پ-غمگینی:احساس است که در پاسخ به محرکات ناخوشایند ایجاد می شود.غمگینی به ما انرژی منفی می‌دهد.اما مغز در پاسخ به غمگینی هورمون هایی ترشح می‌کنند که ما را به زندگی عادی بر می گردانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...