شاید بهترین امتیاز هوش هیجانی این باشد که یک مهارت بسیار انعطاف‌پذیر است. هوش هیجانیِ مردم هرچقدر هم کم یا زیاد باشد، باز هم مردم می‌توانند آن را با تمرین، بهبود بخشند و کسانی که در هوش هیجانی نمره کمی می‌آورند عملاً می‌توانند خودشان را به پای همکارانشان برسانند. پژوهش انجام شده در دانشگاه کوئینزلند استرالیا نشان می‌دهد کسانی که هوش هیجانی و عملکرد شغلی ضعیفی دارند می‌توانند تنها با تلاش برای بهبود هوش هیجانی خود، به پای همکارانی که در هر دو بسیار عالی هستند، برسند. پس از مطالعه‌ تعداد زیادی از افراد در محیط کار، این نتیجه ظاهر شد که ۹۰ درصد کسانی که عملکرد شغلی عالی دارند، هوش هیجانی بسیار بالایی نیز دارند. کسانی که هوش هیجانی خود را رشد می‌دهند معمولاً در شغل خود موفق‌اند، زیرا هوش هیجانی و موفقیت شغلی دست در دست یکدیگر دارند(. برادبری ،۱۳۸۴).

سازمان‌ها و نهادها نیز به عنوان یک کل، از هوش هیجانی بهره می‌برند. وقتی مهارت‌های هزاران نفر در یک شرکت افزوده می‌شود، صنعت و تجارت، پیشرفت‌های زیاد می‌کنند. مهارت‌های هوش هیجانی باعث پیشرفت رهبری، کار گروهی و خدمات به مشتریان می‌شود. سازمان‌های کاملاً متفاوت، مثل لورئال و نیروی هوایی ایالات متحده، با انجام‌دادن برنامه هایی در زمینه‌ مهارت‌های هوش هیجانی، میلیون‌ها دلار صرفه‌جویی کرده‌اند. هر وقت شرکت‌ها هوش هیحانی را به کارمندانشان معرفی می‌کنند، شور و شوقی فراگیر همه‌ کارمندان را دربر می‌گیرد. اگر سازمانی یا شرکتی بتواند برای یک مفهوم یا موضوع آموزشی، انرژی فراگیر ایجاد کند، این انرژی خیلی زود به همه‌ کارمندان سرایت خواهد کرد و موقعیتی به وجود خواهد آورد که در آن، همه پیشرفت خواهند کرد. وقتی مردم هوش هیجانی در خود ایجاد می‌کنند یا آن را بهبود می‌بخشند، عملکردشان نیز بهتر می‌شود، با یکدیگر بهتر برخورد می‌کنند و منافع حاصل از کار افزایش می‌یابد. این کار کمک می‌کند تا محیطی ایجاد شود که در آن همه راضی، قانع و برنده‌اند( برادبری ،۱۳۸۴).

۲-۱-۱۰ -۵ هوش هوش هیجانی و آموزش:

منظور از فرد آموزش دیده چیست؟‍ دیدگاه شایع در حوزه آموزش، آموزش دیدن را در خصوص کسب دانش و آگاهی، پذیرش مسئولیت، وجود همدلی و انعطاف تفسیر می‌کند، ضمن آنکه بعضی عنصر عدم خشونت را نیز در آن ملحوظ می‌دارند. از این نقطه نظر می‌توان گفت که آموزش فراتررفتن از مهارت‌های هوش سنتی و ضمیمه‌کردن مهارت‌های هیجانی و اجتماعی یا همان مهارت‌های هوش هیجانی است(فاطمی ،۱۳۸۵).

یکی از اصول اولیه هوش هیجانی بر این معنا دلالت دارد که روابط حمایتی و توأم با مهر و همدلی، پایه های آموزش پایدار و واقعی را تشکیل می‌دهند. لحظه‌ای درنگ بر تجربه های آموزشی شخصی خودمان می‌تواند حقیقت بنیادین این معنا را آشکار کند. همه‌ ما تحت شرایط نامطلوب نیز یادگیری را تجربه کرده‌ایم، اما مسلماًً اذعان خواهیم کرد که شرایط نامطلوب نمی‌توانند بهترین راه برای یادگیری پایا و ماندگار تلقی شوند. در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰م ای. ال. ثورندایک مفهوم هوش هیجانی را به صورت «توانایی فهم دیگران و رفتار مناسب در حوزه‌ میان‌فردی» که یکی از ابعاد بهره هوشی (IQ) را تشکیل می‌‌دهد، مطرح کرد. دیدگاه هوش اجتماعی ثورندایک در آن زمان، محبوبیت چندانی پیدا نکرد و تحقیقات زیادی به خود اختصاص نداد(فاطمی ،۱۳۸۵).

۲-۲ استرس والدگری:

تولد فرزند یک تغییر بزرگی در زندگی والدین است که به دنبال خود استرس خاصی به عنوان استرس والدگری به همراه دارد.ثابت شده است که نوع استرس نقش والد گری از سایر استرس های زندگی مثل استرس ناشی از کار ،حوادث و تجارب ناگوار کاملا متفاوت بوده و این استرس ویژه و خاص این نقش والدگری است.همچنین این استرس نسبت به دیگر حیطه های استرس زای زندگی بیشترین تاثیر را بر رفتار والدین و رشد کودکان می‌گذارد و پیش بین قوی از مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان است(گلبرگ و همکاران ،۱۹۹۷).به عنوان مثال محققان، یک گروه از خانواده های بی خانمانی را که در معرض خطر مشکلات جسمانی و روانی بودند مورد مطالعه قرار دادند.به دلیل منابع استرس زائی که این گروه در زندگی روزانه با آن مواجه بودند ، در میان آن ها خانواده هایی وجود داشت که دارای سطح بالائی از استرس والدگری بودند که به تبع آن ،کودکانی با بالاترین سطح مشکل در رشد اجتماعی و شناختی داشتند(دانسکو و هولدن ،۱۹۹۸[۵۴]).‌بنابرین‏ استرس والد گری می‌تواند،به طور خاص آنچنان تاثیر گذار باشد که به عنوان علل و عواقب طیفی از رفتار های والدینی و کودکان تلقی شود. اما با این وجود استرس نقش والد گری نمی تواند کاملا جدا از استرس های دیگر ، نقش ها و تجربه ها باشد قطعا بین استرس هایی که ما در نقش های گوناگون تجربه می‌کنیم هم پوشی هایی وجود دارد(بارنت ،مارشال و سینگر ،[۵۵]۱۹۹۲).

خصیصه ی بارز در هر نظریه ی استرس والدگری بر عقیده ی هماهنگی و تعادل بین درک والدین از تقاضا ها و مسئولیت های این نقش و دسترسی به منابع موجود برای تامین این نیازها و تقاضا ها است. در واقع این تعادل و هماهنگی بین تقاضا ها ،نیاز ها و منابع های موجود ،مرکزیت اکثر نظریه های استرس و مقابله گری است(هاب فال ،۲۰۰۴[۵۶]).استرس والدگری زمانی ایجاد می شود که این تقاضا ها و مسئولیت های بر خاسته از نقش والدگری توسط منابع موجود، نتوانند ارضا شوند(گلدستن ،[۵۷]۱۹۹۵).

این مسئولیت های ایجاد شده برای والدین بسیار و متنوع می‌باشند و شامل برآورده ساختن نیاز های خاص کودک و تقاضا های برخواسته از نقش اجتماعی والدینی است. علاوه بر این از دیگر مسئولیت ها و تقاضاهای نقش والدگری ،برآورده کردن نیاز های کودک مثل نیاز به بقا (خوراک ،مسکن ،مراقبت و نگهداری وموارد دیگر) و نیاز های روانشناختی ( توجه ، محبت ،کمک در کنترل و تنظیم عواطف)می‌باشد .

البته علاوه بر نیاز ها و تقاضاهای ایجاد شده ،برداشت و نگرش والدین از رفتار کودکانش و نگرش و برداشت از لیاقت و کفایت خودشان به عنوان والد در اکثر نظریه ها ی استرس والد گری مهم تلقی شده است(Mash and Johnston 1983)(ماش و جان استون ،۱۹۸۳[۵۸]).استرس والدگری می‌تواند حتی برای والدینی که به طور کامل از تمامی منابع که برای یک زندگی فارغ از استرس ،مثل درآمد کافی ،خانه و منابع اجتماعی و… برخوردارند ، اتفاق بیافتد.اما این استرس والدگری به دلیل تفاوت های بنیادی و مجزا بین والدین خانواده ها متفاوت است ، با این وجود استرس والدگری بیشتر خود را در تجارب فردی والدین در فرزند پروری نشان می‌دهد.به عنوان مثال کودک پیش فعال و پر توقع یک والدین می‌تواند به عنوان کودک ابرازگر و پر انرژی برای والدین دیگر تلقی شود(کریسی و ریس،[۵۹]۱۹۹۶؛تسر نیک و گرینبرگ ،[۶۰]۱۹۹۰؛تسرنیک ،لو ،و بورن استین [۶۱]،۲۰۰۲).

۲-۲-۱تعریف مفهوم استرس والدگری:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...