ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر ـ هدف :

در این سبک ، وظیفه مدیر آن است که معلمان و سایر کارکنان مدرسه را برای رسیدن به هدف یاری دهد. ریشه اصطلاح مسیر ـ هدف از این جاست که رهبران موفق ، راه را برای کارکنان خود روشن و مشخص می‌کنند، مسیر رسیدن به هدف ها را به آن ها نشان می‌دهند و آنان را یاری می‌کنند تا در راه رسیدن به هدف های مورد نظر، هر نوع سد یا مانعی را از میان بردارند. رابرت هاوس که ارائه دهنده این سبک است رفتار رهبران را ‌بر اساس نظریه مسیر ـ هدف ، به چهار دسته تقسیم می‌کند:

۱) رهبر مقرراتی :

این رهبر خود برنامه ها را تدوین می‌کند و دستورالعمل های لازم را می‌دهد و در زمینه کارهایی که باید انجام شود، کارکنان را به صورتی دقیق هدایت و راهنمایی می‌کند. در واقع ، می توان گفت رهبر مقرراتی تقریباً شبیه رهبر وظیفه مدار و رهبر مستبد عمل می‌کند. این نوع رهبری زمانی اعمال می شود که کارها مبهم یا پرتنش باشند یا بین کارکنان تعارض ، برخورد و تضاد وجود داشته باشد. اعمال این نوع رهبری موجب تأمین رضایت بیشتری می شود; زیرا رهبر به تنظیم و مشخص کردن کارها و رفع ابهام آن ها و همچنین رفع تعارض و برخوردهای بین کارکنان کمک می‌کند.

۲) رهبر حمایتی :

این رهبر با کارکنانش رابطه دوستانه ای دارد و می کوشد نیازهای آنان را تأمین کند. این شیوه رهبری تقریباً همانند سبک رهبری رابطه مدار یا دموکراتیک است . اگر کارها به گونه ای باشد که کارکنان کارهای مشخص و معینی انجام دهند، رهبری حمایتی باعث می شود که عملکرد کارکنان ارتقا یابد.

۳) رهبر مشارکتی :

این رهبر با کارکنانش مشورت می‌کند و می کوشد اگر کارکنان خود را باور داشته باشند، اعمال رهبری مشارکتی ، رضایت آنان را بیشتر تأمین خواهد کرد.

۴) رهبر هدف گرا:

این رهبر هدف ها را تعیین می‌کند و از کارکنان می‌خواهد آن هدف ها را به بهترین وجه تأمین کنند. اعمال این نوع رهبری هنگامی است که کارها مشخص نباشد و آنچه که باید انجام شود، مبهم باشد. در این صورت اعمال رهبری هدف گرا موجب می شود که انتظارات کارکنان افزایش یابد و آنان برای بهبود عمل کرد تلاش کنند، هاوس عقیده دارد که رهبران انعطاف پذیرند و می‌توانند با توجه به شرایط و اوضاع به صورت هم زمان، هریک یا تمام این رفتارها را در پیش گیرند. مدیران مدارس نیز می وانند با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرند از انواع رهبری موجود در سبک مسیر، هدف ، به صورت مجزا یا تلفیقی استفاده کنند و اثربخشی و کارایی فعالیت ها را افزایش دهند.

د) سبک رهبری مشارکتی :

در سبک رهبری مشارکتی ، مدیر مدرسه سعی می‌کند بر حسب موضوع ، از نظریات ، دیدگاه ها و پیشنهادهای کارکنان در تصمیم گیریها و انجام دادن امور استفاده کند. مشارکت دادن کارکنان با توجه به موارد زیر صورت می پذیرد:

۱) هنگامی که نوع و کیفیت تصمیم اهمیت دارد.

۲) هنگامی که کارکنان باید راه حل ارائه شده یا تصمیم اخذ شده را بپذیرند و به آن عمل کنند.

۳) هنگامی که استفاده از نظریات کارکنان ضروری باشد.

استفاده از سبک رهبری مشارکتی نتایج مثبتی دارد که به برخی از آن ها اشاره می‌کنیم :

کیفیت کار افزایش می‌یابد و کاستی های آن رفع می‌گردد.

کارکنان به پذیرش دگرگونی و تغییر، رغبت نشان می‌دهند و از تحول و تغییر بیم و هراس ندارند.

روحیه افراد تقویت می شود و رضایت شغلی آنان افزایش می‌یابد.

فضای دلپذیر در محیط مدرسه و در گروه کارکنان و مدیر ایجاد می شود.

تعارض ، دشمنی

سبک های متفاوتی از رهبری را مورد مطالعه قرار دادیم و نقاط اشتراک برخی سبک ها را نیز یافتیم . اما آنچه که از کلیت بحث سبک های رهبری عاید می‌گردد، این است که یک مدیر آموزشی در نقش یک رهبری با توانایی نفوذ و ستیز میان مدیر و کارکنان کاهش می یابدو به تقویت روحیه همکاری و تعاون در کارکنان مدرسه کمک می‌کند. در افکار، رفتار و احساسات کارکنان ، باید به موقعیتی که در آن تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند توجه داشته باشد و متناسب با شرایط، از یکی سبک ها یا تلفیقی از آن ها استفاده کند، زیرا هر شیوه یا سبک رهبری مناسب وضع و موقعیت خاصی است و ممکن است اثری که در آن وضع دارد بر وضعیت دیگر نداشته باشد. نکته مهم اینکه مدیران باید به یاد داشته باشند که بهترین سبک رهبری وجود ندارد و موقعیت و شرایط، بهترین سبک را تعیین می‌کند، ‌بنابرین‏ توجه به وضعیتی که تصمیم می گیریم و به آن عمل می‌کنیم بسیار مهم است .

مدیرانی که اطمینان قابل توجه و یا کامل به زیردستان دارند سبک مدیریت مشارکتی ودموکراتیک را درون سازمان به اجرا در می‌آورند. قابل ‌ذکر است در شرایط امروز عدم اعتماد مدیر به زیردستان از دلائل عدم موفقیت سازمانهاست ولی چنانچه مدیران ضمن اعتماد به زیر دستان شرایط رشد کارکنان ومشارکت آنان را فراهم سازند ودرجهت پیشرفت و بقا سازمانی گام برداشته‌اند.

۲-۲۳-۳- نظام مدیریت مشارکتی

نظام مدیریت مشارکتی یکی از نظام های مدیریتی پویا است که نقش مهمی در توسعه منابع انسانی سازمان‌ها ایفا می‌کند و عبارت است از به وجود آوردن فضا و نظامی توسط مدیریت که تمام کارکنان و مشتریان و مشاوران یک سازمان در روند تصمیم گیری و حل مسایل و ومشکلات سازمان با مدیریت،همکاری و مشارکت جویند. این نوع مدیریت می‌خواهد از ایده ها،پیشنهادات ،ابتکارات ،خلاقیت ها و توان فنی و علمی کارکنان و مشتریان در حل مسایل و مشکلات سازمان و بهبود مستمر فعالت های آن استفاده نماید.در این میان نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها به عنوان یک ابزار اجرایی مدیریت مشارکتی است.در این نظام کلیه افراد سازمان در باره روش‌ها و حل مسایل و ارتقا بهره وری فعالانه اندیشه کرده و حاصل آن را در قالب طرحها و پیشنهادها به سازمان ارائه می‌کنند.

‌بنابرین‏ مدیریت مشارکتی را می‌توان در چند جمله زیر خلاصه کرد:

  1. جمع‌ آوری اطلاعات از طریق بسیج نمودن اندیشه‌ها
  2. شکوفا کردن استعدادها و خلاقیت ها
  3. کسب رضایت روحی برای پیشبرد و گسترش اهداف
  4. بهبود کیفیت
  5. افزایش بازدهی و کاهش هزینه
  6. تولید و ارائه خدمات با کیفیت مرغوبتر

۲-۲۳-۴- اهداف نظام مدیریت مشارکتی

۲-۲۳-۴-۱- کاهش ضایعات و بهبود کیفیت از طریق

  1. ایجاد محیط مناسب برای مدیریت سازمان، همچنین ایجاد انگیزه مادی و معنوی در کارکنان برای ابزار خلاقیت های نهفته ذهنی
  2. ارتقا کارایی کارکنان
  3. افزایش رشد اقتصادی و سودآوری آن
  4. تقویت روحیه افراد
  5. کاهش تنش ها
  6. تقویت احساس داشتن نقش مؤثر در پیشبرد اهداف
  7. برقراری ارتباط مؤثر و سازنده بین رده‌های مختلف
  8. افزایش تحرک و کارایی
  9. بهبود رفتار شخصی افراد سازمان
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...