( پارلین،۱۹۸۷؛ نقل از نوری، ۱۳۸۳) .
از آنجا که شیوه های متعددی برای کاهش درماندگی وجود دارند، مقابله هیجان محور دامنه گستردهای از پاسخ ها را در بر میگیرد از جمله :
-خود آرامش بخشی (مانند تنشزدایی، جستوجوی حمایت هیجانی)
-ابزار هیجان منفی( مانند فریادزدن ، گریه کردن)
-تمرکز بر افکار منفی ( مانند نشخوارگری)
-کوشش برای گریز از موقعیتهای تنیدگیزا ( مانند اجتناب، انکار، تفکرآرزومندانه) ( نعمت طاووسی، ۱۳۹۱)
البته ممکن است این فرض وجود داشته باشد که مقابله های هیجانمدار ناسالم هستند، چون بی فایدهاند و کمکی به کاهش استرس نمیکنند. برخلاف تصور این عده، مقابله های هیجان مدار در بسیاری از موارد سالم و کمک کننده هستند. این مقابله ها باعث میشوند تا فرد آرامش خود را بازیابد و هنگامی که فرد آرامش داشته باشد، بهتر میتواند فکر و برنامهریزی کند و از مهارت حل مسأله کمک بگیرد. در غیر این صورت ممکن است فرد به علت نداشتن آرامش و تعادل روانی مناسب از مقابله های ناسالم و خطرناک استفاده کند یا از راه حلهای عجولانه و تکانشی برای بیرون آمدن از موقعیت استرسزا بهره ببرد.
در این صورت نه تنها مشکل اصلی حل نشده، بلکه مشکلات دیگری نیز به دنبال خواهد داشت که گاهی این مشکلات ثانوی بسیار مخربتر و زیانبارتر از مشکل اولیه هستند.
توجه به این نکته ضروری است که زمانی مقابله های هیجانمدار نامناسب خواهد بود که به عنوان تنها سبک مقابله از آن ها استفاده شود و یا فرد به صورت طولانی و در درازمدت برای استرسهایی که قابل برطرف کردن میباشند، از آن ها استفاده نماید ( نوروی ،۱۳۸۳).
راهبردهای مقابلهای اجتنابی
مقابله اجتنابی به عنوان راهبردی کوتاهمدت، کارآمد شناخته شده اما در درازمدت مانع سازش روانشناختی[۱۲۱]میشود و نشانه های درماندگی مثل افسردگی را افزایش میدهد. این در حالی است که در نقطه مقابل، بعضی از پژوهشها نشان دادهاند که سبکهای مقابله هیجان محور باعث ارتقاء سطح سلامت روانی میشوند ( وینر[۱۲۲]، ۲۰۰۱)
سبک مقابله اجتنابی مستلزم فعالیتها و تغییرات شناختی است که هدف آن ها اجتناب از موقعیت تنیدگیزا میباشد. در این حالت فرد به دنبال برگرداندن آرامش به هم خوردهای است که به خاطر موقعیت فشارزا، به وجود آمده است و کوشش میکند تا خود را از آشفتگیهای موجود برهاند. رفتارهای مقابلهای اجتنابی انواع مختلفی دارند:
-روی آوردن و درگیر شدن در یک فعالیت تازه
– روی آوردن به اجتماع و افراد
– خویشتنداری[۱۲۳]
– ارزیابی دوباره و سازگاری[۱۲۴]
-فاصلهگیری [۱۲۵]
-راهبرد پرهیز/ گریز[۱۲۶]( کلینکه، ۱۳۸۷)
طبقهبندیهای جدیدتر چهارسبک مقابله شامل منطقی، گسسته، هیجانی و اجتنابی را توصیف کردهاند.
مقابله منطقی به عنوان راهکاری مسألهمدار و مقابله گسسته به عنوان رویکردی که بر اساس آن فرد از نظر شناختی از مشکل فاصله میگیرد تا از این طریق با آن مواجه شود و تأثیر بالقوه هیجان را کاهش دهد، تعریف میشود. مقابله منطقی و گسسته به طور کلی سبکهای کارآمد و مقابله هیجانی و اجتنابی غالباً سبکهای ناکارآمد محسوب میشوند(روجر، جرویس و نجاریان[۱۲۷]،۱۹۹۳).
۲-۲۸-ویژگیهای مقابله
لازاروس و فولکمن، برای سبکهای مقابله، سه ویژگی مهم را برشمرده اند.
الف) مقابله، مستلزم مقداری تلاش و برنامه ریزی است.
ب) واکنشهای مقابلهای ما در برابر بحرانها، همیشه ثمربخش نیستند، یعنی شخص نباید توقع داشته باشد در همه موارد، مشکلات به طور کامل حل شود. همین که شخص قبول کند که گاهی شکست هم بخشی از رخدادهای طبیعی برای هر کس محسوب میشود، دیگر ناکامی و شکست، مساوی با ناامیدی مطلق نخواهد بود.
ج) مقابله، فرایندی است که باید به تدریج و در طول زمان، انجام شود ( کلینکه، ۱۳۸۷) .
۲-۲۹-تحلیل سبکهای مقابله
با دقت و مطالعه در زمینه ادبیات پژوهشی سبکهای مقابله میتوان پی برد، مقابله به منزله کوشش شناختی یا رفتاری برای مدیریت استیصال یا موقعیتهای تنیدگیزا، به شیوه های مختلفی مقولهبندی شده است و تحلیلهای متفاوتی از این سبکها به عمل آمده است. به همین دلیل ذکر چند نمونه از تحلیلهای مذکور در این مقوله بیارتباط به موضوع نخواهد بود.
مقابله برونسازی کننده و مقابله متمرکز بر معنا
مفهوم مقابله برونسازی از تصورات فرایند سالمند موفق برگرفته شده است. این امر به سازش یافتگیهای درونی خود که در پاسخ به محدودیتها ایجاد میشوند، اشاره دارد. در قلمرو مقابله، برون سازی برای پاسخهایی مانند پذیرش، بازسازی شناختی و ارزشیابی مجدد هدفها در مواجهه با مداخلههای غیر قابل حل به کار میرود.
نوع دیگر برونسازی انحراف توجه از خود است. از نظر تاریخی این واکنش به عنوان مقابله طفره رونده در نظر گرفته میشود اما تحلیلهای عاملی تأییدی نشان میدهند که درگیری هدفمند از طریق فعالیتهای مثبت یک ابزار سازشی با رویدادهای غیر قابل مهار است.
مقابله متمرکز بر معنا که از طریق آن افراد به باورها و ارزشهای خود نزدیک میشوند، در تجربه های تنیدگیزا سودمند است. این مقابله میتواند اولویتهای زندگی را از نو مرتب و به رویدادهای معمولی معنای مثبت القا کند. این سازه از شواهدی که هیجانهای مثبت نیز مانند هیجانهای منفی در تجربه های تنیدگیزا وجود دارند، برگرفته شده است.
احساسات مثبت بر پیامدها تأثیر میگذارند به ویژه آنکه مردم سعی دارند برای ناملایمات، سودمندی و معنا قائل شوند. اگر چه مقابله متمرکز بر معنا بر تغییرات مثبتی که عامل تنیدگیزا در زندگی فرد ایجاد میکند، تأکید دارد، این سازه معرف سازش فرد با محدودیتهای موقعیت زندگی است. این نوع مقابله مستلزم ارزیابی مجدد است و هنگامی بروز میکند که تجربهای تنیدگیزا، غیرقابل مهار و اثرات ناخوشایند آن تداوم یافتهاند(نعمت طاووسی، ۱۳۹۱) .
مقابله پیش فعال
مقابله پیش فعال لزوماًً از نظر ماهیت با انواع دیگر مقابله متفاوت نیست اما هدف این نوع مقابله ممانعت از بروز موقعیتهای تهدیدکننده یا آسیبزا است. مقابله پیش فعال که تقریباً همیشه مسأله محور است، دربرگیرنده تعداد متنابهی از منابعی است که در صورت بروز تهدید، سودمند خواهد بود.
با آغاز ادراک یک تهدید، فرد میتواند از راهبردهایی سود جوید که مانع افزایش ادراک تهدید یا اجتناب از آن خواهند شد. اگر پیشبینی بروز تهدید به اجتناب از آن کمک کند، فرد تنیدگی کمتری را تجربه میکند وبه هنگام اجتنابناپذیر بودن تهدید، شدت تجربه تنیدگی کمتر خواهد بود.
تا اینجا میتوان این نتیجه را گرفت که یک پاسخ معین مقابلهای معمولاً با چندین مقوله مرتبط است. برای مثال جستوجوی حمایت هیجانی مبین مقابله درگیر کننده، درگیرکننده، برون سازی کننده است. هر نوع تمایزی برای پاسخ در پرسشهای متفاوت درمورد پاسخ به تنیدگی سودمند است. بنابرین نمیتوان تمایزی را به طور کامل درمورد سبکهای مقابله قائل شد. به دلیل مشکلات روش شناختی، چگونگی تأثیر پاسخهای مقابلهای بر بهزیستی دقیقاً مشخص نیست.
با این حال فرا تحلیلها نشان میدهند که اغلب پاسخهای درگیرکننده با افزایش سلامت جسمانی و روانی مرتبط هستند ( نعمت طاووسی، ۱۳۹۱) .
۲-۳۰-مقایسه سبکهای مقابله
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:01:00 ق.ظ ]
|