کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



  • فرضیه فرعی پانزدهم رابطه بین رضایت شغلی و فقدان موفقیت شخصی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس نمودار پراکنش رسم شده بین دو متغیر (نمودار ۴-۳-۱۷) و جدول ۴-۳-۱۷ رابطه معکوس و معنادار بین این دو متغیر تأیید شد. ضریب همبستگی پیرسون برابر ۳۹۹/۰- و ضریب تعیین برابر ۹/۱۵ درصد محاسبه گردید.
  • فرضیه فرعی شانزدهم تأثیر جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی هفدهم تأثیر جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی هجدهم تأثیر سطح تحصیلات بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که سطح تحصیلات بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی نوزدهم تأثیر سطح تحصیلات بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که سطح تحصیلات بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی بیستم تأثیر سابقه کار بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی بیست و یکم تأثیر جنسیت بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که سابقه کار بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی بیست و دوم تأثیر وضعیت تأهل بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که وضعیت تأهل بر رابطه بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی بیست و سوم تأثیر وضعیت تأهل بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس تحلیل لگ خطی مشخص شد که وضعیت تأهل بر رابطه بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان تأثیرگذار نمی باشد.
  • فرضیه فرعی بیست و چهارم رابطه بین مؤلفه های معنویت محیط کار با فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره مشخص شد که مؤلفه های فردی-روان شناختی، و سازمانی معنویت به ترتیب بیشترین تأثیر را بر فرسودگی شغلی دارند.
  • فرضیه فرعی بیست و پنجم رابطه بین مؤلفه های معنویت محیط کار با رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد، که بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره مشخص شد که مؤلفه فردی-روان شناختی معنویت بیشترین تأثیر را بر رضایت شغلی دارد.
  • فرضیه فرعی بیست و ششم رابطه بین جنسیت و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر جنسیت با فرسودگی شغلی رابطه معنادار دارد و فرسودگی شغلی در معلمان مرد بیشتر از معلمان زن است.
  • فرضیه فرعی بیست و هفتم رابطه بین جنسیت و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر جنسیت با رضایت شغلی رابطه معنادار دارد و رضایت شغلی در معلمان زن بیشتر از معلمان مرد است.
  • فرضیه فرعی بیست و هشتم رابطه بین سطح تحصیلات و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر سطح تحصیلات با فرسودگی شغلی رابطه معنادار ندارد.
  • فرضیه فرعی بیست و نهم رابطه بین سطح تحصیلات و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر سطح تحصیلات با رضایت شغلی رابطه معنادار ندارد.
  • فرضیه فرعی سی ام رابطه بین سابقه کار و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر سابقه کار با فرسودگی شغلی رابطه معنادار ندارد.
  • فرضیه فرعی سی و یکم رابطه بین سابقه کار و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر سابقه کار با رضایت شغلی رابطه معنادار ندارد.
  • فرضیه فرعی سی و دوم رابطه بین وضعیت تأهل و فرسودگی شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر وضعیت تأهل با فرسودگی شغلی رابطه معنادار ندارد.
  • فرضیه فرعی سی و سوم رابطه بین وضعیت تأهل و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس ضرایب اسپیرمن و تاوbکندال مشخص شد که متغیر وضعیت تأهل با رضایت شغلی رابطه معنادار ندارد.

۵-۲- بحث و بررسی
فرسودگی شغلی به دلیل اثرات مخربش، مسئله مهمی در کسب و کار و زندگی اجتماعی است. علاوه بر اینکه فرسودگی شغلی اثرات منفی بر سلامت روانی و جسمی افراد دارد، بر بهره­وری و عملکرد شغلی نیز تأثیرگذار است، و با توجه به روند فزاینده فرسودگی در سازمان­های امروزی از جمله در سازمان­های پویا و در حال تغییر کشور این موضوع باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد، و از آنجا که مدارس از معدود سازمان­هایی هستند که با همه­ سازمان­های دیگر چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم رابطه دارند، بحث در رابطه با فرسودگی شغلی معلمان ضروری می باشد.
از تئوری هرزبرگ در رابطه با ارتباط رضایت شغلی و فرسودگی شغلی معلمان چنین استفاده می شود که معلمان دو دسته نیاز دارند که یکی نیازهای بهداشتی و دیگری نیازهای انگیزشی است؛ ارضای نیازهای بهداشتی سبب انگیزش و رضایت زیاد در معلمان نمی شود؛ چرا که معلمان و یا به طور کلی کارکنان سازمان ها، ارضای این نیازها (نیازهای بهداشتی) را از جمله وظایف سازمانی قلمداد می کنند، اگر چه باید تأکید کرد که فراهم نشدن نیازهای بهداشتی نارضایتی به دنبال دارد. آنچه که به عقیده هرزبرگ سبب انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان (در اینجا معلمان) می شود، ارضای نیازهای انگیزشی مانند کار تلاش برانگیز، مسئولیت فزاینده، امکان کسب موفقیت، قدردانی از کار، رشد و توسعه در کار می باشد که باعث رشد و کمال فردی شده و توانایی فرد را در کار افزایش می دهند تا به نحوی خلاق و متعهد پاسخگوی محیط کار خود باشند. پیداست محیط سازمانی که نیازهای فوق الذکر را برآورده کند، کارکنانی متعهدتر و بانشاط تر خواهد داشت، زیرا که از این طریق موجبات رشد و کمال فردی آن ها را فراهم آورده است. بالعکس در صورت عدم ارضای نیازهای انگیزشی در معلمان به مرور زمان باعث نارضایتی آن ها نسبت به فرایند کار و محیط سازمانی می شود. این امر به نوبه خود مسخ شخصیت (احساس سوء ظن، بدبینی و دل زدگی نسبت به کار و مدیران سازمان)، کاهش موفقیت فردی (احساس ناکارآمدی و فقدان پیشرفت) و خستگی عاطفی را در آن ها ایجاد خواهد کرد که این موارد خود از علایم و نشانگان فرسودگی شغلی قلمداد می شوند (سپاه منصور، ۱۳۹۱). شاید بتوان گفت از مهمترین ارکان پایداری و ثبات هر سازمانی رضایت شغلی کارکنان‌ آن است. رضایت شغلی بالا نشان دهنده سازمانی است که به‌ گونه‌ای خوب و صحیح اداره می‌شود، و بطور کلی نتیجه‌ای است که از مدیریت رفتاری‌ کارساز سرچشمه می‌گیرد (رفیعی، ۱۳۸۲).
از سوی دیگر تأکید بر وجود و حضور نیرویی برتر (خدا) در کار و محیط کار، زمینه های هدفمندی و معنابخشی را در کار برای افراد فراهم می آورد و کارکنان، خود را در مقابل نیرویی احساس می کنند که همواره ناظر و حاکم بر آنهاست و برای رضایت آن می کوشند. این تلاش ممکن است برای کارکنان موجبات رضایت باطنی را فراهم آورد. این رضایتمندی یقیناً در رضایت شغلی یک فرد نیز مؤثر است و به تبع آن، کاهش جابه جایی، کاهش غیبت و افزایش بهره وری را در پی خواهد داشت (رستگار، ۱۳۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

معنویت در محیط کار چارچوبی از ارزش های مشهود در فرهنگ سازمانی است که موجب تعالی کارکنان، ضمن فرایند کار می شود و حس در کنار هم بودن را به گونه ای در آنها باور می کند که احساس کمال و سرزندگی کند (پیدمنت، ۲۰۰۴).
نتایج یافته های این تحقیق حاکی از وجود رابطه معکوس و معنی دار بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی است. همچنین برندا و سومرال (۲۰۰۸) و کپتری (۲۰۱۰) در تحقیقاتشان رابطه بین فرسودگی شغلی و معنویت را نشان دادند. بنابراین نتایج این پژوهش با یافته های تحقیق برندا و سومرال (۲۰۰۸) و کپتری (۲۰۱۰) همسو می باشد.
بنابراین انتظار می رود با افزایش معنویت در محیط کار، و ایجاد محیطی معنوی و مطلوب در مدارس، فرسودگی شغلی معلمان کاهش یابد.
نتایج دیگر این پژوهش همچنین نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان وجود دارد. از طرفی گاپتا و کومار (۲۰۱۲) در پژوهش خود نشان دادند بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
در تحقیق لواسانی و همکاران (۱۳۸۷) معنویت، تعهد سازمانی و استرس شغلی پیش­بین­های معنی­داری برای رضایت شغلی بود. شجاعی و همکاران (۱۳۹۱) نیز در تحقیق خود رابطه میان رضایت شغلی و معنویت محیط کار را نشان دادند.
بنابراین یافته های این پژوهش با نتایج تحقیقات گاپتا و کومار (۲۰۱۲)، لواسانی و همکاران (۱۳۸۷)، و شجاعی و همکاران (۱۳۹۱) هم راستا می باشد.
از سوی دیگر این پژوهش نتیجه گرفت که رضایت شغلی نیز با فرسودگی شغلی رابطه معنی دار دارد. همچنین اولکی (۲۰۰۱) در تحقیق خود رابطه بین فرسودگی شغلی و رضایت شغلی را نشان داد. گرینبرگ (۲۰۰۴) نیز با بررسی تحلیل­رفتگی و رابطه آن با رضایت شغلی ۸۰۰ دانشجوی کارشناسی ارشد شاغل در سازمان­ها به این نتیجه رسیدند که بین رضایت شغلی و تحلیل­رفتگی همبستگی وجود دارد، اما در تحقیق سری (۲۰۰۴) ارتباط معنی­داری بین رضایت شغلی و دو بعد فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی و مسخ شخصیت) معلمان مدارس مشاهده نشد. طی پژوهش کوستلیوس (۲۰۰۵) در یونان روی ۱۷۵ معلم تربیت­بدنی در مقاطع ابتدایی و راهنمایی، رابطه بین رضایت شغلی و فرسودگی شغلی بررسی شد. تحلیل نتایج رابطه­ای منفی بین این دو ساختار را آشکار کرد. ابری (۲۰۰۶) نیز در بررسی ارتباط فرسودگی شغلی بر روی ۳۵۴ نفر از متخصصان خدمات انسانی، ارتباط مستقیم و معکوسی بین رضایت شغلی با خستگی عاطفی، فقدان موفقیت شخصی و مسخ شخصیت به دست آورد. از طرفی کشانی (۱۳۷۷) رضایت شغلی و تحلیل­رفتگی شغلی در معلمان کودکان عقب­مانده ذهنی آموزش­پذیر را در شهر تهران بررسی کرد. یافته­های این پژوهش نشان داد میان رضایت شغلی و تحلیل­رفتگی رابطه منفی و معنی­داری وجود دارد. مهینی (۱۳۸۶) نیز در پژوهش خود نشان داد که بین تحلیل رفتگی و رضایت شغلی مدیران رابطه منفی وجود دارد. همچنین وی نشان داد که بین خرده مقیاس های تحلیل رفتگی (خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، فقدان موفقیت شخصی) با رضایت شغلی نیز رابطه منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق سپاه منصور و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد که بین متغیر رضایت شغلی با متغیر فرسودگی شغلی معلمان رابطه منفی معناداری وجود دارد، بدین معنی که با کاهش رضایت شغلی، فرسودگی شغلی معلمان افزایش می یابد. بنابراین می توان گفت نتایج پژوهش حاضر در زمینه رابطه بین فرسودگی شغلی و رضایت شغلی با یافته های تحقیقات اولکی (۲۰۰۱)، گرینبرگ (۲۰۰۴)، کوستلیوس (۲۰۰۵)، ابری (۲۰۰۶)، کشانی (۱۳۷۷)، مهینی (۱۳۸۶)، سپاه منصور و همکاران (۱۳۹۱) هم سو می باشد. درصورتی که رابطه بین مؤلفه های فرسودگی شغلی و رضایت شغلی در این پژوهش هم سو با نتایج تحقیقات ابری (۲۰۰۶)، و مهینی هم سو بوده و در زمینه رابطه بین مؤلفه های خستگی عاطفی و مسخ شخصیت نتایج تحقیق سری (۲۰۰۴) را تأیید نمی کند.
وان هرن[۱۵۵] و همکاران (۱۹۹۷) معتقدند که عاملی مثل جنسیت می تواند اثر مرتبط با فرسودگی شغلی معلمان داشته باشد. در این راستا، پژوهش حاضر نتیجه گرفت که بین جنسیت معلمان و فرسودگی شغلی آنها رابطه معنادار وجود دارد، و فرسودگی شغلی در معلمان مرد بیشتر از معلمان زن است. از طرفی گرینبرگ (۲۰۰۴) نشان داد که مردان سطح بالاتری از تحلیل­رفتگی در مؤلفه مسخ شخصیت تجربه می­ کنند. همچنین نتایج تحقیق قدیمی مقدم و حسینی طباطبایی (۱۳۸۵) حاکی از این است که و میزان فرسودگی شغلی معلمان و کارکنان مرد بیشتر از زنان است. محمدی (۱۳۸۵) نیز در تحقیقی نشان داد تفاوت معنادار در فرسودگی (خستگی عاطفی، مسخ شخصیت) در میان دبیران زن و مرد وجود دارد و دبیران مرد در مقایسه با دبیران زن از فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی و مسخ شخصیت) بیشتر برخوردارند. از سوی دیگر نتایج تحقیقات سیدقراعینی و سیدعباس­زاده (۱۳۸۶) نشان داد بین فرسودگی شغلی دبیران زن و مرد تفاوت معنادار وجود دارد و میزان فرسودگی شغلی دبیران مرد بیشتر از دبیران زن است. در نتیجه می توان گفت نتایج این پژوهش در زمینه رابطه جنسیت و فرسودگی شغلی، با یافته های تحقیقات گرینبرگ (۲۰۰۴)، قدیمی مقدم و حسینی طباطبایی (۱۳۸۵)، محمدی (۱۳۸۵)، و سیدقراعینی و سیدعباس زاده (۱۳۸۶) هم سو است.
نتایج دیگر این پژوهش حاکی از رابطه جنسیت و رضایت شغلی است. از طرفی سری (۲۰۰۴) در تحقیق خود نشان داد رضایت شغلی معلمان زن نسبت به معلمان مرد بیشتر است. در تحقیق عاطف و همکاران (۱۳۸۵) نیز خشنودی شغلی کارکنان زن بیشتر از کارکنان مرد بود، همچنین نوربخش و میرنادری (۱۳۸۴) در تحقیقی نشان دادند که بین رضایت شغلی و متغیر جنسیت رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تأهل و سابقه خدمت با رضایت شغلی رابطه معنادار وجود ندارد. نتایج تحقیق زمینی و حسینی نسب (۱۳۸۸) نیز نشان داد که بین رضایت شغلی زنان و مردان تفاوت معنادار وجود دارد. نهایتاً در تحقیق مروری (۱۳۸۹) رضایت شغلی معلمان زن به طور معناداری بیشتر از معلمان مرد بود. بنابراین می توان گفت نتایج این پژوهش در زمینه رابطه بین جنسیت و رضایت شغلی با نتایج تحقیقات سری (۲۰۰۴)، عاطفی و همکاران (۱۳۸۵)، نوربخش و میرنادی (۱۳۸۴)، زمینی و حسینی نسب (۱۳۸۸)، و مروری (۱۳۸۹) هم سو می باشد. درضمن عدم وجود رابطه بین وضعیت تأهل و سابقه خدمت در این پژوهش، تأیید کننده یافته های پژوهش نوربخش و میرنادی (۱۳۸۴)، و ترکمان و عابدی (۱۳۸۸) در این زمینه است.
۵-۳- محدودیت های تحقیق
از مهم ترین محدودیت های این پژوهش می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • عدم پاسخگویی برخی از معلمان
  • بعد مسافت و پراکندگی مدارس دولتی مقطع متوسطه ناحیه ۱ شهرستان کرمان
  • اظهارات غیرواقعی برخی از معلمان در رابطه با محیط کارشان

۵-۴- پیشنهادها
در این بخش، پیشنهادهای محقق با توجه به نتایج حاصله از پژوهش در سه بخش پیشنهادهای پژوهش، پیشنهادهای کاربردی و پیشنهادهایی به پژوهشگران آینده ارائه می گردد.
۵-۴-۱- پیشنهادهای پژوهش

  • جداول و نمودارهای ۴-۳-۱، و ۴-۳-۲ به ترتیب رابطه معکوس و معنادار بین معنویت محیط کار و فرسودگی شغلی معلمان، و رابطه مستقیم و معنادار بین معنویت محیط کار و رضایت شغلی معلمان را تأیید می کند، بنابراین پیشنهاد می گردد جهت کاهش فرسودگی شغلی معلمان، و داشتن معلمانی با رضایت شغلی بالا به معنویت محیط کار و مؤلفه های آن در مدارس، توجه گردد.
  • با توجه به جدول ها و نمودارهای ۴-۲-۷ تا ۴-۲-۱۰ می توان گفت که مؤلفه های فردی-پرورش روح، و سازمانی معنویت در مدارس کمتر از سایر مؤلفه های وجود دارند، لذا توجه به این مؤلفه ها و اقداماتی در زمینه پرورش آنها پیشنهاد می گردد، و زمینه هایی برای پرورش روح معنوی معلمان فراهم شود.
  • با توجه به تأثیر زیاد مؤلفه سازمانی معنویت بر فرسودگی شغلی و همچنین توجه پایین به این مؤلفه در سازمان ها، پیشنهاد می شود توجه به این مؤلفه در رأس اهداف مدیران قرار گیرد.

۵-۴-۲- پیشنهادهای کاربردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 02:06:00 ق.ظ ]




واقعیت درمانی بر نظریه کنترل مبتنی است و فرض را بر این می گذارد که مردم مسئول زندگی خویش و اعمال ، احساسات و رفتارشان هستند . ” ویلیام گلاسر ” بنیان گذار واقعیت درمانی است . ↑
فروزانی، سید جواد، “بررسی ارتباط باور های غیر منطقی و ویژگی شخصیت طاقت روانی با اضطراب خصیصه ای دانش آموزان پسر سوم دبیرستان شهر کرج"، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۴، صفحه ۳۲٫ ↑
Irrational beliefs ↑
الیس، البرت و هارپرت، رابرت، “زندگی عاقلانه” ( ویراست سوم )، ترجمه مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات رشد، چاپ هشتم : بهار ۱۳۹۱ ، صفحه ۲۶٫ ↑

    1. eliss ↑

ریچارد اس شارف، نظریه های روان درمانی و مشاوره، مترجم مهرداد فیروز بخت، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا ، چاپ هفتم، ۱۳۹۰٫ ، تلخیص از صفحه ۳۰۱-۲۹۹٫ ↑
لیس، آلبرت و هارپرت ، رابرت، پیشین، ص ۹ و ۴۰٫ ↑
Zeno ↑
Cicero ↑
Epictetus ↑
باروخ اسپینوز(۱۶۳۲-۱۶۷۷) یکی از چهره های تفکر اومانیستی در فلسفه می باشد. به نظر اسپینوزا کشف حقیقت فقط در محدوده عقل آدمی امکان پذیر است. وی برای فکر انسان آن حد از توانایی را قائل بود که قدرت احاطه بر تمامی امور حتی امور بی پایان را دارد. (برای اطلاع بیشتر از افکار باروخ اسپینوز به کتاب “نقدی بر مبانی معرفت شناسی اومانیستی و درآمدی بر معرفت شناسی دینی” از مریم صانع پور، موسسه فرهمگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: بهار ۱۳۷۸، صفحات ۶۸- ۷۸ رجوع شود. ↑

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

“آلفرد آدلر"( ۱۸۷۰-۱۹۳۷) یکی از روان شناسان و روان درمانگرانی است که اعمال و رفتار انسان ها را زاییده ی کشش های اجتماعی می داند . آدلر معتقد است که فرد، خود، سرنوشت خویش را تعیین می کند ، لذا مکتب خود را روان شناسی فردی نامید. او اعمال و رفتار انسان را تا حدود زیادی زاییده نگرش ها و تفکر انسان قلمداد کرده است . خطاهای بنیادی در نظر آدلر ، به جنبه های خود مخرب سبک زندگی فرد اطلاق می شوند. ( شفیع آبادی ،عبدالله؛ ناصری،غلامرضا،"نظریه های مشاوره و روان درمانی"،تهران،مرکز نشر دانشگاهی،چاپ هفدهم:۱۳۸۹،تلخیص از صفحه ۸۳-۸۸٫/ شارف ، ریچارد اس ، پیشین ، صفحه ۱۵۸) ↑
شفیع آبادی،عبدالله؛ ناصری،غلامرضا،"نظریه های مشاوره و روان درمانی"،تهران،مرکز نشر دانشگاهی،چاپ هفدهم:۱۳۸۹، پیشین ، تلخیص از صفحه ۱۱۶-۱۱۷٫/ شارف،ریچارد اس،پیشین،تلخیص صفحه ۳۱۰٫ ↑
شارف،ریچارد اس،پیشین،تلخیص از صفحه ۳۰۵-۳۰۶٫/شفیع آبادی و ناصری ، پیشین،تلخیص از صفحه ۱۱۸-۱۲۲٫ ↑
Activating event ↑
Belief system ↑
Consegence ↑
الیس، البرت و هارپرت، رابرت،"زندگی عاقلانه"،تلخیص صفحه ۴۴-۴۳ / شارف ،ریچارد اس،پیشین،تلخیص از صفخه ۳۰۷-۳۰۸٫ ↑
شفیع آبادی،عبدالله؛ ناصری،غلامرضا، پیشین،صفحه ۱۲۱٫ ↑
همان ،تلخیص از صفحه ۱۲۰- ۱۲۲٫ ↑
آلبرت الیس،از جمله کسانی است که معتقد است اخلاق نسبی است که به مکان و شرایط بستگی دارد. ↑
الیس ، آلبرت و هارپر ، رابرت، “زندگی عاقلانه"، پیشین، تلخیص از صفحه ۱۱۳-۲۲۶٫
لازم به ذکر است که در برخی کتب روان شناسی (مانند کتاب “نظریه های مشاوره و روان درمانی” از عبد الله شفیع آبادی و غلام رضا ناصری ) به ۱۱-۱۳ باور غیر عقلانی اشاره شده است؛ که البته زیر مجموعه این باورها ی غیر عقلانی را “الیس” در کتاب “زندگی عاقلانه ” در ده باور غیر عقلانی بیان داشته است. ↑
شفیع آیادی،عبدالله و ناصری،غلامرضا،پیشین،صفحه ۱۲۶٫/ حسینی ، سید علی ، “بررسی تاثیر شناخت درمانی بر کاهش اضطراب امتحان و باور های غیر منطقی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان علی آباد کتول در سال تحصیلی ۸۸-۱۳۸۷ “، پایان نامه کارشاسی ارشد دانشکده روان شناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی، زمستان ۱۳۸۹ ، صفحه ۳۷ . ↑
الیس، آلبرت و هارپر، رابرت،پیشین ،تلخیص از صفحات ۱۲۸-۱۳۰ و ۲۴۲- ۲۶۶٫ ↑
cognitive distortions ↑
بک ، ارون تی ، ” عشق هرگز کافی نیست ” ، ترجمه مهدی قراچه داغی، انتشارات نیوند، سال: ۱۳۶۹ ، صفحه ↑

    1. Beak ↑

حمید پور، حسن، ” مقایسه کارایی و اثربخشی شناخت درمانی تیزدل با شناخت درمانی بک در درمان اختلال افسرده خویی ” ، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی ، خرداد: ۱۳۸۱، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد ، صفحه ۱۳ . ↑
شارف ، ریچارد اس ، پیشین، صفحه ۳۲۳ ↑
بک ، آرون تی ،” شناخت درمانی و مشکلات روانی “، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: درسا، چاپ سوم :۱۳۸۸، صفحه ۲۰-۲۱٫ ↑
نینان، مایکل و درایندی، درایدن، ” شناخت درمانی ۱۰۰ نکته ۱۰۰تکنیک"، ترجمه حمید یعقوبی و معصومه کریمی، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ دوم ۱۳۸۹ ، صفحه ۲۰ . ↑
لی هی، رابرت، “تکنیک های شناخت درمانی"، ترجمه حسن حمید پور و زهرا اندوز ، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ سوم، ۱۳۹۰، صفحه ۱۸٫ ↑
شارف ، ریچارد اس، پیشین ، صفحه ۳۲۴-۳۲۳ ↑
طرحواره ، سازه ای قدیمی در حوزه علوم شناختی است . اصطلاح طرحواره را برای اولین بار ” آدلر ” در سال ۱۹۲۹ به کار برد . او برای اشاره به دیدگاه فرد در مورد خود و جهان ، طرحواره اندریافت را در نظریه خود پیشنهاد کرد .
در روان شناسی شناختی ، طرحواره به معنای طرحی شناختی و انتزاعی است که به عنوان راهنمایی در تفسیر اطلاعات و حل مسایل عمل می کند. بک از همان ابتدای تدوین نظریه شناختی از این مفهوم برای تبیین سازو کار پردازش شناختی – هیجانی پدیده های روانی بهره گرفت. {بر اساس این نظریه}، طرحواره ها ، طرز برخورد و نگرش شخص را نسبت به خویشتن ، جهان و آینده تعیین می کنند . اگر این طرحواره ها طبیعی و مثبت باشند گرایش فرد نسبت به همه چیز مثبت و امیدوارانه و موفقیت آمیز خواهد بود و اگر این طرحواره ها ، غیر طبیعی و منفی باشند، چنین کسی خود را ناتوان، بی کفایت و نابرخوردار و بی ارزش خواهد پنداشت و احساس خواهد کرد که در برخورد با مشکلات، موانع نفوذ ناپذیری در سر راه او قرار دارد و هر کاری انجام بدهد با شکست و ناکامی روبه رو خواهد شد. ( برگرفته از کتاب” طرحواره های شناختی و باورهای بنیادین در مشکلات روانشناختی"، نوشته لارنس پی ریزو و دیگران، ترجمه رضا مولودی و سیما احمدی، ویراستاری لادن فتی، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ اول، ۱۳۹۰، صفحه ۷ / کتاب” شناخت و افسردگی” ازحبیب الله قاسم زاده ، مقاله ای با عنوان “شناخت و عاطفه جنبه های بالینی و اجتماعی، نوشته حبیب الله قاسم زاده ،تهران: فرهنگان، چاپ اول، {بی تا} صفحه ۱۱۳٫/ پایان نامه: “بررسی اثر بخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران فرازی شهر مشهد"، نوشته شهره رحیمیان، اردیبهشت ۱۳۸۷، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد، صفحه ۳۳ . ↑
شارف ، ریچارد اس ، پیشین ، صفحه ۳۲۵ ↑
جورج کلی ( ۱۹۶۶ -۱۹۰۵ ) یکی از نخسنین روان شناسان شناختی بود که پیشنهاد کرد فرایند های شناختی، نقش محوری در عملکرد فرد دارد .” کلی ” معتقد بود که هر کس مجموعه ای اختصاصی و بی همتا از سازه های شخصی را جهت تفسیر و پیش بینی رویداد ها به کار می برد .این سازه ها ، به شکل ” این یا آن ” است . هر آشنای جدید ، یا رفتاری دوستانه دارد یا غیر دوستانه ، یا باهوش است یا کم هوش ، یا خوشایند است یا کسالت آور و نظایر آن … . دو فرد که نفر سومی را می بینند ، ممکن است سازه های متفاوتی را برای ارزیابی وی به کار برند . یعنی کسی که به نظر اولی دوستانه و باهوش جلوه می کند ، از نظر دومی کم هوش و غیر دوستانه بنماید و این تفاوت ها منجر به تفاوت های رفتاری میشود ؛ اولی به آشنای جدید ، پاسخ مثبت می دهد، اما دومی از آن دوری می کند ، این تفاوت های رفتاری ، تفاوت های شخصیتی را می سازد.( بر گرفته از کتاب “زمینه روان شناسی هیلگارد” از ریتا ال اتکینسون و دیگران ، ترجمه محمد نقی براهنی و دیگران ، ویراستاری محمد نقی براهنی ، تهران : رشد : چاپ هفتم : پاییز ۱۳۸۶، صفحه ۴۷۴ ) ↑
پیاژه ، شیوه بسیارمتفاوتی برای مطالعه شناخت داشت . وی می خواست بداند انسان ها چطور یاد میگیرند. پیاژه (۱۹۷۷ ) در مطالعاتش روی مهارت های عقلانی کودکان چهار دوره اصلی را پیدا کرد : حسی حرکتی ، پیش عملیاتی ، عملیات عینی و عملیات صوری . (برگرفته از کتاب ” نظریه های روان درمانی و مشاوره “از ریچارد اس شارف، مترجم مهرداد فیروز بخت ، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ هفتم ۱۳۹۰، صفحه ۳۲۷ ). ↑
شارف ، ریچارد اس ، پیشین ، صفحه ۳۲۶ ./ قاسم زاده ، حبیب الله ،پیشین ، صفحه۱۱۱ ↑
بک، ارون تی، ” عشق هرگز کافی نیست “، ترجمه مهدی قراچه داغی، انتشارات نیوند، سال: ۱۳۶۹ ، تلخیص از صفحه ۱۷۳- ۱۸۱٫ ↑
Mind reading ↑
Furtune telling ↑
Catastrophizing. ↑
Labling ↑
Discountion positives. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ق.ظ ]




حقوق‌بشر مفهوم نوینی است که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمده است. تفاسیر و برداشت‌های مختلف از آن در اقلیم‌های جغرافیایی و فرهنگی موجب مجادلات در باب حقوق‌بشر گردیده است. در خصوص اعلامیه جهانی حقوق‌بشر نظرات متفاوتی وجود دارد:
برخی معتقدند اعلامیه، جامع‌ترین و کامل‌ترین سندی است که در این زمینه تدوین شده است. اعلامیه چکیده‌ای از سایر اعلامیه‌ها و تعالیم دینی و نظریات حقوقدانان سابق است. این اعلامیه با نظر کردن به تعالیم مذهبی، به تمام ابعاد قضیّه توجه کرده است. این دیدگاه همان طور که علامه جعفری در مقایسه میان اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در غرب و اعلامیه حقوق‌بشر مصوب کشورهای اسلامی می فرماید: حالت افراط به خود گرفته و تعالیم مذهبی فراتر از این اعلامیه حرکت می‌کنند، چه در نوع حقوق و چه در تفسیر آن.
برداشت دوّم مربوط به جهان سوم است؛ آن‌ها چون در تدوین، تصویب و حتی اجرای آن نقشی نداشته‌اند، این اعلامیه را یک اعلامیه غربی، که تأمین کننده منافع آن‌ها و ابزاری برای سلطه آن‌ها در شکل جدید استعمار می‌باشد، تلقّی می‌کنند. عدم پذیرش این اعلامیه توسط کشورهای جهان سوم نیز به همین جهت می باشد باقرزاده، ۱۳۸۴: ۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جهان امروز در پارادیم‌های متضاد در باب حقیقت اخلاقی، در تأثیر و تأثر متقابل، جهان‌بینی‌های بی‌شماری را ایجاد می‌کند که گاه با تعاریف رایج از حقوق‌بشر مغایر می‌باشد. به‌ نظر می‌رسد هر یک از برداشت‌های رایج در باب حقوق‌بشر به لحاظ فرهنگی و اخلاقی کثرت‌گراست و عناصر سازنده آن به سنت فلسفی و فرهنگی جوامع مختلف بستگی دارد. اما هدف این بخش آن است که برخی از برداشت‌های رایج حقوق‌بشر امروزی را در ایران مورد بررسی قرار دهد. از این منظر به بررسی این موضوع می‌پردازیم که در ایران چگونه اندیشمندان مختلف با نگاه اخلاقی خود، حقوق‌بشر را تعریف می‌کنند. اما از آنجائی که دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به این مسئله وجود دارد، لذا ما دیدگاه‌های افرادی را که بیشتر در این امر کار کرده‌اند را مورد بررسی قرار می‌دهیم از جمله این اندشمندان آیت الله جوادی آملی و علامه محمدتقی جعفری در رویکرد سنتی و دکتر عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و دکتر محسن کدیور در رویکرد مدرن.
یکی از مهمترین مبحث مطرح در ایران معاصر، حقوق‌بشر است. اگر چه ایران «منشور ملل متحد»، «اعلامیه جهانی حقوق‌بشر»، «میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و «میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی» را به ترتیب در سالهای ۱۳۲۴، ۱۳۲۷ و ۱۳۵۴ شمسی رسماً پذیرفته است و بخش‌های مهمی از این اسناد بین‌المللی در قوانین اساسی ایران از جمله فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده است، اما نظام حقوق‌بشر بین‌المللی چه در بُعدِ نظری و چه در عمل در جامعه ایران با مشکل مواجه است. اما به لحاظ نظری، بسیاری از اصول بنیادین آن از قبیل تساوی حقوقی همه انسان‌ها فارغ از جنس و دین و تعلقات سیاسی، نادرست و معارض آموزه‌های الهی پنداشته می‌شود. به لحاظ عملی نیز، بسیاری از مواد اعلامیه و میثاقین و اصول مرتبط در قانون اساسی به شکل نهادینه نقض می‌شود. در جامعه‌ای که به نام دین در آن حکومت می‌شود، طبیعی است که بحث «نسبت اسلام و حقوق‌بشر» یا «تعیین تکلیف حقوق‌بشر از منظر اسلام» بحثی ضروری و در عین حال چالش برانگیز است. در ایران نزدیک به نیم قرن است که کتب زیادی درباره «اسلام و حقوق‌بشر» منتشر شده است. که مضمون اغلب آنها در دو نکته خلاصه می شود:
اول، حقوق‌بشر حرف تازه‌ای نیست. مضامین آن از دیرباز در کتاب آسمانی و سنت بیان شده است. اصولاً آموزه‌های الهی و دینی، ما را از امثال اعلامیه جهانی حقوق‌بشر بی‌نیاز می‌کند.
دوم، حقوق‌بشر در اسلام بسیار غنی‌تر و گسترده‌تر از اعلامیه جهانی حقوق‌بشر است. شارع مقدس، حقوق واقعی آدمیان را به طور کامل در احکام دینی لحاظ کرده است. در حالی که در اعلامیه یاد شده تنها برخی از حقوق انسان‌ها آن هم بطور ناقص و بر مبنای غیرالهی ذکر شده است. ضمناً در اسلام علاوه بر حقوق انسان‌ها، حقوق خداوند، حقوق حیوانات و نباتات و جمادات نیز رعایت شده است (کدیور، ۱۳۸۷: ۸- ۷ ) براساس این دو محور اصلی، افکار بزرگان دین در ایران درباره حقوق‌بشر پی‌ریزی می‌گردد، که در این فصل رویکرد سنت‌گرایان نسبت به این مسئله مورد بحث و بررسی واقع می‌شود. سنت‌گرایان کسانی هستند که نسبت به قرآن و سنت کاملاً وفادار بوده و مدعی هستند که کل قرآن و سنت عین آیات خدا است و باید اجرا شود. به تعبیری گاه این تلقی ایجاد می‌شود که بعضی از اینها قرآن را هم با سنت تفسیر می‌کنند نه اینکه سنت را با قرآن تفسیر کنند. از متأخرین این تیپ فکری دو فرد را انتخاب کرده و سعی برآن است که دیدگاه آنان را نسبت به حقوق‌بشر بیان کنیم. آیت الله جوادی آملی و علامه محمد تقی جعفری دو بزرگواری هستند که روی بحث حقوق‌بشر کار کرده و نظر داده‌اند.
از این رو برای آشنایی بیشتر در این بخش، با ارائه دیدگاه‌هایی از این صاحب‌نظران، موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بررسی آراء آیت ‌الله ‌جوادی آملی
وی در کتاب سلسله بحث‌های فلسفه دین (فلسفه حقوق‌بشر) در مقام مقایسه حقوق‌بشر اسلامی با حقوق‌بشر بین‌المللی می‌پردازد و می‌نویسد:
“ممکن است برخی تصور کنند که می‌توان بدون عنایت به جهان‌بینی و پیوند انسان با جهان، به تدوین حقوق‌بشر پرداخت. حامیان همین اندیشه بودند که با صرف قرارداد میان خود، به تنظیم توافقنامه‌ای درباره حقوق‌بشر پرداختند و آن را «اعلامیه جهانی حقوق‌بشر» خواندند. اینان خواسته یا ناخواسته، از این حقیقت غفلت ورزیدند که امضای چنین توافقنامه‌ای هرگز به صلاح و سود همه یا اکثر مردم جهان نیست. برای تدوین حقوق‌بشر به یک قانون‌اساسی جهانی نیازمندیم. در این قانون‌اساسی، چهارچوب و خطوط کلی برای وضع قوانین تعیین می‌گردد. مثلاً هنگامی که بخواهیم مباحثی همچون حقوق زن، حقوق کارگر، و حقوق پناهندگان را تنظیم کنیم، ناچاریم نخست اصول اساسی حاکم بر حقوق‌بشر را که این مباحث زیر مجموعه‌های آنند تدوین سازیم. این اصول کلی که در قاموس حقوقی «منبع» نامیده می‌شوند، هنگامی می‌توانند زیربنای تنظیم حقوق‌بشر گردند که نزد همه مردم جهان، با صرف‌نظر از اختلافشان در آداب و رسوم و نژاد و رنگ و غیره پذیرفته شده باشند. در غیر این صورت، اگر مبانی حقوقی را از منابع خاصی استنباط نماییم، این اصول و مواد‌ حقوقی به راستی تضمین‌کننده آرمان‌ها و نیازهای همه بشر نیستند و تنها پاسخگوی نیازهای همان گروهی‌اند که بدان منابع مخصوص اعتقاد دارند. اگر بانیان حقوق‌بشر توفیق یابند که همه منابع مادی جهان را میان همگان به تساوی تقسیم کنند، باز میان آنها وحدت حاصل نمی‌شود. زیرا همین منابع، خود سبب اختلاف و کثرتند. تا زمانی که انسان، یعنی همین مجموعه گرفتار در بند کثرت، به وحدت نرسد، نمی‌تواند به آن منبع مشترک برای حقوق‌بشر دست پیدا کند، چرا که از کثرت، وحدت برنمی‌خیزد” (جوادی‌آملی، ۱۳۸۶: ۹۴- ۸۹).
انسان‌شناسی و حقوق‌بشر
به عقیده آیت الله‌ جوادی آملی، شناخت انسان لازمه تبیین حقوق‌بشر است. وی بر این عقیده است که تا زمانی که موضوع یک بحث به خوبی مشخص نشده باشد، نمی‌توان در آن خصوص به گفتگو پرداخت. بنابراین از آنجایی که در مسئله حقوق‌بشر موضوع بحث، انسان و حقوق وی است، بدون شناخت انسان نمی‌توان حقوق وی را ترسیم نمود (جوادی آملی، ۱۳۸۶: ۹۵).
محورهای سه‌گانه انسان شناسی
به عقیده آیت ‌الله‌ جوادی آملی مباحث مربوط به انسان را می‌توان در سه محور خلاصه کرد:
الف) هویت شناسی که مربوط به حقیقت و هویت انسان است.
ب) جایگاه‌شناسی که مربوط به شناخت جایگاه انسان در آفرینش است.
ج) شناخت تعامل انسان به هستی که با هدف تبیین نحوه تعامل انسان و آفرینش انجام می‌شود.
چنین معرفتی است که فرد را به شناخت صحیح و مطمئنی از حقوق انسان می‌رساند (جوادی‌آملی، ۳۸: ۱۳۸۵). نکته مهم این است که شناخت هویت، جایگاه و نحوه تعامل انسان با هستی از راه‌های گوناگونی انجام می‌شود. به اعتقاد آیت‌الله‌ جوادی آملی در صورتی می‌توان انسان را لایق اظهارنظر در خصوص خود و بهره‌مند از شناخت خویش دانست که وجود او را معلول وقوع تصادف در عالم بدانیم و یا علت فاعلی انسان را، خود او بدانیم. اما اگر برخلاف این دو دیدگاه انسان را موجودی بدانیم که نه به صورت تصادفی به وجود آمده و نه وابسته به خود است بلکه حدوثاً و بقاءاً وابسته به خداوند (که غنی با لذات است) است، آنگاه باید از راهنمایی او در شناخت انسان استفاده نماییم (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۳۹).
هویت و جایگاه انسان
به عقیده آیت ‌الله ‌جوادی آملی راه‌های شناخت انسان متفاوت است. اگر این فرض را بپذیریم که انسان به طور تصادفی به وجود آمده و یا این که خود او علت فاعلی‌اش محسوب می‌شود، آن وقت می‌توانیم ادعا نماییم که انسان قادر است تا بدون احتیاج به راهنمایی خداوند، به درک صحیحی از هویت خویش دست یابد (جوادی آملی، ۱۳۸۵: ۳۹). اما به عقیده وی چنین فرضیه‌هایی فاقد صحت و دقت هستند. بنا به اعتقادات فیلسوفان پیرو تفکر صدرایی (که آیت ‌الله‌ جوادی آملی نیز در زمره آنان محسوب می‌شود) انسان‌ها موجوداتی ممکن‌الوجود هستند، یعنی نه وجود برای آنان ضرورت دارد و نه عدم. برای اینکه یک امر ممکن‌الوجود یا به عرصه حیات بفهمد، باید علتی وجود داشته باشد که با ترجیح دادن جهت وجود در او، جهت عدم را از ‌آن نفی نماید. اما چنین علتی باید واجب‌الوجود باشد و الا ممکن‌الوجودها که خود نیازمند به علت وجودی هستند، به تنهایی قادر به موجود ساختن یک مفهوم نیستند. ‌آن حقیقت واجب همان خداوند متعال است. همان حقیقتی که انسان را از عدم خلق نموده و او را شایسته برخورداری از برخی کمالات ساخته است. بنابراین انسان برای شناخت هویت خویش و همچنین نیازها، استعدادها و ضعف‌های خود محتاج راهنمایی پروردگار عالم است. در غیر این صورت انسان‌شناسی به انحراف و گمراهی کشیده می‌شود و وقتی چنین امری پیش بیاید، حقوق انسان نیز به خوبی تببین نخواهد شد (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۴۰).
اعلامیه جهانی حقوق‌بشر
به وجود آمدن این عقیده که انسان می‌تواند بدون نیاز به وحی و با اتکاء بر عقل و علم خویش، سعادت خود را تأمین نماید، منجر به صدور اعلامیه جهانی حقوق‌بشر گردید. بانیان اعلامیه حقوق‌بشر بدون در نظر گرفتن حقیقت انسان و جایگاه او در جهان و همچنین نسبت آن با عالم به تدوین حقوق‌انسان دست زدند. اما آنان از این مسئله غافل بودند که تدوین حقوق واقعی بشر به دست انسان ممکن نیست. آیت‌الله جوادی ‌آملی برای اثبات این ادعا به دلایل متعددی متوسل می‌شود:
الف) انسان از شناخت خود ناتوان است:
وقتی از حقوق‌بشر سخن گفته می‌شود، موضوع آن انسان است و لازمه سخن گفتن در مورد موضوع حقوق‌بشر (یعنی انسان) آن است که شناختی همه جانبه از انسان حاصل شود. علت این که برای انسان حقوق و مقرراتی وضع می‌شود آن است که با کمک این مقررات بتوان او را به مقصد معینی رساند. اما اگر شناخت صحیحی از آن مقصد به دست نیامده باشد، چگونه می‌توان مقررات، حقوق و وظایف مرتبط با آن مقصد را تعیین نمود؟ اگر از تدوین‌کنندگان حقوق‌بشر پرسیده شود که بشر چه گذشته‌ای داشته، چه آینده‌ای در انتظار اوست و باید در چه مسیری حرکت نماید، آنان قادر به ارائه پاسخی شایسته نیستند.
ب) تعلق به ماده مانع از تدوین حقوق‌بشر است:
به هنگام تدوین حقوق‌بشر باید این نکته را در نظر داشت که لازمه تدوین چنین نظامی برای همه افراد بشر (فارغ از نژاد، جنسیت، ملیت و ..) دست‌یابی به منبعی مشترک است. منابع یا همان اصول کلی، هنگامی می‌تواند زیر بنای تنظیم حقوق‌بشر باشد که از سوی همه انسان‌ها صرف‌نظر از اختلاف در آداب و رسوم، نژاد و رنگ و… مورد پذیرش قرار گیرد. البته روشن است که اگر قادر به دست‌یابی به چنان منبعی نباشیم، توانایی دست‌یابی به حقوقی که تضمین‌کننده آرمان‌ها و نیازهای همه بشر را داشته باشد، نخواهیم داشت (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۹۱).
پس باید به این نکته عنایت داشت که “حقوق‌بشر باید برای همه مردم جهان پیامی یکسان و اصیل داشته باشد” و اگر چنین قانونی نشأت گرفته از منابع مختلف یا متغیر باشد، دست‌یابی به ویژگی جهان‌‌شمولی و فراگیر بودن ممکن نیست. اما توجه به این مسئله حائز اهمیت است که ابزار و امور مادی و مربوط به طبیعت نمی‌تواند منبع تدوین حقوق‌بشر باشند. زیرا ماده، محور و مایه کثرت و اختلاف است. حتی اگر بانیان حقوق‌بشر توفیق یابند که همه منابع مادی جهان را میان همگان تقسیم نمایند چنین توفیقی به معنای دست‌یابی به یک منبع مشترک در حقوق نیست. تنها در صورتی می‌توان به یک منبع مشترک در حقوق‌بشر دست یافت و بر اساس آن منبع (که ویژگی همه انسان‌ها را تشکیل می‌دهد) نسبت به تدوین حقوق‌ مشترک میان همه افراد بشر اقدام ورزید که انسان از بند طبیعت و ماده رها شود و به آن ویژگی معنوی مشترک در میان همه انسان‌ها دست یابد. قرآن این جهت مشترک میان همه انسان‌ها را «روح» می‌نامد و معتقد است که این روح دارای «فطرت الهی» است. وقتی این اصل پذیرفته شود، آشکار می‌شود که واضع حقوق‌بشر موجودی است که این فطرت را آفریده و آن را می‌شناسد (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۱۰۵).
ج) در مسائل اعتقادی نمی‌توان به علم و سیره عقلاء اکتفا نمود:
نباید پنداشت که دانش خردمندان در هر حیطه و حوزه‌ای می‌تواند به مثابه حجت و دلیلی قطعی قلمداد شود. یکی از این موارد که دانش بشر به تنهایی برای درک آن کافی نیست، مسئله حقوق‌بشر است. برای تعیین حقوق‌بشر، نخست باید منابع آن را یافت و یافتن منبع حقوق‌بشر مسئله‌ای مربوط به امور اعتقادی و جهان‌بینی است (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۹۵). در این خصوص نیز عقلا‌ء به صرف عاقل بودن قادر به ابراز رأی نیستند.
د) انسان‌ها از خودمحوری و هوای نفس مصون نیستند:
اگر چه انسان دارای فطرتی الهی است ولی طبع او خودخواه است. چنین تفاوتی موجب ایجاد جنگی دائمی میان فطرت و طبع انسان شده است. اگر در این عرصه نزاع، طبع خود محور و پیرو هوای نفس پیروز شود، انسان در برابر حق می‌ایستد و حتی باطل را حق جلوه می‌دهد (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۹۷).
ه) انسان نمی‌تواند معیار «نظام احسن» باشد:
اگر بنا باشد که انسان حقوق‌بشر را ترسیم و تنظیم نماید، واضح است که او خود را ملاک و معیار تشخیص ارزش از ضد ارزش خواهد دانست. اما چنین وضعیتی ممکن است منشأ ایجاد مشکلاتی برای دیگر موجودات عالم هستی شود.
زیرا در این حالت انسان به عنوان بخشی از عالم هستی با توجه به خواسته‌ها و تمایلات خویش دست به انتخاب و گزینش می‌زند. اما این خواسته‌های او ممکن است به قیمت نادیده انگاشتن و تضییع منافع و مقاصد موجودات دیگر عالم هستی تمام شود. پس انسان نمی‌تواند معیار تشخیص نظام احسن باشد (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۱۰۰).
معرفت شناسی و حقوق‌بشر
به عقیده آیت‌الله‌جوادی آملی یکی از مبانی فلسفی اعلامیه جهانی حقوق‌بشر، قول به استدلال‌گرایی است. استدلال‌گرایی (که برخی از آن به عقل‌گرایی یاد کرده‌اند)، محصول غرور و سرمستی است که پس از پیشرفت‌های علمی بشر موجب آن شد که برخی خود را بی‌نیاز از دین بدانند. عده‌ای از این افراد با قول به «غنای عقل و اندیشه» اعلام نمودند که عقل انسان به تنهایی قادر به حل مسائل بشری است و نیازی به وحی ندارد (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۴۵). باتوجه به این نکته، اهمیت درنظر گرفتن نسبت عقل (به عنوان یکی از ارکان تفکر فلسفی جدید) با دین اسلام آشکار می‌شود به اعتقاد آیت‌ الله‌ جوادی آملی، دوگونه منبع را می‌توان برای دین در نظر گرفت:

    1. منبع ثبوتی
    1. منبع اثباتی

منبع ثبوتی همان اراده خداوند است که از طریق تشریع او تأمین می‌شود. اما منبع اثباتی (که از طریق آن اراده خداوند کشف می‌شود) به چهار بخش قابل تقسیم است:
۱)کتاب ۲) سنت ۳) اجماع ۴) عقل
اما می‌توان ادعا کرد که چهار منبع فوق، قابل تحویل و بازگشت به دو منبع هستند. زیرا در بین آن منابع چهار‌گانه، دلیل اجماع، به تنهایی قابل حجیت است. اجماع تنها در صورتی واجد حجیت است که کاشف از قول معصوم باشد. بنابراین، اجماع به نحوی، قابل بازگشت به سنت است. گذشته از آن، خود سنت نیز قابل بازگشت به تشریع الهی است. پیامبر خدا (که سیره او بخشی از سنت را تشکیل می‌دهد) در واقع به تشریع و دستور پروردگار، عالم ائمه را منصوب می کند (سیره ائمه بخش دیگری از سنت است). بنابراین می‌توان ویژگی مشترکی را از مجموعه منابع سه‌گانه نامبرده (کتاب، سنت، اجماع، عقل) دریافت و آن ویژگی مشترک ابتناء همه این منابع بر «وحی» الهی است.
عقل و مسئله استنباط حقوق‌بشر
از نظر آیت‌ الله ‌جوادی آملی، انسان قادر به تدوین حقوق خود نیست. با توجه به مطالبی که در مباحث انسان‌شناسی در خصوص جهل، نسیان و دخالت حب‌ و‌ بغض انسان در اعمال و رفتار او بیان گردید، می‌توان این ادعا را طرح نمود که عقل انسان به‌خاطر نواقصی از این قبیل، قادر به تدوین حقوق‌بشر نیست، زیرا به اعتقاد آیت‌الله‌جوادی آملی، به دلیل آن که در جهل، حریم دانش خداوند وجود ندارد:
(… هیچ چیز در زمین و آسمان بر او پوشیده نیست. سبا/۳) و از طرف دیگر، سهو و فراموشی نیز در محدوده علم خداوند راه ندارد: (پروردگار تو هیچ چیز را فراموش نمی‌کند(مریم/۶۴)
همچنین به‌خاطر این است که آن حقیقت متعالی در بند حب و بغض و کینه‌ورزی نیست، پس خداوند هم در وضع قانون و هم در تعین پاداش‌ها و کیفرهای قانونی، سزاوار و شایسته است (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۱۰۳).
گذشته از آن با توجه به این که در مباحث انسان‌شناسی بیان گردید که امر مشترک میان انسان‌ها «فطرت» ایشان است و همچنین با بهره گرفتن از مباحث وجوب و امکان، که خداوند خالق انسان است، می‌توان ادعا کرد که خالق انسان بهتر از خود او قادر به درک مصالح اوست. البته اعلام مصالح و مفاسد بشر با بهره گرفتن از وحی الهی انجام می‌شود (جوادی‌آملی، ۱۳۸۵: ۱۰۵) که بنا به اعتقادات آیت‌الله جوادی آملی، از سنخ علم حضوری است و خطا در آن راه ندارد و عقل انسان نیز به دلیل محدویت‌هایی ناشی از جهل، نسیان، حب و بغض و… قادر به تدوین حقوق‌بشر نیست.
در خصوص اعلامیۀ جهانی حقوق‌بشر وی معتقد به شکست ِاعلامیه است و در این رابطه اظهار می‌دارد:
“برخی گمان می کنند که ریشۀ ناکامی حقوقدانان غربی و تنظیم کنندگان «اعلامیه جهانی حقوق‌بشر» در نادرستی موادّ حقوقی مندرج در آن اعلامیه است. گرچه نمی‌توان این علّت را نادیده گرفت، لیکن دلیل اصلی این ناکامی را باید در منابع و مبانی حقوق‌بشر غربی و الحادی جستجو کرد".
به اعتقاد وی اساسی‌ترین عامل ناکامی آن، گسستن از آفریدگار هستی و فاصله گرفتن از فطرت الهی انسان‌ها در تدوین و اجراست. این فاصله سبب شده است که حقوقدانان با تفکــّری مادّی به جستجوی منابع و مبانی حقوق بپردازند و در این میان، توجه خویش را به اموری ناپایدار، مورد اختلاف و گاه واهی معطوف دارند. روشن است که اگر برای تنظیم روابط حقوقی انسان‌ها، به عناصر اصلی روح انسان و مختصّات تکوینی وی توجّه نشود و تعالیم آفریننده و پروردگار جهان فراموش شود، هرگز نباید انتظار داشت که قواعد حقوقی در عرصۀ نظری و عملی پیروز و سرافراز گردند (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۲۵۷).
بررسی آراء علامه محمد تقی جعفری
علامه محمدتقی جعفری (ره) به عنوان یکی از کسانی که در حوزه حقوق‌بشر تتبعات فراوانی داشته است، نتیجه تلاش علمی خود را در این زمینه در کتابی به نام «حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب» ارائه نمود. در این قسمت گزیده آراء ایشان در نقد مبانی حقوق بشر در غرب و تبیین مفاهیم حقوق انسان‌ها در اسلام مطرح شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ق.ظ ]




اعقاب متغلبان قوی حال به خنجر عقوبت بریده میدارد[می برد]. (۶/۷۲۸)
۴-۳-۳-۲- ساختن مصدر مرکب از اسم فاعل
اسم فاعل آن است که بن ماضی فعل لازم با «ه» همراه گردد. مانند: ماند که بن ماضی فعل لازم است وقتی با «ه» همراه میشود مانده میسازد و اسم فاعل نامیده میشود. در مرزبان نامه نیز برای ساختن مصدر مرکب از اسم فاعل استفاده شده است. از جمله:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گسسته کردن= گسستن
اگر تو روی از موافقت او بگردانی و سلک آن الفت و مزاوجت گسسته کنی[بگسلی]، تراجفتی پیوندم (۷/۱۵۳)
یادآوری:گسستن از افعال دو وجهی است و بن ماضی آن با «ه» هم اسم فاعل و هم اسم مفعول است.
مانده کردن= ماندن
نمیدانند که مردم هنگام مداجات چون به مهاجات یکدیگر را بنکوهند، به سگ ماننده کنند[مانند]. (۶/۴۲۳)
یادآوری: در مرزباننامه از این نمونه ها فقط همین موارد را یافته شد.
۴-۳-۳-۳- ساختن مصدر مرکب از بن مضارع با پسوند«ه» اسم ساز
گاهی بن مضارع با «ه» جمع میشود و اسم میسازد. در مرزباننامه از این گونه اسمها در ساختن مصر مرکب استفاده شده است. شواهد چنین است:
بوسه دادن= بوسیدن
بر عادت عتاب زدگان عتبهی خدمت را به لب استکانت بوسه داد[بوسید]. (۵/۳۴۰)
خنده آمدن = خندیدن
و دادمه را خنده ناگهان بیامد[خندید]. (۴/۲۸۲)
خنده زدن= خندیدن
حمد و ثنایی که روایح ذکر آن چون ثنایای صبح بر نکهت دهان گل خنده زند[بخندند]. (۲/۳)
اندیشه کردن= اندیشیدن
اندیشه کرد[اندیشد] که مگر در خیال شاه بگذرد که او نیز در مشرعِ مخالفت برادران خوضی میپیوندد. (۳/۴۰)
در مرزباننامه با توجه به بررسی شاهد مثالها برای ساختن مصدر مرکب به جای بسیط حدود ۵/۷۱% از اسم مفعول، ۱۹% از اسمی که از بن مضارع با «ه» ساخته شده و ۵/۹% از اسم فاعل استفاده شده است.
دستور پنج استاد (ص: ۱۱۶-۱۱۵) در مورد اسم فاعل و اسم مفعول شیوهی دیگری ارائه داده است. بدین گونه: صفت فاعلی را به اصطلاح اسم فاعل نامند و مانند مضارع از فعل امر یا
ریشهی فعل ساخته میشود به طوری که آخر ریشهی فعل «-َنده» درآورند.
اسم مفعول را صفت مفعولی نیز میگویند و از سوم شخص مفرد ماضی ساخته میشود به این طریق که حرف «ه» غیر ملفوظ به آخر ماضی میافزایند. مانند: کشت و کشته
۴-۴- اسم مصدر و حاصل مصدر در مرزباننامه
از آن جا که اسم مصدر از ریشهی فعل ساخته میشود و حاصل مصدر نیز معنی مصدرگونه دارد این مبحث نیز در این پایان نامه افزوده گردید. دستورنویسان محترم در باب اسم مصدر و حاصل مصدر سخنان فراوان و متفاوتی بیان کرده ولی نظر واحدی ارائه ندادهاند که راه گشای خواننده باشد. معین در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر چنین میفرمایند: «از اقوال مختلف بر میآید که نویسندگان فاضل دستور اخیر[پنج استاد] اسم مصدر و حاصل مصدر را دو مبحث جداگانه دانند: مصادر شینی و هایی را «اسم مصدر» و مصادر مختوم به «آر» را حاصل مصدر» نامیدهاند، و در این دو مبحث از «یاء مصدری» بحث نکردهاند، اما در موضع دیگر در انواع «ی» آورند: یاء مصدری: دوستی، دشمنی، بستگی، خوبی و بدی.» (معین، ۲۵۳۶: ۷)
اما شریعت در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر چنین مینویسد: «اسم مصدر یا حاصل مصدر، کلمهای است به جز مصدر و ریشهی فعل اما معنی مصدر میدهد. بعضی از دستورنویسان بین اسم مصدر و حاصل مصدر تفاوتی قائل شدهاند. به این ترتیب که گویند اسم مصدر از بن ماضی یا بن مضارع ساخته میشود (یعنی مشتق است)، در صورتیکه حاصل مصدر ریشهی فعلی ندارد. بنابراین دانش، خنده و گفتار را اسم مصدر و نیکی را حاصل مصدر گویند.» (شریعت، ۱۳۶۴: ۲۲۸ )
۴-۴-۱- انواع اسم مصدر در مرزباننامه
اسم مصدر، اسمی است که از فعل مشتق شده است و بر معنی مصدر گونه دلالت میکند. مانند: دانش، خنده، کردار، کشتار.
۴-۴-۱-۱- اسم مصدر مختوم به «ش» در مرزباننامه
اسم مصدر شینی در مرزباننامه فراوان به کار رفته است، در اینجا برخی از آنها را که از جهتی در خور توجه باشد، نقل میکنیم.
۴-۴-۱-۱-۱- اسم مصدر شینی از کلمههای مفرد (به قیاس امروز) در مرزباننامه
خراششریش و مجروح کردن و خراشیدن
اسب از خراشش چنگال او بطپید و مرد را بر زمین زد. (۷/۵۰۰)
سگالشاندیشه بد
لیکن به هیچ وجه دست از سگالش بازداشتن و بند تعطیل و تسویف بر دست و پای قدرت و ارادت نهادن، صواب نیست. (۵/۲۱۹)
شورشآشفتگی و هیجان
و در آن حالت که شورش فترات عراق بدان زخمهی ناساز، که از پردهی چرخ سفله نواز بیرون آورد.
یادآوری: همین سه مورد را یافته شد.
۴-۴-۱-۱-۲- اسم مصدر با ریشهی فعل در مرزباننامه (که منطبق با دوم شخص مفرد امر حاضر است)
در مرزباننامه ۷۵% از اسم مصدرها با این شیوه و ۲۵% مابقی به شیوه های دیگر به کار
رفتهاند.
دانش
آنچه میخواهد که ترا نصیحتی کند، مرتبهی خویش در دانش ورای مرتبهی تو مینهد. (۷/۴۲)
کوشش و جوشش
به مجرد کوشش و طلبیدن و جوشش و طپیدن دست ادراک به دامن دولت تواند رسانید. (۵/۵۶)
خورش
مار از سوراخ برآمدی و گستاخ پیش او بر خاک میغلطیدی و لُقاطات خورش او را از زمین بر میچیدی. (۴/۱۰۲)
گردش
و بدان که از معظمات وقایع و مثابرات ذلّ و مکابرت با گردش ایام بیرون نتوان آمد. (۱/۱۱۴)
آمیزش
دیوان که اکنون روی در پردهی تواری کشیدند و از دیدهای ظاهر بین محجوب گشته، آشکار میگردیدند و با آدمیان از راه مخالطت و آمیزش در میپیوستند. (۴/۲۱۳)
آسایش
مار از سوراخ در باغ آمد و زیر گلبنی که هر وقت آنجا آسایش دادی، پشت بر آفتاب کرد. (۱/۲۴۳)
آویزش
آویزش هر ذوقی و آمیزش هر طبعی با هر یک به نوعی دیگر خاصّ افتاده. (۲/۷۴۴)
سرزنش
این فسانه از بهر آن گفتم تا مرا در خلاب این مخافت و مخلب این آفت نگذاری و بیش ازین توبیخ و سرزنش رواندازی. (۹/۲۹۸)
۴-۴-۱-۲- اسم مصدر با افزودن «ار» بر ریشهی فعل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ق.ظ ]




 

‏۳‑۲۱۶

 
 
 

‏۳‑۲۱۷

 
 
 

‏۳‑۲۱۸

 
 
 

‏۳‑۲۱۹

 
 
 

‏۳‑۲۲۰

 
 
 

‏۳‑۲۲۱

 
 
 

‏۳‑۲۲۲

 
 
 

‏۳‑۲۲۳

 
 
 

‏۳‑۲۲۴

 
 

روابط ۳-۱۹۱ تا ۳-۲۲۴ قیود جایگزین جدید برای قیود مکمل کمکی به دست آمده از اعمال شرایط KKT روی مسأله MPEC می‌باشند. در این روابط با توجه به محدودیت هر قید و ضرایب لاگرانژ آن‌ها، قیود جایگزین جدید تعریف شده‌ است. روابط ۳-۱۹۱ و ۳-۱۹۲ جایگزین قید مکمل کمکی قیمت پیشنهادی به بازار و ضریب لاگرانژ آن شده است. در رابطه ۳-۱۹۱، یک عدد به اندازه کافی بزرگ برای حد بالای قیمت پیشنهادی به بازار و متغیر باینری در نظر گرفته شده برای تعریف قیود جایگزین است. در رابطه ۳-۱۹۲ نیز یک عدد به اندازه کافی بزرگ برای ضریب لاگرانژ است. از طرفی قیمت پیشنهادی به بازار باید مثبت باشد پس حد پایین آن صفر در نظر گرفته می‌شود. این شرایط برای ضریب لاگرانژ نیز وجود دارد و حد پایین تمامی قیود تعریف شده برای ضرایب لاگرانژ صفر است. در روابط خطی جایگزین شده از یک متغیر باینری کمک گرفته شده است تا فقط قید یا ضریب لاگرانژ آن مقدار غیر صفر داشته باشد. به طور مثال اگر در رابطه ۳-۱۹۱ مقدار متغیر باینری برابر با ۱ باشد پس مقدار قیمت پیشنهادی صفر و ضریب لاگرانژ آن مقداری بین صفر و خواهد داشت. روابط ۳-۱۹۳ و ۳-۱۹۴ قیود جایگزین شده قید مکمل کمکی برای حد پایین محدودیت زاویه ولتاژ در شین‌ها می‌باشند. در این روابط متغیر باینری در نظر گرفته شده برای جایگزین کردن قیود جدید، عدد بزرگ برای حد قید و عدد بزرگ برای حد ضریب لاگرانژ است. قید مکمل کمکی برای حد بالای زاویه ولتاژ در شین‌ها نیز با روابط ۳-۱۹۵ و ۳-۱۹۶ جایگزین شده است. در این دو رابطه، متغیر باینری، و اعداد بزرگ برای تعیین حدود قید و ضریب لاگرانژ آن است. در روابط ۳-۱۹۷ و ۳-۱۹۸ جایگزین قید مکمل کمکی حد پایین توان تولیدی توسط ژنراتورها آمده است. متغیر باینری، و اعداد به اندازه کافی بزرگ استفاده شده در روابط خطی جایگزین می‌باشند. متغیر باینری، و اعداد بزرگ استفاده شده در روابط ۳-۱۹۹ و ۳-۲۰۰ برای جایگزین کردن قید مکمل کمکی حد بالای توان تولیدی ژنراتورها با قیود خطی است. قید مکمل کمکی برای حد پایین ماکزیمم توان عبوری از خطوط نیز با روابط ۳-۲۰۱ و ۳-۲۰۲ جایگزین شده است و به عنوان متغیر باینری، و به عنوان اعداد بزرگ در این دو رابطه مورد استفاده قرار گرفته است. در روابط ۳-۲۰۳ و ۳-۲۰۴ نیز قید مکمل کمکی برای حد بالای ماکزیمم توان عبوری از خطوط با روابط خطی جایگزین شده است. در این روابط متغیر باینری، و اعداد بزرگ برای تعریف قیود جدید است. قید مکمل برای حد پایین توان عبوری از خطوط با روابط ۳-۲۰۵ و ۳-۲۰۶ جایگزین شده است که در آن‌ها متغیر باینری، و اعداد بزرگ برای نمایش محدوده قیود می‌باشند. در روابط ۳-۲۰۷ و ۳-۲۰۸ جایگزین قید مکمل کمکی حد بالای توان عبوری از خطوط نشان داده شده است. در این روابط متغیر باینری، و اعداد بزرگ استفاده شده در این روابط می‌باشند. قید مکمل کمکی برای مثبت بودن متغیر با روابط ۳-۲۰۹ و ۳-۲۱۰ جایگزین شده است. در این روابط به عنوان متغیر باینری، حد بالای متغیر و حد بالای ضریب لاگرانژ مورد استفاده قرار گرفته است. روابط ۳-۲۱۱ و ۳-۲۱۲ جایگزین قید مکمل کمکی برای متغیر شده است. به این منظور حد بالای متغیر و حد بالای ضریب لاگرانژ در نظر گرفته شده برای آن است. علاوه بر این متغیر استفاده شده در قیود جایگزین است. قیود جایگزین خطی برای شرط مکمل کمکی متغیر در روابط ۳-۲۱۳ و ۳-۲۱۴ آمده است. این قیود به کمک به عنوان متغیر باینری، و به عنوان حد بالای متغیر و ضریب لاگرانژ آن نوشته شده است. رابطه ۳-۲۱۵ و ۳-۲۱۶ نیز قیود خطی جایگزین برای قید مکمل کمکی متغیر و ضریب لاگرانژ در نظر گرفته شده برای آن است. متغیر باینری، و اعداد به اندازه کافی بزرگ برای حد بالای متغیر و ضریب لاگرانژ آن است. همچنین قیود خطی جایگزین برای قید مکمل کمکی متغیر و ضریب لاگرانژ آن در روابط ۳-۲۱۷ و ۳-۲۱۸ نشان داده شده است. در این روابط متغیر باینری برای تعریف روابط جایگزین جدید، حد بالای متغیر و حد بالای ضریب لاگرانژ در نظر گرفته شده برای آن است. روابط ۳-۲۱۹ و ۳-۲۲۰ قیود خطی جایگزین برای قید مکمل کمکی متغیر و ضریب لاگرانژ آن است. در این روابط متغیر باینری، و اعداد به اندازه کافی بزرگ می‌باشند. در روابط ۳-۲۲۱ و ۳-۲۲۲ نیز قیود خطی برای قید مکمل کمکی متغیر و ضریب لاگرانژ آن جایگزین شده است. در این روابط متغیر باینری استفاده شده و اعداد بزرگ برای حد بالای متغیر و ضریب لاگرانژ آن، و می‌باشند. روابط ۳-۲۲۳ و ۳-۲۲۴ نیز جایگزین قید مکمل کمکی متغیر و ضریب لاگرانژ آن شده است. در این روابط نیز متغیر باینری، و اعداد به اندازه کافی بزرگ برای حد بالای متغیر و ضریب لاگرانژ در نظر گرفته شده برای آن می‌باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

خطی‌سازی قید دوگانگی قوی
برای خطی‌سازی قید دوگانگی قوی، معادل این قید از اعمال شرایط KKT روی مسأله تسویه بازار را با آن جایگزین می‌کنیم. بر اساس تئوری در حل مسأله بهینه‌سازی خطی، اعمال شرایط KKT معادل با در نظرگرفتن قیود مسأله اصلی، قیود مسأله دوگان و قید دوگانگی قوی است [۶۴]. به علاوه، قید دوگانگی قوی، معادل شرایط مکمل کمکی شرایط KKT است. بنابراین قید دوگانگی قوی را می‌توان با قیود مکمل کمکی حاصل از اعمال شرایط KKT بر مسأله تسویه بازار جایگزین کرد. قیود ذکر شده در ادامه آورده شده است.

 

‏۳‑۲۲۵

 
 
 

‏۳‑۲۲۶

 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:04:00 ق.ظ ]