پروژه های پژوهشی درباره سنجش بنیادهای نظری و ... |
حقوقبشر مفهوم نوینی است که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمده است. تفاسیر و برداشتهای مختلف از آن در اقلیمهای جغرافیایی و فرهنگی موجب مجادلات در باب حقوقبشر گردیده است. در خصوص اعلامیه جهانی حقوقبشر نظرات متفاوتی وجود دارد:
برخی معتقدند اعلامیه، جامعترین و کاملترین سندی است که در این زمینه تدوین شده است. اعلامیه چکیدهای از سایر اعلامیهها و تعالیم دینی و نظریات حقوقدانان سابق است. این اعلامیه با نظر کردن به تعالیم مذهبی، به تمام ابعاد قضیّه توجه کرده است. این دیدگاه همان طور که علامه جعفری در مقایسه میان اعلامیه جهانی حقوقبشر در غرب و اعلامیه حقوقبشر مصوب کشورهای اسلامی می فرماید: حالت افراط به خود گرفته و تعالیم مذهبی فراتر از این اعلامیه حرکت میکنند، چه در نوع حقوق و چه در تفسیر آن.
برداشت دوّم مربوط به جهان سوم است؛ آنها چون در تدوین، تصویب و حتی اجرای آن نقشی نداشتهاند، این اعلامیه را یک اعلامیه غربی، که تأمین کننده منافع آنها و ابزاری برای سلطه آنها در شکل جدید استعمار میباشد، تلقّی میکنند. عدم پذیرش این اعلامیه توسط کشورهای جهان سوم نیز به همین جهت می باشد باقرزاده، ۱۳۸۴: ۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جهان امروز در پارادیمهای متضاد در باب حقیقت اخلاقی، در تأثیر و تأثر متقابل، جهانبینیهای بیشماری را ایجاد میکند که گاه با تعاریف رایج از حقوقبشر مغایر میباشد. به نظر میرسد هر یک از برداشتهای رایج در باب حقوقبشر به لحاظ فرهنگی و اخلاقی کثرتگراست و عناصر سازنده آن به سنت فلسفی و فرهنگی جوامع مختلف بستگی دارد. اما هدف این بخش آن است که برخی از برداشتهای رایج حقوقبشر امروزی را در ایران مورد بررسی قرار دهد. از این منظر به بررسی این موضوع میپردازیم که در ایران چگونه اندیشمندان مختلف با نگاه اخلاقی خود، حقوقبشر را تعریف میکنند. اما از آنجائی که دیدگاههای متفاوتی نسبت به این مسئله وجود دارد، لذا ما دیدگاههای افرادی را که بیشتر در این امر کار کردهاند را مورد بررسی قرار میدهیم از جمله این اندشمندان آیت الله جوادی آملی و علامه محمدتقی جعفری در رویکرد سنتی و دکتر عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و دکتر محسن کدیور در رویکرد مدرن.
یکی از مهمترین مبحث مطرح در ایران معاصر، حقوقبشر است. اگر چه ایران «منشور ملل متحد»، «اعلامیه جهانی حقوقبشر»، «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» را به ترتیب در سالهای ۱۳۲۴، ۱۳۲۷ و ۱۳۵۴ شمسی رسماً پذیرفته است و بخشهای مهمی از این اسناد بینالمللی در قوانین اساسی ایران از جمله فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده است، اما نظام حقوقبشر بینالمللی چه در بُعدِ نظری و چه در عمل در جامعه ایران با مشکل مواجه است. اما به لحاظ نظری، بسیاری از اصول بنیادین آن از قبیل تساوی حقوقی همه انسانها فارغ از جنس و دین و تعلقات سیاسی، نادرست و معارض آموزههای الهی پنداشته میشود. به لحاظ عملی نیز، بسیاری از مواد اعلامیه و میثاقین و اصول مرتبط در قانون اساسی به شکل نهادینه نقض میشود. در جامعهای که به نام دین در آن حکومت میشود، طبیعی است که بحث «نسبت اسلام و حقوقبشر» یا «تعیین تکلیف حقوقبشر از منظر اسلام» بحثی ضروری و در عین حال چالش برانگیز است. در ایران نزدیک به نیم قرن است که کتب زیادی درباره «اسلام و حقوقبشر» منتشر شده است. که مضمون اغلب آنها در دو نکته خلاصه می شود:
اول، حقوقبشر حرف تازهای نیست. مضامین آن از دیرباز در کتاب آسمانی و سنت بیان شده است. اصولاً آموزههای الهی و دینی، ما را از امثال اعلامیه جهانی حقوقبشر بینیاز میکند.
دوم، حقوقبشر در اسلام بسیار غنیتر و گستردهتر از اعلامیه جهانی حقوقبشر است. شارع مقدس، حقوق واقعی آدمیان را به طور کامل در احکام دینی لحاظ کرده است. در حالی که در اعلامیه یاد شده تنها برخی از حقوق انسانها آن هم بطور ناقص و بر مبنای غیرالهی ذکر شده است. ضمناً در اسلام علاوه بر حقوق انسانها، حقوق خداوند، حقوق حیوانات و نباتات و جمادات نیز رعایت شده است (کدیور، ۱۳۸۷: ۸- ۷ ) براساس این دو محور اصلی، افکار بزرگان دین در ایران درباره حقوقبشر پیریزی میگردد، که در این فصل رویکرد سنتگرایان نسبت به این مسئله مورد بحث و بررسی واقع میشود. سنتگرایان کسانی هستند که نسبت به قرآن و سنت کاملاً وفادار بوده و مدعی هستند که کل قرآن و سنت عین آیات خدا است و باید اجرا شود. به تعبیری گاه این تلقی ایجاد میشود که بعضی از اینها قرآن را هم با سنت تفسیر میکنند نه اینکه سنت را با قرآن تفسیر کنند. از متأخرین این تیپ فکری دو فرد را انتخاب کرده و سعی برآن است که دیدگاه آنان را نسبت به حقوقبشر بیان کنیم. آیت الله جوادی آملی و علامه محمد تقی جعفری دو بزرگواری هستند که روی بحث حقوقبشر کار کرده و نظر دادهاند.
از این رو برای آشنایی بیشتر در این بخش، با ارائه دیدگاههایی از این صاحبنظران، موضوع مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی آراء آیت الله جوادی آملی
وی در کتاب سلسله بحثهای فلسفه دین (فلسفه حقوقبشر) در مقام مقایسه حقوقبشر اسلامی با حقوقبشر بینالمللی میپردازد و مینویسد:
“ممکن است برخی تصور کنند که میتوان بدون عنایت به جهانبینی و پیوند انسان با جهان، به تدوین حقوقبشر پرداخت. حامیان همین اندیشه بودند که با صرف قرارداد میان خود، به تنظیم توافقنامهای درباره حقوقبشر پرداختند و آن را «اعلامیه جهانی حقوقبشر» خواندند. اینان خواسته یا ناخواسته، از این حقیقت غفلت ورزیدند که امضای چنین توافقنامهای هرگز به صلاح و سود همه یا اکثر مردم جهان نیست. برای تدوین حقوقبشر به یک قانوناساسی جهانی نیازمندیم. در این قانوناساسی، چهارچوب و خطوط کلی برای وضع قوانین تعیین میگردد. مثلاً هنگامی که بخواهیم مباحثی همچون حقوق زن، حقوق کارگر، و حقوق پناهندگان را تنظیم کنیم، ناچاریم نخست اصول اساسی حاکم بر حقوقبشر را که این مباحث زیر مجموعههای آنند تدوین سازیم. این اصول کلی که در قاموس حقوقی «منبع» نامیده میشوند، هنگامی میتوانند زیربنای تنظیم حقوقبشر گردند که نزد همه مردم جهان، با صرفنظر از اختلافشان در آداب و رسوم و نژاد و رنگ و غیره پذیرفته شده باشند. در غیر این صورت، اگر مبانی حقوقی را از منابع خاصی استنباط نماییم، این اصول و مواد حقوقی به راستی تضمینکننده آرمانها و نیازهای همه بشر نیستند و تنها پاسخگوی نیازهای همان گروهیاند که بدان منابع مخصوص اعتقاد دارند. اگر بانیان حقوقبشر توفیق یابند که همه منابع مادی جهان را میان همگان به تساوی تقسیم کنند، باز میان آنها وحدت حاصل نمیشود. زیرا همین منابع، خود سبب اختلاف و کثرتند. تا زمانی که انسان، یعنی همین مجموعه گرفتار در بند کثرت، به وحدت نرسد، نمیتواند به آن منبع مشترک برای حقوقبشر دست پیدا کند، چرا که از کثرت، وحدت برنمیخیزد” (جوادیآملی، ۱۳۸۶: ۹۴- ۸۹).
انسانشناسی و حقوقبشر
به عقیده آیت الله جوادی آملی، شناخت انسان لازمه تبیین حقوقبشر است. وی بر این عقیده است که تا زمانی که موضوع یک بحث به خوبی مشخص نشده باشد، نمیتوان در آن خصوص به گفتگو پرداخت. بنابراین از آنجایی که در مسئله حقوقبشر موضوع بحث، انسان و حقوق وی است، بدون شناخت انسان نمیتوان حقوق وی را ترسیم نمود (جوادی آملی، ۱۳۸۶: ۹۵).
محورهای سهگانه انسان شناسی
به عقیده آیت الله جوادی آملی مباحث مربوط به انسان را میتوان در سه محور خلاصه کرد:
الف) هویت شناسی که مربوط به حقیقت و هویت انسان است.
ب) جایگاهشناسی که مربوط به شناخت جایگاه انسان در آفرینش است.
ج) شناخت تعامل انسان به هستی که با هدف تبیین نحوه تعامل انسان و آفرینش انجام میشود.
چنین معرفتی است که فرد را به شناخت صحیح و مطمئنی از حقوق انسان میرساند (جوادیآملی، ۳۸: ۱۳۸۵). نکته مهم این است که شناخت هویت، جایگاه و نحوه تعامل انسان با هستی از راههای گوناگونی انجام میشود. به اعتقاد آیتالله جوادی آملی در صورتی میتوان انسان را لایق اظهارنظر در خصوص خود و بهرهمند از شناخت خویش دانست که وجود او را معلول وقوع تصادف در عالم بدانیم و یا علت فاعلی انسان را، خود او بدانیم. اما اگر برخلاف این دو دیدگاه انسان را موجودی بدانیم که نه به صورت تصادفی به وجود آمده و نه وابسته به خود است بلکه حدوثاً و بقاءاً وابسته به خداوند (که غنی با لذات است) است، آنگاه باید از راهنمایی او در شناخت انسان استفاده نماییم (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۳۹).
هویت و جایگاه انسان
به عقیده آیت الله جوادی آملی راههای شناخت انسان متفاوت است. اگر این فرض را بپذیریم که انسان به طور تصادفی به وجود آمده و یا این که خود او علت فاعلیاش محسوب میشود، آن وقت میتوانیم ادعا نماییم که انسان قادر است تا بدون احتیاج به راهنمایی خداوند، به درک صحیحی از هویت خویش دست یابد (جوادی آملی، ۱۳۸۵: ۳۹). اما به عقیده وی چنین فرضیههایی فاقد صحت و دقت هستند. بنا به اعتقادات فیلسوفان پیرو تفکر صدرایی (که آیت الله جوادی آملی نیز در زمره آنان محسوب میشود) انسانها موجوداتی ممکنالوجود هستند، یعنی نه وجود برای آنان ضرورت دارد و نه عدم. برای اینکه یک امر ممکنالوجود یا به عرصه حیات بفهمد، باید علتی وجود داشته باشد که با ترجیح دادن جهت وجود در او، جهت عدم را از آن نفی نماید. اما چنین علتی باید واجبالوجود باشد و الا ممکنالوجودها که خود نیازمند به علت وجودی هستند، به تنهایی قادر به موجود ساختن یک مفهوم نیستند. آن حقیقت واجب همان خداوند متعال است. همان حقیقتی که انسان را از عدم خلق نموده و او را شایسته برخورداری از برخی کمالات ساخته است. بنابراین انسان برای شناخت هویت خویش و همچنین نیازها، استعدادها و ضعفهای خود محتاج راهنمایی پروردگار عالم است. در غیر این صورت انسانشناسی به انحراف و گمراهی کشیده میشود و وقتی چنین امری پیش بیاید، حقوق انسان نیز به خوبی تببین نخواهد شد (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۴۰).
اعلامیه جهانی حقوقبشر
به وجود آمدن این عقیده که انسان میتواند بدون نیاز به وحی و با اتکاء بر عقل و علم خویش، سعادت خود را تأمین نماید، منجر به صدور اعلامیه جهانی حقوقبشر گردید. بانیان اعلامیه حقوقبشر بدون در نظر گرفتن حقیقت انسان و جایگاه او در جهان و همچنین نسبت آن با عالم به تدوین حقوقانسان دست زدند. اما آنان از این مسئله غافل بودند که تدوین حقوق واقعی بشر به دست انسان ممکن نیست. آیتالله جوادی آملی برای اثبات این ادعا به دلایل متعددی متوسل میشود:
الف) انسان از شناخت خود ناتوان است:
وقتی از حقوقبشر سخن گفته میشود، موضوع آن انسان است و لازمه سخن گفتن در مورد موضوع حقوقبشر (یعنی انسان) آن است که شناختی همه جانبه از انسان حاصل شود. علت این که برای انسان حقوق و مقرراتی وضع میشود آن است که با کمک این مقررات بتوان او را به مقصد معینی رساند. اما اگر شناخت صحیحی از آن مقصد به دست نیامده باشد، چگونه میتوان مقررات، حقوق و وظایف مرتبط با آن مقصد را تعیین نمود؟ اگر از تدوینکنندگان حقوقبشر پرسیده شود که بشر چه گذشتهای داشته، چه آیندهای در انتظار اوست و باید در چه مسیری حرکت نماید، آنان قادر به ارائه پاسخی شایسته نیستند.
ب) تعلق به ماده مانع از تدوین حقوقبشر است:
به هنگام تدوین حقوقبشر باید این نکته را در نظر داشت که لازمه تدوین چنین نظامی برای همه افراد بشر (فارغ از نژاد، جنسیت، ملیت و ..) دستیابی به منبعی مشترک است. منابع یا همان اصول کلی، هنگامی میتواند زیر بنای تنظیم حقوقبشر باشد که از سوی همه انسانها صرفنظر از اختلاف در آداب و رسوم، نژاد و رنگ و… مورد پذیرش قرار گیرد. البته روشن است که اگر قادر به دستیابی به چنان منبعی نباشیم، توانایی دستیابی به حقوقی که تضمینکننده آرمانها و نیازهای همه بشر را داشته باشد، نخواهیم داشت (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۹۱).
پس باید به این نکته عنایت داشت که “حقوقبشر باید برای همه مردم جهان پیامی یکسان و اصیل داشته باشد” و اگر چنین قانونی نشأت گرفته از منابع مختلف یا متغیر باشد، دستیابی به ویژگی جهانشمولی و فراگیر بودن ممکن نیست. اما توجه به این مسئله حائز اهمیت است که ابزار و امور مادی و مربوط به طبیعت نمیتواند منبع تدوین حقوقبشر باشند. زیرا ماده، محور و مایه کثرت و اختلاف است. حتی اگر بانیان حقوقبشر توفیق یابند که همه منابع مادی جهان را میان همگان تقسیم نمایند چنین توفیقی به معنای دستیابی به یک منبع مشترک در حقوق نیست. تنها در صورتی میتوان به یک منبع مشترک در حقوقبشر دست یافت و بر اساس آن منبع (که ویژگی همه انسانها را تشکیل میدهد) نسبت به تدوین حقوق مشترک میان همه افراد بشر اقدام ورزید که انسان از بند طبیعت و ماده رها شود و به آن ویژگی معنوی مشترک در میان همه انسانها دست یابد. قرآن این جهت مشترک میان همه انسانها را «روح» مینامد و معتقد است که این روح دارای «فطرت الهی» است. وقتی این اصل پذیرفته شود، آشکار میشود که واضع حقوقبشر موجودی است که این فطرت را آفریده و آن را میشناسد (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۱۰۵).
ج) در مسائل اعتقادی نمیتوان به علم و سیره عقلاء اکتفا نمود:
نباید پنداشت که دانش خردمندان در هر حیطه و حوزهای میتواند به مثابه حجت و دلیلی قطعی قلمداد شود. یکی از این موارد که دانش بشر به تنهایی برای درک آن کافی نیست، مسئله حقوقبشر است. برای تعیین حقوقبشر، نخست باید منابع آن را یافت و یافتن منبع حقوقبشر مسئلهای مربوط به امور اعتقادی و جهانبینی است (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۹۵). در این خصوص نیز عقلاء به صرف عاقل بودن قادر به ابراز رأی نیستند.
د) انسانها از خودمحوری و هوای نفس مصون نیستند:
اگر چه انسان دارای فطرتی الهی است ولی طبع او خودخواه است. چنین تفاوتی موجب ایجاد جنگی دائمی میان فطرت و طبع انسان شده است. اگر در این عرصه نزاع، طبع خود محور و پیرو هوای نفس پیروز شود، انسان در برابر حق میایستد و حتی باطل را حق جلوه میدهد (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۹۷).
ه) انسان نمیتواند معیار «نظام احسن» باشد:
اگر بنا باشد که انسان حقوقبشر را ترسیم و تنظیم نماید، واضح است که او خود را ملاک و معیار تشخیص ارزش از ضد ارزش خواهد دانست. اما چنین وضعیتی ممکن است منشأ ایجاد مشکلاتی برای دیگر موجودات عالم هستی شود.
زیرا در این حالت انسان به عنوان بخشی از عالم هستی با توجه به خواستهها و تمایلات خویش دست به انتخاب و گزینش میزند. اما این خواستههای او ممکن است به قیمت نادیده انگاشتن و تضییع منافع و مقاصد موجودات دیگر عالم هستی تمام شود. پس انسان نمیتواند معیار تشخیص نظام احسن باشد (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۱۰۰).
معرفت شناسی و حقوقبشر
به عقیده آیتاللهجوادی آملی یکی از مبانی فلسفی اعلامیه جهانی حقوقبشر، قول به استدلالگرایی است. استدلالگرایی (که برخی از آن به عقلگرایی یاد کردهاند)، محصول غرور و سرمستی است که پس از پیشرفتهای علمی بشر موجب آن شد که برخی خود را بینیاز از دین بدانند. عدهای از این افراد با قول به «غنای عقل و اندیشه» اعلام نمودند که عقل انسان به تنهایی قادر به حل مسائل بشری است و نیازی به وحی ندارد (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۴۵). باتوجه به این نکته، اهمیت درنظر گرفتن نسبت عقل (به عنوان یکی از ارکان تفکر فلسفی جدید) با دین اسلام آشکار میشود به اعتقاد آیت الله جوادی آملی، دوگونه منبع را میتوان برای دین در نظر گرفت:
-
- منبع ثبوتی
-
- منبع اثباتی
منبع ثبوتی همان اراده خداوند است که از طریق تشریع او تأمین میشود. اما منبع اثباتی (که از طریق آن اراده خداوند کشف میشود) به چهار بخش قابل تقسیم است:
۱)کتاب ۲) سنت ۳) اجماع ۴) عقل
اما میتوان ادعا کرد که چهار منبع فوق، قابل تحویل و بازگشت به دو منبع هستند. زیرا در بین آن منابع چهارگانه، دلیل اجماع، به تنهایی قابل حجیت است. اجماع تنها در صورتی واجد حجیت است که کاشف از قول معصوم باشد. بنابراین، اجماع به نحوی، قابل بازگشت به سنت است. گذشته از آن، خود سنت نیز قابل بازگشت به تشریع الهی است. پیامبر خدا (که سیره او بخشی از سنت را تشکیل میدهد) در واقع به تشریع و دستور پروردگار، عالم ائمه را منصوب می کند (سیره ائمه بخش دیگری از سنت است). بنابراین میتوان ویژگی مشترکی را از مجموعه منابع سهگانه نامبرده (کتاب، سنت، اجماع، عقل) دریافت و آن ویژگی مشترک ابتناء همه این منابع بر «وحی» الهی است.
عقل و مسئله استنباط حقوقبشر
از نظر آیت الله جوادی آملی، انسان قادر به تدوین حقوق خود نیست. با توجه به مطالبی که در مباحث انسانشناسی در خصوص جهل، نسیان و دخالت حب و بغض انسان در اعمال و رفتار او بیان گردید، میتوان این ادعا را طرح نمود که عقل انسان بهخاطر نواقصی از این قبیل، قادر به تدوین حقوقبشر نیست، زیرا به اعتقاد آیتاللهجوادی آملی، به دلیل آن که در جهل، حریم دانش خداوند وجود ندارد:
(… هیچ چیز در زمین و آسمان بر او پوشیده نیست. سبا/۳) و از طرف دیگر، سهو و فراموشی نیز در محدوده علم خداوند راه ندارد: (پروردگار تو هیچ چیز را فراموش نمیکند(مریم/۶۴)
همچنین بهخاطر این است که آن حقیقت متعالی در بند حب و بغض و کینهورزی نیست، پس خداوند هم در وضع قانون و هم در تعین پاداشها و کیفرهای قانونی، سزاوار و شایسته است (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۱۰۳).
گذشته از آن با توجه به این که در مباحث انسانشناسی بیان گردید که امر مشترک میان انسانها «فطرت» ایشان است و همچنین با بهره گرفتن از مباحث وجوب و امکان، که خداوند خالق انسان است، میتوان ادعا کرد که خالق انسان بهتر از خود او قادر به درک مصالح اوست. البته اعلام مصالح و مفاسد بشر با بهره گرفتن از وحی الهی انجام میشود (جوادیآملی، ۱۳۸۵: ۱۰۵) که بنا به اعتقادات آیتالله جوادی آملی، از سنخ علم حضوری است و خطا در آن راه ندارد و عقل انسان نیز به دلیل محدویتهایی ناشی از جهل، نسیان، حب و بغض و… قادر به تدوین حقوقبشر نیست.
در خصوص اعلامیۀ جهانی حقوقبشر وی معتقد به شکست ِاعلامیه است و در این رابطه اظهار میدارد:
“برخی گمان می کنند که ریشۀ ناکامی حقوقدانان غربی و تنظیم کنندگان «اعلامیه جهانی حقوقبشر» در نادرستی موادّ حقوقی مندرج در آن اعلامیه است. گرچه نمیتوان این علّت را نادیده گرفت، لیکن دلیل اصلی این ناکامی را باید در منابع و مبانی حقوقبشر غربی و الحادی جستجو کرد".
به اعتقاد وی اساسیترین عامل ناکامی آن، گسستن از آفریدگار هستی و فاصله گرفتن از فطرت الهی انسانها در تدوین و اجراست. این فاصله سبب شده است که حقوقدانان با تفکــّری مادّی به جستجوی منابع و مبانی حقوق بپردازند و در این میان، توجه خویش را به اموری ناپایدار، مورد اختلاف و گاه واهی معطوف دارند. روشن است که اگر برای تنظیم روابط حقوقی انسانها، به عناصر اصلی روح انسان و مختصّات تکوینی وی توجّه نشود و تعالیم آفریننده و پروردگار جهان فراموش شود، هرگز نباید انتظار داشت که قواعد حقوقی در عرصۀ نظری و عملی پیروز و سرافراز گردند (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۲۵۷).
بررسی آراء علامه محمد تقی جعفری
علامه محمدتقی جعفری (ره) به عنوان یکی از کسانی که در حوزه حقوقبشر تتبعات فراوانی داشته است، نتیجه تلاش علمی خود را در این زمینه در کتابی به نام «حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب» ارائه نمود. در این قسمت گزیده آراء ایشان در نقد مبانی حقوق بشر در غرب و تبیین مفاهیم حقوق انسانها در اسلام مطرح شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 02:05:00 ق.ظ ]
|