از نظر پیریزی اساس زندگی انسان، دوران کودکی از اهمیت بالایی برخوردار است. تربیت درست یا غلط کودک مقدمه خوبیها و بدیهایی است که کودک در دوران زندگیاش دارد. انسان در طول حیات عمرش برطبق خلق و خوی خود عمل میکند و پایه و بنیان خلق و خُویش در دوران کودکی ساخته میشود.
در این زمینه در قرآن کریم آمده است:
اعمال و افعال هر انسانی بر طبق شالکه اوست.
امری که کاملاً روشن است این است که ادراک زمان کودکی و وقایع و تجربههای او در طول زندگی بر شخصیت او اثر زیادی دارد و اینگونه ادراکات و تجارب میتوانند سلامتی، بیماری، خوشبختی و یا بدبختی او را در تمام عمر آنها پیریزی کند[۱۴].
احیاء شخصیت کودک
تمام سعی و تلاش پدر و مادر میبایست برای مستقل بار آمدن فرزندانشان باشد. پس بر آنها لازم است که از همان اوان کودکی به این امر مهم توجه نشان داده و با رفتار و گفتار خود اینگونه شخصیت را در کودکان خود پرروش دهند و با کودک طوری برخورد نمایند که او استقلال خود را باور کرده و خود را به عنوان عضوی از خانواده قبول داشته باشد. یکی از طبیعیترین راه ها برای ایجاد شخصیت در کودک احترام به کودک و دوری کردن از هرگونه توهین و تحقیر به او میباشد این مطلب در حدیث نبوی نیز به چشم می خورد. که میفرماید: (اکراموا اولادکم) و رسول اکرمe انجام آنرا به والدین تأکید می کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دانشمندان جهان امروز در کتابهای تربیتی خود برای تربیت کودکان به این دو امر که همان احترام به کودک و پرهیز از توهین و تحقیر به آنهاست توجه کامل دارند.
والدین باید در اعماق وجود فرزند نفوذ کرده و او را کاملاً منطقی بار آورده بگونهای که او هم مسائل را همانگونه که بزرگترها میبینند، ببینند.
گاهی کودک میشنود که اطرافیان در مورد او سخن میگویند، از عیبهایش بدگویی میکنند و سادگی او را وسیلهای برای تفریح و خنده قرار میدهند کودکان میفهمند که بزرگترها آنها را مسخره میکنند و بدون آنکه به روحیات کودکانشان پی ببرند آنها را مورد سرزنش قرار میدهند در حالیکه این کودک معصوم نمیدانند که چرا باید مورد سرزنش قرار گیرند بدین ترتیب دنیای آنها از دنیای بزرگترها جدا میشود و کودکان به این نتیجه میرسند که والدین موجوداتی غیر از آنها هستند و باید به مقابله در برابر آنها برخیزند.
والدین باید مراقب باشند در گفتگو با فرزندانشان صدایشان بالا نرود و زمانیکه باید به کودک تذکر داد آن تذکرات را با خوشروئی و ملایمت بیان کرد. که باعث ایجاد سدی میان والدین و کودکان و یا ایجاد رنجشخاطر در آنها نگردد. زمانیکه با کودک به صورت صحیح برخورد شود کودک نیز با شخصیت و با اعتماد نسبت به خود بزرگ میگردد و دیگر در خود احساس حقارت و جدا بودن از اعضای خانواده را نخواهند داشت. باید به کودکان بفهمانیم که آنها هم اعضاء فعال این خانواده هستند و بایست در این خانواده مسئولیتی برعهده بگیرند و آنرا به نحو احسن انجام دهند.
از ابتدای ایام شیرخوارگی احساسات روانی کودک شکل میگیرد. زمانیکه هنور کودک قدرت حرکت کردن و سخن گفتن را ندارد میتواند خشونت و تندی، مهر و محبت را احساس کند و نتایج اعمال خشن یا پر از محبت دیگران در او اثر بگذارد. والدین میبایست از همان اوان کودکی به امر تربیت کودک خود توجه کرده برای حفظ روان و شخصیت کودک کوشش کنند.
کودک و بازی
یکی از تمایلاتی که خداوند در وجود کودک قرار داده است میل به بازی کردن است بازی سبب میشود عضلات طفل نیرومند شده و استخوانبندی محکمی پیدا کند و باعث سرگرم شدن او شده و مانع از پرداختن کودک به امور نامطلوب میگردد.
کودک در هنگام بازی کردن فکرش به کار میافتد و در صورت برخورد با مشکل به فکر چارهجوئی میافتد و همین امر سبب رشد فکرش میگردد از طریق بازی میتوان آگاهی کودک را بالا برد و او را با بسیاری از دانستنیها آشنا کرد اما ناگفته نماند که باید او را از انجام بازیهای خطرناک و سرگرمیهایی که به اخلاق و عفت او آسیب میرساند دور کرد[۱۵].
طبیعت کودک اینگونه است که همانطور که رشد میکند نیازمند به نوازش است اگر تحریک و جنب و جوش در طبیعت نباشد امکان رشد نیز وجود ندارد پس بازی با کودک نیاز طبیعی اوست.
تحرک، خنده، بازی و … موجب رشد او میشود و تأثیر فوقالعادهای در روح و روان او دارد دین اسلام نیز به بازی کودک توجه زیادی کرده است. سیره و روش پیامبرe خود درس بزرگی برای پیروانش است ایشان خود امام حسن و حسینu را به دوش میگرفت و با آنها بازی میکرد در حقیقت این کار لازمه دوران حیات کودک است[۱۶].
یکی از امور مورد علاقه در کودکان داشتن هم بازی است. کودک همانطور که از انجام بازی لذت میبرد از داشتن همبازی هم احساس رضایت میکند. کودکان زیادی هستند که از تنهائی رنج میبرند اگر برای این کودکان اسباببازیهای مختلفی هم تهیه کنیم هرگز جایگزین خوبی برای تنهایی آنها قرار ندادهایم.
رفتار کودکانه بزرگسالان برای کودکان لذتبخش است، سخن گفتن به روش خردسالان و بازی کردن پدر و مادر با فرزندان نه تنها باعث سرگرمی، شادابی و لذت فوقالعاده آنان میشود بلکه وجودشان را از محبت حقیقی سیراب میکند و خودباوری و اعتماد به نفس را در آنها تقویت می کند. پدر و مادر باید با فرزندان خود رفیق بوده و خود را هم سطح آنها قرار دهند و به زبانی سخن بگویندکه برای آنها قابل فهم باشد[۱۷].
کودک در خود احساس ضعف کرده و بزرگسالان را قوی میداند از طرفی فطرتاً میخواهد به تکامل برسد پس تلاش میکند که کارهای بزرگترها را تقلید کند و عملاً خود را شبیه به آنها نشان بدهد تا به آن کمالی که مدنظرپدر و مادر است نزدیک شوند. تقلید کردن از سرمایههای بزرگ تکامل و ترقی انسان است و خداوند هم این حس را از کودکی در نهاد آدمی قرار داده است. زمانیکه پدر و مادر خود را تنزل داده و در بازی کودکان شرکت میکنند، کودک از مسرت و شادی لبریز میشود و در باطن احساس میکند که کارهای او آنقدر ارزنده و مورد توجه است که پدر و مادر با او همکاری میکنند و خودشان را هم سطح با او قرار دادهاند. پس این امور احساس شخصیت را در کودک زنده کرده و حس استقلال و اعتماد به نفس را در آنها شکوفا میکند و اجازه میدهد کودک روی پای خود بایستد و احساس وجود و انسان بودن کند[۱۸].
استحباب بازی با کودک
بازی کردن با کودک از مستحبات دینی است و پیغمبر گرامی نیز به این اصل توجه کامل داشته و در مورد آن به پیروان خود تأکید فروان داشتهاند. در وسائل جلد ۵ صفحه ۱۲۶ آمده است: قال النبیe: مَن کان عِند صبّیٌ فَلْیتَصاب لَه.
رسول اکرمe فرمودند: آن کس که نزد او کودکی است باید در پرورش او کودکانه رفتار نماید. همانطور که کودک با لباس و کفش نو شادمان میگردد، بازی پدر و مادرهم با همان اندازه باعث شادی طفل میگردد. بایدتمام تلاش پدر و مادر در شاد کردن کودکشان باشد چون از نظر اسلام شاد کردن کودک از عبادات محسوب میشود.
عَنْ ابن عباس قال قال النبیe: من فرّح ابنته فکانمّا اَعْتق رقبهً منْ ولْد اسمعیل و من اَقرَّ عین ابْنٍ فکانمّا بکی من خشیهِ الله. کسیکه دختربچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بندهای از فرزندان اسماعیل ذبیح را آزاد کرده باشد و آن کس که پسربچه خود را مسرور و دیده او را روشن کند مانند کسی است که دیدهاش از خوف خداوند گریسته باشد. کارهای کودک در هنگام بازی و سخنانی که میگوید نشاندهنده روحیه و درجه شخصیت روانی اوست زمانیکه بزرگترها با کودکان به بازی مشغول میشوند میتوانند به درجه هوش آنها پی ببرند گاهی ممکن است پدر و فرزند باهم روی یک بازی قرار بگذارند مثلاً سوار شدن بر دوش همدیگر در اینجا پدر بر دوش کودک سوار نمیشود تنها مقصود سرگرم کردن کودک است در همین مورد ماجرایی از زبان ابورافع یکی از اصحاب پیامبر به همراه امام حسنu است که بیان میداریم. ابورافع با امام حسنu که کودک خردسالی بود روی چنین بازی قرار گذاشتند وقتی نوبت به سوار شدن ابورافع بر دوش امام حسنu رسید، امام حسنu گفت: از تو تعجب میکنم می خواهی بر دوش کسی سوار شوی که پیغمبرe او را بر دوش خود سوار میکند. وقتی نوبت سواری حسنu رسید ابورافع گفت: همانطور که تو به من سواری ندادی من هم تو را بر دوش خود سوار نمیکنم، امام حسنu گفت: آیا میل نداری کسی را که پیغمبر بر دوش خود نشاند بر دوشت سوار کنی؟ ابورافع به ناچار کودک را بر دوش خود سوار کرد. عزت نفس و شخصیت روحی این کودک از خلال گفتار و چگونگی استدلال او به خوبی مشخص است کودکی را که پیامبرe در آغوش خود پرورش داده و شخصیت روانی او را احیاء کرده باید بزرگواری خود را باور داشته باشد و هرگز با ذلت و زبونی سخن نگوید[۱۹].
فصل سوم:
آشناسازی کودکان با اهلبیتu
کودکان و سیره اهل بیتu
آشناسازی کودک با اهل بیتu از موضوعات مهم تعلیم و تربیت است پس باید راه های اجرای این یادگیری را به کودک آموخت.
تفاوت اساسی آشناسازی کودک با اهل بیتu و تعلیم و تربیت در این زمینه این است که آشناسازی با سیره اهل بیتu بصورت آموزش غیررسمی و بیشتر در محیط خانوادهها انجام میگیرد. پس ما به روش های تعلیم و تربیت در این زمینه میپردازیم.
آشنایی با القاب اهل بیتu
قبل از آشنایی کودکان با اهل بیتu میبایست آنها را با نامها و القاب ائمه آشنا ساخت. ذکر نام و توصیف القاب ائمه معصومینu برای کودکان ضمن آشنا کردن کودکان با این نامها، کودک را با شخصیت آن معصومu نیز آشنا میکند. نام و لقب هریک از ائمه علت و فلسفه خاصی دارد که با شنیدن آن نام شخصیت وجودی آن معصومu در ذهن تداعی میشود.
در احادیث و سیره ائمهu به علل انتخاب نام و لقب معصومینu اشاره کرده است. مثلاً یکی از القاب امام علیu ابوتراب است که پیامبرe این لقب را بر ایشان قرار داده است.
لِاَنهُ صاحبُ الارض و حُجَهَ اللهِ عَلی اَهلِها بَعدَ رسولُ اللهِ و بَقاوُءها و الیه سُکونها.
بدرستیکه بعد از رسول خداe، علیu صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن است و بقاء نظام زمین به وسیله آن حضرت برقرار میشود.
برهمین اساس امام علیu ابوتراب نام گرفت. همچنین در مورد نامگذاری فاطمه زهرا به فاطمه از رسول خداe نقل شده است:
اِنَّما سَمَیتُ ابنتی فاطمه لِانَّ اللهَ عزوجل فَطْمَها و فَطْم مِن اَحَبِها مِنَ النار.
همانا دخترم فاطمه نامگذاری شده به خاطر آنکه خداوند او و دوستانش را از آتش بریده است.
تمامی اسامی و القاب امامان معصوم نشاندهنده معنا و مفهوم ویژهای است که در وجود آنها تجلی یافته است و بیانگر یکی از ویژگیهای شخصیتی آنهاست.
والدین و مربیان میبایست نام و القاب ائمه اطهارu را با بیان معنا و مفهوم آن به کودکان بیاموزند تا ضمن فراگیری اسامی اهل بیتu با شخصیت آنان هم آشنا شوند.
توصیف شخصیت اهل بیتu با ذکر اسامی و القاب آنها در سیره و گفتار رسول اکرمe فراوان به چشم میخورد و احادیث متعددی از آن حضرت رسیده که به نوعی اهل بیتش را معرفی میکند. پیامبرe گاهی همه ائمه اطهار را به ترتیب با نام و مشخصات معرفی میکنند و گاهی آنها را با و جملاتی مناسب با شأن آنها معرفی میکند. در جایی پیامبرe آوردهاند:
امامان بعد از من دوازده نفرند که اول ایشان علی بنابیطالب و آخر آنها قائم میباشند، آنان جانشینان و اوصیا و اولیای من هستند و حجتهای خدا بر امتند، که هرکس آنها را پذیرفت مؤمن و هرکه انکار کرد کافر است.
روش آشناسازی با اهل بیتu به روش توصیف اسامی و القاب و تعلیم آنها مختص به سیره رسول اکرمe نیست بلکه در سیره و کلام سایر معصومین نیز آمده است.
با بررسی زندگی اهل بیت به این نتیجه میرسیم که بطور کلی سیره امامان معصومu اینگونه بوده که هرکدام در زمان حیات خود امام بعد از خود با تمام مشخصات به شیعیان معرفی میکرده و با اینکار زمینه اختلاف نسبت به امام بعدی را از بین میبرد[۲۰].
آشنایی با ویژگیهای اهل بیتu
وقتی سخن از ویژگیهای اهل بیتu به میان میآید منظور خصوصیات خانوادگی، نژادی و محل زندگی آنها مدنظر است. توصیف ویژگیهای محیط و خانوادگی شخص در شناخت شخصیت او تأثیر زیادی دارد زیرا شخصیت یک فرد از عواملی چون وراثت و محیط تأثیرپذیر است. منظور از عوامل وراثت اموری است که فرد هنگام تولد از ناحیه والدین به همراه دارد و بیشتر جنبه ظاهری و جسمی است و به صورت طبیعی رشد میکند. اما آنچه فرد پس از تولد از محیط، خانواده، مربیان و جامعه دریافت میکند بخشی دیگر از شخصیت او را تشکیل داده و از آن به عوامل محیطی تعبیر میشود. هرکدام از این دو عامل در شکلگیری شخصیت و معرفی فرد به دیگران نقش اساسی دارد. وقتی به سیره و احادیث معصومانu مراجعه شود موارد متعددی وجود دارد که به معرفی اهل بیتu و ویژگیهای خانوادگی آنان اشاره میکند. رسول اکرمe میفرمایند: بعد از من دوازده خلیفه و امام هستند که همه ایشان از قریش میباشند. پیامبر اکرمe در این حدیث بر دو نکته یکی قریشی بودن اهل بیتu و دیگری اینکه آنها از نژاد قریش و خاندان بنیهاشم هستند، اشاره کرده است. از این کلام میتوان فهمید که انتساب اهل بیتu به چهرههای شاخصی چون قریش و هاشم که میان اعراب و مسلمانان صدر اسلام معروف بودند و همه آنها را میشناختند، میرسد. ائمه معصومینu برای معرفی خود از ویژگیهای شخصیتی و خانوادگی استفاده میکردند. چنانکه امام حسینu در روز عاشورا به همین روش خود را برای لشکر عمرسعد معرفی کرد و فرمودند: آیا من فرزند دختر پیغمبر شما و فرزند وصی پیامبر نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهداء، عموی پدرم و جعفر طیار عموی من نیستند؟
به خدا سوگند از مشرق تا مغرب غیر از من کسی فرزند دختر پیامبر اسلام نیست و تنها من فرزند دختر پیامبر شما هستم. پس برای آشنایی کودکان با اهل بیتu بهتر است ویژگیهای فردی، خانوادگی و محیطی و گاه شرح کوتاهی از زندگی آنها به کودک ارائه گردد. مثلاً باید به کودکان فهماند که محل زندگی و وطن اصلی ائمه اطهارu شهر مدینه بوده که آنجا جایگاه رسول خدا بوده و همه مسلمانان نسبت بدان اظهار علاقه میکنند و همچنین میبایست توصیف سادهای از شهر مدینه و چگونگی استقرار مسلمانان را در آنجا بیان کرد. گفتن این سخنان به کودکان همراه با تأکید بر اینکه اهل بیتu همه از فرزندان خانواده پیامبر اسلام بودهاند موجب میشود که آنها بهتر با ائمه آشنا شوند و این آشنایی در ذهن کودکان جای گیرد[۲۱].
آشنایی با فضائل اهل بیتu
برای آشناسازی کودکان با اهل بیتu بهتر است آنها را با فضائل آنها اشنا نمود این روش بهتر قابل اجرا است.چون بیان فضائل اخلاقی و برجیستگیهای زندگی اهل بیتu برای کودکان به زبان ساده برای آنها قابل فهم است و میزان علاقمندی و دوستی آنها نسبت به اهل بیتu را افزون میکند. پیامبر e درباره مقام اهل بیتu در روایات متعددی میفرمایند: هرکس با محبت اهل بیتu بمیرد، شهید از دنیا رفته است، آگاه باشید هرکس با محبت اهل بیتu از دنیا برود قبر او زیارتگاه فرشتگان رحمت میشود و هرکس با عداوت و دشمنی اهل بیتu از دنیا برود بهشت را استشمام نخواهد کرد[۲۲].
آشنایی با تشویق
یکی از روش های مؤثر در تربیت، روش تشویق فراگیر است که در جای خود بررسی شده، گرچه این روش یک روش کلی در باب تعلیم و تربیت است ولی در فرایند آشناسازی کودکان با اهل بیتu میتوان از آن کمک گرفت چون ساختار وجودی انسان به گونهای است که نیاز به تحسین دارد، اگر در برابر کاری که انجام میدهند مورد توجه و تشویق قرار گیرد، ادامه کار برایش خوشایند و لذتبخش خواهد بود و آنرا به راحتی ادامه میدهد. این نیاز از گرایشهای فطری انسان و از دوران کودکی آشکار میشود و در سراسر زندگی او وجود دارد. میل به ستایش و تشویق دیگران در پیشرفت و موفقیت فرد تأثیر فروان دارد و میبایست به این میل پاسخ داده شود و به خاطر همین میل فطری است که هر کودک یا بزرگسالی که در برابر موفقیت یا انجام کاری مورد تشویق قرار میگیرد بسیار مسرور و خوشحال دیده میشود.
آشناسازی با پرسش و پاسخ
با روش پرسش و پاسخ میتوان کودک را با احکام و معارف الهی آشنا ساخت. همانطور که این روش در مدارس رایج است و آموزگاران پس از بیان محتوای درس از دانشآموزان در مورد درس بیان شده، پرسش میشود میتوان برای آشناسازی کودکان با اهل بیتu از این روش استفاده کرد. بدین طریق که نخست باید با کودکان در مورد اهل بیتu سخن گفت و ویژگیهای آنان را با زبان ساده بیان داشت، سپس پرسشهایی را در این زمینه مطرح کرد. مثلاًابتدا نامها و القاب ائمه اطهارu را به کودک یاد داد پس از آن بپرسد که امام اوّل کیست؟ نام پدر و مادرش چیست؟ و …