1. تعیین محک مناسب برای مقایسه

  1. تعیین دلایل تفاوت نسبت E/P یک شرکت با محک مذکور

در خصوص مورد اول )محک مناسب( حداقل سه راه وجود دارد:

الف- مقایسه E/P شرکت با متوسط E/P شرکت در سال های گذشته.

ب- مقایسه E/P شرکت با متوسط E/P شرکت های قابل مقایسه مانند متوسط صنعت.

ج- مقایسه E/P شرکت با یک E/P تئوریک که از تحلیل پایه ای به دست آمده است.

در خصوص مورد دوم(ب) هنگام مقایسه E/P با یک معیار مناسب تحلیل گر باید مغایرت های اساسی بین آن دو را پیدا کرده و مشخص نماید که آیا تفاوت بین آن ها می‌تواند بر اساس اصول اساسی تشریح گردد، که اگر این چنین باشد سهم می‌تواند به طور مناسب ارزش گذاری شود. سه عامل اساسی که می‌تواند اختلاف بین E/P شرکت ها را تشریح کند عبارتند از: نرخ رشد سود، ریسک و درصد سود تقسیمی(کرمی و همکاران، ۱۳۹۰).

درتحقیق حاضر، محقق ابتدا به تعیین ارزش شرکت ها وشناسایی شرکت های بالا ارزش گذاری شده می پردارد. برای انتخاب شرکت های بیش ارزش گذاری شده مطابق روش هومس و همکاران[۴۳] (۲۰۱۳) ، میانگین E/P کل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر را طی پنج سال محاسبه کرده؛ گروهی از شرکت ها که میانگین آن ها در پنج سال مورد مطالعه پژوهش بیش از میانگین کل شرکت ها باشد را به عنوان شرکت های بیش ارزش گذاری شده در نظر می گیریم. که در این تحقیق این مقدار ۶٫۸۷ می‌باشد. لازم به ذکر است که شرکت هایی که E/P آن ها در نمونه مورد تحقیق کمتر ‌از مقدار فوق باشد به عنوان سایر شرکت ها در نظر گرفته شده است.

شرکتهایی که دارای نسبتE/P بالا بوده اند، در گروه شرکت های با ارزش بالا، طبقه بندی می‌شوند، استفاده از مبنای مذکور، نشانگر این ایده اصلی است که قیمت سبب پیشبرد سود است و همچنین نسبت E/P ، معیاری مرکب از الگوی ارزش گذاری بر پایه داده های حسابداری و الگوی مبتنی بر بازار سرمایه است. نسبت E/P بالا در شرکت های مذکور، نشان دهنده ی خوش بینی بازار نسبت به رشد خوب شرکت در آینده است. بعبارتی، سرمایه گذاران با تصور عملکرد بهتر شرکت درآینده، اقدام به ارزیابی بالای سهام و سرمایه گذاری می نمایند (هومس و همکاران، ۲۰۱۳).

بخش دوم: پیشینه تحقیق

در این بخش ضروری است تحقیقاتی که با موضوع پژوهش حاضر هم راستا هستند مورد بررسی قرار گیرند. نظر ‌به این­که تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش حاضر، اندک می‌باشند. در این بخش علاوه بر بررسی آن­ها، هم­چنین به مرور آن دسته از تحقیقات پرداخته می­ شود که در هدف یا متغیرها با این تحقیق مشابهت دارند نیز پرداخته می­ شود.

سوابق پژوهشی مربوط در جهان

بالسام و همکاران (۲۰۰۳) اقلام تعهدی اختیاری و ضرایب واکنش سود شرکت هایی را که توسط متخصصان صنعت، حسابرسی شده اند با شرکت هایی که توسط متخصصان صنعت رسیدگی نشده اند، مورد بررسی و مقایسه قرار دادند. در این تحقیق برای کنترل متغییر حسن شهرت حسابرس از صاحبکاران ۶ مؤسسه‌ بزرگ استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که صاحبکاران حسابرسان متخصص صنعت دارای اقلام تعهدی اختیاری کمتر و ضریب واکنش سود بیشتر نسبت به صاحبکاران حسابرسانی است که متخصص صنعت نیستند. ‌بنابرین‏ یافته های این تحقیق با این دیدگاه موافق است که صاحبکاران حسابرسان متخصص صنعت از کیفیت سود بهتری نسبت به صاحبکاران حسابرسان غیر متخصص صنعت برخوردارند.

کریشنان (۲۰۰۳) رابطه بین تخصص حسابرسی در صنعت و سطح مطلق اقلام اختیاری صاحبکار را بررسی می‌کند. او ‌به این نتیجه دست یافت که ‌صاحب‌کارانی که از حسابرسان متخصص صنعت استفاده نمی کنند، نسبت به آن هایی که استفاده می‌کنند دارای اقلام تعهدی اختیاری بیشتری هستند.

چن و همکاران (۲۰۰۵) در کشور تایوان ارتباط بین مدت تصدی شریک و مؤسسه‌ حسابرسی و کیفیت سود را مورد بررسی قرار دادند وبه این نتیجه رسیدند که رابطه قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری با دوره تصدی شریک حسابرس، معکوس است. ‌بنابرین‏ بین مدت تصدی شریک حسابرس و کیفیت سود رابطه مثبت وجود دارد. به اعتقاد آن ها تغییر حسابرس باعث خواهد شد اعتماد سرمایه گذاران به اتکاپذیری صورت های مالی کاهش، و از این رو اعتبار حسابرسی کاهش یابد. از سوی دیگر هزینه های حسابرسی، صاحبکار و حسابرس افزایش خواهد یافت.

چن و همکاران ( ۲۰۰۵ )، در پژوهشی تحت عنوان “کیفیت حسابرسی و مدیریت سود برای شرکت های درگیر در عرضه عمومی سهام تایوان”، با انتخاب ۴ شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و مقایسه سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این ۴ شرکت با سود در سایر شرکت هایی که توسط غیر این ۴ شرکت حسابرسی شده اند، به بررسی ارتباط کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در مراحل قبل و بعد از عرضه عمومی سهام پرداختند و ‌به این نتیجه رسیدند که اولا، در چنین شرکت هایی مدیریت سود رخ می‌دهد و ثانیاً، بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی ارتباط معنی داری وجود دارد، ‌به این صورت که بالاتر بودن کیفیت حسابرسی موجب کاهش مدیریت سود در این شرکت ها می شود.

چانتائووهمکارانش(۲۰۰۷) درتحقیقی با عنوان “اندازه حسابرس و مفهوم کیفیت حسابرسی: شواهدی از بازار حسابرسی رقابتی ‌در چین” به تحلیل وشناخت بازار سهام از کیفیت حسابرسی، بین تعدادی از مؤسسات حسابرسی در بازارحسابرسی چین پرداختند. در این تحقیق معیار ارزیابی کیفیت حسابرسی، ضریب واکنش سود است. آن ها رابطه بین اندازه مؤسسه حسابرسی و ارزیابی بازار از کیفیت حسابرسی را طی سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ مورد مطالعه قرار دادند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اندازه های مختلف مؤسسات حسابرسی روی کیفیت حسابرسی تاثیرگذاراست و به طور نسبی سرمایه گذاران، مؤسسات حسابرسی بزرگتر رادارای کیفیت حسابرسی بالاتری می دانند. این محققین همچنین به یک رابطه مثبت بین اندازه مؤسسه حسابرسی و درک سرمایه گذار از کیفیت سود آوری دست یافتند. آن ها دریافتند که بازار سهام واکنش قوی تری نسبت به سود های غیرمنتظره حسابرسی شده به وسیله مؤسسات حسابرسی بزرگتر نشان می‌دهد. این اثر پس از کنترل وضعیت مالی شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار چین و بررسی ویژگی های مالکیت آن ها مشخص گردید.
تندّلو و وانسترایلن ( ۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شرکت های اروپایی با در نظر گرفتن ۴ مؤسسه بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و بررسی مدیریت سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این ۴ مؤسسه و مقایسه با مدیریت سود صورت گرفته در شرکت هایی که توسط حسابرسانی غیر از ۴ مؤسسه بزرگ حسابرسی شده اند، ‌به این نتیجه رسیدند که بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی، ارتباط معنی داری وجود داشته و کیفیت بالای حسابرسی در شرکت هایی که دارای قوانین مالیاتی مشابه هستند، باعث کاهش در مدیریت سود می شود.

گول و همکاران (۲۰۰۹) به بررسی تاثیر تخصص حسابرس در صنعت بر رابطه بین دوره ی ابقای حسابرس و کیفیت سود می پردازند. نتایج این تحقیق نسان می‌دهد رابطه بین دوره ی کوتاه مدت ابقای حسابرس و کیفیت ضعیف تر سود برای ‌صاحب‌کارانی که توسط حسابرسان متخصص صنعت رسیدگی می‌شوند نسبت به دیگران ضعیف تر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...