متغیر موهومی است که برای بازده منفی سهام برابر ۱ و برای بازده مثبت سهام صفر است و  بازده سالانه سهام می‌باشد. در این مدل،  حساسیت واکنش سود را نسبت به اخبار خوب نشان می‌دهد. به عبارت دیگر اگر بازده سهام مثبت باشد، فقط ضریب  وجود خواهد داشت که بیانگر شیب تابع سود با توجه به بازده مثبت سهام خواهد بود. زمانی که بازده سهام منفی است، ضریب  و  با هم جمع می‌شوند و نشان‌دهنده‌ی شیب تابع سود با توجه به بازده منفی سهام خواهد بود. بنابراین حاصل جمع  و  واکنش سود را نسبت به اخبار بد می‌سنجد. ضریب  ، اختلاف شیب بین بازده مثبت و منفی سهام را نشان می‌دهد.  را ضریب عدم تقارن زمانی سود می‌نامند و در صورت وجود محافظه‌کاری، این ضریب باید مثبت باشد؛ به این معنی که در صورت وجود محافظه‌کاری:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مدل برآورد چسبندگی هزینه‌های اندرسون، بانکر و جاناکرامان (۲۰۰۲) نیز به این شرح می‌باشد:
(مدل ۲)
به طوری که  نشان دهنده‌ی لگاریتم طبیعی تغییرات در هزینه‌های عمومی، اداری و فروش برای شرکت i در سال t است و  بیانگر لگاریتم طبیعی تغییرات در فروش شرکت می‌باشد. از آنجا که جامعه‌ی مورد مطالعه، شرکت‌های مختلف در انواع صنایع و در اندازه‌های متفاوت را شامل می‌شود، بنابراین استفاده از این مدل که مبتنی بر شاخص‌های نسبتی و لگاریتمی است باعث می‌شود که قابلیت مقایسه متغیرها در میان شرکت‌ها را افزایش دهد.
متغیر موهومی است برای زمانی که فروش شرکت نسبت به سال قبل کاهش یافته باشد مساوی ۱ و در غیر این صورت صفر خواهد بود. در این مدل، ضریب  درصد افزایش در هزینه‌های عمومی، اداری و فروش را در نتیجه ۱% افزایش در درآمد فروش نشان می‌دهد و مجموع ضرایب  و  بیانگر درصد کاهش در هزینه‌های عمومی، اداری و فروش در نتیجه ۱% کاهش در درآمد فروش است. اگر چسبندگی هزینه‌ها در داده‌های مورد بررسی وجود داشته باشد باید  و  باشد.
با توجه به این‌که هدف این پژوهش بررسی عدم تقارن زمانی سود با مد نظر قرار دادن اثر متقابل محافظه‌کاری و چسبندگی هزینه‌ها است، بنابراین مدل اولیه باسو (۱۹۹۷) را می‌توان به این صورت بسط داد (بانکر و همکاران، ۲۰۱۲):
(مدل ۳)

همانند مدل باسو (۱۹۹۷) بازده سهام، نشان‌دهنده‌ی اخبار در مورد جریان وجوه نقد آتی شرکت است و بازده منفی سهام (  ) مرتبط با اخبار بد است. ضریب  اختلاف شیب بین بازده مثبت و منفی سهام (به‌ترتیب اخبار خوب و بد) را نشان می‌دهد و نشان‌دهنده‌ی عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظه‌کاری است. فرضیه شماره ۱ بر این دلالت می‌کند که  باید مثبت باشد که یعنی اخبار بد (بازده منفی سهام) باید سریع‌تر و کامل‌تر از اخبار خوب (بازده مثبت سهام) منعکس شود.
در این مدل،  متغیر موهومی برای زمانی که فروش شرکت نسبت به سال قبل کاهش یافته مساوی ۱ و در غیر این صورت مساوی صفر است و  درآمد فروش شرکت به ازای هر سهم تقسیم بر قیمت سهام شرکت در ابتدای سال است. در این مدل، فروش به عنوان یک متغیر مستقل وارد مدل شده است. دلیل این امر آن است که ۱) از منظر حسابداری بهای تمام‌شده، فروش محرک اولیه هزینه‌ها و در پی آن سود است. در نتیجه حذف این متغیر می‌تواند منجر به برآورد نامناسب محافظه‌کاری شود، حتی اگر چسبندگی هزینه‌ها وجود نداشته باشد. ۲) چسبندگی هزینه‌ها موجب ارتباط نامتقارن بین سود و فروش می‌شود و بنابراین حذف فروش (که موجب اثر نامتقارن بر سود می‌شود) در مدل برآورد محافظه‌کاری، موجب برآورد نامناسب محافظه‌کاری می‌شود (بانکر و همکاران، ۲۰۱۲).
با توجه به این‌که متغیر وابسته در مدل باسو(۱۹۹۷)، سطح سود هر سهم تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای دوره است، استفاده از سطح فروش متغیر مناسب‌تری نسبت به تغییرات فروش است. بنابراین به جای استفاده از متغیرهای استاندارد مدل چسبندگی هزینه‌ها (اندرسون، بانکر و جاناکرامان، ۲۰۰۲)، که ارتباط بین تغییرات در فروش و هزینه‌ها را بررسی می‌کند، در این تحقیق همانند تحقیق بانکر و همکاران (۲۰۱۲) از سطح فروش به عنوان متغیر مستقل استفاده شده است.
متغیرهای  ،  و  ، ارتباط بین سود و فروش را برقرار می‌کند و عدم تقارن بالقوه ناشی از چسبندگی هزینه‌ها را بیان می‌کند. همان‌طور که در فصل دوم ذکر شد، تئوری اقتصادی چسبندگی هزینه‌ها ۲ پیش‌بینی را برای ارتباط بین سطح هزینه‌ها و سطح فروش ارائه می‌دهد.
۱) برای یک سطح مشابه از فروش، اگر فروش از دوره‌ی  به  کاهش یابد نسبت به زمانی که فروش از دوره‌ی  به  افزایش می‌یابد، سطح هزینه‌ها باید بیش‌تر باشد. به عبارت دیگر در زمان کاهش فروش، مدیران از بالا به خط منابع مورد نیاز نزدیک می‌شوند (نگاره شماره ۲-۲) و در خط اخراج متوقف می‌شوند تا هزینه‌های تعدیل ( رو به پایین) را متحمل نشوند. در زمان افزایش فروش، مدیران از پایین به سطح منابع مورد نیاز نزدیک می‌شوند و در خط استخدام متوقف می‌شوند تا هزینه‌های تعدیل رو به بالا را متحمل نشوند. بنابراین، این انتظار وجود دارد که  در مدل شماره ۳ منفی باشد. به عبارت دیگر برای یک سطح مشخص (مشابه) از فروش، بعد از کاهش فروش نسبت به افزایش آن، باید سود کم‌تر (هزینه‌ها بیش‌تر) باشد.
۲) جهت تغییرات فروش، همچنین می‌تواند بر شیب ارتباط بین هزینه‌ها و فروش اثر بگذارد. همان‌طور که در فصل دوم شرح داده شد، خط اخراج که مربوط به کاهش فروش است، قاعدتاً باید شیب بیش‌تری نسبت به خط استخدام که مربوط به افزایش فروش است داشته باشد. در نتیجه این انتظار وجود دارد که شیب سود، زمانی که کاهش فروش وجود دارد نسبت به زمانی که افزایش فروش وجود دارد کم‌تر باشد. در نتیجه  باید منفی باشد. بنابراین فرضیه شماره ۲ بر این دلالت می‌کند که در مدل شماره ۳، باید  و  باشد.
در ادامه، مدل شماره ۳ بسط داده‌شده تا بتوان درجه محافظه‌کاری و چسبندگی هزینه‌ها را با توجه به متغیرهای اندازه‌ی شرکت، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و اهرم که مهم‌ترین محرک‌های قابل مشاهده محافظه‌کاری هستند (خان و واتس، ۲۰۰۹) برآورد کرد (بانکر و همکاران، ۲۰۱۲):
(مدل ۴)

در این مدل  اندازه شرکت است که برابر لگاریتم طبیعی ارزش بازار سرمایه شرکت در ابتدای سال مالی t است.  نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و به صورت دقیق‌تر نسبت ارزش بازار سهام شرکت به ارزش دفتری سهام شرکت است.  اهرم شرکت است که برابر جمع کل بدهی‌های شرکت تقسیم بر ارزش دفتری سهام شرکت است. سایر متغیرها نیز همانند مدل‌های قبل است.
ضرایب  تا  ارتباط بین متغیرهای خان و واتس (۲۰۰۹) و عدم تقارن زمانی سود که ناشی از محافظه‌کاری است را نشان می‌دهد. فرضیه‌های شماره ۳ تا ۵ بر این دلالت می‌کنند که باید  ،  و  باشد که یعنی درجه محافظه‌کاری باید با اندازه‌ی شرکت رابطه‌ی معکوس و با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و اهرم شرکت رابطه‌ی مستقیم داشته باشد. برای لحاظ کردن اثر چسبندگی هزینه‌ها، مطابق با تحقیق بانکر و همکاران (۲۰۱۲)، ضرایب  تا  اثر چسبندگی هزینه‌ها را نشان می‌دهد.
۳-۷. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها
در تجزیه و تحلیل داده ­ها دو بعد قابل تصور است، بعد کمّی و بعد کیفی. بعد کمّی محاسبات آماری خاص است و بعد کیفی، تجزیه و تحلیل و استنتاج بر روی محاسبات آماری و تعمیم نتایج نمونه به جامعه آماری است. در این پژوهش از روش­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. همچنین در این تحقیق از روش همبستگی رگرسیونی برای آزمون فرضیه ­ها استفاده شده است و به دلیل اینکه متغیرهای مستقل در مدل بیشتر از یک متغیر مستقل است، بنابراین از رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. لازم به‌ذکر است که داده‌های این تحقیق به صورت ترکیبی می‌باشد و کلیه مدل‌های این تحقیق به صورتPool برآورد شده‌اند.
۳-۸. روش گردآوری داده‌ها
اطلاعات و داده ­های مورد نیاز برای انجام این تحقیق بر حسب نوع آن‌ها از منابع مختلفی گردآوری شده است. اطلاعات مربوط به ادبیات تحقیق و مباحث نظری از منابع کتابخانه­ای و پایگاه­های علمی و مقالات خارجی و داخلی جمع­آوری شد. داده‌های آماری مورد نیاز برای انجام این تحقیق عموماً با بهره گرفتن از نرم افزارهای تدبیر پرداز و صحرا و صورت­های مالی شرکت­ها به‌دست آمده است.
۳-۹. روش­های آماری مورد استفاده
در این تحقیق، ابتدا نمونه­ آماری از بین جامعه­ آماری شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بر اساس شرایط و ویژگی­هایی که در بخش جامعه و نمونه آماری ذکر شد، انتخاب گردیده و سپس به منظور محاسبات مربوط به فرضیات و آزمون آن‌ها از نرم افزارهای Excel 2013، SPSS 21 و EVIEWS 7 استفاده شد. در این پژوهش روش­های آماری شامل آمار توصیفی، همبستگی، رگرسیون، آزمون اف (F.test) برای معنادار بودن یا نبودن رگرسیون، آزمون تی (T.test) برای معنادار بودن یا نبودن ضرایب متغیرها است.
۳-۱۱. خلاصه فصل
در این فصل ابتدا روش تحقیق، روش گردآوری داده ­ها، جامعه آماری و نمونه آماری تحقیق بیان شد. سپس به بیان فرضیه ­های تحقیق و مبانی نظری آن­ها پرداخته شد. در ادامه، مدل­های مورد استفاده برای آزمون هر یک از فرضیه ­ها استخراج و متغیرهای این مدل­ها و نحوه محاسبه این متغیرها شرح داده شدند. در ادامه به بیان روش تجزیه و تحلیل داده‌ها و روش گردآوری اطلاعات و روش­های آماری مورد استفاده پرداخته شد.

فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل داده ­ها
۴-۱. مقدمه
در این فصل بر اساس مطالب بیان شده در فصول قبل و همچنین فرضیه ­های مطرح شده به آزمون فرضیه ­ها و تجزیه و تحلیل داده‌های تحقیق پرداخته می‌شود. این فصل علاوه بر بخش مقدمه از سه بخش دیگر تشکیل شده است. در بخش دوم، آمار توصیفی تحقیق شامل شاخص‌های آمار توصیفی و همبستگی بین متغیرهای تحقیق ارائه می‌شود. در بخش بعدی، آمار استنباطی شامل نتایج حاصل از برازش مدل و ارزیابی فرضیات تحقیق ارائه می‌شود. در بخش چهارم فصل، فروض کلاسیک رگرسیون خطی مورد بررسی قرار گرفته است.
۴-۲. آمار توصیفی
۴-۲-۱. شاخص‌های آمار توصیفی
اولین گام در تحلیل آماری، تعیین مشخصات خلاصه شده داده ­ها و محاسبه شاخص‌های توصیفی می­باشد. هدف از این تحلیل، شناخت روابط درونی متغیرها و نشان دادن رفتار آزمودنی‌هاست تا مقدمات تحلیل آماری فراهم شده و خصوصیات توصیفی برای تحلیل بیشتر آشکار شود. شاخص‌های توصیفی مورد نظر شامل میانگین، انحراف معیار، چارک اول، میانه و چارک سوم در جدول شماره ۴-۱ ارائه شده است.
در این تحقیق سود هر سهم بر ارزش بازار سهام شرکت در ابتدای دوره تقسیم شده است. به‌طور میانگین سود خالص هر سهم (EPS) 4/16% از ارزش بازار سهام در ابتدای دوره را تشکیل می‌دهد. بازده سالانه سهام نیز به طور میانگین ۲/۴۰% می‌باشد. متغیر موهومی بازده منفی سهام، (  )، ۶/۳۴% از نمونه انتخابی را تشکیل می‌دهد، در حالی که متغیر موهومی کاهش فروش (  ) ۶/۲۰% نمونه انتخابی را تشکیل می‌دهد.
میانگین متغیر اندازه‌ی شرکت (Size)، برابر ۹۵۶/۱۲ می‌باشد که با توجه به شیوه خاص نمونه‌گیری (حذف شرکت‌هایی که بازده سالانه سهام برای دوره‌ی ۱۰ ساله مورد مطالعه این تحقیق موجود نبوده) انتظار می‌رفت که شرکت‌های بزرگ‌تر انتخاب شوند که نتیجه‌ی آمار توصیفی نیز گویای این امر است. وضعیت سایر متغیرها نیز از جدول شماره ۴-۱ قابل مشاهده است.
بال، رابین و وو[۳۳] (۲۰۰۳)، که به بررسی محافظه‌کاری در چهار کشور آسیایی هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور و تایلند در بازه‌ی زمانی ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶ پرداختند، با توجه به نمونه انتخابی خود مشاهده کردند که بازده سهام این کشورها از نوسانات زیادی برخوردار است، در حالی که سود حسابداری نوسانات زیادی ندارد. همچنین سود حسابداری و بازده سهام چوله به راست (میانگین بیش‌تر از میانه) است. با توجه به نتایج آمار توصیفی ارائه شده در جدول شماره ۴-۱ می‌توان گفت که وضعیت بورس اوراق بهادارتهران (با توجه به داده‌های مورد بررسی این تحقیق) مشابه این کشورهای آسیایی می‌باشد.
جدول ۴-۱، آمار توصیفی متغیرها

متغیر میانگین انحراف معیار چارک اول میانه چارک سوم
EPS/P ۱۶۴/۰ ۱۸۹/۰ ۰۷۵/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...