زاسم نان از لب مادر، پسرک…
او نمی داند از خواهش نان
اشکشان نیست به چشم
بچه های نگران
او نمی داند از این خانه ی بدر خندانند
پسران با پدران… (طاهباز: ۱۳۷۱ : ۳۲۶)
از شعرهای دیگر نیما در این دوره که باز هم به وصف گرسنگی مردم می پردازد، شعر (کار شب پا) است که در این شعر، نیما با توصیف یک صحنه از کار شب پا به شرح زندگی فقیرانه رعیت ها می پردازد و «برشی از زندگی مردم ضعیف جامعه را رسم می کند و بدون شعار دادن های احساسی ، اوضاع جامعه دوران خویش را بیان می کند».(دستغیب، ۱۳۵۴ :۵۹ ). تفاوتی که در بین شعر(آی آدمها) و شعرهای (مادری و پسری) و (کار شب پا) دیده می شود در شیوه بیان است نیما هنگامی که از کل جامعه سخن می گوید با نمادها سروکار داردمثل موج و دریا، امّا هنگامی که شعر او جزئی می شودو از مضامین عام اجتماعی سخن می گوید شعر از نماد خالی می شود و یک حالت روایی و داستانی به خود می گیرد و سادگی خاص خودش را دارد.
اما شعر شاملو در این دهه بیشتر سیاسی است، ولی گاهی در میان همین سروده ها ، اشاره های اجتماعی وجود دارد مثلا” در شعر « سرود مردی که خودش را کشت» خود را همراه و سراینده فقر و رنج مردم و جامعه می داند:
…. و اکنون
این منم
پرستنده شما
ای خداوندان اساطیر من!
اکنون این منم،ای سرهای نابسامان!
نغمه پرداز سرود و درودتان
اکنون این منم،من،بستری تختخواب بی خوابی شما
و شمائید شما،رقاص شعله ئی بر فانوس ارزوی من…
اکنون این،و شما _مردان اصفهان_
که خونتان را درسرخی گونه دختر پادشاه
بر پرده قلمکار اتاقم پاشیده اید
اکنون این منم
وشما-بیماران کار-!
که زهر سرخ اعتصاب را
جانشین داروی مزد خود می کنید به ناچار.
اکنون این منم
و شما-یاران آغا جاری-!
که جوانه می زند عرق فقر به پیشانی تان
در فروکش تب سنگین بی کاری.
اکنون این منم
باگوری درزیر زمین خاطرم
که اجنبی خویشتنم رادرآن به خاک سپرده ام
در تابوت آهنگ های فراموش شده اش… (شاملو،۱۳۶۴-۶۶-۶۵)
البته«با خواندن مجموعه های شعر شاملو در می یابیم که زمینه اصلی شعرهای او را عواطف ناشی از عواطف اجتماعی رقم می زند شعر او سرگذشت مهر وکین،یائس و امید، عشق و نفرت،غم و شادی،درد و دریغ و حمله و گریز است،امّا محور اصلی تمام این عواطف اجتماع است و مردمش،کمتر شعری از وی می خوانیم که اثری از دردهای مردم و فضای مسلّط بر جامعه را در آن نبینیم،شاملودرقلب معرکه زندگی حضور دائم دارد و به همین جهت نبض شعر های او با نبض اجتماع می زند وشعر او صدای ضربه های یک زندگی اجتماعی و یک درگیری وسیع با رویدادهاست».(پور نامداریان،۱۳۷۴-۸۳).
هر چند که این سخن پورنامداریان در مورد اشعار شاملو صحیح است امّا تا یک دوره خاص در مورد اشعار او صدق می کند شاملو در یک دور از آثار خود یعنی دهه ی چهل به شدت مردم گریز می گردد و حتی به صراحت نفرت خود را از مردم و جامعه بیان می کند ولی در دهه بیست و حتی دوره بعد شعرش پیوند خوبی با مردم داشت،هرچند که از دیدگاه سیاسی به جامعه می نگریست.
در شعر مهدی اخوان نیز در این دوره کم و بیش،جنبه های اجتماعی دیده می شود،هرچندکه وی با سرودن شعر(زمستان)ازسال۱۳۳۵خود ا مطرح می سازد ولی پیش از آن نیز در عرصه سیاست وشعر حضور داشت،برای این دوره از اشعار اخوان می توان شعر زیر را مثال زد:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حیف از توای مهتاب شهریور،که ناچار
باید بر این ویران محزون بتابی
وز هر کجا گیری سراغ زندگی را
افسوس،ای
مهتاب شهریور،نیابی
یک شهر گورستان صفت،پژمرده خاموش
برجای رصب و جام می سجاده ی زرق
گوران نهادستند پی در مهد شیران
برجای چنگ و نای و نی هو یا اباالفضل
با ناله ی جانسوز مسکینان،فقیران
بدبخت ها،بیچاره ها،بی خانمانها… (اخوان ثالث،۱۳۶۹-۵۷)
همان گونه که درنمونه های ذکر شده مشاهده گردید،محتوای اکثر اشعار اجتماعی این دوره،فقرعمومی،نبودن عدالت و فضای نامناسب جامعه است،در این دوره به دلیل غلبه تفکرات سیاسی،درون مایه اجتماعی کمتر دیده می شود،در این دوره حتی نسبت به دوره پیش که یک دوره سکوت بود مفاهیم اجتماعی کمتری در شعر وجود داشت.
۳-۴-سروده های سیاسی وتأثیر تفکرات سوسیالیست در شعر این دوره.
بااخراج رضا شاه از ایران بر اثر فشار خارجیان،تدریجا” حاکمیت ملی از دیکتاتوری فردی به مجلس شورای ملی منتقل گردید هر چند که حاکمیت مجلس مدت زیادی دوام نیاورد اما برای چند سال (نطق) و سخن گفتن آزاد گردید و به تبع آزادی نطق،آزادی قلم نیز تأمین گشت،در این سال ها جراید،حتی آنهایی که وابسته به دستگاه دیکتاتوری بودند به شرح و بسط فجایع دوران دیکتاتوری پرداختند و جنایت آنها را افشا کردند و حتی علی رغم معتبر بودن قوانین ممنوع کننده سابق،در نهایت آزادی و می توان گفت در کمال بی پروایی آغاز به بدگویی از مسؤلان قبلی کشور نمودند «با سال ۱۳۲۰ که بند ها می گسلد،مردمی که از شدت سکوت نزدیک بوده است لال بشوند با عجله هر چه گفتنی دارند بیرون می ریزند».(ذاکر حسین،۲۳:۱۳۷۷)
در این دوره مطالب روزنامه ها مشحون از مقوله آزادی و بیان دردها و رنج های ناشی از خفقان گذشته است امّا آنچه بیشتر به چشم می آید (سروده های سیاسی) این دوره است سروده های پیرامون اشغال نظامی ایران،معایب استبداد رضا شاه و شدت خشونت و فشار اختناق حاکم بر افکار عمومی در طی بیست سال گذشته و نیز اظهار تأسف و ملال از اشغال نظامی کشور توسط نیروهای بیگانه است و حول ذکر معایب پهلوی،تأسف بر اوضاع گذشته و انتقاد و بد گویی نسبت به رجال سیاسی کشور،سرزنش خودی ناشی از گرفتاریهای وطن،بیطرفی وطن،سرزنش افسرانی که از جنگ گریخته بودند و موضوع قحط وغلا در ایران و داستانهایی از زندان وزندانیان گذشته دور می زند.
شهریار در شعر(شیون شهریور) به اشغال ایران توسط متفقین و ظلم و استبداد آنها اشاره کرده است و بر حال ایران افسوس می خورد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...