رویکردبرنامه درسی هنر

رویکرد، دیدگاه کلی است که در سراسر برنامه حاکم است و مانند چتری همه ی عناصر برنامه را پوشش می‌دهد. جهت گیری کلی برنامه درسی ملی شکوفایی، تقویت و توسعه فطرت الهی(نظیر خداپرستی، زیبایی، دوستی، خلاقیت و …) است (برنامه درسی ملی: ص۳۱). این رویکرد با نگاهی جامع به انسان زمینه ساز رشد متعادل انسان در چهار عرصه ارتباط با خدا، خود، خلق و خلقت است.

رویکرد برنامه درسی هنر یا همان تربیت هنری نیز درصدد شکوفایی فطرت دانش آموزان از طریق ایجاد محیط آزاد برای تقویت حواس، تخیل، خلاقیت، ظرفیت های نهفته هوش و تفکر و افزایش حساسیت دانش آموزان نسبت به ویژگی ها و ابعاد زیباشناختی اشیاء و پدیده‌های مختلف است. درس هنر از طریق تربیت هنری در صدد ایجاد رشد و شکوفایی قابلیت ها و حساسیت های هنرمندانه دانش آموزان است و به آن ها یاد می دهدکه چگونه ببینند، بشنوند، ارتباط برقرار سازند و در جهت رشد و کمال حرکت کنند. علاوه بر آن آشنا کردن دانش آموزان با شیوه های بیان و ابراز هنرمندانه، طراحی و اجرای هنری، کسب آگاهی از هنر و تاریخ آن، قدردانی از هنرمندان و آثار هنری و ارزشمند شمردن آن هاست.

” تربیت هنری ” را به پنج موضوع کلی می توان تفکیک کرد که عبارت اند از :

۱- زیبا شناسی ۲- ارتباط با طبیعت ۳- آشنایی با تاریخ هنر ۴- تولید محصول هنری ۵- نقد هنری

این مباحث ، مهم ترین عناصر آموزش هنر از دوره ی ابتدایی تا دانشگاه هستند و بنابر سطح آموزش و متناسب با سنین آموزشی ، باید مطرح شوند(نواب صفوی و همکاران، ۱۳۸۷: ص ۱۲).

  1. زیباشناسی : یعنی درک توجیه قضاوت های افراد درباره آثار و اشیای هنری، یا طرح پرسشهایی درباره ماهیت هنر و قضاوت های آگاهانه درباره هنر. زیبایی شناسی را مطالعه پاسخ های فلسفی و روان شناسانه به هنر دانسته اند. حوزه ای از این علوم که به درک زیبایی و ارزش هنر می پردازد. شاخه ای از فلسفه و روان شناسی که درصدد درک تجارب و برداشت های هنری مان می‌باشد. از این رو زیبایی شناسی، اصطلاح به کار رفته برای واکنش های حسی و شناختی به هنر است (ویسلار[۴۸]،۲۰۰۴؛ ص۲۱۶).

۲- ارتباط با طبیعت: برای درک طبیعت و پرورش حواس دانش آموزان باید به حکمت آفرینش توجه داشت که چگونه عناصر گوناگون در کنار هم قرار گرفته و برای بقای همدیگر می کوشند. طبیعت علاوه براینکه در هنر الهام بخش ماست در کسب سایر مهارت های زندگی همچون دوستی، عشق، امید، خلاقیت و نو آوری نیز می‌تواند معلم خوبی برای ما باشد. تعادلی که در عناصر طبیعت وجود دارد و توازن و هماهنگی بین آن ها می‌تواند به عنوان الگویی برای زندگی مطرح شود.

ایجاد انگیزه، پرورش حواس، استعداد و تخیل در طبیعت، سلامت و بهداشت روانی و آموزش را تضمین می‌کند و تأثیرگذار در یادگیری درس هنر و سایر دروس می‌باشد. توصیف و تفسیر طبیعت، توجه به زیبایی طبیعت، تقویت حس زیبادوستی، و یافتن استدلال های علمی و منطقی از ارکان مورد توجه در این بحث می‌باشد(محمدپور، نیکان پور:۱۳۲۸۲؛ ص ۲۴-۲۲).

۳- آشنایی با تاریخ هنر: یعنی کسب دانش درباره نقش هنرمندان و فرهنگ و جامعه در آثارهنری، یا آگاهی از نقش هنر در فرهنگ گذشته و معاصر. از طریق تاریخ هنری، دانش آموزان ‌به این درک نایل می‌آیند که تمام اَشکال هنری، بعد ضروری فرهنگ هستند و اینکه تمام فرهنگ ها، هنر را رهنمون هستند حال، در پاسخ به اینکه چرا باید تاریخ هنر را مطالعه کرد، می توان گفت: هنگامی که دانش آموزان تاریخ هنری را مطالعه می‌کنند، آن ها ارزش و نقش بی همتای فرهنگ شان رامی آموزند به عبارتی دیگر، تاریخ هنری« چه کسی، چه چیز، چه وقت، کجا، و چرا[۴۹] » را به ما می‌گوید(گانتر[۵۰]، ۲۰۰؛ ص۹۵).

تاریخ هنری به نقشی که هنر و هنرمند در توسعه میراث فرهنگی جهان و جامعه معاصر ایفا کرده‌اند، می پردازد. از راه بررسی آثار هنری، دانش آموزان پذیرش تفاوت ها و شباهت های موجود میان مردم در زمانها، فرهنگ‌ها، مذاهب، و قومیت های مختلف را درک می‌کنند. آموختن درباره هنرمندان خاص و آثارشان، دوره زمانی شان، ممکن است برای برخی از دروس مناسب به نظر آید. اما هدف اصلی، درک اهمیت هنر و هنرمند در پیشرفت بشری گذشته و حال است(فینسترا وگویدموند[۵۱]، ۲۰۰۶؛ ص۷).

۴- تولید محصول هنری: یعنی ایجاد و خلق آثار هنری، یا ساخت آثار هنری. به منظور کسب رضایت از خلق هنر، دانش آموزان از راه تولید آثار هنری، آموزه هایی را درباره فرایند هنری می آموزند و از این روی می‌توانند در سطحی مطلوب تر، آثار و کوشش های سایر هنرمندان را پاس بدارند. مادامی که تمامی دانش آموزان، عملاً هنرمند نخواهند شد، اما همه آن ها ساکنان دنیای هنر خواهند بود و از تجارب تولید هنری شان در سطح مدارس بهره مند خواهند شد. اِمپوه معتقد است که آثار هنری خلق شده در هر دوره ای، تبیینی از تمدن را ثبت و ضبط کرده‌اند. از این رو می توان گفت که تولید هنری نقشی اساسی و اولیه در فهم هنر دارد(اِمپوه[۵۲]، ۲۰۰۲؛ ص۲۹).

۵- نقد هنری: یعنی واکنش و قضاوت درباره ویژگی‌های موجود در اَشکال و آثار هنری، یا تفسیر و تحلیل هنر. به باور فیسترا و گویدموند نقد هنری، شکلی از سواد تجسمی[۵۳] است که طی آن دانش آموز درباره اشکال هنری به مشاهده، توصیف، تحلیل، تفسیر و قضاوت می پردازد. تحلیل مکتوب[۵۴] از سوی منتقدان مشهور، به اندازه آثار هنری ارزشمند فرهنگی، می‌تواند در حوزه مطالعه انتقادی هنر مؤثر واقع گردد(فینسترا وگویدموند، ۲۰۰۶؛ ص۴۱).

دابس(به نقل از اسکاپل[۵۵]، ۲۰۰۶ : ص۱۵) اظهار می‌دارد، « نقد هنری، توانایی درک و پذیرش هنر، نقش آن در جامعه را ارتقاء می‌دهد. اساساً نقد هنری، ارتباطی است بین مخاطب و اثر هنری. مخاطب یک اثر هنری به طرح پرسش هایی پیرامون این که آن چیست، به چه منظور است، و چه ارزشی دارد، می پردازد.»

اصول حاکم بر برنامه درسی هنردوره ابتدایی

مهرمحمدی (۱۳۹۰) اصول برنامه درسی هنردر دوره ابتدایی رابه شرح ذیل بیان ‌کرده‌است.

  1. برخورداری درس هنر از جایگاهی مستقل و تعریف شده

درس هنر، یکی از مواد آموزشی درجدول مواد درسی دوره ابتدایی است و دو ساعت در هفته به آن اختصاص یافته است. معلم به تناسب شرایط کلاس و مدرسه خود، برنامه این ساعت ها را تنظیم می‌کند.

  1. جامعیت محتوایی

درس هنر از تنوع رشته‌های هنری برخوردار است. در این درس رشته‌های نقّاشی، کاردستی، تربیت شنوایی، قصّه و نمایش درکنار هم قرارگرفته اند. این رشته ها درحین این که از یکدیگرمتمایز ومتفاوت هستند، و مبانی خاص و کارکردهای منحصربه فردی دارند ولی همه ی جلوه های هم سنخ و جوشیده از ژرفای احساس و اندیشه اند و زیبایی ویژگی مشترک همه آن هاست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...