بیسواس[۷۶] و دینر(۲۰۰۰؛ به نقل از مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴) اعتقاد دارند شادمانی ذهنی پدیده­ای است که شامل مقوله­ های گسترده ­ای از قبیل پاسخ­های هیجانی، حوزه ­های رضایت و قضاوت‌های کلی از زندگی می­ شود. شادمانی ذهنی سه مؤلفه­ی مهم می ­تواند به نوبت به تقسیمات فرعی تجربه شوند. رضایت کلی می ­تواند به رضایت از حوزه ­های گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج، دوستان و غیره تقسیم شود و هر کدام از این حوزه ها را ‌می‌توان به جنبه­ های[۷۷] ریزتر تقسیم نمود. عاطفه­­ی خویشاوندان می ­تواند به هیجانات ویژه­ای از قبیل لذت، محبت، غرور و خرسندی تقسیم شود و بالاخره عاطفه­ی ناخوشایند می ­تواند به هیجانات و خلقیات ویژه­ای از قبیل شرم، گناه، غمگینی، خشم و اضطراب مجزا شود. هر یک از این تقسیمات می ­تواند به تقسیمات فرعی­تری نیز بیانجامد. مثلاً یک پژوهشگر ممکن است رضایت از زندگی را مطالعه کند، دیگری ممکن است موضوع جزئی­تر رضایت از زناشویی را بررسی کند.

۲-۲۰- نظریه­ های شادمانی

۱-­ دیدگاه روانشناختی: از دیدگاه روانشناسان، شادی یک هیجان ناپایدار است و می ­تواند برای چند ثانیه، چند دقیقه و چند ساعت ادامه داشته باشد. حال اگر احساس شادی بیش از چند ساعت ادامه یابد و برای مدت­ها نیز پایدار بماند در این صورت به آن احساس خوشبختی یا شادکامی می­گویند.

یکی از نظریه­ های شادکامی از دیدگاه روانشناسی «نظریه سطح انطباق[۷۸]» نام دارد.بر اساس این نظریه احساس شادکامی هر فرد با مقایسه اوضاع و احوال و شرایط فرد بهبود پیدا می­ کند به همان نسبت معیار شادکامی فرد نیز بالاتر می­رود. به هر حال هر یک از ما احساس شادکامی را با کلمات خاصی تعریف می­کنیم که هر چند معنای این کلمات برای همه ما قابل فهم و درک است، ولی همه افراد نمی ­توانند تعریف کاملاً مشابهی برای احساس شادکامی ارائه دهند. هر یک از ما در ارائه تعریفی برای شادکامی و تعقیب آن یک هدف نهایی را دنبال می­کنیم و تصمیمات اساسی و مهم زندگی خود را بر اساس آنچه که فکر می­کنیم ما را خوشبخت­تر و شادکام­تر خواهد کرد، انجام می­دهیم(مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴).

از دیدگاه روانشناسی شادکامی در سطح فردی مورد توجه است. شادکامی به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی فرد تصور می­ شود، یعنی میزان شادکامی هر فرد بستگی به ویژگی­های فرد دارد که دیدش نسبت به زندگی چگونه باشد. عقاید انسان بی حوصله و طمع کار درک می­ کند. لازم به ذکر است که این نظریه سطح فردی به نتایجی دست یافت که بر پایه تحلیل و مطالعه­های طولی و آزمایشی به دست آمده است که عبارت­اند از: ۱- شادکامی در یک مدت کوتاه کاملاً ثابت است و در مدت طولانی دوامی ندارد. ۲- شادکامی به شانس یا سودمندی بستگی ندارد. ۳- شادکامی تنها به عوامل درونی بستگی ندارد و عوامل خارجی یا محیطی نیز در میزان شادکامی نقش دارند. به عبارت دیگر، اساس وراثت در شناخت شادکامی نقش کمی را بر عهده دارد و عوامل روان­شناسی فقط قسمتی از این تفاوت­ها را نشان می­دخد. یکی از عواملی که موجب شادکامی در فرد می­ شود درک فرد از خویشتن ‌می‌باشد. هنگامی که یک فرد به هستی درونی خویش پی می­برد و بر توانایی‌های خود واقف می­ شود می ­تواند بر مشکلاتش چیره شود و شرایط زندگی خود را با اتکا بر توانایی­هایش توسعه می­دهد. زیرا هنگامی که انسان­ها با مشکلی مواجه می­شوند نمی ­توانند بی تفاوت از آن بگذرند و سعی ‌می‌کنند مشکلات خود را با توجه به امکانات موجودی که دارند مدتفع سازند (به نقل از آریایی مقدم، ۱۳۸۲). در زیر به مطالعات برخی روانشناسان که شادکامی را از سلامتی، جوانی، نیرو و دیگر شرایط زندگی مستقل می­دانند، می­پردازیم.

بریکمن[۷۹] (۱۹۸۷؛ به نقل از آریایی مقدم، ۱۳۸۲) در مصاحبه با گروهی از افراد که در قرعه کشی مبلغ قابل توجهی پول برنده شده بودند و گروهی که به هیچ عنوان پولی را به دست نیاورده بودند ‌در مورد احساس خوشبختی در شش ماه قبل و بعد از قرعه کشی ‌به این نتیجه رسید که این افراد (گروهی که در قرعه کشی پول زیادی به دست آورده­اند) در مقایسه با گروه دیگر در گذشته، حال، شش ماه آینده احساس شادکامی و خوشبختی را تجربه نکردند و در بعضی از جنبه­ ها وضعیت زندگی آنان بدتر از افرادی بوده که پول زیادی را به دست نیاورده بودند. این افراد از فعالیت­های روزمره زندگی خود کمتر لذت می­برند و بعد از چنین تغییر مهمی در زندگی خود نیز لذت­های ساده برای آنان اهمیتی نداشت.

فریدمن[۸۰] (۱۹۷۸؛ به نقل از ساعتچی، ۱۳۷۷) از گروه زیادی از مردم درخواست کرد تا شادکامی را تعریف کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که حدود نیمی از گروه نمونه مورد تحقیق وی شادکامی را بر اساس امکان دسترسی به تفریحات، فعالیت­های هیجان­آور و اوقات خوش تعریف کردند و به نظر آنان شادکامی یعنی وقتی زندگی مملو از فعالیت­های لذت­بخش است. نیم دیگری از گروه در مطالعه، شادکامی را بر اساس عواملی نظیر قناعت، خرسندی، رضایت و رهایی از انواع نگرانی­ها تعریف کردند. به نظر آن­ها آرامش درونی یا حالت درونی آرام شامل آرامش خاطر یعنی خوشبختی و شادکامی است. در این تحقیق مشخص شد که گروهی از مردم نسبت به فعالیت­های لذت بخش و گروهی دیگر نسبت به برخورداری از آرامش خاطر تأکید ‌می‌کنند. اما تفاوت این دو گروه از مردم در تأکیدی است که نسبت به هر عامل داشته اند. در ادامه باید افزود که تقریباً هر شخصی تشخیص می­دهد که اوقات خوش و آرامش خاطر جزء پایه­ های خوشبختی است و تفاوت مردم با یکدیگر در تأکیدی است که نسبت ‌به این عوامل داشته اند.

۲-­ دیدگاه جامعه شناختی: یکی از اهداف اصلی جامعه قرن بیستم تعقیب شادکامی و متداول ساختن آن در بین جامعه است. به طور منحصر به فرد مردم سعی ‌می‌کنند شیوه ­های زندگی شان را چنان شکل بدهند تا بتوانند به نحو احسن از آن لذت ببرند. از لحاظ سیاسی حمایت­های فراوانی در این زمینه صورت گرفته است که هدف اصلی آن افزایش شادکامی برای همه اعضای جامعه ‌می‌باشد و نیز این اعتقاد عمیقاً وجود دارد که ما می­توانیم نسبت به وضعیتی که در ان هستیم خوشحال تر زندگی کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...