امروزه فرضیه جدیدی که ‌در مورد منشاء سبب شناختی آسیب در ام اس ارائه شده است به نارسایی سیاهرگی مغزی نخاعی اشاره دارد. در ایران نیز تخمین زده شده است که حداقل بیست هزار نفر ‌به این بیماری مبتلا باشند. ادبیات تجربی به میزان بالای افسردگی و پریشانی، بهزیستی فاعلی و کیفیت زندگی پایین، و مشکلات روان شناختی رابطه ای دو سویه وجود داشته باشد. حوزه ای در روان شناسی سلامت به نام ایمنی شناسی روانی- عصبی ‌به این موضوع می پردازد که چگونه عوامل روان شناختی، دستگاه ایمنی را تغییر داده و سرانجام خطر ابتلا به بیماری را افزایش می‌دهد.به دلیل این آسیب شناسی روانی، فراهم کردن مراقبت های سلامت روان برای بیمارانی که ترکیبی از بیماری پزشکی – عصبی و روان پزشکی دارند چالش ویژه ای را پیش می کشدکه به نقش و روابط اجتماعی در این بیماران اشاره دارد. (جوانمرد،۱۳۸۹)

این بیماری مختص اعصاب مرکزی بوده ( مغز و نخاع ) و ایجاد لکه های سفید یا ‌پلاک‌های متعددی در مغز می‌کند. پلاکها گویای سفت شدگی غلافهای سلولهای (میلین ها) عصبی مغز می‌باشند, که این سفت یا سخت شدگی جلوگیری از انتشار جریان الکترو شیمیایی رشته‌های عصبی و اختلال در حرکات می شود. در نتیجه فرمانی که از مغز صادر می شود براحتی به اعضاء و ماهیچه ها نمی رسد و کار براحتی انجام نمی شود. مغز فرمانده, کل بدن بوده و در جایگاه رفیعی قرار دارد. شخص باید دقیقا این اندام مهم و حیاتی را بشناسد و حداکثر مراقبت را از این اندام مهم بنماید. زیرا هر عضوی از بدن کار خاصی را انجام می‌دهد و تغذیه خاصی را نیز دارد. مسئله مهم و حیاتی این که کلیه اندام‌های انسان تحت نظارت و کنترل این عضو مهم یعنی مغز می‌باشد و کوچک‌ترین عصبیت ها و نگرانی های بی مورد در این عضو اثر مخربی داشته و کار کرد این اندام را مختل خواهد کرد.(کالات،ترجمه بیابانگردواحمد علی پور،۱۳۷۵)

تصلب متعدد (تصلب منتشر) بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که طی آن نواحی کوچک و پراکنده ای از بافت مغز و مغز تیره دچار استحاله می‌شوند. غلاف این تارها از بین می رود و توانایی انتقال تحریکات عصبی را از دست می‌دهد.این امر به ایجاد بافت پس از یک عفونت ویروسی مثلا فلج کودکان شباهت دارد، اما هیچ گونه شواهدی دال بر وجود عفونت یا هر گونه علت دیگر مشاهده نمی شود. نشانه های بیماری بر حسب موضع نواحی تصلب پدیدار می‌گردند و ‌بنابرین‏ می‌توانند با علامت های هر گونه اختلال دیگر در دستگاه اعصاب همانند باشند. تصلب متعدد، نوعی اختلال ادواری است. نشانه ها پدید می‌آیند و از میان می‌روند و در بین دوره های بروز بیماری، ممکن است بیمار تا چند ماه یا چند سال کاملا تندرست باشد.(دکتر معظمی،۱۳۹۳)

در نتیجه، انواع شیوه های درمان با ادعای آثار شگفت انگیز عرضه شده اند؛ لیکن در زمان حاضر، ارزش قطعی هیچ کدام از آن ها اثبات نگشته است. تصلب متعدد (ام اس) که بیماری حاد و اغلب ناتوان کننده دستگاه عصبی مرکزی است، بیشتر اوقات افرادی را مبتلا می‌سازد که در سنین بین ۲۰ تا ۴۰ سالگی به سر می‌برند. ویژگی بیماری یاد شده عبارت از تخریب تدریجی غلاف های میلین که رشته‌های عصبی را مجزا ساخته و ‌به این ترتیب قدرت انتقال تکانه ها (امواج عصبی) را از اعصاب سلب می نمایند.(مقالات فارسی لینکستان،ترجمه وتدوین امیردیوانی،۱۳۹۰)

ام اس درمواردشدیدوپیشرفته می تواندباعث دمانس شود.احتمالاویروس قبل از سن پانزده سالگی ‌وارد بدن می شودوپس ازطی یک دوره کمون چند ساله شروع به تکثیرمی نماید .باتکثیر ویروس ،دستگاه ایمنی بدن شروع به ساخت پادتن می‌کند،ولی ازآنجاکه قسمت خارجی ویروس ،تغییر شکل می‌دهد،پادتن به ویروس صدمه ای نمی زند.این پادتن اشتباها غلاف میلین رشته‌های عصبی دردستگاه عصبی مرکزی راموردتهاجم قرارداده،باعث ازبین رفتن آن(دمیلینیزاسیون)می‌گردد.‌به این ترتیب درطول زمان حملات مکررازبین رفتن غلاف میلین درقسمت های مختلف دستگاه عصبی مرکزی،به خصوص دراطراف بطن های طرفی،عصب بینایی،مخچه،ساقه مغزونخاع اتفاق می افتد.اغلب مدتی پس ازهرحمله به تدریج باساخته شدن مجددغلاف میلین علایم بهبودپیدامی کنند،ولی اگرتواترحملات زیادباشدآثارباقی مانده ازحملات قبلی روی هم جمع شده،بیمار راناتوان می‌کنند.درمواردشدیدکه قسمت عمده ای ازماده سفیدمغز دچار دمیلینیزاسیون شود،دمانس اختلالات روانی بروز می کند.(معظمی،١۳٩۳)

۲-۱۲ تاریخچه پزشکی ام اس

عصب شناس فرانسوی، ژان مارتین شارکو۱ )۱۸۹۳-۱۸۲۵(اولین فردی بود که در سال ۱۸۶۸ به تصلب (عصبی) متعدد به عنوان یک بیماری مجزا پی برد. . شارکو به مدد گزارش‌های پیشین و با اضافه کردن

۱- Jean-Martin Charcot

مشاهدات آسیب شناختی و بالینی خود نام این بیماری را “sclerose en plaques” گذاشت. علائم سه گانه این بیماری که اکنون به نام سه گانه ۱ شارکو شناخته می‌شوند عبارتند از جنبش غیر ارادی کره چشم، رعشه هدفمند، و گفتار تلگرافی (گفتار مقطع)می‌باشند، اگرچه این علائم مختص بیماری ام‌اس نمی‌باشند. شارکو همچنین متوجه تغییرات شناختی در بیماران خود شد که موجب به وجود آمدن “ضعف چشمگیر حافظه” و “کاهش قدرت ادراک” در آن ها شده بود.قبل از شارکو، رابرت کارسول (۱۸۵۷-۱۷۹۳) که استاد انگلیسی آسیب‌شناسی بود، و ژان کروویلهر (۱۸۷۳-۱۷۹۱)، که استاد فرانسوی آناتومی آسیب شناختی بود، بسیاری از جزئیات بالینی این بیماری را تشریح کرده و به تصویر در آورده بودند، اما نتوانسه بودند آن را به عنوان یک بیماری مجزا تشخیص دهند. بویژه، کارسول آسیب‌هایی که شناسایی کرده بود را “ضایعه ویژه ستون فقرات به همراه تحلیل بافت” نامید. در سال ۱۸۶۳ آسیب شناس سوئیسی جورج ادوارد رینفلیش۱(۱۹۰۸-۱۸۳۶) با بهره گرفتن از میکرواسکوپ متوجه شد که ضایعات التهابی در اطراف رگ‌های خونی پخش می‌شدند. در قرن ۲۰ نظریه هایی در خصوص علت و بیماری زایی این بیماری ارائه شد و درمان‌های مؤثر این بیماری در دهه ۱۹۹۰ کشف شدند.(لمن سی بروک،۲۰۰۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...