۲-۷-۲ حیطه دوم :

خود گردانی و عملکرد مختل[۷۲] : خودگردانی یعنی توانایی فرد برای جداشدن از خانواده و عملکرد مستقل، این توانایی در مقایسه با افراد هم سن و سال نسنجیده می شود. بیمارانی که طرحواره هایشان در این حیطه قرار دارد از خودشان و محیط اطرافشان، انتظاراتی دارند که در توانایی آن ها برای تفکیک خود از نماد والدین [۷۳]و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد می‌کنند والدین این بیماران برای آن ها هر کاری انجام می داده و به شدت از آن ها حمایت می کرده‌اند و گاهی به عکس، به ندرت از آن ها مراقبت یا نگهداری می نموده اند. افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حیطه خود گردانی می شود در نتیجه این بیماران نمی توانند هویت مستقلی ‌در مورد خودشان به دست بیاورند آن نمی توانند برای خودشان اهداف مشخص در نظر بگیرند و در مهارت های مورد نیاز تبحر پیدا کنند. لذا از نظر کارایی و کفایت در دوران بزرگسالی ، مثل یک کودک کم و سن وسال عمل می‌کنند از جمله طرحواره های این حیطه عبارتند از: وابستگی/ بی کفایت، آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری، خود تحول نیافته/ بهم ریخته و گرفتار.

۲-۷-۲-۱ طرحواره ی وابستگی / بی کفایتی[۷۴] :

اعتماد به اینکه فرد نمی تواند مسئولیت ها روزمره را (مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب ، از عهده ی تکالیف جدید بر آمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت ، اغلب به صورت درماندگی افراطی و حالت انفعالی ظاهر می شود.

۲-۷-۲-۲ طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری[۷۵] :

ترس افراطی از اینکه فاجعه ای نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و اینکه خود فرد نمی تواند از آن جلوگیری کند. این افراد از چنین فجایعی می ترسند : ۱- پزشکی( مانند بروز حملات قلبی، ابتلا به بیماری ایدز). ۲- هیجانی( مانند دیوانه شدن، از دست دادن کنترل). ۳- محیطی (مانند وقوع تصادف ها، جنایت ها و بلایای طبیعی).

۲-۷-۲-۳ خود تحول نیافته/ گرفتار[۷۶] :

ارتباط عاطفی شدید و نزدیک بیش از حد با یک یا چند نفر از افراد مهم زندگی اغلب والدین، به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی مشاهده می شود این بیماران سخت معتقدند که حداقل یکی از افراد این رابطه نمی توانند بدون دیگری به زندگی ادامه دهد یا شاد باشد. این طرحواره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی، غرق در شخصیت طرف مقابل شدن، فقدان هویت و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز می‌کند.

۲-۷-۲-۴ طرحواره شکست [۷۷]:

باور به اینکه فرد شکست خورده است و یا در آینده شکست خواهد خورد و اینکه شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حیطه های پیشرفت (مثل تحصیل، شغل، ورزش و ……) غالبا احساس بی کفایتی می‌کند. اغلب شامل این باور است که شخصی، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران موفقیت کمتری دارد.

۲-۷-۳ حیطه سوم :

حدود مرزهای مختل[۷۸] : بیمارانی که این طرحواره هایشان در این حیطه قرار دارد، محدودیت های درونی شان در خصوص احترام متقابل و خویشتن پذیری به اندازه کافی رشد نکرده است. آن ها ممکن است در خصوص احترام به حقوق دیگران و همکاری، متعهد بودن یا دستیابی به اهداف بلند مرتبه مشکل داشته باشد. علاوه بر این چنین بیمارانی اغلب خودخواه، لوس، بی مسئولیت، خود شیفته به نظر می‌رسند آن ها معمولا در خانواده هایی بزرگ شده اند که خیلی سهل انگار و بیش از حد مهربان بوده اند. این بیماران در دوران کودکی ملاحظه دیگران را نمی کرده و خویشتن دار نبوده اند. در نتیجه در بزرگسالی توانایی مهار تکانه های خود را ندارند و نمی توانند ارضاء نیازهای آنی خود را به خاطر دست یابی به منافع آتی به تأخیر بیاندازند. طرحواره های این حیطه عبارتند از: استحقاق بزرگ منشی خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی می‌باشد.

۲-۷-۳-۱ طرحواره های استحقاق/ بزرگ منشی[۷۹] :

فردی که چنین طرحواره ای دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سر و گردن بالاتر است حقوق ویژه ای برای خودش قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی هنجار هستند ندارند. اغلب بر این نکته پافشاری می‌کند که دیگران باید ایجاد فاصله ی هر آنچه را که او می‌خواهد برایشان فراهم کنند. بدون توجه به اینکه آیا درخواست او منطقی است ، چه چیزی از نظر دیگران معقول است و یا اینکه چه هزینه ای در بر دارد چنین افرادی برای اینکه بتوانند تمایلات خود را ارضا کند بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آن ها به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی می آورد.

۲-۷-۳-۲ طرحواره ی خویشتن داری/ خود انضباط ناکافی[۸۰] :

این بیماران مشکل مستمر در خویشتن داری مناسب و تحمل نکردن ناکامی های در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجان ها و تکانه ها دارند. در شکل های خفیف تر آن بیمار به شدت از ناراحتی اجتناب می‌کند خودی که چنین طرحواره ای دارد، درد را نمی توان تحمل کند، از مسئولیت پذیری گریزان است، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می‌کند و زیاد به خودش سخت نمی گیرد. این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود.

۲-۷-۴ حیطه چهارم:

هدایت شدن توسط دیگران (اطاعت) [۸۱]: بیمارانی که طرحواره هایشان در این حیطه قرار دارد به جای رسیدگی به نیاز های خود بر مبنای ارضاء نیازهای دیگران هستند. آغاز این کارها را برای رسیدن به تأیید ، تداوم رابطه هیجانی یا اجتناب از انتقام انجام می‌دهند. آن ها در دوران کودکی، آزاد نبوده اند تا تمایلات طبیعی خودشان پیروی کنند و در بزرگسالی به جای اینکه از درون جهت دهی شوند از محیط بیرونی تاثیر می‌پذیرند و از خواسته های دیگران تبعیت می‌کنند. ریشه تحولی طرحواره های این حیطه، مبتنی بر پذیرش مشروط بوده است و در اکثر این خانواده ها، والدین به جای توجه به اهمیت قائل شدن به نیازهای شخصی به فرد کودک، بیشتر نیازهای هیجانی یا منزلت اجتماعی خود را مهم می‌داند طرحواره های این حیطه عبارتند از: فداکردن، خود قربانی کردن، تأیید جویی/ جلب توجه.

۲-۷-۴-۱ طرحواره ی فداکردن (ایثار[۸۲]) :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...