سایت دانلود پایان نامه: دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با روابط ... |
۳- فشار ایالات متحده در مورد عدم همکاری کشورها با ایران در زمینه انرژی اتمی کشور مستقل و بزرگ چین را نیز شامل گردیده است. در جریان دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران از پکن در سپتامبر ۱۹۹۲، موافقتنامه ساخت دو راکتور آب سبک به توان ۳۰۰ مگاوات در بوشهر منعقد شد. اما متعاقباً بر اساس فشارهای آمریکا ، چین وادار گردید تا این معامله را فسخ کند.
ایران در نوامبر ۱۹۹۶ به آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاع داد که در نظر است کارشناسان چینی در مرکز پژوهشهای اتمی اصفهان دستگاه تبدیل اکسید اورانیوم (U3O8 ) به هگزافلوراید اورانیوم (۶ UF ) را بسازند که مادهای گاز مانند بوده و در شیوه سانتریفیوژی غنی سازی اورانیوم بکار گرفته میشود. لکن یک سال بعد طرف چینی تحت فشار ایالات متحده این معامله را نیز لغو کرد. (خلوپکوف، آنتون، ۲۰۰۱)
در ادامه این فشارها ، دولت آمریکا در ژوئن ۲۰۰۶ دارائی های چهار شرکت چینی و یک شرکت آمریکایی را به اتهام آنچه که کمک به ارتقای موشک های ایرانی نامیده، توقیف کرد. خزانه داری آمریکا اعلام کرد: شرکت های مذکور، برای ایران قطعات موشک و تکنولوژی تامین کرده اند که استفاده نظامی دارد. شرکت های، «آلیت تکنالوژی»، «دفتر اقتصادی و بازرگانی لیمت»، «تعاونی ملی صادرات - واردات دستگاههای دقیق»، «تعاونی صنعتی دیوار بزرگ چین» و از ایالت کالیفرنیای آمریکا شرکت «هوا فضای GW» شرکتهایی بوده اند که اموال آنها توسط خزانه داری آمریکا توقیف شده است. این اقدام در حالی صورت گرفته که آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران و هوجین تائو، رئیس جمهور چین قرار بود روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۵ در شانگهای چین با یکدیگر دیدار کرده و در خصوص مشوق های ارائه شده کشورهای اروپایی به ایران که به منظور ترغیب این کشور برای تعلیق فعالیت های هسته ای ارائه شده بحث و گفت و گو کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به نظر می رسد این اقدام دولت آمریکا برای توقیف دارایی های شرکت های چینی به علت عدم حمایت چین از مواضع خصمانه آمریکا علیه فعالیت های هسته ای ایران بوده است. پیشتر در همین رابطه به گزارش ژوئن ۲۰۰۶ روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز اشاره گردید.
شرکت تعاونی صنعتی دیوار بزرگ چین، با انتقاد شدید از اقدام اخیر خزانهداری آمریکا برای توقیف اموال چهار شرکت چینی به اتهام آنچه که آمریکا آن را کمک به ارتقای موشکهای ایرانی نامیده بود اظهارات آمریکا را بی پایه و اساس دانست و همکاری موشکی با ایران را تکذیب کرد. (خبرگزاری شین هوا، ۱۳/۶/۲۰۰۷)
این شرکت در بیانیه ای اقدام خزانه داری آمریکا برای توقیف داراییهای این شرکت را نادرست خوانده و بر این موضوع تأکید کرده که این شرکت هیچ کمکی به هیچ کشوری در برنامههای تکثیر سلاح های کشتار جمعی نکرده است. در ادامه بیانیه با تاکید بر اینکه فعالیتهای این شرکت در راستای استفاده صلح آمیز از تکنولوژی فضایی است گفته شده: شرکت تعاونی صنعتی دیوار بزرگ چین به کلیه قوانین و مقررات بینالمللی پایبند است. این شرکت چینی در بیانیه خود همچنین با غیر منطقی دانستن اقدام اخیر آمریکا به این موضوع اشاره کرده که هدف واقعی آمریکا از چنین اقدامی برای همه شناخته شده است. در ادامه این بیانیه این شرکت خواستار رفع تحریم از شرکت تعاونی صنعتی دیوار بزرگ چین و شرکتهای دیگر شده و همچنین خواستار دریافت غرامت از آمریکا شده است. (پیشین)
چین که یکی از کشورهای تازه وارد به عرصه تکنولوژی فضایی است به خاطر خدمات ارزان، مشتریان فراوانی دارد و همین موضوع سبب حسادت آمریکا به توان بالای شرکت های چینی در جلب مشتریان جهانی شده است.
کارشناسان چینی گفته اند: شرکت های فعال در زمینه تکنولوژی فضایی به دلیل اقدامات مداخله جویانه آمریکا دچار مشکلاتی هستند. در همین خصوص خبرگزاری شین هوا به نقل از یک کارشناس آورده است: افرادی در آمریکا از مشاهده وجود یک بخش فضایی قدرتمند در چین خوشحال نیستند. (پیشین)
وزارت خارجه چین نیز اقدام آمریکا برای تحریم چهار شرکت چینی مظنون به همکاری با ایران در برنامه تسلیحاتی را غیر مسئولانه و بدون استناد دانست. (پیشین)
۴- تقریباً تمام کشورهای قادر به صادرات تجهیزات و فنآوریهای اتمی از دهه ۱۹۹۰ تاکنون، زیر فشار ایالات متحده از همکاری با ایران در زمینه انرژی اتمی صرفنظر کردند. بنا به گزارشها در اوایل دهه ۱۹۹۰ ، ایالات متحده از دولت آلمان درخواست کرده بود اجازه فروش قطعات بلوک پنجم نیروگاه ”نورد“ در گریسفالد (با راکتور و.و.ا.ار ۴۴۰) را به ایران ندهد، این نیروگاه کاملاً ساخته شده بود ولی عملیات راهاندازی و تنظیم دستگاه های آن پس از اتحاد آلمان متوقف شده بود.
در همان دوران هم، ایالات متحده به دولت جمهوری چک مراجعه و درخواست کرده بود اجازه فروش قطعات یدکی به ایران توسط کمپانی ”اشکودا“ را ندهد. (خلوپکوف، آنتون، ۲۰۰۱)
همچنین برای ساخت نیروگاه بوشهر در ابتدا قرار بود نمایندگان کشورهای اوکراین و چک در تکمیل بلوک اول نیروگاه مشارکت نمایند. مؤسسه ”توربو اتم“ (واقع در شهر خارکف- اوکراین) باید توربین بخار را تحویل میداد لکن اوکراین در جریان دیدار ۶ مارس ۱۹۹۸ مادلن آلبرایت وزیر امور خارجه ایالات متحده از کییف، در ازای حمایت واشنگتن از عضویت آن کشور در رژیم کنترل فنآوریهای موشکی و قول افزایش میزان کمک به بخش انرژی اوکراین و در وهله اول به خارکف، از تحویل توربین به ایران صرفنظر کرد. به ارزیابی طرف اوکراینی، ضرر مستقیم مؤسسه به ۱/۵ میلیون دلار بالغ شد. این مبلغ برای طراحی توربین هزینه شده بود. در مجموع ”توربو اتم“ در رابطه با عدم شرکت در پروژه بوشهر قریب به ۴۰ میلیون دلار پول دریافت نکرد. (پیشین)
کمپانی ”zvvz Milevsko“ در جمهوری چک نیز باید تجهیزات تهویه و کولر نیروگاه بوشهر را تحویل میداد. دولت چک در مارس ۲۰۰۰ در آستانه دیدار مادلن آلبرایت از پراگ، اجرای این معامله را ممنوع کرد. قانون مربوطه توسط پارلمان چک تصویب شد. منفعت از دست رفته کمپانی بیش از ۵ میلیون دلار بود. (پیشین)
۵- این محدودیتها، شرکتهای آمریکایی را نیز شامل می شود. بعنوان مثال، وزارت بازرگانی ایالات متحده در ژوئن ۱۹۹۷ کمپانی ”Dell“ را در مورد صادرات غیرقانونی تجهیزات رایانهای به ایران طی ماه های مارس تا ژوئن ۱۹۹۲ مقصر شناخته و آن را به پرداخت جریمه به مبلغ ۵۰ هزار دلار محکوم کرد. بنا به اطلاع این کامپیوترها در تجهیز مرکز اتمی اصفهان مورد استفاده قرار گرفته است (مطابق با قوانین صادراتی ایالات متحده، صدور آنها به روسیه نیز ممنوع است).
حدود یک سال بعد وزارت بازرگانی ایالات متحده کمپانی ”گیت وی ۲۰۰۰“ را بخاطر ۸۷ مورد نقض قوانین صادراتی، منجمله صادرات غیرقانونی کامپیوتر به لیبی و ایران به پرداخت ۴۲۰ هزار دلار جریمه محکوم کرد. (پیشین)
در ادامه این فشارها، دولت آمریکا در ژوئن ۲۰۰۶ دارائی های یک شرکت آمریکایی از ایالت کالیفرنیا بنام «هوا فضای GW» به همراه چهار شرکت چینی را به اتهام آنچه که کمک به ارتقای موشک های ایرانی نامیده، توقیف کرد. خزانه داری آمریکا اعلام کرد: شرکتهای مذکور، برای ایران قطعات موشک و تکنولوژی تأمین کردهاند که استفاده نظامی دارد. (خبرگزاری بلومبرگ، ۱۳/۶/۲۰۰۶)
۳-۳-۶) فشار آمریکا و متحدانش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت:
پرونده ایران بیشترین کشاکش را تحت تأثیر فشار آمریکا و متحدانش طی سالیان گذشته در آژانس بین المللی انرژی اتمی داشته است. از سوی دیگر علاوه بر ایران، مقامات آژانس و اعضاء مستقل شورای حکام آژانس نیز در رابطه با برنامه مسالمت آمیز اتمی ایران تحت این فشار بودهاند.
۱- آژانس بین المللی انرژی اتمی هنگام کمک فنی به ایران فشار شدید ایالات متحده را احساس میکند. حق عضویت آمریکا برابر با ۲۵ درصد بودجه آژانس بوده و همچنین ۳۲ درصد از بودجه صندوق داوطلبانه کمک فنی و همکاری ( ۲۵/۱۸ میلیون دلار) توسط آن تأمین میشود. ایالات متحده سعی دارد پرداخت حق عضویت خود را با متوقف ساختن کمک فنی به ایران مشروط نماید. در سال ۱۹۹۹ کنگره ایالات متحده لایحهای در مورد کاهش پرداختهای آمریکا به صندوق کمک فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در میزان متناسب با کمک آن به ایران، در صورت ادامه واگذاری کمک فنی به ایران را تصویب کرد. این کاهش تا وقتی معمول خواهد بود که وزیر امور خارجه ایالات متحده به کمیتههای روابط بین المللی کنگره و سنا نامههایی ارائه دهد که این برنامه با اهداف عدم اشاعه و امنیت ایالات متحده مغایرت نداشته باشد. (خلوپکوف، آنتون، ۲۰۰۱)
شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تاریخ ۱/۱۲/۱۳۸۵ برای کمک به اجرای تحریمهای وضع شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل (بر اساس قطعنامه ۱۷۳۷)، قطع نیمی از کمکهای فنی به ایران را تصویب کرد. اعضای شورا تصمیم گرفتند تا ۲۲ پروژه از ۵۵ پروژه کمکهای فنی آژانس به ایران را معلق ساخته و در مورد برخی پروژههای دیگر نیز سطح همکاریها را کاهش دهند. در بیانیه صادره از سوی IAEA گفته شده: تصمیم شورای حکام با توجه به متن قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت در آذرماه گذشته که توقف اطلاعات و کمکهای فنی به تهران را خواستار شده بود اتخاذ شده است.
نماینده اسلوونی در آژانس و رئیس دورهای شورای حکام با دفاع از تصمیم اتخاذ شده توسط اعضای شورا، آن را «حرفهای» و «غیرسیاسی» و برای حصول اطمینان از عدم انحراف در برنامه هستهای ایران توصیف کرد.
علیاصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس در واکنش به تصمیم جدید شورای حکام درباره قطع کمکهای فنی به ایران گفت: برنامه غنیسازی اورانیوم در تأسیسات نطنز مطابق برنامه قبلی از سوی ایران دنبال خواهد شد. (خبرگزاری رویترز، ۱۹/۲/۲۰۰۷)
۲- بر اثر فشار و اعمال نفوذ ایالات متحده بر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و تصمیمات آن شورا و بدنبال گفتگوهای دیپلماتیک بین ایران و گروه تروئیکای اتحادیه اروپا، کلیه فعالیتهای اتمی ایران از سال ۲۰۰۳ به حالت تعلیق درآمد. لکن از آنجا که برگزاری گفتگوهای دیپلماتیک بین ایران و گروه تروئیکای اتحادیه اروپا برای وصول به راه حلی معقول به منظور رفع شبهات مربوط به انحراف ایران از برنامه مسالمت آمیز هسته ای و نیز آغاز مجدد فعالیتهای هستهای ایران بود ولی در عمل ، این مذاکرات هیچ ثمری به جز تعلیق فعالیتها برای ایران نداشت. لذا در اواسط سال ۲۰۰۵ ، فعالیتهای مذکور مجدداً راهاندازی گردید. قطعنامه های شورای حکام آژانس در قبال برنامه هستهای ایران از سال ۲۰۰۳ تا ارجاع به شورای امنیت عبارتند از : قطعنامههای ۱۲ سپتامبر۲۰۰۳، ۱۵ مارس ۲۰۰۴، ۲۱ مارس ۲۰۰۴، ۱۰ ژوئن ۲۰۰۴، ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۴، ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ و ۴ فوریه ۲۰۰۶. بدیهی است کلیه قطعنامه های مذکور با زورگویی، باج خواهی و تهدید اعضاء توسط ایالات متحده به تصویب رسیده اند. (بای، نادعلی، ۱۳۸۷، ص ۸۱)
آمریکا با حمایت برخی کشورهای اروپایی تلاشهای فراوانی برای ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل بعمل آورد که نهایتاً در اجلاس بهمن ماه ۱۳۸۴ (فوریه ۲۰۰۶) شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده شد و ماهیت آن از سطح حقوقی - فنی به سطحی سیاسی- امنیتی تغییر یافت. آن شورا در تاریخ ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ قطعنامه ۱۶۹۶ را برای تعلیق فعالیتهای غنی سازی اورانیوم ایران به تصویب رساند. لکن بدلیل ناکامی در اجراء قطعنامه فوق و مخالفت با حل و فصل موضوع از طریق دیپلماسی و مذاکرات مربوطه بین ایران و گروه تروئیکای اتحادیه اروپا، مجددأ با فشار و رایزنی های فراوان، در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶ با تصویب قطعنامه ۱۷۳۷ در شورای امنیت نسبت به برقراری برخی تحریمهای هستهای و موشکی علیه ایران اقدام نمود. رفتار ایران در ادامه فعالیتهای اتمی منجر به صدور قطعنامه شماره ۱۷۴۷ از سوی شورای امنیت در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ و تشدید تحریم ها و توسعه آن به اشخاص حقیقی و حقوقی و مؤسسات ذیربط در برنامه اتمی ایران و مسدود کردن دارایی آنها گردید. لکن ایران علاوه بر آنکه به تعلیق فعالیت های اتمی خود تن نداد بلکه با تشدید فعالیتهای اتمی و نصب سانتریفیوژهای بیشتر در تاسیسات نطنز و تزریق گاز هگزا فلوراید اورانیوم به آنها ، وارد مرحله غنی سازی اورانیوم در مقیاس صنعتی شد. این موضوع در تاریخ ۲۰/۱/۱۳۸۶ توسط رئیس جمهوری ایران بطور رسمی به اطلاع جامعه جهانی رسید و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز پس از بازدید از تأسیسات مذکور، این موضوع را مورد تائید قرار داد. متعاقباً قطعنامه ۱۸۰۳ در ۳ مارس ۲۰۰۸ صادر و حوزه های تحریم در قطعنامه های قبلی به اشخاص جدید گسترش یافته بود ولی تحریم جدیدی اعمال نشده بود. در ادامه تحریمها در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸ قطعنامه ۱۸۳۵ و بعد از آن نیز قطعنامه ۱۸۸۷ در سال ۲۰۰۹ به تصویب شورای امنیت رسید و آخرین قطعنامه تحریمی به شماره ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ به تصویب رسید که تشکیل کمیته نظارت بر اجرای قطعنامه یکی از مهمترین تفاوتهای این قطعنامه با موارد قبلی می باشد. همچنین کشورهای جهان از فروش هوپیمای جنگی به ایران منع شده اند و از ایران خواسته شده به فعالیتهای موشکی بالستیک خود خاتمه دهد، کشورهای دیگر از همکاری هستهای با ایران منع و موظف شده اند کشتیها و هواپیماهایی را که حامل محموله های مشکوک به سمت ایران باشند بازرسی کنند. (پیشین، صص ۹۹-۹۲)
بر اساس اعلام دولتمردان جمهوری اسلامی ایران، امکان تعلیق و بازگشت در فعالیتهای اتمی وجود ندارد و آمریکا و هم پیمانانش باید ایران هسته ای را بپذیرند. در عین حال آمادگی خویش را برای انجام مذاکره با کشورهای ۱+۵ به منظور رفع سوء تفاهمات موجود و روند همکاری سازنده اعلام داشته اند. نکته مهم آنکه در موضوع پرونده هسته ای ایران کلیه گروه های سیاسی و اقشار مردم از دولت حمایت مینمایند، پرونده ای که با حیثیت ملی ایرانیان در هم آمیخته و عجین شده است.
فصـل چهارم : تاثیر همکاریهای هستهای ایران
در روابط روسیه و غرب
گفتار اول: عنصر بینالمللی در روابط ایران و روسیه
روابط ایران و روسیه در پنج قرن گذشته از منحصر به فردترین روابط بین دو کشور در تاریخ تحولات دیپلماتیک و استراتژیک می باشد.
روابط ایران و روسیه، مجموعه ای از نبردها و جنگها و دوستی ها و تعاملات سازنده را در بر می گیرد. تقریباً هیچ نوع رابطه ای نمی توان در دایره المعارف روابط دیپلماتیک یافت که ایران و روسیه گونه ای از آن را نیازموده اند. از جنگ بر سر اراضی گرفته تا شرکت در اتحاد و ائتلافهای استراتژیک علیه یکدیگر و روابط حسن همجواری تا همکاریهای استراتژیک، همگی در روابط طولانی ایران و روسیه یافت می شود. (سجادپور، سید محمدکاظم، ۱۳۸۷، ص ۱۷۵)
یکی از گزاره های مفهومی که از بررسی تاریخ طولانی روابط ایران و روسیه به دست میآید این است که روابط ایران و روسیه، رابطه ای فراتر از روابط دوجانبه و رابطه ای بینالمللی می باشد. روابط ایران و روسیه، هیچ گاه منحصر به روابط تهران و مسکو نبوده و پیوسته عنصر بینالمللی بر آن اثرگذار بوده است. (پیشین، ص ۱۷۶)
عامل بینالمللی در روابط دو جانبه ایران و روسیه، به خاطر ماهیت برگرفته از جغرافیا، تمایلات استراتژیک دو کشور و پیوند ژئوپلتیک دو کشور با مناسبات قدرتهای جهانی، بسیار با اهمیت است و این عامل، خواه ناخواه الزاماتی نظیر حضور بازیگر سوم در روابط دوجانبه، ماهیت ترکیبی روابط و وجود مرزهای نانوشته ای را به همراه دارد و سرانجام آنکه مدیریت روابط دوجانبه ایران و روسیه با عنایت به عنصر بینالمللی این روابط، ضرورت توجه به ساختار سیستم بینالمللی، ایجاد تعادلهای لازم بین گرایشهای متضاد در عرصههای داخلی، منطقه ای و بینالمللی، عنایت به گرایش های غالب و پرهیز از تصورات کلیشهای را می طلبد. رابطه ایران و روسیه، رابطه ای ماوراء روابط روزمره عادی و موضوع پدیدهای بینالمللی میباشد. تاریخ پنج قرن تعاملات ایران و روسیه، بازتاب برجستگی عنصر بینالمللی در روابط یک قدرت جهانی با یک قدرت منطقهای همسایه میباشد. (پیشین، ص۱۸۲)
۴-۱-۱) دلایل برجستگی عنصر بینالمللی در روابط ایران و روسیه :
سیاست خارجی و تعاملات دیپلماتیک تابعی از شرایط و عنصرهای داخلی، منطقه ای و بینالمللی می باشد. تقریباَ کمتر رابطه دو جانبه ای را می توان بین کشورها یافت که متغیرهای مزبور را نداشته باشد. اما اینکه سهم و وزن هر کدام از متغیرهای فوق الذکر چقدر است، از نظر تحلیلی و عملیاتی در فهم و اداره سیاست خارجی مهم می باشند. در روابط ایران و روسیه طی چند قرن گذشته، عنصر بینالمللی به گونه ای پیوسته، برجسته بوده است. علت این برجستگی را اولا باید در عامل پایدار جغرافیای استراتژیک، ثانیا در تمایلات استراتژیک ایران و روسیه و سرانجام در پیوند ژئوپلتیک روابط ایران و روسیه با مناسبات قدرتهای جهانی جستجو کرد. (پیشین، ص ۱۷۶)
جغرافیا پایدارترین عامل تعیین کننده روابط ایران و روسیه بوده است. اما آیا این جغرافیا ماهیتی استراتژیک و بینالمللی داشته و خواهد داشت؟ جایگاه جغرافیایی ایران و ویژگی های گوناگون جغرافیایی این کشور، به همراه شرایط و مقتضیات محیطهای پیرامونی ایران از جمله آسیای مرکزی و قفقاز، ترکیب جغرافیایی روابط دوجانبه را ماهیتی بینالمللی بخشیده است. تسلط استراتژیک بر ایران و محیطهای پیرامونی، موضوعی بینالمللی و رقم زننده رقابت های فشرده جهانی بوده است. دستیابی به هندوستان از طریق ایران و حفظ هندوستان از طریق تبدیل ایران به منطقه حائل، برجستگی عنصر جغرافیایی در رقابت های جهانی روسیه و انگلیس در سرتاسر قرن نوزدهم را نشان می دهد. این جغرافیا در جنگهای جهانی دوم و تمامی دوران جنگ سرد همچنان اهمیت بینالمللی خود را حفظ کرد. (پیشین،ص ۱۷۷)
این جغرافیای بینالمللی شده را باید در کنار تمایلات استراتژیک روسیه در چند قرن گذشته مطالعه کرد. روسیه به طور پیوسته از قرن هجدهم به بعد، خواستار نقشی بینالمللی بوده و توانسته است که این نقش را کما بیش بازی کند. اگر چه درجه و شدت نقش بینالمللی روسیه متغیر و تابعی از سامان قدرت آن بوده اما تمایل استراتژیک به ایفای نقش بینالمللی در سیاست خارجی روسیه همواره پایدار مانده است. روسیه هیچ گاه تمایل خود را به ایفای نقش بینالمللی در سه قرن گذشته از دست نداده و برای به دست آوردن جایگاه بینالمللی آنگونه که شایسته خود می اندیشیده با دیگر قدرتهای جهانی به رقابت پرداخته است. در نتیجه، ایفای چنین نقشی، با در نظر گرفتن جغرافیای ایران و نزدیکی جغرافیای روسیه با آن، مستلزم توجه به ایران به عنوان موضوعی بینالمللی برای طراحان و مجریان سیاست خارجی روسیه بوده است. (پیشین)
از سوی دیگر تمایل استراتژیک ایران در دوران مورد نظر متمرکز بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی و ایفای نقش منطقه ای بوده و با عنایت به جایگاه جغرافیایی و توجه جهانی به این عنصر، ایران در موقعیتی پرچالش قرار داشته است. این چالشها به ایران موقعیتی بینالمللی بخشیده و موضوع مناسبات با ایران را به موضوعی جهانی تبدیل کرده است.
تاریخ مناسبات خارجی ایران، بازتاب واکنش به رقابت قدرتهای بینالمللی است که یا در پی تسلط بر ایران و یا در پی نفی موقعیت منطقه ای آن بوده اند. این پدیده به نوبه خود اثرات عمیقی بر نگرش ایرانی نسبت به سیستم بینالمللی به جا گذاشته است. شعارهای «نه شرقی و نه غربی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که در دوران انقلاب اسلامی مطرح شدند، حساسیت ایران به جایگاه بینالمللی خویش می باشد که خود برگرفته از نحوه رفتار بازیگران اصلی جهانی با ایران است. روسیه همیشه یکی از این بازیگران بوده و از این روست که همیشه عنصر بینالمللی روابط ایران و روسیه از برجستگی ویژهای برخوردار بوده است. (پیشین، صص ۱۷۸-۱۷۷)
۴-۱-۲) ملزومات عنصر بینالمللی روابط ایران و روسیه :
بینالمللی بودن روابط ایران و روسیه، با خود ملزوماتی را به همراه داشته که میتوان آنها را در حضور عنصر سوم، ترکیبی بودن ساختار این رابطه و وجود مرزهای پیوسته در روابط دوجانبه مفهوم بندی کرد.
رابطه ایران و روسیه، پیوسته عنصر سومی در مناسبات بینالمللی به همراه داشته است و این عنصر سوم در قرن هجده و نوزده و اوایل قرن بیستم، انگلیس می باشد. در سالهای جنگ جهانی اول و دوم، عنصر سوم آلمان و متحدان آن بود. از پایان جنگ دوم تا پایان جنگ سرد، و حتی تا حال حاضر که بیش از بیست سال از فروپاشی نظام دوقطبی میگذرد، عنصر سوم آمریکاست. البته در این میان باید از عناصر سوم دیگر نیز سخن گفت. بدین معنی که در کنار عنصر اصلی سوم، می توان به عناصر دیگری توجه کرد که در روابط ایران و روسیه سهمی داشتهاند ولی ایفای سهم آنها نیز به قدرت آنها در نظام بینالمللی بستگی کامل داشته است. (پیشین، ص ۱۷۸)
جالب آنکه در طی بیش از شصت سالی که از تاسیس سازمان ملل متحد می گذرد، نحوه رفتار قدرتهای جهانی در شورای امنیت به نوعی حضور عنصر سوم در روابط دو جانبه ایران و روسیه و بینالمللی بودن این رابطه به خوبی به تصویر کشیده می شود. از اولین طرح دعوایی که ایران از اتحاد شوروی در پایان جنگ دوم جهانی به خاطر تخلف از اجرای توافق مربوط به خروج نیروهایش از ایران در فاصله شش ماه بعد از پایان جنگ می کند، تا اولین قطعنامه شورای امنیت در مورد مسئله اتمی ایران در تابستان ۱۳۸۵، و ادامه مباحثات مربوط به تحریم ایران، می توان درک کرد که روابط ایران و روسیه را بدون حضور عنصر سوم نمیتوان فهمید. چگونگی روابط روسیه با عنصر سوم یعنی آمریکا سایه سنگینی بر مناسبات دوجانبه دارد و از این رو، مناسبات دو جانبه در پرتو ماهیت عملکرد «عنصر سوم» متغیر ولی «حضور عنصر سوم پایدار» قابل تحلیل میباشد. (پیشین، ص ۱۷۹)
علاوه بر حضور عنصر سوم، بینالمللی بودن رابطه ایران و روسیه ماهیتی ترکیبی به ساختار این روابط بخشیده است. بدین معنی که ظرفیت توسعه و گسترش مثبت روابط دوجانبه با تهدیدها و شکهایی در مورد ثبات رفتار طرف مقابل همراه بوده است.
غالباً این تردید توسط طرف ایرانی مخصوصا در شکل غیررسمی بیان شده ولی نباید آن را منحصر به طرف ایرانی دانست. برای استراتژیست های روسی نیز پیوسته این سوال وجود داشته که ایران در گزینش بین روسیه و دیگر بازیگران بینالمللی، به کدام سو تمایل نشان میدهد. این تردید و شک استراتژیک پیآمدهای خود را داشته که از آن جمله میتوان به عدم اطمینان به امکان «همکاری استراتژیک» اشاره نمود. در لایه عمیق تری این عدم اطمینان را می توان ظرفیتی منفی قلمداد کرد که در نهایت به ماهیت ترکیبی روابط دو جانبه سمت و سو می دهد. علت این عدم اطمینان و ظرفیت منفی وجود مواردی می باشد که روسیه در همراهی با دیگر قدرتهای جهانی در نقطه متقابل ایران قرار گرفته است. هر چند به خاطر میزان قدرت، ایران امکان روسیه را برای بازیگران بینالمللی نداشته ولی ایران از تضاد روسیه با دیگر بازیگران بینالمللی در طی چند سده گذشته نیز بهره برداریهای استراتژیک خود را کرده است. (پیشین، صص ۱۸۰و ۱۷۹)
مجموعه عواملی که به آنها اشارت رفت، مرزهای نانوشته ای از نظر بینالمللی را بر روابط ایران و روسیه حاکم کرده و احتمالا خواهد کرد. سیستم بینالمللی، اتحاد استراتژیک ایران و روسیه را بر نمی تابد. در دوران جنگ سرد توجه به چنین اتحادی، تبادل سیستم را به هم ریخت. احتمالا در حال حاضر نیز چنین اتحادی توسط قدرتهای بینالمللی قابل تصور و تحمل نیست. مرز دوستی ایران و روسیه تا هر کجا رود، از نظر بازیگران بینالمللی نمیتواند وارد مرحله اتحاد و ائتلاف استراتژیک شود. به نظر می رسد که روسها، با وقوف از مرزهای نانوشته روابط، از درجه تحمل سیستم بین الملل آگاهی دارند و ایران نیز با عنایت به شرایط بینالمللی، پیوسته روابط دوستانه ای با همسایه شمالی خود داشته است. مرز حرکتهای جهانی ضد روسی ایران نیز به گونهای نانوشته مشخص شده است. موافقت ایران با عدم واگذاری پایگاههای موشکی به آمریکا علیه شوروی در دوران قبل از انقلاب و حفظ رابطه با شوروی بعد از اشغال افغانستان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی می تواند گویای آگاهی ایران نسبت به مرزهای رابطه باشد. (پیشین، ص ۱۸۰)
۴-۱-۳) مدیریت عنصر بینالمللی روابط ایران و روسیه:
با عنایت به آنچه که بیان شد می توان این استنباط را کرد که اولا مدیریت روابط ایران و روسیه، فراتر از رابطه دو جانبه تهران و مسکو رفته و باید با دقت در ساختار سیستم بینالمللی اداره شود. ثانیا مدیریت روابط ایران و روسیه با ایجاد تعادلهایی بین گرایش های متضاد روبروست و ثالثا موفقیت ایران در مدیریت روابط با روسیه در گرو واقع بینی و با در نظر گرفتن گرایش های مسلط در روابط دو کشور طی قرنهای گذشته – البته بدون زنجیر شدن در تصورات و پندارهای کلیشه ای- میسر است.
مدیریت روابط ایران و روسیه، نه مدیریت یک رابطه صرفا دوجانبه، بلکه مدیریت موضوعی بینالمللی می باشد. هرگونه تقلیل گرایی در مدیریت روابط دو کشور مخصوصا تنزل تحلیلی آن به آمار و ارقام تجاری، تامین کننده منافع همه جانبه ایران نیست. مدیریت روابط ایران و روسیه به یک معنی، مدیریت عنصر ساختار بینالمللی در روابط خارجی کشور می باشد. به علاوه، مدیریت روابط ایران و روسیه، مستلزم ایجاد تعادلهای ظریف بینالمللی می باشد. گرایشهای گوناگونی در سه حوزه مزبور وجود دارد. کم دقتی در ایجاد تعادل بین گرایش های متفاوت و متضاد در حوزههای مزبور، مدیریت روابط دو کشور را با چالش هایی روبرو می سازد. در این میان، توجه به عنصر بازیگران بینالمللی حائز اهمیت می باشد.
سرانجام اینکه نمی توان مدیریت روابط ایران و روسیه را با تصورات و پندارهای کلیشهای انجام داد. در روابط دو کشور پندارهای گوناگونی وجود دارد که بعضی از آنها بر ماهیت روابط خارجی روسیه تکیه دارند. مدیریت روابط ایران و روسیه، با در نظر گرفتن گرایشهایی که در چند سده گذشته حضور مداوم و مستمری داشتهاند، امکان پذیر است و در این گرایشها، عنصر بینالمللی روابط حائز اهمیت می باشد. (پیشین، ص ۱۸۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 01:57:00 ق.ظ ]
|