۰۰/۰

۴/۴۰۹

۴-۶-۳-رابطه خاک و تنوع زیستی و عناصر غذایی موجود در برگ پاییز

در جدول(پیوست۵) همبستگی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک در سطح اطمینان ۹۵ و ۹۹ درصد نشان داده شده است. فسفر با پتاسیم، چگالی ظاهری، درصد سنگلاخی هم­بستگی (۰۵/۰>p) نشان داد، پتاسیم با نیتروژن (۰۱/۰>p) و فسفر (۰۵/۰>p) رابطه مثبت و با C/N، درصد رطوبت، درصد آهک و pH رابطه منفی داشت. C/N با نیتروژن رابطه منفی (۰۱/۰>p)، و با درصد رطوبت، درصد کربن آلی (۰۱/۰>p) و درصد آهک (۰۵/۰>p) رابطه مثبت داشت. نیتروژن با فسفر، پتاسیم و درصد کربن آلی رابطه مثبت و با pH رابطه منفی داشت (۰۱/۰>p).
شاخص­ های تنوع زیستی به جز یکنواختی که در سطح اطمینان ۹۵ درصد با شاخص شانون همبستگی داشت، در سطح اطمینان ۹۹ درصد با هم همبستگی نشان دادند. خصوصیات خاک مانند درصد شن، سنگلاخی، چگالی ظاهری، میزان فسفر، پتاسیم و نیتروژن قابل جذب در سطح اطمینان ۹۵ یا ۹۹ درصد دارای هم بستگی مثبت با شاخص­ های تنوع زیستی بودند و فاکتورهای دیگر مانند اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد آهک دارای همبستگی منفی با شاخص­ های تنوع زیستی بودند. درصد رطوبت با شاخص­ های تنوع به جز شاخص غنا منهینگ همبستگی منفی داشت و درصد سیلت نیز با شاخص شانون همبستگی مثبت و با شاخص مارگالف و فی هم­بستگی منفی نشان داد. شاخص­ های غنا در سطح اطمینان ۹۵ درصد با فسفر برگ پاییز هم­بستگی مثبت نشان دادند. سطح تاج پوشش درخت و ارتفاع کل در سطح اطمینان ۹۵ درصد با شاخص غنا و تنوع رایطه منفی نشان دادند (پیوست۶).

۴-۶-۴-همبستگی خاک و عناصر غذایی برگ:

بین مقدار پتاسیم تابستان و بازجذب آن با مقدار نیتروژن تابستان، پتاسیم پاییز با پتاسیم تابستان و فسفر پاییز با فسفر تابستان در سطح اطمینان ۹۹ درصد همبستگی مثبت وجود داشت. بین بازجذب فسفر و پتاسیم و مقدار این عناصر در برگ پاییز همبستگی منفی وجود داشت. درصد رطوبت، آهک، سیلت، ذخیره کربن، C/N با عناصر پتاسیم تابستان و پاییز و نیترژن تابستان همبستگی منفی داشتند. چگالی ظاهری با بازجذب فسفر رابطه منفی نشان داد. مقدار پتاسیم خاک با مقدار آن در تابستان، پاییز و بازجذب فسفر رابطه مثبت داشت. مقدار نیتروژن با پتاسیم برگ تابستانه و بازجذب فسفر رابطه مثبت نشان داد. مقدار فسفر رابطه مثبت با پتاسیم برگ تابستان و پاییز نشان داد. درصد کربن آلی با بازجذب فسفر و پتاسیم درسطح اطمینان ۹۹ درصد همبستگی مثبت نشان داد (پیوست۷).

۴-۷- ارزیابی گونه­ های مورد مطالعه با بهره گرفتن از فرایند سلسه مراتبی (AHP)

گونه­ های مورد مطالعه براساس پنج معیار مهم و مورد توجه در جنگل­کاری در منطقه مورد مطالعه (میانگین خصوصیات رویشی (درصد زنده­مانی، درصد تاج پوشش و درصد سلامت)، میانگین شاخص­ های تنوع زیستی (شاخص تنوع فی، یکنواختی و غنا منهینک)، میانگین عناصر اصلی خاک (N, P, K)، ترسیب کربن خاک و بازجذب عناصر اصلی (N, P, K) مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیشترین وزن معیارها مربوط به خصوصیات رویشی و کمترین آن مربوط به بازجذب بود (شکل ۴-۴). بیشترین وزن نسبی خصوصیات رویشی مربوط به گونه کاج بروسیا و کمترین آن مربوط به گونه ون بود (شکل ۴-۵). بیشترین وزن نسبی تنوع زیستی در گونه ون و کمترین آن در گونه سرو نقره­ای و سه گونه دیگر وزن نسبی برابر داشتند(شکل ۴-۶). بیشترین وزن نسبی عناصر اصلی خاک در گونه زیتون و کمترین آن در گونه سرو نقره­ای بود (شکل ۴-۷). بیشترین وزن نسبی ترسیب کربن خاک در گونه سرو نقره­ای و کمترین آن در گونه زیتون بود (شکل ۴-۸). بیشترین وزن نسبی بازجذب در گونه ارغوان و کمترین آن در گونه کاج­بروسیا بود (شکل ۴-۹). در نهایت بیشترین وزن نهایی محاسبه شده برای گونه کاج­بروسیا و کمترین آن برای گونه ون بود (شکل ۴-۱۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

میزان ناسازگاری= ۰۸/۰
شکل۴-۴- وزن معیارها بر پایه روش میانگین حسابی

 میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۵- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر خصوصیات رویشی

میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۶- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر تنوع زیستی

میزان ناسازگاری=۰۰/۰

شکل۴-۷- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر عناصر اصلی خاک

 میزان ناسازگاری= ۰۰/۰

شکل۴-۸- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر ترسیب کربن خاک

میزان ناسازگاری=۰۱/۰

شکل۴-۹- وزن نسبی توده­ها مورد مطالعه از نظر بازجذب عناصر اصلی

ناسازگاری = ۰۴/۰

شکل۴-۱۰۰- وزن نهایی توده­های مورد بررسی در ارتباط با معیارهای پنج گانه

فصل پنجم

بحث و نتیجه ­گیری

۵- بحث

۵-۱- بررسی رویش گونه­ های مورد مطالعه

گیاهان معمولا از طریق کاهش رشد و تغییر تخصیص مواد برای به حداقل رساندن محدودیت رشد ناشی از هر عاملی و نسبت به شرایط نامساعد واکنش نشان می­دهد و می­توان گفت برای پیشگویی واکنش گیاه به محیط، رشد مهم­ترین فرآیندیست که باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید برای تصمیم ­گیری از وضعیت گونه­ ها به سازگاری آن­ها نیز توجه گردد (کوچکی و همکاران، ۱۳۸۴)، از طرفی ارزیابی جنگل­کاری­های انجام شده نقش مهمی در افزایش کمیت و کیفیت جنگل­کاری در آینده دارد. هدف از بررسی رویش معرفی بهترین گونه از نظر سازگاری جهت جنگل­کاری در مناطق مشابه می­باشد، با توجه به کوچک بودن سطح مورد بررسی و برای تصمیم ­گیری بهتر اقدام به انجام آمار­برداری صد در صد، که اطلاعات ارزشمندی در مورد شرایط کمی و کیفی توده­های موجود ارائه می­نماید شد.
میزان زیاد زنده­مانی نهال­ها، بیانگر شرایط مناسب منطقه مورد بررسی برای استقرار نهال­ها می­باشد. در واقع درصد زنده­مانی بیانگر بقا و پایداری گونه­ های جنگل­کاری شده در شرایط اکولوژی خاص منطقه جنگل­کاری می­باشد (فروزش سوتگوابری، ۱۳۸۸). پایین بودن درصد تلفات در سالهای اولیه را می­توان به عنوان یکی از شاخص­ های موفقیت یک جنگل­کاری در نظر گرفت. معمولاً بین ۱۰ تا ۲۵ درصد تلفات پذیرفتنی است (۱۹۶۰Fitz patrik,)، که افزایش تلفات در سالهای اولیه کاشت حاکی از عدم مدیریت صحیح در نقل و انتقال نهال­ها و روش کاشت صحیح یا عدم تناسب گونه با رویشگاه و در نهایت مراقبت­های حفاظتی پس از کاشت می­باشد. بنابراین درصد زنده­مانی و پراکنش قطری می ­تواند به عنوان یکی از شاخص­ های ارزیابی موفقیت جنگل­کاری در نظر گرفته شود (مسیب­نژاد و همکاران، ۱۳۸۶). در مطالعه حاضر گونه کاج بروسیا، ارغوان و سرو نقره­ای به ترتیب با ۸۰، ۷۸ و ۷۷ درصد، بیشترین وگونه زیتون و ون به ترتیب با ۷۳ و ۶۲ درصد، کمترین مقدار زنده­مانی را داشتند، این نتایج با نتایج امین­پور و همکاران (۱۳۸۶) که در آن گونه کاج سیا و سرو نقره­ای به ترتیب بیشترین زنده­مانی را داشتند هماهنگ است. عامل مهم دیگر در جنگل­کاری ضریب پایداری می­باشد، پورهاشمی (۱۳۷۶) با بررسی ضریب قد­کشیدگی درختان پارک چیتگر اظهار داشت که توده­هایی با ضریب قد­کشیدگی کمتر، استقامت بیشتری در برابر با افتادگی دارند و همین عامل سبب پایداری توده­های جنگلی با ضریب قد­کشیدگی کمتر می­ شود. ضریب قد­کشیدگی درختان به عواملی مانند نوع گونه، محل قرار گرفتن درختان در توده از نظر اشکوب و شرایط رویشگاهی و به ویژه به مقدار تراکم درختان در واحد سطح بستگی دارد. تراکم زیاد در توده جنگلی موجب می­ شود که در اثر رقابت نوری رشد ارتفاعی درختان بیشتر از رشد قطری باشد. با افزایش ارتفاع درختان، ضریب قدکشیدگی افزایش خواهد یافت (۲۰۰۱Debell et al.,). در مطالعه حاضر کاج بروسیا، سرو نقره­ای (دریک گروه) و زیتون به ترتیب با ضریب ناپایداری ۴/۵۱،۷/۵۴ و ۹/۶۴ وضعیت پایدار داشتند، اما گونه ون با ضریب ناپایداری ۹/۸۳ وضعیت ناپایداری داشت (تیری مشهدسر و همکاران، ۱۳۹۰). شادابی تاج و طول تاج سبز نیز بر رویش سالیانه درخت و پایداری درختان در برابر باد، آفات و امراض نقش بسیار مهمی دارد. تاج درختان علاوه بر تولید مواد غذایی مورد نیاز درخت از راه فتوسنتز، به دلیل کمک به عمل هرس طبیعی که در تولید و زراعت چوب بسیار مهم است اثر می­ گذارد و نقش مهمی در تولید تنه­ها با کیفیت مطلوب دارد (۱۹۹۶Takahashi,)، هرچند هدف از این جنگل­کاری تولید چوب نمی ­باشد ولی نتایج نشان داد که وضعیت تاج سوزنی­برگان بهتر از پهن­برگان است. از نظر عرض تاج به ترتیب گونه کاج بروسیا، سرو نقره­ای و پهن­برگان (در یک گروه) بیشترین عرض تاج را داشتند، از نظر خشکیدگی به ترتیب گونه ون، کاج بروسیا، سرو نقره­ای، ارغوان و زیتون بیشترین مقدار را داشتند که این مقدار (۱۳/۱۴ و ۶/۹ درصد) خشکیدگی به ترتیب برای کاج بروسیا و سرو نقره­ای (سوزنی­برگان) با توجه به همیشه سبز بودن آنها قابل توجیه می­باشد. با توجه به اهمیت موارد ذکر شده و درصد خشکیدگی، ارتفاع بدون شاخه و ارتفاع کل، سطح تاج پوشش و وضعیت سلامت متوجه می­شویم که سوزنی­برگان از تاج سبز بیشتر و سلامت بیشتری برخوردارند. ولی ون با بیشترین خشکیدگی و ارتفاع بدون شاخه بیشترین ناسالمی و آفت را داشت.
پهن­برگان در همه موارد اندازه ­گیری شده وضعیت بدتری از سوزنی­برگان داشتند (به جز درصد­زمانی ارغوان که بیشترین مقدار را بعد از کاج داشت). ارغوان از نظر خصوصیات کمی و کیفی اندازه ­گیری شده (با توجه به درختچه­ای بودن گونه مورد نظر قطر برابر سینه، ضریب ناپایداری، سطح مقطع اندازه­گیر ی نشد) از وضعیت بهتری برخوردار بود که این نتایج با نتایج.رضائی­پور و همکاران (۱۳۹۰) که ارغوان را به عنوان گونه ­ای موفق در منطق خشک و نیمه­خشک معرفی نمودند هم­خوانی دارد.
نتایج این تحقیق نشان دهنده عدم سازگاری زیتون و ون در منطقه مورد مطالعه می­باشد. نتایج حاصل از پژوهش حمزه پور و نگهدارصابر (۱۳۸۰) در استان فارس که گونه­ های زبان­گنجشک و سنجد درصد زنده­مانی و سازگاری خوبی داشتند با نتایج حاصل از این تحقیق که نشان دهنده عدم سازگاری گونه ون بود متناقض است، در مطالعه­ ای که مسیب­نژاد و همکاران (۱۳۸۶) برای ارزیابی وضعیت جنگل­کاری­های پهن­برگ بومی در شرق گیلان انجام دادند میزان زنده­مانی ون ۴/۵۱ درصد بود که با نتیجه این مطالعه مشابه است. در بررسی دیگر بر روی کشت خالص گونه ون، درصد زنده­مانی حدود ۹۲ درصد بدست آمده است که اختلاف زیادی با نتایج حاضر دارد (اسپهبدی و همکاران، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...