در آیین مسیحیت نیز همانند یهودیت، ازدواج با بیگانگان ممنوع است لیکن در این آیین تنها علت ممنوع ازدواج با بیگانگان حفظ مصونیت اعتقادی افراد می‌دانستند به همین جهت دربارۀ مردان که به صورت طبیعی از مصنوعیت بیشتری برخوردارند آن هم در صورتی که معتقد باشند که مرد می‌تواند همسر خود را به آیین مسیح در آورد، این ازدواج مجاز قلمداد شده ولی ‌در مورد زنان به صورت مطلق ممنوع شده است. گو اینکه به احتمال قوی در همین تسامح جزئی نیز تحت تأثیر مکتب اسلام بوده اند. به هر حال، ازدواج با بیگانگان حتی ‌در مورد مردان مسیحی نیز در صورتی که همسر او به آیین غیر مسیحی باقی بماند ممنوع است. در حالی که در آیین اسلام چنین نیست آیین اسلام از همان آغاز به عنوان یک آیین جهانی مطرح شد؛ چرا که پیامبر اکرم(ص) برای همۀ افراد بشر به عنوان رحمتی برای جهانیان مبعوث گردید مسلمانان

برعکس یهودیان، تبلیغ و جهاد در مسیر گسترش توحید و مسلمان شدن دیگر ملل را از همان آغاز، وظیفه خود می‌دانستند و فلسفۀ اصلی جهاد در اسلام نیز همین بوده است.

اسلام از همان آغاز با روح عصبیت و ملی گرایی و هر گونه نژاد پرستی مخالف بوده و کوشیده است تا گرایش های ناسیونالیستی را در میان امت اسلامی ریشه کن سازد و عملاً نیز پیامبر (ص) مسلمانان را از هر قوم و ملتی که باشند با یکدیگر برابر قرار داد و با افتخارات نژادی، به شدت مبارزه نموده است. تردیدی نیست که ممنوعیت ازدواج با بیگانگان در موارد محدودی که مطرح بود، مبتنی بر حس ملی گرایی و برتری قومی نبوده است بلکه بی تردید این ممنوعیت به جهت مصنوعیت اعتقادی مسلمانان و دور نگه داشتن آنان از آلودگی اخلاقی و حفظ اصالت های خانوادگی بوده است.[۳۴]

حقیقت این است که به حکم قرآن : « چیزهایی پاکیزه به آن ها حلال می‌کند و چیزهای ناپاک را حرام»[۳۵] در اسلام حکمی بر خلاف عقل و فطرت اصیل انسان‌ها وجود ندارد؛ هر آنچه پاک و برای آدمیان مفید است، حلال شناخته شده و هر آنچه ناپاک و برای بشر مضر است حرام می‌باشد ‌بنابرین‏ به صورت کلی، عقل
می‌تواند داور حلالها و حرامها در شرع مقدس اسلام باشد، گو اینکه در بعضی موارد جزئی ممکن است فکر بشر از درک خصوصیات آن عاجز باشد. ‌در مورد ازدواج با بیگانگان نیز چنین است؛ اول اینکه اسلام بر تصورات واهی اقوام و ادیان مختلف خط بطلان کشیده و در بسیاری از مواردی که به بهانۀ بیگانه بودن شخص، حکم به ممنوعیت ازدواج با او داده‌اند اسلام ازدواج را جایز دانسته و مسلمانان را در انتخاب همسر، حتی از میان غیرمسلمان آزاد گذاشته است؛ البته مشروط ‌به این که همسر برگزیده شده از غیرمسلمان، آلودگی دیگری نداشته باشد و همچنین اوضاع و احوال اجتماعی به ضرر مسلمانان نبوده باشد؛ یعنی فرد مسلمانی که با غیر مسلمان ازدواج می‌کند و همچنین جامعه اسلامی، از این ناحیه دچار مشکلات نشوند و آسیب نبینند به دیگر سخن، آیین اسلام غیر مسلمانان را مشمول حکم واحدی نمی داند، بلکه در این زمینه قائل به تفصیل است؛ یعنی ازدواج با کسانی را که دارای آیین آسمانی اند، هر چند در ادامۀ کار دچار انحراف عقیدتی نیز شده باشند در اصل مجاز شمرده و از سوی دیگر، فقهای اسلام ازدواج با کسانی را که دارای عقیدۀ توحیدی نیستند منع ‌کرده‌است.

در آخر اینکه، فلسفۀ تحریم این ازدواج در قرآن و روایات، خوف تأثیرپذیری مردان و زنان مسلمان از غیرمسلمان و راه یافتن ضعف عقیدتی و اخلاقی آنان بر مسلمانان ذکر شده است. ولی از آن جا که این تأثیر پذیری ‌در مورد مردان ( به خصوص در دوران حاکمیت اسلام) ضعیف تر است لذا در شرایطی که غیرمسلمانان ضعیف بوده و با مسلمانان قرارداد ذمۀ امضا کرده باشند، به مردان اجازه ازدواج به لحاظ شرایطی داده شده ولی از آن جا که زنان به صورت نسبی در معرض تأثیرپذیری جدی تری قرار دارند، از این ازدواج مطلقاً منع شده اند.[۳۶]

گفتارچهارم: انواع بیگانه در ایران

به طور کلی بیگانگان را می توان از نظر نحوه ورود و نوع حقوقی که از آن برخوردارند به دسته های مختلف تقسیم کرد مانند بیگانه عادی، مسافر، دانشجو، بازرگان، مأمور و … که هر یک به عناوینی وارد کشور می‌شوند در ذیل به چند نمونه متناسب با موضوع بحث اشاره می شود.

بند اول) مهاجرین

الف: دارندگان کارت آبی ( افغانیها)

پس از کودتای مارکسیستی در افغانستان و اشغال آن کشور از سوی شوروی سابق تعداد بسیار زیادی از افغانیها به کشور ایران هجوم آوردند. در سال ۱۳۶۱ وزارت کشور از طریق فرمانداریهای سراسر کشور اقدام به صدور کارت شناسایی سفید رنگ جهت این افراد نمودند و چون روند ورود این مهاجرین از راه های غیرمجاز ادامه داشت و این امر تبعاتی را به دنبال می آورد در سال ۱۳۶۳ به تجدید اقدام به شناسایی افاغنه شد و این بار کارت‌های سفید رنگ مخصوص که مشخصات و تصویر این افراد روی آن الصاق می شد برای آن ها در نظر گرفته شد چون وضعیت افغانستان همچنان بحرانی و نامعلوم بود و هجوم آن ها به ایران نیز متوقف نشد و هر ساله تعداد زیادی به مهاجرین افغانی افزوده می شد به همین منظور در سال ۱۳۶۷ مسئولین کشور تصمیم گرفتند که برای سومین بار افغانی ها را شناسایی کنند که در این سال کارت‌های آبی رنگ برای این منظور در نظر گرفته شد. لازم به ذکر است که این ‌کارت‌ها همان‌ طور که در آن ها قید شده صرفاً به منظور شناسایی در نظر گرفته شده اند اما عملاً اکثر آن ها به عنوان کارت اقامت قانونی استفاده می‌کنند ولی مقامات ایران با توجه به وضعیت اسفبار افغانستان با دیدۀ اغماض نسبت به اقامت آنان اقدام کرده‌اند. [۳۷]

ب) دارندگان کارت سبز (عراقی ها)

حضور عراقی ها در ایران را به طور محسوس می‌توانیم بعد از سال ۱۹۷۵ میلادی مشاهده کنیم ورود انبوه این افراد بعد از انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی آغاز شده به صورتی که هم اکنون تعداد زیادی از اتباع خارجی موجود در کشور ما را این دو گروه تشکیل می‌دهند. این افراد گروهی ایرانی الاصل هستند که رانده شده از عراق بوده و عمدتاًً در اردوگاه های موجود در غرب کشور اسکان داده شده اند گروهی نیز به علل دیگر از عراق خارج شده و به ایران رو آورده اند و گروهی نیز از دارندگان کارت سبز، اسرایی هستند که نادم شده و بعضی از آن ها حتی در کنار نیروهای ایرانی در جنگ تحمیلی بر علیه عراق جنگیدند. مسئولین وزارت کشور جهت عراقی ها کارت سبز را در نظر گرفتند در پایین کارت عراقی ها این جمله نوشته شده است « این کارت جهت استملاک اموال غیرمنقول اعتبار ندارد» مفهوم مخالف این جمله این است که جهت سایر اعمال حقوقی معتبر است اما در عمل اینطور نیست و اعتبار چندانی به کارت داده
نمی شود. چرا که این کارت نیز مانند کارت آبی افاغنه در اصل برای شناسایی در نظر گرفته شده است.[۳۸] در مقام مقایسه این دو کارت می توان گفت با توجه به واقعیت های عملی و موجود هم و غم مسئولین کشور در جهت حمایت بیشتر از آوارگان عراقی بوده است و این را می توان از مقایسه امکانات اعطاء شده ‌به این دو دسته استنباط کرد. مثلاً برای عراقی ها در تعدادی از استان‌های غربی کشور شهرک هایی ساخته شده است که مهاجران عراقی در آن ساکن هستند و امکانات به نسبت بیشتری نسبت به افغانیها دریافت می‌کنند در حالی که در هیچ کجای کشور شهرک مسکونی در اختیار آوارگان افغانی نیست.

بند دوم : دارندگان دفترچه پناهندگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...