۲-۶- اهمیت بالینی مراحل تحول تکوین خانواده

هر خانواده ای که برای درمان مراجعه می‌کند لازم است از دو جنبه مورد ملاحظه قرار گیرد: یکی توجه به ساخت و شیوه عملکرد خانواده است. و دیگری توجه به مراحل تحولی خانواده و بررسی دقیق آن است. بسیاری از مشکلات بالینی خانواده ها را می توان به ‌عنوان مشکلاتی در نظر گرفت که در جریان انتقال از یک مرحله رشد به مرحله دیگر بروز می‌کند. در این صور بعهده درمانگر است که ببیند چگونه می توان یک فرایند رشدی را به وجود آورد یا از آن جلوگیری کرد؟

بارنهیل و لونگو[۲۲](۱۹۸۷) طرح پیشنهادی دو دال[۲۳] ‌در مورد رشد خانواده را مورد استفاده قرار داده و بر اساس آن طرح، در مقطع انتقال، را که می بایست به ‌عنوان انتقال خانواده از مرحله به مرحله ای دیگر در نظر گرفته شوند دائر می‌کنند. این مراحل عبارتنداز:

  1. تعهد زوجین نسبت بهم

۲-۱ تکوین نقش های جدید والدینی، به طوری که شوهر و همسر نقش پدر و مادر را بعهده گیرند.

۳-۲ پذیرش شخصیت جدید، همگام با رشد کودک

۴-۳ ورود بچه به نهادهای خارج ازخانواده مانندمورتبد، ‌تشکل‌های دانش آموزی و..

۵-۴ پذیرش نوجوانی با نقش های تغییر یافته همراه آن و نیاز والدین به سازگاری با تغییرات سریع اجتماعی و جنسی موجود در پسر یا دخترشان.

۶-۵ فراهم نمودن زمینه لازم برای فرزند که بتواند در اواخر دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی استقلال را تجربه کند.

۷-۶ عزم رفتن، اصطلاحی است که بارنهیل و لونگو به کار برده اند تا فرایند مستقل شناختن فرزند توسط والدین را بیان کنند. از جمله استقلال وی در تشکیل زندگی خانوادگی مجزا.

۸-۷رها سازی فرزندان و روبرویی دوباره با هم: هنگامی که پرورش فرزند خاتمه می‌یابد، پدر و مادر دوباره صرفاً زن و شوهر می‌شوند.

۹-۸ پذیرش بازنشستگی یا پیری، با تغییر سبک زندگی نهفته در آن.

به دنبال این موارد بارنهیل و لونگو (۱۹۸۷) راجع به کاربرد مفاهیم مذکور در درمان بحث و بررسی نموده اند.

۲-۷- خانواده سالم و استراتژی درمانی

با استراتژی درمانی، این فرض می شود که خانواده سالم به طور واضح به عنوان سلسله مراتب اولیه مشخص می شود به خاطر اینکه این کاملاً مشخص است که برای موضوعات مهم، والدین مسئول هستند و آخرین حق مخالفت (حقِ تو) را در تصمیمات خانوادگی داشته باشند. این همچنین فرض می شود که وقتی یک یک خانواده ی سالم از یک مرحله از چرخه خانوادگی به مرحله بعدی حرکت می‌کنند آن ها به اندازه کافی انعطاف پذیر هستند تا قوانین و نقش ها و کارهای روزمره خودشان را مشخص کنند تا با خواسته های مرحله زندگی جدید برخورد داشته باشند. برای مثال وقتی خانواده ها از داشتن بچه های قبل از نوجوانی به داشتن بچه های نوجوان حرکت می‌کنند معمولاً یک احتیاج برابر جوانان وجود دارد تا استقلال و آزادی را افزایش دهند و همین طور مسئولیت های مهم و مناسب سن خود را اجرا کنند و بعهده بگیرند. خانواده های سالم چنین تغییرات انعطاف پذیر را کنترل کردند و مشکلات را حل کردند و تنظیمات جدیدی را پذیرفتند و آن را بدون مشکلات گسترده پذیرفتند. سومین ارزیابی درمان استراتژی این است که با توجه به روابط خانوادگی، یک مخلوطی از فعالیت‌های متقارن و مکمل هستند. آخرین ارزیابی این است که خانواده های سالم، دوست داشتن را به خشونت ترجیح می‌دهند و آن را انتخاب کنند و دوست داشتن را با خانواده در به شیوه های مختلفی تقسیم کنند.

۲-۸- خانواده های مشکل دار و استراتژی درمانی

درمقایسه با این شرح مختصر از خانواده سالم و با استراتژی درمان ها، این فرض می شود که مشکلات وقتی اتفاق می افتند، که ساختار سلسله مراتب خانواده نامشخص است، وقتی یک کمبود انعطاف پذیری در حرکت از یک مرحله چرخه زندگی به مرحله بعد وجود داشته باشد و وقتی ارتباطات خانوادگی به طور گسترده توسط فعالیت متقارن و یا مکمل مشخص شوند. Haley بحث کرد که وقتی تفاوت های آشکار و ساختار سلسله مراتب و سیستم های اجتماعی در رابطه با خانواده وجود دارد و تفاوت ها نادیده گرفته می شود و مشکل ها اتفاق می افتد، برای مثال: اگر این پذیرفته شود که والدین قوانینی را برای تمامی بچه ها در خانواده ایجاد می‌کنند ولی این توافقات توسط پسرهایی که قوانین را رعایت نمی کنند تحت تأءثیر قرار می‌گیرد و مادران این را برای توجه پدران ایجاد می‌کنند و پسران خود را برای رفتار بد خود تأیید می‌کنند. و این توافقات بین پسر-مادر انکار می شود. و پسر این احتمال را دارد که پسر مشکلات رفتاری را توسعه دهند و مرد و زن (جفت) این تضادهای زناشویی تجربه خواهد شد.

Haley همچنین بحث کرد که وقتی گونه از زوایای آسیب شناسی اتفاق افتاده آن ها جلوگیری می‌کنند از حرکت آرام از یک مرحله چرخه زندگی که تعدی برای مثال، آن ها این را خیلی جوانان سخت ساختند تا خانه خود را ترک کند و استقلال چرخه زندگی خود را توسعه دهد برای اینکه این خطرات را ایجاد کنند که والدین باید جدا شوند و هر خانواده به طور کلی متلاشی می شود این سلسله مراتب خانواده ممکن است درحدود روابط زناشویی اتفاق افتد برای مثال در یک جفت (زن/مرد) وقتی یکی از اعضا افسرده شوند به طول کلی این ممکن است واضح باشد که شخص افسرده تابع شریک زندگی شان هستند ولی شخص افسرده ممکن است به طور خیلی زیدی متکبر باشد، از وقتی که افسردگی ممکن است نقش مهمی را در سازمان دهی این ارتباطات بازی می‌کند. این همچنین فرض می شود که با استراتژی درمانی مخصوصاَ ارتباطات زناشویی که با فعالیت های مهم آن ها را توصیف می‌کند و این ارتباطات به عنوان فعالیت‌های مکمل شناخته شده است که قطعاً به مشکل جدی تبدیل می شود. با مشکلات خانوادگی علائم ممکن است به عنوان پیام های دشوار ‌در مورد مشکلات در نواحی دیگر تصور می شود. برای نمونه یک تضاد بین یک یک بچه و والدین ‌در مورد حضور در مدرسه ممکن است ارتباط مشکل ‌در مورد تضادها بین یک همسر و شوهر ‌در مورد کارهای زنان را منعکس می‌کند. مشکلات خانواده با فرمول های Madones از درمان استراتژی فهمیده می شود تا این تلاش ها را برای کنترل افزایش دهد تا دوست داشته باشد یا مورد دوست داشتن قرار گیرند. و احساس پشیمانی کردن و بخشش داشتن است. مشکلات در ارتباط با کنترل و فرمانروایی که شامل پرخاشگری، خطا، تقصیر و بعضی از شکل های داروهاست. آن ها در ارتباط با آرزوها در خواسته مردم توجه قرار داده شده که شامل افسردگی، عصبانیت و اختلالات در خوردن است. مشکلات در ارتباط با آرزوها است تا دوست داشته شود و مورد حمایت قرار گیرد که شامل کنترل اضافی یک شریک یا بچه ها، پیامد بیش از حد گناه، تهدیدات خودکشی و اشارات و اختلالات فکری است. مشکلات در ارتباط با آرزوهایی است تا احساس بخشش و پشیمانی که شامل موارد جنسی و بدرفتاری جنسی است.

۲-۹- تکالیف روانشناختی زوجین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...