فنون تصمیم گیری را با توجه به ماهیت ، شرایط و معیارهای مؤثر در تصمیم‌گیری به شیوه های رایج کلی کیفی(ذهنی)و کمی(عینی)می توان تقسیم نمود.

الف: تصمیم گیری های کیفی یا ذهنی

تصمیم گیری های هستند که در آن ها قضاوت،تجربه و بینش مدیر یا تصمیم گیرنده مبنای تصمیم‌گیری است.

ب: تصمیم گیری های کمی یا عینی

تصمیم گیری هایی هستند که مبنای تحلیل آن ها الگوریتم ها یا توابع ریاضی می‌باشد(آذر و رجب زاده،۱۱:۱۳۸۹)

۲-۳-۱ تصمیم گیری چند معیاره[۷]

یکی از دسته بندی‌های تصمیم گیری کمی، تقسیم آن به تصمیم‌گیری یک معیاره و چند معیاره است.مدل‌های بهینه سازی از دوران انقلاب صنعتی در جهان و به خصوص از زمان جنگ دوم جهانی همواره مورد توجه مدیران بوده است.تأکید اصلی مدل‌های کلاسیک بهینه‌سازی ، داشتن یک معیار سنجش،یا تابع هدف، می‌باشد به طوری که مدل مذکور می‌تواند در مجموع به صورت خطی، غیر خطی یا مخلوط باشد.اما توجه محققین در دهه های اخیر معطوف به مدل های چند معیاره برای تصمیم گیری‌های پیچیده گردیده است.در این تصمیم گیری‌ها به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی از چندین معیار سنجش ممکن است استفاده گردد(اصغر پور،۱:۱۳۹۰).طبیعی است که حل مسائل تصمیم گیری چند معیاره دارای پیچیدگی است و به راحتی امکان پذیر نمی باشد، به ویژه آن‌که اغلب معیارهای مذبور با یکدیگر تضاد داشته و افزایش مطلوبیت یکی می‌تواند باعث کاهش مطلوبیت دیگری شود. متأسفانه اغلب سازمان ها به دلیل فقدان اولویت بندی مناسب در شاخصه ها و معیارها، قادر به تعیین ترتیب درست محصولات و خدمات خود در جهت تخصیص منابع نمی باشند و در پی آن بسیاری از منابع موجود خود را از دست خواهند داد(رضوانی و حسین پور،۱۳۸۸:۱۸۰).

۲-۳-۲ تصمیم گیری چند شاخصه[۸]

مدل‌های تصمیم گیری چند‌معیاره، به دو دسته عمده تقسیم می‌گردند: مدل‌های چند‌هدفه[۹] و مدل‌های چند‌شاخصه،به طوری که مدل‌های چند‌هدفه به منظور طراحی به کارگرفته می‌شوند، در حالی که مدل‌های چند‌شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می‌گردد. روش‌های چندشاخصه دارای تراوش‌های متنوعی در مراحل مختلف تصمیم‌گیری هستند که انتخاب روش مناسب اغلب به تجربه و سلیقه محقق مربوط می‌شود و هر چند دسته‌بندی‌‌هایی نیز جهت راهنمایی در انتخاب آن‌ ها وجود دارد، اما باز هم نمی‌توان به طور قطع گفت که چه روشی برای چه مسئله هایی مناسب است(اصغرپور،۱۳۹۰).در این روش‌ها داده های اولیه ‌بر اساس نظرات تصمیم‌گیرندگان در قالب ماتریس تصمیم گیری جمع‌ آوری شده و مبنای تصمیم گیری نهایی و به‌عبارتی تلفیق نظرات افراد مذکور می‌شود. روش‌های‌ مدل‌های چند‌شاخصه بر پایه استدلالات ریاضی، بهترین‌گزینه تصمیم‌گیری را از بین گزینه‌های موجود با اولویت بندی آن‌ ها تعیین می‌کند.به طور کلی در مسائل مختلف مدل‌های چند‌شاخصه خصوصیات زیر مشترک هستند:

    1. گزینه‌ها:در این مسائل تعداد مشخصی گزینه مورد بررسی قرار‌گرفته و ‌در مورد آن‌ ها اولویت‌گذاری، انتخاب و یا رتبه‌بندی صورت می‌گیرد. تعداد گزینه‌ها می‌تواند محدود یا خیلی زیاد باشد.

    1. شاخص‌های چند‌گانه :هر مسئله مدل‌های چند‌شاخصه چندین شاخص دارد که باید تصمیم گیرنده در مسئله، آن‌ ها را کاملاً مشخص کند.

    1. واحدهای بی‌مقیاس:جهت معنادار شدن محاسبات و نتایج از طریق روش های عملی اقدام‌به بی مقیاس کردن داده ها می‌شود، به گونه‌ای که اهمیت نسبی داده ها حفظ گردد.

  1. وزن شاخص‌ها:تمامی روش‌های مدل‌های چند‌شاخصه مستلزم وجود اطلاعاتی هستند که بر اساس اهمیت نسبی هر شاخص به دست آمده باشند . وزن مربوط به شاخص‌ها می‌توانند مستقیماً توسط تصمیم‌گیرنده و یا به وسیله روش‌های علمی موجود، به معیارها تخصیص داده شود. این وزن ها اهمیت نسبی هر شاخص را بیان می‌کنند. یکی از روش‌های مهم وزن‌دهی روش آنتروپی شانون است که در این پژوهش نیز از آن استفاده شده است.(محبوب و قشقایی،۳۵:۱۳۸۸)

۲-۳-۲-۱ طبقه بندی روش های چند شاخصه

در معروف‌ترین نوع طبقه‌بندی مدل‌های چندشاخصه به دو بخش کلی تقسیم می‌شوند .

الف: مدل های غیر جبرانی

مدل‌هایی از MADM را شامل می‌شوند که در آن‌ ها تبادل بین شاخص‌ها صورت نمی‌گیرد. بدین معنی که نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود در شاخص دیگر جبران نمی‌شود،بلکه هر شاخص جدا از دیگر شاخص‌ها مبنای ارزیابی گزینه‌های رقیب قرار می‌گیرد.

از آنجایی که در پژوهش پیش رو شاخص‌ها امکان تبادل با یکدیگر را دارند،امکان استفاده از مدل‌های غیر جبرانی در آن ممکن نبوده است.لذا در این بخش به شرح و بسط این مدل ها پرداخته‌نشده و‌تنها به ذکر نام چند مورد از معروف‌ترین آن‌ ها بسنده شده است که به شرح زیر می‌باشند:

    • تسلط

    • لکسیکوگراف

    • ماکسی مین

    • ماکسی ماکس

    • رضایت بخش خاص

    • رضایت بخش شمول

  • پروماتاسیون

ب: مدل های جبرانی

آن دسته از مدل های MADM را شامل می‌شوند که در آن ها تبادل بین شاخص‌ها صورت می‌گیرد.بدین معنی که تغییر در یک شاخص توسط تغییری مخالف ،در جهت عکس،در شاخص یا شاخص‌های دیگر جبران می‌شود.در‌ این مدل،روش‌های TOPSIS ، ELECTRE،AHP، ANP و تخصیص خطی‌از مهم‌ترین آن‌ ها به شمار می‌رود،از آنجا که در این پژوهش از روش ANP بهره‌گرفته شده است. در ادامه به شرح آن‌ پرداخته شده است:

۲-۳-۳ الگو فرایند تحلیل شبکه ای ANP

یکی از نمونه های کارآمد تکنیک های مطرح شده در MADM فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا AHP است که برای اولین بار توسط توماس ال ساعتی در سال ۱۹۸۰ مطرح شد.مطابق آنچه در سه اصل زیر مورد مطالعه قرار گرفته است،ذهن انسان این سه اصل را در تفکر تحلیلی طی می کند و AHP نیز بر اساس این سه اصل بنا شده است و می‌توان اظهار نمود که AHP نوعی فرایند است.

    1. اصل ترسیم درخت سلسله مراتب:درخت سلسله مراتبی دارای سه سطح اصلی هدف، معیارها و گزینه‌ها است که سطح معیار آن قابل تقسیم به زیر معیارهای متعدد می‌باشد.انسان توانایی درک موضوعات مختلف،تمیز دادن آن موضوعات و ارتباط دادن اجزای مختلف یک موضوع را دارد.

    1. اصل تدوین و تعیین اولویت‌ها:انسان‌ها می‌توانند روابط بین موضوعات مختلفی که مشاهده می‌کنند را درک کرده،با توجه به معیارهای مشخص، مقایسات زوجی بین آن‌ ها انجام داده و یک گزینه را بر دیگر گزینه‌ها ترجیح دهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...