بر طبق تعاریف ذکر شده نشخوارهای فکری افکاری هستند که: ۱- به حوادث یا ماهیت خلق افسرده مربوطند، ۲- هدف مدار نبوده و افراد را به طرح و عمل خاصی راهنمایی نمی کنند، ۳ – زمانی که فرد دچار نشخوار فکری است از لحاظ اجتماعی با محیط همخوانی و مشارکت ندارد (پاپاجورجیو و ولز ،۲۰۰۴).

۲-۶-۲ رابطه ی بین نشخوار فکری و افسردگی با باورهای فراشناختی مثبت و منفی

اختلال افسردگی یکی از انواع اختلالات هیجانی است که مؤلفه ی اصلی اندوه است. افراد مبتلا به افسردگی، خلق خود را به صورت غمگین و درمانده توصیف می‌کنند. بی علاقگی یا فقدان احساس لذت تقریباً همیشه و دست کم تا اندازه ای وجود دارد و هیچ چیز توجه آنان را جلب نمی کند (برین[۱۳۳]،‌۲۰۰۲).

کاهش انرژی، کاهش میل جنسی، تغییرات روانی ـ حرکتی، احساس بی ارزشی و نشخوار فکری از علائم دیگر این بیماری است. در میان اختلالات روانی که از زمان‌های دور تاکنون گریبان گیر افراد بشر بوده است، افسردگی شایع تر از انواع دیگر بیماری ها بوده است. عوامل به وجود آورنده ی این بیماری را می توان در سه زمینه ی ارثی (به وسیله ی انتقال ژنتیکی)، روانی و محیطی زندگی بررسی نمود (دالگیش[۱۳۴] و پاور[۱۳۵]، ۱۹۹۲).

در سال های اخیر بررسی الگوهای تفکر در اختلالات هیجانی و بررسی افکار ناخواسته و نقش آن در دوام اختلالات هیجانی، مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. یکی از انواع افکار ناخواسته در اختلالات هیجانی، نشخوار فکری است. دیدگاه فراشناختی اختلالات هیجانی، نشخوار فکری را یکی از مؤلفه های اصلی در شروع و تداوم افسردگی می‌داند. این افکار منفعلانه بوده، جنبه ی تکراری دارند و بر علائم و نتایج علائم متمرکز اند و مانع حل مسئله ناسازگارانه شده، به افزایش افکار منفی منتهی می‌شوند (دیویس[۱۳۶]و نولن – هوکسما[۱۳۷] ، ۲۰۰۰).

گرچه سرکوب فکر یک شیوه ی معمول در اختلال افسردگی است، برخی از افراد افسرده هستند که از روی تعهد، افکار منفی را نشخوار می‌کنند. این افراد معمولاً معتقدند که نشخوار فکری درباره ی افکار منفی و احساسات منفی می‌تواند به آن ها بصیرت بدهد و حل مسئله را تسهیل کند، در صورتی که نشخوار فکری خلق را بدتر کرده، باعث نوسان فرد بین سرکوبی فکر و نشخوار فکری می شود (ونزلاف[۱۳۸]، و لاکستون [۱۳۹] ، ۲۰۰۳).

ولز[۱۴۰]و متیوس[۱۴۱] (۱۹۹۴) بیان می‌کنند که افراد آسیب پذیر هیجانی درباره نشخوار فکری باورهایی دارند که در گرایش آن ها به سمت انتخاب و درگیر شدن در نشخوار فکری مهم است.

باورهای فراشناختی[۱۴۲] به دو دسته ی مثبت و منفی تقسیم می‌شوند که هرکدام اثر خاص خود را بر افزایش نشخوار فکری دارند؛ مثلاً باور مثبت ‌در مورد نشخوار فکری می‌تواند این باشد که نشخوار فکری درباره ی گذشته به من کمک می‌کند تا از اشتباهات بعدی پیشگیری کنم و باور منفی؛ مثلاً نشخوار فکری به دیوانگی خواهد انجامید (ولز و پاپاجورجیو [۱۴۳]،‌۱۹۹۵).

در پژوهشی رابطه ی بین افسردگی و نشخوار فکری و باورهای فراشناختی مثبت و منفی ‌در مورد نشخوار فکری توسط بهرامی، قادرپور و مرزبان در سال ۱۳۸۸ در شهر اصفهان مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. در این پژوهش نتایج زیر به دست آمد:

    • بین افسردگی و نشخوار فکری کل آزمودنی ها رابطه وجود دارد و این رابطه شدید می‌باشد.

    • بین نشخوار فکری و افسردگی با باورهای فراشناخت مثبت رابطه وجود دارد. اما اگر رابطه ی بین نشخوار فکری و باورهای فراشناختی مثبت ‌در مورد فواید نشخوار فکری بیشتر باشد، نشخوار فکری و افسردگی بیشتر خواهد شد.

  • بین افسردگی و نشخوار فکری با باورهای فراشناختی منفی مثل غیرقابل کنترل و مضر بودن نشخوار فکری رابطه وجود دارد. یعنی با افزایش باورهای فراشناختی منفی ‌در مورد نتایج منفی استفاده از نشخوار فکری و غیرقابل کنترل بودن آن، خود نشخوارفکری و بالتبع آن افسردگی افزایش می‌یابد.

۲-۶-۳ نشخوار فکری، آغاز و دوام افسردگی

افسردگی به عنوان بیماری سرماخوردگی در میان اختلالات روان پزشکی لقب گرفته است (استافر[۱۴۴] ‌، ۲۰۰۰) .

این استعاره به شیوع گسترده افسردگی اشاره دارد، احتمال خطر افسردگی عمده، در طول زندگی برای زنان ۲۵% ـ ۱۰% و برای مردان ۱۲% ـ ۵% است (سادوک[۱۴۵] و سادوک، ۱۳۸۵). خلق افسرده و احساس عدم لذت، نشانه های کلیدی افسردگی هستند. تقریبا همه بیماران افسرده، از کم شدن انرژی شکایت دارند. هشتاد درصد از بیماران نیز از مشکلات خواب شکایت دارند. کاهش اشتها، عدم تمرکز، احساس بی ارزشی، بلا تصمیمی، افکار مرتبط با مرگ یا تمایلات خودکشی نیز شایع هستند (طلایی و همکاران،۱۳۸۴).

آشفته کننده ترین علامت افسردگی که به صورت بالقوه مهلک ترین آن ها نیز می‌باشد، گرایش به ایده ها و رفتارهای خودکشی است (استافر، ۲۰۰۰).

با توجه به آن که افسردگی، ناتوان کننده و غالباً مزمن و عود کننده است، شناخت عوامل خطر زا و مداخله زود هنگام در آن اهمیت دارد (استافر،۲۰۰۰).

در سال های اخیر نشخوار فکری به عنوان یک مؤلفه‌ ی مهم در افسردگی به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است (واتکینز[۱۴۶] و برکیا[۱۴۷] ‌، ۲۰۰۱). مطالعات بسیار از رابطه ی تنگاتنگ بین افکار نشخواری و انواع مختلف اختلالات هیجانی حکایت می‌کنند (نولن – هوکسما، ۱۹۹۱٫). رابطه ی افکار نشخواری با افسردگی نقطه شروع مهمی برای پرداختن به مفهوم نشخوار فکری بوده است (پاپاجورجیو و ولز، ۲۰۰۴).

۲-۶-۴ نظریه سبک های پاسخ

نولن -هوکسما در نظریه ی سبک های پاسخ[۱۴۸] (۱۹۹۱) به تبیین مفهوم نشخوار فکری در افسردگی پرداخته است. در نظریه ی سبک های پاسخ، تأثیر دو نوع سبک پاسخی نشخواری و منحرف کننده ی حواس در خلق افسرده با یکدیگر مقایسه شده اند.

۱ – سبک پاسخی نشخواری[۱۴۹]: پاسخ های نشخواری می‌تواند به عنوان افکار تکرار شونده و رفتارهایی تعریف شود که توجه فرد افسرده را بر علائم افسردگی، دلایل و پیامدهای آن متمرکز می‌کند. برای نمونه، تمرکز بر احساس بی انگیختگی (احساس می کنم دوست ندارم کاری انجام دهم)، تمرکز برای یافتن دلیل افسردگی (چه اشتباهی از من سر زده که چنین احساسی دارم) و نگرانی درباره ی پیامدهای علائم (وقتی چنین احساسی دارم نمی توانم کارهایم را انجام دهم).

در این نظریه تأکید می شود که پاسخ های نشخواری نقطه ی مقابل حل مسئله ی مؤثر و ساختار یافته است، یعنی مانع بروز رفتارهای مؤثری می شود که می‌توانند به درمان افسردگی کمک کنند (نالن هاکسما، مورو[۱۵۰] و فردریکسن[۱۵۱]، ۱۹۹۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...