سه- زن در این جوامع از تمامی حقوقی که ممکن بود از آن بهره­مند شود، محروم بود، مگر به آن مقداری که بهره­مندی زن، به سود مردان باشد، و مردان قیم زنان بودند.
چهار- اساس رفتار مردان با زنان، عبارت بود از سلطه توانمند بر ناتوان. به عبارت دیگر، هر برخوردی که با زنان می­کردند، براساس بهره­کشی بود. این، روش اقوام غیر متمدن بود، و اما اقوام متمدن، علاوه بر آنچه گفته شد، این طرز تفکر را هم داشتند که زن موجودی ضعیف است،و نیز موجودی خطرناک است که بشر، از شر و فساد او در امان نیست. چه بسا که این طرز تفکر بر اثر اختلاط امت­ها و زمان­ها در یکدیگر اثر گذاشته باشد.[۵۸]
۲-۴- زن درصدر اسلام
بدین ترتیب اسلام همه ستمها و برخوردهای وحشیانهای که در دوره­ جاهلیت نسبت به­زنان صورت می­گرفت از کشتن گرفته تا پایمال نمودن ضروری­ترین حقوق فردی، نهی نموده وشرافت و حیثیت وی را به او بازگردانیده است. در اسلام زنان همچون مردان آزادند که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب نمایند.[۵۹]
زن در آغاز پیدایش اسلام به کرامت انسانی خویش دست یافت. موقعیتهای اجتماعی خویش را­به دست آورد و از حقوق و آزادیهای حقیقی برخوردار گشت.[۶۰]
اسلام به زن،که در طول تاریخ از حقوق انسانی خود محروم شده بود، استقلال و شخصیت حقیقی­وحقوقی بخشید و حقوق حقه وطبیعیش را مانندحقوق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… که سنتها و آداب و رسوم جاهلانه آنها را زایل کرده بود به رسمیت شناخت.[۶۱]
زن و مرد در فرایند تکامل مسئولیت سیاسی و اجتماعی، سهمی مشترک دارند. در واقع هدف اسلام ساختن انسان است نه ساختن مرد یا زن­ به تنهایی.[۶۲] عقیده اسلام و جهان بینی آن درباره زن، انقلابی بزرگ و پرشکوه در جهان محسوب می­شد. زیرا اسلام با ارائه این جهان بینی یکباره همه عقاید تحقیرآمیز و بینشهای باطل و جاهل را کنار گذاشت و به جای آن الگوی جدیدی را در روابط­­ اجتماعی با زن، به مردم عرضه کرد[۶۳]در داستانهای تاریخی قرآن، به زنانی برگزیده و ممتاز برمی­خوریم که در فراست و هوش سرشار، و در توانایی بر درک حقایق بسیار دشوار و در حل مسائل و رویدادهای اجتماعی بدان­ پایه و منزلت رسیده بودند که حتی بزرگترین مغزهای متفکر آن روزگار نمی­توانستند کوچکترین اشکالی به نظراتشان وارد کنند و می­توان ادعا کرد که در مسائل سیاسی و اجتماعی مافوق و برتری نداشتند.[۶۴]
از مداخله زنان در امور سیاسی و اجتماعی، شواهد فراوانی در تاریخ قرون اولیه­اسلام به چشم می­خورد. نمونه آن شرکت امعطیه زوجه­ی پیغمبر(ص) در هفت غزوه همراه رسول اکرم( ص)است.[۶۵]
اسلام شخصیت و حقوق زن را مورد توجه بسیار قرار داد؛ از جمله از نگرش و رفتار ناپسند عرب جاهلى درباره زنان و دختران، مانند زنده به گور کردن دختران، سخت انتقاد کرد[۶۶]قرآن از یک‌سو از زنان در برابر ستمهایى مانند چند زنىِ نامحدود و غیرمتعهدانه،[۶۷] به ارث برده شدن زنِ شوهر مرده و محروم شدن زنان از حق مالکیت حمایت نمود و از سوى دیگر، براى تضمین بیشتر عدالت، قواعدى عام تأسیس کرد که حاکم بر احکام و حقوق زن و مرد هستند؛ از جمله لزوم معاشرت پسندیده با همسران[۶۸]، قاعده همانندى و هم‌ترازى حقوق و وظایف همسران[۶۹] ودر گستره‌اى وسیع‌تر، قواعد نفىِ عُسر و حَرَج[۷۰] و ممنوعیت اِضرار[۷۱]
در اسلام زن در تمامی احکام عبادی و حقوق اجتماعی شریک مرد است. او نیز مانند مردان می تواند مستقل باشد، و هیچ فرقی با مردان ندارد، نه در اکتساب و انجام معاملات، نه در تعلیم و تعلم، نه در به دست آوردن حقی که از او سلب شده، نه در دفاع از حق خود و نه در احکامی دیگر؛ مگر در مواردی که طبیعت خود زن اقتضا دارد که با مرد فرق داشته باشد.
آری زن به برکت اسلام از جایگاه ابزاری به جایگاه استقلالی خود راه یافت، اراده و عملش که تا ظهور اسلام گره خورده به اراده مرد بود، از اراده و عمل مرد جدا شد، و از تحت فشار ناعادلانه مردان در آمد. و به مقامی رسید که دنیای قبل از اسلام با همه قدمت و در همه ادوار چنین مقامی به زن نداده بود،مقامی به زن داد که در هیچ گوشه از هیچ صفحه تاریخ گذشته بشر نخواهید یافت، و اعلامیه ای در حقوق زن به مثل اعلامیه قرآن نخواهید جست که می­فرماید«لاجناح علیکم فیما فعلن فی انفسهن بالمعروف»[۷۲]
اسلام زن را جزء حقیقی و عضو کامل جامعه انسانیت قرار داد، و از اسارت بیرون آورد، و آزادی اراده و عمل به وی بخشید. زن مانند مرد در ثروتی که طبقه گذشته به ارث می­گذارند، شرکت دارد، و از پدر و برادر و عمو دایی و همسر و سایر خویشاوندان ارث می­برد. او آزاد است هر کار مشروع و زندگی معروفی را برای خود انتخاب کند. و عمل وی احترام اجتماعی داشته و با ارزش می­باشد.[۷۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با پیدایی دین اسلام و ظهور تمدن اسلامی به گواهی تاریخ، انقلابی در حقوق زنان پدید آمد. بنابر تعلیمات قرآن،کتاب مقدس دین اسلام،زن از نظر خلقت همانند مرد است و به ویژه در نصوص قرآنی همانند مردان مورد خطاب اوامر ونواهی شرعی بوده از این رو به لحاظ شئون اجتماعی بیش وکم،هم سنگ مردان قرار گرفته است. همچنین در امور اقتصادی از چنان استقلالی برخوردار می­ شود که می ­تواند نسبت به کار و تلاش خود مالکیت داشته مزد و اجر خود را شخصا مورد استفاده قرار دهد همین زن که پیش از این جزء مایملک پدر یا همسرمحسوب شده مورد خرید و فروش قرارمی­گرفت و پس از مرگ ایشان همانند بقیه ترکه به ارث می­رسید، اینک خود به عنوان یک شخصیت حقوقی از اموال متوفی ارث می­برد. تحولی که اسلام در حقوق زن پدید آورد از آن رو در خور توجه است که تمدن­های غیر اسلامی تا حدود ۱۲سال پس از اسلام چنین حقوقی برای زن قائل نشدند با این همه بررسی تاریخی حقوق زنان نشانگر آن است که به مرور زمان و دور شدن از اصل رسالت، فقه اسلامی به نحو چشمگیری از افکار مرد سالارانه متاثرگشته است.[۷۴] اسلام، باحضور خود خط بطلان بر بسیاری از خرافات و ظلمهایی کشید که به زنان روا می­شد و حقوق زن را در ازدواج، طلاق، ارث و… که قبلا در عصر جاهلیت و در سایر ادیان تحریف شده پایمال می­شد، به آنان بازگرداند.[۷۵]
با وجود این که قدرت بدنى، اقتصادى و اجتماعى مرد در خانواده به او نقش اول مدیریت را داده ولى در بررسى دقیق و حذف این عوامل دیده مى­شود که زن عملاً نقش و قدرت بیشترى را داراست هرچند که در عرفها وحقوق گوناگون ملل و نظامهاى حقوقى این نقش فراز و نشیبهایى داشته است. کارکردهاى زن از قبیل:تولید نسل، پرورش بدنى(حضانت) و پرورش روحى کودک، پرستارى، تأمین آرامش خانواده، انتقال­فرهنگ و زبان، تیمار روحى مرد، اقتصاد خانواده، و مانند اینها کارکردهاى بسیار مهم و حیاتى است که­تنها از زن برمی­آید.[۷۶] اسلام برای زن حق مالکیت قائل شده است و زن می ­تواند مالک اشیای منقول و غیر منقول باشد. حق خرید و فروش و واگذاری اموال خود را دارد، می ­تواند هر طور که بخواهد وصیت نماید. اسلام همه حقوق مدنی و سیاسی را که به مردان داده، به زن نیز بخشیده است.[۷۷]
۲-۴-۱- مقام و حقوق زن در اسلام
زن در قرآن اهمیت ویژه و جای بسیار برجسته­ای دارد. عقیده اسلام و جهان­بینی آن درباره زن، انقلابی بزرگ و پرشکوه در جهان محسوب می­ شود.زیرا اسلام با ارائه این جهان بینی یکباره همه عقاید تحقیرآمیز و بینشهای باطل و جاهل را کنار گذاشت و به جای آن الگوی جدیدی را در روابط اجتماعی با زن، به مردم عرضه کرد.[۷۸]
دین مبین اسلام وپیامبراکرم)ص(شرایطی را رقم زدند که جایگاه ومنزلت زن صد چندان شده است. مثلا اسلام زن را از زنده به گورکردن نجات داد یا اینکه پیامبرزنان را مورد اکرام واحترام قرارداد یعنی با تکریم همسر و دختر خویش احترام و محبت نسبت به زنان را عملا ترویج نمود. با مقایسه وضعیت زنان پیش ازاسلام وپس ازاسلام بهترین گواه براین مطلب است. فارغ ازاین موضوع برابردانستن زن ومرد درانسانیت ودستیابی به قله­های کمال معنوی ازاصول نگرشی اسلام است.[۷۹] که قرآن کریم نیزبا صراحت بیان می­ کند که زن ومرد دارای یک سرشت وطینت می­باشند.[۸۰]
قرآن قائل به برابری زن و مرد در کسب فضایل اخلاقی است و زن و مرد را در کنار هم مورد خطاب قرار می دهد:
«ان ­المسلمین ­و المسلمات ­و المومنین ­و المومنات و القانتین والقانتات و الصادقین و الصادقات الصابرین­ و الصابرات ­والخاشعین­ و الخاشعات ­و المتصدقین­ و المتصدقات ­و الصائمین ­و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفرت و اجرا عظیما»[۸۱]
مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان وزنان عبادت پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مى­کنند، خدا براى{آنان}آمرزشى وپاداشى بزرگ فراهم ساخته است.
این آیه شریفه بیانگر این است که زنان نیز مانند مردان می­توانند به مقامات معنوی چون مقام اسلام، مقام ایمان، مقام­طاعت و فرمانبرداری، مقام صدق، مقام صبر و پایداری در برابر تمام حوادث، مقام فروتنی و خوف از عظمت و عقاب حق، مقام­کَرَم وجود که ثمره آن صدقه است، مقام روزه و صوم، مقام ضبط نفس و مالکیت بر شهوت، مقام یاد و ذکر حق نائل شده و ازاین طریق مغفرت حق و اجر عظیم آخرتی کسب کنند.[۸۲]
بنابر دیدگاه اسلام، هدف از خلقت زن و مرد هر دو، عبودیت و بندگی است ­اسلام در مقابل توهین و تحقیرهایی که نسبت به جنس زن روا می­شد از جنس زن تحت عناوین ذیل یاد می­ کند:
- اُم: ریشه و سرچشمه هر چیز، مادر«واوحینا الی ام موسی ان ارضعیه»[۸۳] و به مادر موسى وحى کردیم­که: او را شیر ده.
- حرث: موجب بقاء نسل «نساوکم حرث لکم»[۸۴] زنانِ شما کشتزار شما هستند.
- لباس: پوشش حیات «هن لباس لکم وانتم­لباس­لهن»[۸۵] آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان­لباسى هستید.
- تسکین: علت آرامش«ومن ءایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجالتسکنوا الیها»[۸۶] و از نشانه هاى او اینکه از] نوع [ خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید.
به موازات نگرش­های ناعادلانه­ای که در طول تاریخ نسبت به زن وجود داشته است، همواره تفکر و نگرش دیگری نیز در سیر تاریخ، منادی ارزش، فضیلت، کرامت و شخصیت انسانی زن بوده و بشریت را به سوی آن فراخوانده است. این اندیشه که از آغاز آفرینش تا بعثت حضرت محمد)ص) استمرار داشته، دین خداست که رسولان الهی در تمام سرزمینها میان اقوام و فرهنگ ها ترویج کرده ­اند و کاملترین شکل آن در دین اسلام تجلی یافت.
آیه ۷ سوره نساء می‌گوید: «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشان به جای می‌گذارند، سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشان به جای می‌گذارند، سهمی است، چه کم باشد و چه زیاد، این سهمی تعیین شده است. »
قرآن­کریم زن­ را رحمت­و برکت معرفی می کند و ملاک برتری را تقوی و پرهیزگاری برمی‌شمرد. «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم»[۸۷]ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و در گروه‏ها و تیره‏های بزرگ و کوچک جای دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی­ترین شما نزد خدا، با تقوی ترین شماست.
«به گفته علامه طباطبایی در تفسیر این آیه:«آیه شریفه در مقام بیان این مطلب است که ریشه تفاخر به انسان را بزند. و بنابر این مراد از جمله «من ذکر و انثی» آدم و حوا خواهد بود و معنای آیه چنین می شود: ما شما مردم را از یک پدر و یک مادر آفریدیم. همه شما از آن دو تن منتشر شده­اید. چه سفیدتان و چه سیاه­تان، چه عربتان و چه عجم­تان و ما شما را به صورت شعبه‌ها و قبیله‌های مختلف قرار دادیم نه برای اینکه طایفه­ای از شما بر سایرین برتری و کرامت داشته باشد، بلکه صرفاً برای اینکه یکدیگر را بشناسید و امور اجتماعات و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد. » قرآن کریم در هیچ آیه­ای‌ مردان را از حیث اینکه برتری خاصی بر زنان به بخشی ذکر نکرده است و ملاک برتری را تقوا معرفی می‌کند. پیامبر مکرم اسلام می‌فرمایند: «البنات‌هن المشفقات المجهزات المبارکات» دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.[۸۸]
در طول تاریخ مسئله حقوق زنان فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است. کنکاش در منابع اسلامی حاکی از ارتقاء جایگاه زنان و حقوق آن ها در تمامی عرصه ها به ویژه خانواده است.
در اسلام طبق آیات صریح قرآن رعایت حقوق زن همانند رعایت حقوق مرد الزام آور است «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف»[۸۹]
۲-۴-۱-۱- جایگاه زن به عنوان انسان
یکی از برکات وامتیازات اسلام آن است که در گام اول خود زن را محترم شمرد و بر انسانیت و شایستگی او در ادای تکالیف و مسئولیت و شایستگی در کسب پاداش« ورود به بهشت »تأکید ورزید که در تمام حقوق انسانی با مرد هم سنگ و مساوی است. منشأ خلقت مردمان – اعم از زن و مرد – یک نفس واحد است وخداوند از همان نوع جفت و همسری آفریده تا­­یکدیگر را آرامش بخشیده و نقص و کمبودهای همدیگر را جبران نمایند چنانکه خداوند می­فرماید: (اعراف:۱۸۹)«هوالذی خلقکم من نفس واحده وجعل منها زوجها لیسکن الیها»
ترجمه: اوست آن کسی که شما را از نفسی واحد آفرید و جفت وی را از آن جنس پدید آورد تا در کناراو آرام بگیرد.
خداوند همچنین تکلیفهای اساسی ودینی و اجتماعی را به طور مساوی بین زن و مرد تقسیم نموده است. چنانکه می­فرماید: (توبه/۷۱) «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر… » ترجمه: و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند که یکدیگر را به کارهای پسندیده وامی­دارند و از کارهای ناپسند باز می­دارند.
قرآن برخلاف تورات علت گمراهی را به شیطان­ نسبت داده است نه حوا.(بقره:۳۶) اسلام ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرده تا جایی که دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیاء معرفی نمود. و این نظریه را «زن مقدمه مرد است و برای وجود مرد آفریده شده»رد کرده است.[۹۰]
اسلام‌ از قرن‌ها پیش، ارزش‌ انسانی‌ زن‌ را برابر مرد دانسته‌ و می‌فرماید: «هُوَ‌ الذی‌ خَلَقکُم‌ من‌ نَفسٍ‌ و‌احِدَه»[۹۱]خداست‌ که‌ همه‌ شما - زن‌ و مرد - را از یک‌ جان‌ و روح‌ آفرید. حقوق‌ یکسان اسلام برای زن و مرد در همه‌ مواردی‌ که‌ ارزش‌ و شخصیت‌ انسانی‌ ملاک‌ قانون‌گذاری‌ بوده‌ است‌ اسلام، برای‌ زن‌ و مرد، حقوق‌ یکسانی‌ قرار داده‌ است‌ همانند: ثواب‌ و عقاب، مالکیت‌ و تصرفات‌ مالی‌، تعلیم‌ و تربیت، اشتغال….
‌قرآن، زن و مرد را از نظر حیثیت انسانى و کسب فضائل اخلاقى و پاداشهاى اخروى همتاى یکدیگر معرفى نمود.[۹۲]
مهمترین عامل حرمت زن، انسان بودن اوست که دراین جهت کاملاً با مرد، مساوى است.[۹۳]
اهلیت و شایستگی زن در مسیر حق و طی طریق کمال های انسانی از مرد کمتر نیست،ا زن در آیین اسلام سهم به سزایی در حیثیت خانواده و اجتماع دارد که شاید مرد آن جایگاه را نداشته باشد.
غالب فرهنگ ها درصدد برجسته نمودن جنسیت زن هستند؛ ولی اسلام در مقام برجسته نمودن انسانیت اوست. از نگاه اجتماعی اسلام، زن به عنوان یک انسان در جامعه ظاهر می­ شود و به تکالیف اجتماعی خود جامه عمل می­پوشاند؛ نه به عنوان جنس مخالف مرد. زنی که تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا با عشوه گری و جلوه نمایی خاص در جامعه ظاهر شود و جنسیت خود را در مقابل مرد نشان داده و در ضمن آن نیز، کار و مسؤولیت خود را انجام دهد، انسانیت خویش را فدای جنسیت خود نموده است. اسلام خواسته است زن با انجام وظایف و استیفای حقوق خود به مقام انسانی خویش نائل شود؛ نه اینکه دست به اموری زند که مرد او را به عنوان جنس و متاع زیبا که انسانیت او را تحت الشعاع قرار داده است مشاهده کند، بنابراین، مسؤولیت­پذیری زن در مقابل قوانین واحکام الهی موجب ارتقای مقام انسانی اوست؛ نه باعث ارضای لجام گسیخته امیال نفسانی مردان.[۹۴]
بنابراین‌ در تمام‌ مقرراتی‌ که‌ موضوع‌ آنها انسان‌ بما هو انسان‌ است‌ تفاوتی‌ بین‌ زن‌ و مرد وجود ندارد. اما در برخی‌ مقررات‌ که‌ انسان‌ با توجه‌ به‌ ویژگی‌ خاص‌ او مخاطب‌ حکم‌ قرار می‌گیرد، به‌ ویژگی‌ و خصوصیات‌ مادی، معنوی‌ و اوضاع‌ و احوال‌ و شرایط‌ زمانی‌ و مکانی‌ توجه‌ می‌شود. در واقع‌ تفاوت‌ در این‌ ویژگی‌ها و خصوصیات‌ طبیعی‌ سبب‌ وضع‌ احکام‌ و مقررات‌ متفاوت‌ و غیرمشابه‌ می‌شود.
ریشه‌ تفاوت‌ یا عدم‌ تشابه‌ میان‌ زن‌ و مرد، «تناسب» است‌ نه‌ ناقص‌ بودن‌ یکی‌ و کمال‌ دیگری. قانون‌ خلقت‌ خواسته‌ با این‌ تفاوتها تناسب‌ بیشتری‌ میان‌ زن‌ و مرد برای‌ زندگی‌ مشترک‌ بوجود آورد.[۹۵]
اسلام زن را همچون مرد انسان می­داند که سه ویژ­گی مهم انسانی یعنی اختیار، مسئولیت­ پذیری و توان ارتقاء و کمال را داراست و همانند مرد از امکانات رشد و کامیابی برخوردار است اینکه در میان زنان کسانی یافت می­شوند که قرآن و حدیث آن را هم صحبت فرشتگان، مورد توجه انبیاء، مقدم بر بسیاری از پیامبران الهی و کوثری از ناحیه خداوند می­داند، خود نمایانگر والایی شخصیت انسانی زن و مراتب کمال اوست. روشن­­ترین آیت کمال زن آن است که قرآن کریم مریم و آسیه را نه تنها نمونه ­ای نیک برای زنان که نمونه ­ای برای زن و مرد مومن قرار داده است. همچنین اوج شخصیت انسانی زن آنگاه نمایان می­ شود که موعد امم حجه­بن­الحسن­العسکری(عج)یک زن را مقتدای خویش قرار می­دهد: فی­ابنه رسول الله لی اسوه حسنه دختر پیامبر خدا(ص)فاطمه زهرا(ع) برای من الگویی نیکو است.[۹۶]
۲-۴-۱-۲- زن به عنوان مادر
با توجه به اهمیت ونقش خانواده وضرورت حفظ واستحکام آن این مطلب بجاست که بگوییم مادران برای استمراراین امرباید مادرانی تمام وقت باشند. لذا زن درجایگاه مادر عهده­دار مسئولیت خطیری می­باشد که­اگرپایه اصلی تربیت ورشد صحیح فرد برای اجتماع را درخانواده جستجو کنیم مادربه عنوان عامل اصلی انتقال ­ارزشها، جایگاه ویژه­ای خواهد یافت به بیان دیگرمادرمدیرخانه است همانطورکه پدررئیس خانواده می­باشد. لذا نقش انسان سازی زن درطول هستی ازاصیل­ترین نقش­های وی بوده است ودرتایید این نظرجمله پرمعنا و مفهوم مفسربزرگ قرآن که می­فرماید:(هرگاه زن اصالت را به نقش­های دیگری غیرازمادری و همسری دهد ازصراط مستقیم خارج است) وجود دارد(آنگاه که زن درمنزل به امرخانه وتربیت فرزند می ­پردازد به خدا نزدیکتراست.[۹۷]
هیچ دین و آیینی همچون اسلام مقام زن را در طول تاریخ حیات بشری به عنوان مادر ارج ننهاده.[۹۸]
اسلام آدمیان را بعد از رعایت حق پروردگار در توحید و عبادت به رعایت حقوق و حفظ کرامت و حرمت مادر سفارش نموده ونیکی کردن با مادر را یکی از ارزشهای بنیادی قلمداد کرده است. شخصی از پیامبر)ص ( سؤال کرد: به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: مادرت. گفت دیگر چه کسی؟ فرمود: مادرت. برای بارسوم گفت دیگر چه کسی؟ فرمود مادرت. مجدداً گفت: دگر چه کسی؟ فرمود پدرت.[۹۹]
یکی از رهنمودهای قرآن آن است که فراروی مسلمانان، زنان الگویی قرار داده که ایمان، آثار و جایگاه مهمی را در تاریخ به جای­گذاشته­اند از جمله آنها: مادر موسی با اطمینان به پروردگار خود به پیام و ندای وحی گوش فرا داد و فرزند جگر گوشه­اش را در رود نیل انداخت. یا در جای دیگر مادر مریم حمل خود را خالصانه در راه خدا نذر کرد و از خداوند متعال خواست که نذرش را بپذیرد.[۱۰۰]
خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربویت خود آمیخته آنگونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال است.خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه کس بالاتر است و این امری است که انبیاء می­خواستند و می­خواستند که بانوان قشری باشند که همه آنها تربیت کنند جامعه را و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند. [۱۰۱]برپایه تعالیم دینی،گرامیداشت مقدم مادران مایه ورود بهشت است؛ چنانکه خط مشی و کیفیت رفتار مادر در تربیت فرزند واراسته اهل بهشت نقش تعیین کننده ­ای دارد. از رسول اکرم(ص)در این باره دومطلب رسیده: ۱-«الجنه تحت اقدام الامهات»[۱۰۲]؛ بهشت زیر پای مادران است یک حقیقت است و اینکه با این تعبیر لطیف آمده است برای بزرگی عظمت آن است و هوشیاری به فرزندان است که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگهدارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادران جستجو کنید. ۲-«اذا کنت فی صلاه التطوع فان دعاک والدک فلا تقطعها و ان دعتک والدتک فاقطعها»[۱۰۳]؛ هنگام نمازمستحبی، اگر پدرت تو را خواند، نماز را قطع نکن و اگر مادرت تو را خواند، نماز را قطع نما. نیکی به مادر افضل­ از احسان به پدر است؛چنانکه از رسول گرامی اسلام رسیده است و سر ترجیح مادر، تحمل رنجهای فراوان از سوی اوست.[۱۰۴] خدای سبحان وقتی احترام به والدین را مطرح می­ کند، برای گرامیداشت مقام زن، مادر را جداگانه نام می­برد؛ مثلا در مواردی می­فرماید:«وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و الوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما وقل لهما قولا کریما»[۱۰۵] وحکم کرد پروردگارت که جز او را نپرستید و به والدین احسان نماید؛ اگریکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند، به آنها حتی«اف» مگو و به آنها پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی،«ان اشکر لی ولوالدیک»[۱۰۶] شکرگزار من و پدر و مادرت باش. ، اما با همه این تجلیل­های مشترک، هنگام یاد از زحمات پدر و مادر، فقط از زحمت مادر سخن می­گوید:«و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا»[۱۰۷]در این آیه، زحمات و خدمات دشوار سی ماهه مادر را دوران بارداری، زایمان و شیردهی، ذکر می­ کند و اشاره­ای به زحمات پدر نمی­کند. بنابراین، آیات قرآن در حق شناسی از والدین، دو قسم است: آیات حق شناسی مشترک از پدر و مادر و آیات مخصوص حق شناسی مادر. مطلب مهمی که بیش از هر گونه حقوق و مزایای اجتماعی حرمت دارد، آن است که مادردر پرورش نسل آینده و انسانهای واقعی و امت اسلامی را به عهده دارد. جامعه آینده بر زنان کنونی حق انسانی و الهی دارند؛ مبادا ارزشهای مادی و عادی، مقام والا و منیع مادری را بدست نسیان بسپارد و آن را کمتر از ستمهای دیگر وانمود کند.[۱۰۸]
۲-۴-۱-۳- زن، محور خانواده
اهمیت خانواده بر کسی پوشیده نیست، محوریت و نقش حیاتی و زیربنایی آن در تربیت نسل، سامان بخشی به فکر واعصاب افراد خانواده و از آن جمله مرد، و تشکیل هسته­ی اصلی جامعه روشن است. اکثر دانشمندان خانواده را مهمترین نهادی­دانسته ­اند که جامعه و کودک را تغذیه و پرورش می­دهد و خانواده در سازگاری و انحراف کودک نقش اساسی دارد. تأمین­سلامت فردی واجتماعی بدون در نظر گرفتن نقش خانواده امکان پذیر نیست.[۱۰۹] زن از آنجا که مرد خیالی سرگردان را به مرد فداکار و پای بست به خانه و کودکان خود تبدیل می­سازد، عامل حفظ و بقای نوع است.[۱۱۰]از این حقیقت والا در نقش آفرینی زنان، قرآن کریم پرده برمی­دارد«ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودت ورحمه ان فی لک لایات لقوم لتفکرون»[۱۱۱] ترجمه: از نشانه­ های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. در این پندها نشانه­هایی برای مردمی که تفکر می­ کنند. وجود دارد.
بنابراین همانگونه که برای باقی ماندن بذرها و به دست آوردن غذا و دیگر لوازم حیات و همچنین حفظ آن، به مزرعه نیازمند است، بقاء نسل و دوام بشر نیز بدون وجود زنان ممکن نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...