اگر اندیشه باختین را بپذیریم که هویت ما باید به وسیله دیگران به رسمیت شناخته شود تا معتبر باشد،پس هویت «قطعا به روابط گفتگویی با دیگران بستگی دارد»(جی[۱۴۶] ،۲۰۰۰،ص۱۱۳). این استفاده از زبان برای اشاره به هویتها و بازبینی آن ها تحت تاثیر آنچه باختین(۱۹۸۱)”دگر زبان”یا معانی چندگانه صداهای درون یک گفته یا متن میداند،است.وقتی شخصی صحبت میکند ،سخنان او لایههای چندگانه ای دارد.معانی این کلمات(سخنان) به اینکه چه کسی آن ها را بگوید،چه موقع و کجا گفته شده،چگونه گفته شده وخود ِ کلمات واقعی که از تاریخ،سیاست و جامعه تاثیر پذیرفته اند، بستگی دارد.این تنها کلمات نیست که به زبان میآیند بلکه نوع نگاه گوینده به جهان و ارزشها(کالتر[۱۴۷]،۱۹۹۹)و همچنین همه افراد دیگری که پیش از این، این کلمات را به کار برده اند،نیزجلوه گر می شود.فرض باختین این است که یک گفته همیشه پاسخگوی گفته های پیشین است و بر گفته ها ی بعدی نیز اثر میکند.از آنجا که زبان گفتگویی است،معانی به طور مداوم در تغییرند و گفته ها در زمینه واقع شده اند.
به دلیل اینکه همه زبان گفتگویی است،نقش دیگران مهم است.معنا بین گوینده و شنونده خلق می شود و هیچکدام نمی توانند در این فرایند منفعل باشند.هنگامی که ما در تعامل گفتگویی با دیگران شرکت میکنیم،ما به طور مداوم زبان و در اصل هویتهایمان را بازآفرینی میکنیم.ما کلمات دیگران را به عاریه می گیریم و از آن ها برای هدف خودمان استفاده میکنیم.آوردن کلمات دیگران به گفته های خود آن چیزی است که باختین (۱۹۸۱)همانندسازی[۱۴۸] می نامد.او دو روش را برای همانندسازی توضیح میدهد:” از حفظ خوانی[۱۴۹]” و “بازگوکردن با کلمات خود[۱۵۰]“(ص،۳۴۱).از حفظ خوانی نوع جزم همانندسازی است که در آن کلمات به جای اینکه درک شده و بازآفرینی گردند، با نفوذ (قدرتی)گذرا انتقال داده میشوند. این آن چیزی است که باختین آن را گفتمان تحکم آمیز[۱۵۱]می نامد.چنین گفتمانی به دنبال”تبعیت بی قید و شرط[۱۵۲]” است و به ما اجازه نمی دهد تا «با آن بازی کنیم(کلنجار برویم)،آن را کامل کنیم یا با صداهای دیگری ادغام کنیم که ما را متقاعد میکند.ما نمی توانیم آنچه را دوست داریم از این گفتمان انتخاب کنیم یا تنها بخشی از آن را قبول کنیم»(مورسون و امرسون[۱۵۳]،۱۹۹۰،ص،۲۱۹).کلام تحکم آمیز وقتی که مورد سوال واقع می شود یا حتی وقتی که رد می شود ،سلطه خود را از دست نمی دهد.این سخن درون ما همچون “بدیل محتمل (ممکن)[۱۵۴]“باقی می ماند(مورسون،۲۰۰۴).جزمیت مذهبی،حقایق علمی،سنتها و گفتمان حرفه ای نظیر آنچه در تربیت وجود دارد،همه مثالهایی از گفتمان تحکم آمیز هستند.
“بازگویی با کلمات (بیان)خود” شکل انعطاف پذیرتری از همانندسازی است که در آن از کلمات دیگران برای اهداف خود استفاده میکنیم(مورسون و امرسون،۱۹۹۰).باختین این را گفتمان “دو صدایی[۱۵۵]“می نامد که در آن «نیمی از سخنان متعلق به خودمان و نیم دیگر متعلق به دیگری است»(ص،۳۴۱).گوینده «برای تملک سخن ،باید آن را با هدف (منظور)خود بگوید»(ص،۲۹۳).وقتی چنین شود ،باختین آن را گفتمان ذاتاً باورپذیر[۱۵۶] می نامد.
مذاکره بین گفتمانهای تحکم آمیز و ذاتاًباورپذیر ،آن چیزی است که باختین(۱۹۸۱)آن را ایدئولوژیک شدن می نامد ،جایی که ما در حال «همانندسازی گزینشی سخنان دیگران هستیم»(ص،۳۴۱).به ندرت گفتمان تحکم آمیز از نظر درونی ما را متقاعد میکند؛بیشتر اوقات «ویژگی فرایند ایدئولوژیک شدنِ فرد، ،شکاف عمیق بین این دو مقوله است:در یک سو،گفتمان تحکم آمیز…که سخنان ذاتاً باورپذیر را نمی فهمد و در سوی دیگر گفتمان ذاتاً باورپذیرکه هر گونه استیلا و برتری را انکار میکند»(ص،۳۴۲).در نتیجه این فرایندِ ایدئولوژیک شدن«جدالی شدید و درونی بین دیدگاه ها،راهبردها،جهت گیری ها و ارزشهای ایدئولوژیک و زبانیِ متنوعِ در دسترسِ ما به منظور استیلای بر یکدیگر صورت میگیرد»(باختین،۱۹۸۱،ص،۳۴۶).
همچنان که شخصی در تلاش برای یافتن صدای خود در بین صدای دیگران است،هویتش نیزدر حال شکل گیری و بازسازی است.این مذاکره آن چیزی است که باختین آن را”تالیف ِخود”می نامد.
دلالتهای استفاده از این مفاهیم در فهم چگونگی شکل گیری هویت معلم
شکل گیری هویتهای معلمان بسیار پیچیده تر از یادگیری محتوا،نظریه های آموزش و پرورش و تکنیکهای مدیریت کلاس درس است.شکل گیری هویت به معنای تصورخود به عنوان معلم،یادگیری و سپس عمل به مسئولیتهای معلمی و دیده شدن به عنوان معلم از سوی دیگران است.این فرایند در خلاء صورت نمی گیرد بلکه در موقعیت های خاص و در تعامل با دیگران اتفاق می افتد.
ماهیت این تعامل گفتگویی است ومعلمان را درگیر فرایندی میکند که باختین (۱۹۸۱) آن را “ایدئولوژیک شدن”[۱۵۷]نامیده است .در فرایند ایدئولوژیک شدن معلمان«به صورت گزینشی سخنان دیگران را همانندسازی میکنند»(ٌ،۳۴۱) و سیستم افکار خود درباره معنای تدریس را ایجاد میکنند،آنچه باختین از آن به عنوان”تالیف ِ خود”[۱۵۸] یاد میکند و به موجب آن افراد دائمامعنای سخنان دیگران را به بحث میگذارند و با شکل دهی مجدد آن ها معانی شخصی را می آفرینند.نظریه های گفتمانی او بصیرتهایی را ارائه میکند مبنی بر اینکه چگونه شکل گیری هویت معلم «کشمکشی بین مذاکرات گفتمان تحکم آمیز و گفتمان ذاتاً باورپذیر است»(بریتزمن[۱۵۹]،۱۹۹۴،ص،۶۴).تالیفِ هویت معلمی یک فرد همراه با تعهدات و افکارش درباره تدریس،موضوعی است که همیشه درباره آن بحث می شود و تحت تاثیر گفتمان های چندگانه از زمینههای سازمانی(برای مثال برنامه های تربیت معلم و برنامه کاورزی)،تجارب زیسته،تصورات تاریخی و فرهنگی از تدریس و تعاملات اجتماعی است.بنابرین یادگیری تدریس نیازمند چیزی بیش از کسب ساده دانش حرفه ای و تکنیکی است؛یادگیری تدریس مستلزم تعامل و بحث میان گفتمانهای تحکم آمیز و ذاتاً باورپذیرتربیت و تدریس است.
ایدئولوژیک شدن معلم متأثر از عوامل بسیاری است نظیر برنامه تربیت معلم،دوره کاورزی،تاریخچه زندگی،تجربه های شخصی و محیط ایدئولوژیکی که در برنامه تربیت معلم با آن مواجه میشویم. محیط ایدئولوژیک با ویژگی گفتمان تحکم آمیز فرایند ایدئولوژیک شدن معلمان را محدود میکند ،در حالی که محیطی با ویژگی صداهای متعدد و چندگانه، چالشها و فرصتهایی را برای گسترش فهم معلمان از تدریس و جهان فراهم میکند.بخشی از فرایند ایدئولوژیک شدن دربردارنده مواجهه با صداهای چندگانه است،جایی که فرد در کشمکش همانندسازی با گفتمانهای تحکم آمیز و گفتمان ذاتاً باورپذیراست.
گفتمان تحکم آمیز با سلطه در آمیخته است و«خواستار آن است که ما آن را تأیید کرده و گفتمان خود سازیم؛این گفتمان دست و پای ما را می بندد و … »(باختین،۱۹۸۱،ص،۳۴۲).این گفتمان با سلطه ای که در گذشته و حال تأیید شده، به ما منتقل شده است.جزمیت مذهبی،حقایق علمی،سنتها و گفتمان حرفه ای نظیر آنچه در تربیت جریان دارد،همه مثالهایی از گفتمان تحکم آمیز هستند.کارآموزی،تمرین دبیری هرکدام گفتمانهای تحکم آمیز ی هستند که تاثیر قوی بر چگونگی شکل گیری هویت تدریس معلمان دارد.انتظار می رود آن ها در طول دوره کارآموزی اعمال خاصی را یاد بگیرند و افکار خاصی را درباره تربیت بپذیرند .
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:59:00 ق.ظ ]
|