کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



ابعاد نظری سلامت روان شناختی مثبت در دیدگاه اخیر شامل، استقلال، تسلط محیطی، رشد فردی، روابط مثبت با دیگران، هدف زندگی و پذیرش خود است. الگوی مذبور در سراسر جهان به طور گسترده و وسیعی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. (آنتونیلی و کاسیونی[۱۵]۵،۱۹۹۸ )

استقلال: تجربه استقلال از طریق تجربه خود تعیین کنندگی و خودکفایی، توانایی مقابله در برابر فشارهای اجتماعی و عمل بر اساس راه ­حل­های فردی و ارزیابی خود از طریق معیارهای شخصی به دست می ­آید. (ریف، ۱۹۹۸)

تسلط محیطی: توانایی فرد در انتخاب یا ایجاد محیط هایی متناسب با شرایط روانی خود به عنوان یکی دیگر از ویژگی های سلامت روانی مورد توجه قرار ‌می‌گیرد. تسلط محیطی از طریق احساس تسلط و کفایت در مدیریت محیط اطراف خود، کنترل بر مجموعه پیچیده­ای از فعالیت­های بیرونی و استفاده مؤثر و کارآمد از فرصت­های به وجود آمده مشخص می­ شود. با توجه به آن چه گفته شد، مشارکت فعال افراد در تسلط بر محیط، یک عنصر مهم و با اهمیت انعکاس کنش روان شناختی مثبت فرد تلقی می­گردد. (ریف، ۱۹۹۸)

رشد فردی: غالب تبیین های نظری ارائه شده از صورت بندی های به عمل آمده از بهزیستی نظیر دیدگاه­ های رشدی، سلامت روانی، بالینی و طول عمر، به طور مؤکد خاطر نشان می­سازند که تجربه رشد مداوم فردی، یک محور اصلی در تعریف سلامت روانی قلمداد می­گردد. این مقیاس نیز از طریق ویژگی­های نظیر احساس رشد مداوم، پذیرش تجارب جدید، تجربه تحول در خود، تأکید بر تغییر مبتنی بر تجربه، تعمق درباره خود و اثربخشی، مشخص می‌گردد. (ریف، ۱۹۹۸)

روابط مثبت با دیگران: در غالب صورت بندی­های به عمل آمده از بهزیستی بر اهمیت روابط بین فردی گرم و قابل اعتماد تأکید قابل ملاحظه­ای شده است. توانایی عشق ورزیدن به عنوان یک مؤلفه اصلی سلامت روانی تلقی شده است. افراد خودشکوفا به عنوان افرادی که احساسات مبتنی بر همدلی و عاطفه نسبت به دیگران از خود نشان می­ دهند و همچنین قادر به برقراری روابط عمیق­تر با دیگران هستند، توصیف ‌شده‌اند. روابط مثبت با دیگران به کمک ویژگی­هایی از قبیل برقراری روابط گرم، رضایت بخش و قابل اعتماد با دیگران، حساسیت نسبت به رفاه دیگران، قابلیت همدلی بالا و صمیمیت بین فردی مشخص می­گردد. (ریف، ۱۹۹۸)

هدف در زندگی: سلامت روانی مستلزم برخورداری از ایده­هایی است که نشان دهنده هدفمندی در زندگی است. بدون شک، تعریف بالیدگی بر درک روشنی از هدف زندگی، احساس جهت­یابی و هدفمندی مبتنی است. زندگی برای افراد هدفمند معنی­دار است. این مقیاس نیز به کمک ویژگی­هایی نظیر احساس هدفمندی و جهت­­یابی در زندگی و تجربه احساس معنا و مفهوم در زندگی گذشته و حال مشخص می شود. (ریف، ۱۹۹۸)

پذیرش خود: از طریق ویژگی­هایی نظیر نگرش مثبت نسبت به خود، شناخت و پذیرش ابعاد چندگانه وجود خود و همچنین نگرش مثبت به گذشته خود مشخص می­گردد. ادبیات پژوهش نشان می­دهد که پذیرش خود یکی از مهمترین ملاک­های بهزیستی در چشم اندازهای نظری مختلف است. پذیرش خود به عنوان یک ویژگی اصلی سلامت روانی و همچنین ویژگی خودشکوفایی، کارکرد بهینه و بالیدگی تعریف می­ شود. بر این اساس، نگرش مثبت فردی نسبت به خود یک ویژگی اصلی کارکرد روان شناختی او محسوب می­ شود. (ریف، ۱۹۹۸)

۲-۱-۱-۱ الگوی پزشکی (سلامت، بیماری روانی)

طبیعی به نظر می­رسد که ارتباط بین سلامت و بیماری و لذا سلامت روان و بیماری روانی را به عنوان دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم. سلامت روان از دیدگاه الگوی پزشکی یعنی فقدان یک یا چند مورد از این موارد : (مرگ ، بیماری، ناراحتی، ناتوانی و نارضایتی…).

این الگو سعی در تبیین زیست شناختی سلامت و یا بیماری دارد (باباپور خیرالدین رسول زاده طباطبایی، اژه­ای و فتحی آشتیانی ،۱۳۸۲). ترنت[۱۶]۱ با ارجاع به فیزیک اقلیدس، مشکل قرار دادن سلامت روان و بیماری روانی را روی یک پیوستار واحد مطرح ‌کرده‌است. اهمیت این استدلال فلسفی از آن جهت است که زیربنای نگرش­های بسیاری از پزشکان و سیاست های اداره­های سلامت ملی برای ارتقاء سلامت روان را تشکیل می­ دهند (جنکینز و گریفته[۱۷]۲، ۱۹۹۱، به نقل از تودر[۱۸]۳، ۱۹۹۶). بر طبق فیزیک اقلیدس در یک لحظه در دو مکان بودن، برای مثال در دو نقطه در روی یک پیوستار سلامت روان ـ بیماری روانی قرار داشتن ناممکن است. به همین ترتیب حرکت کردن از دو نقطه در دو جهت مختلف در آن واحد فیزیک غیر ممکن است. ‌بنابرین‏ غیر ممکن است که بر روی یک پیوستار در یک زمان، هم سالم بود و هم بیمار و یا سلامت روان داشت و هم یک تشخیص بیماری روانی. وزارت سلامت و بهزیستی ملی کانادا پیشنهاد می­ کند، ارتباط بین این دو را با در نظر گرفتن آن­ها بر روی دو پیوستار جداگانه نه اختلال روان و سلامت روان تعریف کنیم. (تودر، ۱۹۹۶).

حداکثر اختلال / بیماری ————- > حداقل اختلال روانی/ بیماری

حداقل سلامت روان ————- > حداکثر سلامت روان

ترنت (۱۹۹۲) معتقد است این جداسازی مفهومی، مزیت­های متعددی به همراه دارد. مهم­ترین آن­ها جدایی سلامت از بیماری و تأکید بر سلامت روان است. با توجه ‌به این ایده ‌می‌توان همزمان آن را در دو نقطه بر روی دو پیوستار، تجربه و درک کنیم. ‌بنابرین‏ باید در ابتدا عقاید مربوط به سلامت و سلامت روان را جدای از سلامت ـ بیماری و اختلال در نظر بگیریم. در این معنا، حتی بیمار مبتلا به اختلال شیدایی ـ افسردگی، می ­تواند بر حسب احساس آسایش ذهنی و کارکرد خوبی که دارد، سلامت روان مناسبی را تجربه کند. به همین ترتیب بیمار اسکیزوفرنی که پاسخ خوبی به درمان می­دهد ممکن است سلامت روانی ضعیف و احساس خوبی ‌در مورد خود نداشته باشد و مشکلاتی را در رابطه با خانواده، دوستان، وضعیت مسکن، اشتغال و مانند آن هارا تجربه کند.

داویس[۱۹]۱ (۱۹۹۰) به شیوه مشابهی، آسایش و سلامت ـ بیماری را به هم ارتباط داده و آن را از طریق متقاطع کردن دو محور نشان داده ­اند. این دیدگاه در حوزه سلامت/ بیماری جسمی توسط کاپلان[۲۰]۲ (۱۹۹۰) و میلز[۲۱]۳ (۱۱۹۹) هم استفاده شده است. (داویس ،۱۹۹۰)

بین این دو پیوستار ارتباط وجود دارد، ولی هم از نظر مفهومی و هم از نظر ارتقاء اقدام مناسب، جداسازی آن ها مهم­تر از ادغام آن­هاست. در این معنا، همان‌ طور که گراهام[۲۲]۴ (۱۹۸۶) می­گوید، اشتباه است فرض کنیم که هر کسی که مبتلا به افسردگی و اضطراب است، نمی­تواند ملاک­های سلامت روان را داشته باشد، یا همان طور که فرودنبرگ[۲۳]۵ (۱۹۷۹) مطرح می­ کند، هم­پوشی قابل ملاحظه­ای بین سلامت روان و عدم وجود اختلال روانی وجود دارد. استفاده از مفهوم دو پیوستار و از حداقل تا حد مناسب سلامت روان بر روی پیوستار دیگر تمایز ایجاد می­ کند. ‌بنابرین‏ سلامت – بیماری متفاوت از بیماری است و ثبات کمتری از آن دارد.

۲-۱-۱-۲ الگوی طبیعی

این الگو از تحلیل اکوسیستم و خطرات محیطی به سلامت انسان پدید آمده است. در این الگو سلامت بر اساس کیفیت سازش فرد با محیط تغییر شرایط تعریف شده است. این الگو تأثیرات وضعیت اقتصادی – اجتماعی، آموزش و عوامل محیطی چندگانه بر سلامتی را در بر ‌می‌گیرد. (باباپور خیرالدین و همکاران، ۱۳۸۲).

۲-۱-۱-۳ الگوی کلی نگر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:02:00 ب.ظ ]




البته در نزد فقها ‌در مورد اهمیت نظر اهل خبره هم نظراتی هست مانند آنکه در اصول الاستنباط حیدری آمده که رجوع به اهل خبره از باب سیره عقلا در جمیع شئونات و احوال آن ها در امور دنیا و آخرت واجب ‌می‌باشد وگرنه موجب اختلال در نظام عالم می­ شود چون مردم همه علوم دین و دنیا را نمی­دانند(حیدری، ۱۴۱۲: ۳۱۶) و نیز گفته شده رجوع به اهل خبره راهی برای رسیدن به واقع ‌می‌باشد( مامقانی، ۱۳۱۶، ج۲: ۲۹۷).

نتیجه­ فصل آنکه:با بررسی­ های به عمل آمده از اقوال فقها و حقوق ‌دانان، معلوم می­ شود که مدعی در تمامی مراحل دادرسی دارای حقوقی است، از آنجایی که حقش ضایع می­ شود یا مورد انکار واقع می­ شود، حق اقامه­ دعوی می­یابد و اگر پس از اقامه دعوی، متوجه شود که دلایل و یا مدارکش در حال حاضر امکان استفاده از آن نیست، حق استرداد دادخواست می­یابد و دیگر آنکه برای اینکه خواسته وی محفوظ بماند، حق تامین خواسته می­یابد. سند، شهادت، قسم، امارات از ادله اثبات قول مدعی هستند، هرچند قسم به ‌عنوان دلیل تنها در صورتی است که دلایل دیگری موجود نباشد، در هر حال محتمل هست در آینده استفاده از این دلایل متعذّر شود، حق تامین دلیل می­یابد. و از آنجایی که ممکن است احکام دادگاه­ها بر اساس اشتباه، یا بی­ عدالتی صادر شود، حق تجدیدنظر، فرجام خواهی و اعاده دادرسی می­یابد.

فصل سوم: بررسی حقوق مدعی در امور کیفری

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی هست و برای زندگی در اجتماع به دنبال نیاز­مندی­های اساسی خود ‌می‌باشد، بالطّبع در تامین این نیاز­ها در مواردی با درگیری­ها و اختلافاتی مواجه می­ شود. وقتی جرمی صورت می‌گیرد، آسیب­هایی به فرد متضرر از جرم وارد می­ شود لذا دولت­ها با وضع قوانینی عادلانه، حقوق و آزادی­های ملّت خود را تامین ‌می‌کنند.

عدالت جایگاه ویژه­ای در مفاهیم حقوق بشری دارد ‌به این دلیل که اساس همه مفاهیم حقوق بشری به عدالت بر می­گردد، در این میان عدالت کیفری از اهمیّت خاصی برخوردار است، چون مبتنی بر اصول قانونی و کرامت انسانی است لذا می­بایست به صورت خاص مطرح شود و هر چند در سال­های نه چندان دور که به چند دهه­ پیش بر می­گردد، بیشتر مطالعات کیفری مربوط به متهم و تمرکز بر حقوق وی بوده ‌به این دلیل که مورد حمایت دولت بود ولی امروزه در مطالعات جرم شناسی، شخص شاکی در جایگاه خوبی قرار دارد و از انواع و اقسام حمایت­های روانی و حتی مادی برخوردار هست. و این حمایت­ها در نظام دادرسی کیفری ایران هم دیده می­ شود که حقوقی مانند تامین امنیت شاکی، آگاهی وی از حقوق خود و . . . به عنوان یکی از مهم­ترین حقوق وی مورد توجه قرار گرفته است. و هر گونه خدشه­ای بر این حقوق، موجب می­ شود که فرد متضرر از جرم احساس بی­ عدالتی کند و نسبت به پیگیری و به مجازات رساندن مجرمین توسط مجریان قانون بی­اعتماد شود. حال در این رساله سعی بر این هست که حقوق شاکی در پرتو حمایت‌های کیفری مورد بررسی قرار گیرد تا موجبات رضایت مندی وی فراهم گردد و بتواند کرامت انسانی خویش را که در هنگام وقوع جرم از دست رفته می­بیند باز یابد و به آغوش جامعه و خانواده خویش برگردد.

۳-۱- حقوق شاکی در مرحله تحقیقات مقدماتی

ماده ۹۰ق.ا.د.ک تحقیقات مقدماتی را اینطور تعریف می­ کند: «تحقیقات مقدماتی، مجموعه اقدامات قانونی است که از سوی بازپرس یا دیگر مقامات قضایی، برای حفظ آثار و علائم و جمع ­آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم انجام می­ شود» و در این مرحله، شخص شاکی نیز به عنوان فرد متضرر از جرم، حقوقی دارد که در طی چهار گفتار به آن ها می پردازیم:

۳-۱-۱- حق برخورداری از رسیدگی بی­طرفانه

یکی از مولّفه­های دادرسی عادلانه و از شروط لازم برای محقق شدن آن، اصل بی­طرفی در دادرسی است لذا دادگاهی که مرجع رسیدگی به امور کیفری است باید از دو ویژگی برخوردار باشد، اولاً عدم وابستگی به دیگر قوا، که این امر در اصل ۵۶ قانون اساسی آمده که قوه­ی قضاییه، قوه­ای مستقل هست و ثانیاًً بی­طرفی دادگاه به طرفین دعوی. در لزوم رسیدگی بی­طرفانه ماده ۹۳ق.ا.د.ک مقرر می­دارد: «بازپرس باید در کمال بی­طرفی و در حدود اختیارات قانونی، تحقیقات لازم را انجام دهد و در کشف اوضاع و احوالی که به نفع یا ضرر متهم هست فرقی نگذارد» و همچنین این مهم، در اسناد معتبر بین‌المللی نیز مورد توجه قرار گرفته، در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد آمده: «هرکس با مساوات کامل حق دارد به دعوایش در دادگاه مستقل و بی­طرفی منصفانه و علناً رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که متوجه او باشد، اتخاذ تصمیم نماید» و یا ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی وسیاسی بیان می­دارد: «هرکس حق دارد که به دادخواهی او منصفانه و علنی در یک دادگاه صالح، مستقل و بی­طرف تشکیل شده و طبق قانون رسیدگی شود و آن دادگاه درباره حقانیّت اتهامات جزائی او یا اختلافات مربوط به حقوق و الزامات امور مدنی اتخاذ تصمیم نماید» و اصل بهره­ مندی از یک دادرسی عادلانه بیطرفانه که مبتنی بر قواعد منطقی و عقلانی است در سیستم حقوق اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته و بر قاضی واجب است که رفتار او بگونه­ای باشد که حتی ذهنیّت عدم بی­طرفی او در نزد طرفین دعوی خطور نکند(زراعت، ۱۳۸۲: ۷۴) و چون بی­طرفی بر مبنای حق برابری و کرامت انسانی است و این حق لازمه­ی انسانیّت است نمی­ توان آن را مختص به یک فرد دانست بلکه به همگان مربوط است اما باید توجه داشت که حق برخورداری از رسیدگی بی­طرفانه ارزشی ابزاری دارد و دارای ارزش غایی نیست، ‌به این معنی که ما از حق مراجعه به دادگاه یا حق برخورداری از دادرسی بی­طرفانه در جهت امنیت قضایی استفاده می­کنیم و اگر طرف امنیت تامین باشد، نیازی به حقوق ابزاری نیست و یا گفته شده که «بی­طرفی دادگاه با دادرسی عادلانه رابطه­ای مستقیم دارد. این رابطه آنچنان وثیق است که گاه عادلانه بودن دادرسی به بی­طرفانه بودن آن تعریف و تفسیر می­ شود»(فضائلی، ۱۳۸۷: ۲۴۳) و در دادرسی بی­طرفانه اعمال بی­طرفی در دو بستر قانون و قانونگذاری و قضا و قضاوت عملی نمود می­یابد و نقض یکی از این بستر­ها، وجود بی­طرفی در بستر دیگر را خنثی می­ کند.

و ناگفته نماند جهات بی­طرفی از دو جهت قابل بحث است: ۱)از جهت موضوع ۲)از جهت طرفین.

الف) بی­طرفی نسبت به موضوع دعوی؛ ‌به این معنی که، موضوع دعوی به نحوی حساس است که در مواردی موجب نقض بی­طرفی دعوی می­ شود مانند آنکه در جرایمی که بر علیه امنیت یک کشور هست ممکن است که قانون‌گذار از بی­طرفی خارج شود.

ب) بی­طرفی نسبت به طرفین دعوی؛ با این بیان که در طرفین دعوی مسائلی وجود داشته باشد که موجب نقض بی­طرفی شود مانند صورتی که قاضی نسبت به یکی از طرفین دعوی گرایش داشته باشد و یا جانبدارانه از یکی از طرفین دفاع کند که این مورد از جهات رد دادرس محسوب می­ شود.

پس نتیجه آن می­ شود که یکی از مؤلفه‌ ­های دادرسی عادلانه و شرط لازم تحقق آن بی­طرفی در دادرسی است که در دو بستر نمود پیدا می­کرد، اولی آن که بستر ‌قانون‌گذارانه هست که در قانون آیین دارسی کیفری ریشه داشته و دیگری بستر قضایی آن و فرایند عملی دادرسی کیفری ‌می‌باشد(ناجی، ۱۳۸۵: ۳۰-۵۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]




فصل دوم: این فصل به وضعیت اقتصادی و وضع موجود حمل‌ونقل کشور ایران می‌پردازد. با توجه به اینکه این مطالعه نیازمند شناخت سیستم‌ها حمل‌ونقل می‌باشد در نتیجه به خلاصه از وضعیت سیستم‌های حمل‌ونقل کشور ایران، حمل‌ونقل دریایی، ریلی و جاده‌ای پرداخته است. سپس الزامات و وضعیت حمل‌ونقل چندوجهی در کشور ایران را مورد بررسی قرار می‌دهد و در آخر به معرفی بندر شهید رجایی به عنوان بندر اصلی و مهم این کشور می‌پردازد.

فصل سوم: در این فصل به مبانی نظری سیستم مورد بحث این مطالعه اشاره شده است. کلیات و تعاریف موجود در رابطه با سیستم حمل‌ونقل چندوجهی مورد مطالعه قرار گرفته است و همچنین به خلاصه‌ای از سیستم‌های حمل‌ونقل ترکیبی و تکامل آن در طول زمان اشاره شده است. سپس به تعریف مسئولیت‌های اپراتور حمل‌ونقل چندوجهی و متصدیان حمل‌ونقل می‌پردازد.

فصل چهارم: این فصل با عنوان پیشینه تحقیق این مطالعه، به دنبال شناسایی و تعریف متغیرهای این مطالعه می‌باشد. متغیرهای مورد مطالعه که ساختار مدل مفهومی پژوهش را تشکیل می‌دهند عبارت‌اند از سیستم حمل‌ونقل چندوجهی، عملکرد بندری، کیفیت ارتباط، نرم افزارهای بندر، سخت افزارهای بندر می‌باشد که پس از تعاریف آن‌ ها به ارائه مدل مفهومی پژوهش می‌پردازد.

فصل پنجم: با توجه به ارائه فرضیات مورد نظر در این پژوهش، فصل روش شناسی با ارائه متدولوژی مناسب با این پژوهش به آزمون فرضیات مورد مطالعه می‌پردازد. در این فصل به معرفی متد معادلات ساختاری جهت تجزیه و تحلیل مدل مفهومی و آزمودن فرضیات مورد نظر می‌پردازد و همچنین به معرفی نرم افزارهای لازم جهت این تجزیه و تحلیل می‌پردازد.

فصل ششم: پس از شناخت متدلوژی مورد استفاده در این مطالعه، این فصل با روش معادلات ساختاری و کمترین توان‌های دوم به بررسی، آزمون، برازش مدل ایجاد شده در تحقیق مورد نظر می‌پردازد و با آزمودن هر یک از فرضیات به تأثیرات هر یک از متغیرها بر یکدیگر می‌پردازد و در آخر به بررسی هر یک از نتایج فرضیات مورد آزمون اشاره شده است.

فصل هفتم: در فصل آخر پژوهش نیز به بررسی نتایج به دست آمده می‌پردازد و سعی در پاسخ به سؤالات پژوهش دارد که با توجه به نتایج به دست آمده از کل پژوهش به بحث و بررسی خواهیم پرداخت و در آخر به ارائه پیشنهادهایی جهت تحقیقات آینده در رابطه با موضوع مورد مطالعه می‌پردازد. شکل (۱-۴) خلاصه‌ای از ساختار مورد مطالعه این پژوهش می‌باشد.

شکل ‏۱‑۴: ساختار مورد مطالعه پژوهش

فصل دوم: مطالعه وضع موجود و

گذشته بندر شهید رجایی

مقدمه

با توجه به اهمیت حمل‌ونقل در اقتصاد هر کشور و افزایش روز افزون آن به علت گسترش تقاضا، این فصل به جایگاه حمل و نقل در کشور جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد. در این فصل، اول به جایگاه جغرافیایی کشور ایران پرداخته خواهد شد. سپس به تجارت خارجی و داخلی کشور از نظر تأثیرات آن بر اقتصاد کشور پرداخته شده است و در آخر به جایگاه و الزامات حمل‌ونقل چندوجهی در کشور ایران و به دنبال آن به مطالعه وضع موجود سیستم حمل و نقل جاده‌ای ، راه آهن ، دریایی و همچنین مطالعه اصلی‌ترین بندر ایران( بندر شهید رجایی) پرداخته شده است.

جغرافیای ایران

ایران با ۱۸۵۸۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت از شمال با ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان هر سه از جمهوری‌های شوروی سابق و دریای خزر، از مشرق با افغانستان و پاکستان، از مغرب با ترکیه و عراق و از جنوب با خلیج فارس و دریای عمان همسایه است. ایران در قلب خاورمیانه همچون پلی دریای مازندران بزرگ‌ترین دریاچه جهان را به خلیج فارس و دریای عمان، از شمال به جنوب وصل می‌کند و گذرگاهی است برای ارتباطات فرهنگی – سیاسی دنیای شرق و غرب. دارا بودن بیش ۲۵۰۰ کیلومتر مرز آبی در ایران این کشور را به یکی از مهم‌ترین کشورها در دسترسی به آب‌های آزاد تبدیل ‌کرده‌است که بندر شهید رجایی در جنوب ایران و در خلیج فارس واقع شده است. شکل (۲-۱) جایگاه ایران را در قلب خاورمیانه را نشان می‌دهد.

شکل ‏۲‑۱: نقشه جغرافیایی ایران

موقعیت استراتژیکی ایران

جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی به عنوان حلقه رابط سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا و قرار داشتن در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان و جنوب دریای خزر و همچنین نزدیکی به سواحل دریاهای مدیترانه، سیاه و سرخ دارای موقعیت ژئوپلیتیکی بوده و همواره بر روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی منطقه اثر گذار بوده است. اهمیت منابع اقتصادی منطقه خلیج فارس و وابستگی شدید اروپا، آمریکا و ژاپن به منابع انرژی این منطقه و همچنین حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر سواحل به طول ۲۰۲۵ کیلومتر در شمال خلیج فارس و دریای عمان و ذخایر عظیم زیرزمینی کشور، اهمیت آن را دو چندان کرده و ‌به این ترتیب امتیاز برخورداری از یک موقعیت مرکزی نسبت به کشورهای مجاور را دارا است؛ به عبارت دیگر ایران می‌تواند در شکل گیری و فعال شدن حوزه های ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقه‌ای‌، نقش مهمی را ایفا کندو بالقوه عامل اتصال تمامی حوزه ها در منطقه شود. همچنین ایران در طول قرون معاصر با هم‌جواری با دو امپراتوری بزرگ، تزار و عثمانی و سپس شوروی سابق و روسیه جدید همواره از اهمیت استراتژیکی بالایی در دنیا برخوردار بوده و خواهد بود.

ضمناً با ظهور پدیده‌ای بنام چین در دنیای اقتصاد، ایران به‌واسطه کشور افغانستان به مرزهای این غول اقتصادی می‌تواند دسترسی پیدا کند که روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی کشور افغانستان با ایران مزیت بزرگی نیز محسوب می‌شود.

طی قرون گذشته ایران پلی ارتباطی میان شرق و غرب بوده است و کالاها از طریق جاده‌های معروفی مثل جاده ابریشم، جاده مروارید و نیز جاده‌های هندوستان از ایران باستان عبور می‌کردند. در حال حاضر به‌واسطه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور کشورهای تازه استقلال یافته در مرز شمالی ایران و تلاش آنان برای یافتن جاده‌ها و مسیرهای صادرات – واردات نقش ایران به عنوان واسط، احیا شده است که با درک موقعیت پیش آمده می‌تواند به وضعیت قبلی خود بازگردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]




منظور از جراحی پلاستیک، نوع حراجی که جراح روی بدن آزمودنی انجام داده است.

فصل دوم: مروری بر تحقیقات انجام شده

در این فصل به بررسی مبانی نظری متغیرها پرداخته می­ شود ابتدا به تعریف، نظریه ­ها و عوامل مؤثر بر متغیر وابسته یعنی جراحی پلاستیک پرداخته و سپس تعریف بهزیستی روانشناختی و دیدگاه­ های مربوط به آن و تعریف نگرانی از تصویر بدنی و مدل­ها و نظریه­ های مربوط به آن ارائه می­گردد و در ادامه رابطه متغیرها با یکدیگر مورد بررسی قرار ‌می‌گیرد و سپس به تحقیقات محقق­های ایرانی و خارجی ‌در مورد بهزیستی روانشناختی، نگرانی از تصویر بدنی و جراحی پلاستیک اشاره می­ شود.

۲-۱ مبانی نظری

۲-۱-۱ بهزیستی روانشناختی

اولین متغیر مطرح در پژوهش حاضر بهزیستی روانشناختی ‌می‌باشد. در سال­های اخیر، گروهی از پژوهشگران حوزه سلامت روانی ملهم از روان شناسی مثبت نگر، رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم برگزیده­اند. آنان سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی، تلقی و آن را در قالب اصطلاح «بهزیستی روانشناختی» مفهوم سازی کرده ­اند. این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت کافی نمی­دانند، بلکه معتقدند که داشتن احساس رضایت از زندگی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، انرژی و خلق مثبت پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت، از مشخصه­ های فرد سالم است. (ریف و سینگر[۱]۱، ۱۹۹۹)

سلامت روانی یکی از مباحث مهمی است که در رشد و بالندگی خانواده و جامعه مؤثر می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی[۲]۲(۲۰۰۴)، سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آن ها به نحو مؤثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می‌کند. به طور کلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی، کنترل عوامل مؤثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماری­های روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است (میلانی فرد، ۱۳۸۶).

امروزه دیدگاه جدیدی در علوم وابسته به سلامت به طور اعم و در روانشناسی به طور اخص در حال شکل گیری و گسترش است. در این دیدگاه و رویکرد علمی تمرکز بر روی سلامتی و بهزیستی از جبنه مثبت و نیز توضیح و تبیین ماهیت روانشناختی بهزیستی است (ریف و سینگر[۳]۱، ۱۹۹۸).

بهزیستی روانشناختی مستلزم درک چالش­های وجودی زندگی است. رویکرد بهزیستی روانشناختی رشد و تحول مشاهده شده در برابر چالش­های وجودی زندگی را بررسی می­ کند و به شدت بر توسعه انسانی تأکید دارد به عنوان مثال دنبال نمودن اهداف معنادار، تحول و پیشرفت به عنوان یک فرد و برقراری روابط کیفی با دیگران. جمع گسترده ­ای از ادبیات تحقیقی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی به تجزیه و تحلیل چالش­های و مشکلات اساسی زندگی پرداخته است (ریف و کیس[۴]۲، ۲۰۰۲).

تأمین بهداشت همه افراد جامعه از مهم­ترین مسایل اساسی هر کشور است، این امر در سه جنبه جسمانی، روانی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار ‌می‌گیرد، در صورتی که بعد روانی بهداشت به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، فراوانی مشکلات روانی و رفتاری رو به فزونی خواهد گذاشت تا حدی که عوارض ناشی از بی­توجهی به آن در ابعاد فردی و اجتماعی، خانوادگی و انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اثرات سوء و غیر قابل جبران را در پی خواهد گذاشت (نوابی نژاد، ۱۳۷۶).

تقریباً ۶۰ سال قبل سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً بیمار نبودن تعریف کرد (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴).

یک دهه بعد جاهودا[۵]۳ (۱۹۵۸) از بیمار روانی نبودن به عنوان معیار سلامت روانی انتقاد کرد و به جای ان معیارهای چندگانه را برای تعیین سلامت روانی ارائه کرد. متأسفانه تا مدت‌ها پیشرفت قابل ملاحظه­ای در کاربرد این دیدگاه ­ها در قلمروهای علمی و عملی مشاهده نشد. در دنیای غرب هنوز هم شاخص­ های وضعیت سلامت متمرکز بر بیماری و مفاهیم منفی است و مفاهیم اساسی همه گیرشناسی (اپیدمولوژی) با میزان مرگ ومیر سروکار دارد، نه میزان عملکرد مثبت افراد (ریف و سینگر، ۱۹۹۸).

سلامت یک مفهوم چندبعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز در بر ‌می‌گیرد (لارسن[۶]۴، ۱۹۹۱). اغلب روانپزشکان، روان شناسان و محققان بهداشت روانی جنبه‌های مثبت سلامت را نادیده می­ گیرند (ریف و سینگر، ۱۹۹۶؛ سلیگمن[۷]۵، ۲۰۰۳).

نظریه پردازان «گستره­ی زندگی»[۸]۶ نظیر اریکسون (۱۹۵۹) و نوگارتن[۹]۷ (۱۹۷۳) التزام­های دوره ­های مختلف سنی و راه ­هایی را که فرد به طور موفقیت آمیزی می ­تواند بر آن ها غلبه کند را تبیین کرده ­اند. روانشناسان علاقمند به رشد و پیشرفت کامل انسان سازه ­هایی از قبیل خودشکوفایی (ابراهام مزلو، ۱۹۶۸) کمال رشد[۱۰]۸ ( گوردون آلپورت، ۱۹۶۸) و تفرد (کارل یونگ، ۱۹۳۲) را پیشنهاد و ارائه کرده ­اند.

احساس بهزیستی هم دارای مؤلفه­ های عاطفی و هم مؤلفه­ های شناختی است. افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمده­ای هیجانات مثبت را تجربه ‌می‌کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس بهزیستی پایین حوادث و موقعیت زندگی­شان را نامطلوب ارزیابی ‌می‌کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه ‌می‌کنند (مایرز و دینر[۱۱]۱، ۱۹۹۵).

برخی از محققان، بهزیستی روان شناختی را از نظر مؤلفه­ ها یا فرآیندهای ویژه نظیر فرایندهای عاطفی مفهوم سازی ‌می‌کنند. (روتمن و کریستین، ۲۰۰۳) و برخی دیگر بر فرایندهای جسمانی تأکید کرده‌اند و خاطر نشان می­سازند که بین سلامت جسمانی بالا و کیفیت بالای زندگی رابطه وجود دارد. (سومینن، بلومبرگ و یوتلا[۱۲]۲، ۲۰۰۰) برخی دیگر از محققان بهزیستی روانشناختی را بیشتر به صورت یک فرایند شناختی که رضایت از زندگی نشانگر اصلی آن است، توصیف ‌می‌کنند. (مارتین و ربویین[۱۳]۳، ۱۹۹۵)

عده­ای نیز در توصیف بهزیستی روان شناختی بر نقش فرایندهای معنوی نظیر هدفمندی در زندگی که منجر به عملکرد بهینه می‌گردد، تأکید ‌می‌کنند. (روتمن و کریستین، ۲۰۰۳) برخی نیز بر فرایندهای فردی و اجتماعی از قبیل برخورداری از توجه مثبت نسبت به خود و تسلط بر خود، پیوندهای معنی دار با دیگران اشاره ‌می‌کنند. (ویسینگ و ون ادین[۱۴]۴، ۱۹۹۷) ‌بنابرین‏ به نظر می­رسد بهزیستی روان شناختی می ­تواند با توجه به فرایندهای عاطفی، جسمانی، شناختی، معنوی، فردی و اجتماعی مفهوم سازی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]




نظریه های انگیزش پیشرفت

نظریه انگیزش پیشرفت یا نیاز به موفقیت

یکی دیگر از نظریه های مربوط به انگیزش که در روان شناسی پرورشی جایگاه مهمی دارد نظریه انگیزش پیشرفت یا نیاز به موفقیت است. منظور از انگیزش پیشرفت یا انگیزش موفقیت، میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیت‌هایی است که موفقیت در آن‌ ها به کوشش و توانایی‌های فرد بستگی دارد افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند حتی پس از آن که در انجام کاری شکست خوردند از آن دست نمی کشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه می‌دهند دانش‌آموزان دارای انگیزش پیشرفت بالا همواره می خواهند موفق شوند و آن را انتظار می‌کشند و وقتی شکست می خورند کوشش‌های خود را دو برابر می‌کنند و به فعالیت ادامه می‌دهند تا موفق شوند. صاحب نظران انگیزش پیشرفت مک کلند، اتکینسون، کلارک و لِمن هستند آن‌ ها در کتاب معروف خود با عنوان انگیزه پیشرفت نوشتند: بعضی افراد بلند پروازانه تر از دیگرانند و برای کسب موفقیت در زندگی می کوشند. پژوهش‌های انجام شده نشان دادند که افراد دارای انگیزش پیشرفت زیاد در انجام کارها از جمله یادگیری بر افرادی که از این انگیزه بی بهره‌اند پیشی می گیرند در رابطه با این که انگیزش پیشرفت بالا به موفقیت می‌ انجامد یا این که موفقیت موجب بالا رفتن سطح انگیزش می‌شود پژوهش ها نتایج مشخصی به دست نداده‌اند آنچه معلوم شده این است که انگیزش پیشرفت ابتدا تحت تأثیر تجارب فرد در خانواده است اما پس از این که دانش‌آموزان چند سالی را در مدرسه کسب تجربه می‌کنند موفقیت و انگیزش بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. موفقیت، اشتیاق برای موفقیت بیشتر را سبب می‌شود که این به نوبه‌ی خود موفقیت را به دنبال می‌آورد در مقابل دانش‌آموزانی که در نتیجه‌ زحمات خود کسب موفقیت نمی‌کنند انگیزش برای موفقیت در آینده را از دست می‌دهند نکته‌ای که باید در اینجا به آن اشاره کنیم این است که کسب موفقیت در تکالیف آسان برای افراد دارای انگیزش پیشرفت لذت بخش نیست بلکه کسب توفیق در تکالیف چالش بر انگیز برای این افراد مهم و افتخار آمیز است همچنین انجام تکالیف بسیار دشوار نیز مورد علاقه‌ افراد دارای انگیزش پیشرفت قرار نمی‌گیرد علتش آن است که انجام تکالیف خیلی ساده افتخاری نصیب فرد نمی‌کند و تکالیف بسیار دشوار معمولاً به شکست منجر می‌شود و این نیز افتخاری نصیب فرد نمی سازد. بنا به نظریه اتکینسون افرادی که دارای انگیزش پیشرفت قوی هستند در تکالیفی که دارای درجه دشواری متوسطی هستند توفیق زیادی به دست می آورند یعنی تکالیفی که این افراد در آن حد اکثر جدیت را نشان دهند تکالیفی هستند که انجام آن‌ ها مستلزم قدری خطر کردن است این ها همان تکالیف چالش بر انگیز هستند. برای یک فرد دارای انگیزش پیشرفت قوی مقدار لذتی که هنگام موفقیت کسب می‌کند به سطح تصوری چالش امور بسته است با افزایش سطح چالش لذت همراه با موفقیت نیز افزایش می‌یابد. علاوه بر انگیزش پیشرفت اصطلاح انگیزه اجتناب از شکست نیز مطرح می‌شود انگیزه اجتناب از شکست به گرایش فرد برای دوری گزیدن از شرمساری یا تحقیر وابسته به شکست گفته می‌شود. یکی دیگر از تفاوت‌های میان افراد دارای انگیزش پیشرفت و افراد دارای انگیزه اجتناب از شکست، پشتکار و اصرار افراد گروه اول در کسب موفقیت است یعنی این که وقتی افراد دارای انگیزش پیشرفت قوی در رسیدن به هدف‌هایشان شکست می‌خورند با جدیت بیشتری به کار می پردازند در مقابل افراد دارای اجتناب از شکست از کار دست می کشند. پژوهش‌های انجام شده نشان داده‌اند که انگیزه اجتناب از شکست با انگیزه پیشرفت رابطه‌ منفی دارد یعنی این که وقتی یکی از آن‌ ها نیرومند است دیگری ضعیف است (شعاری نژاد، ۱۳۷۸: ۹۶-۹۵).

نظریه ی بر انگیختگی رفتار[۱۵۹]

سه نظریه رفتاری محتوا گرا به الدرفر، هرزبرگ، موسنر و سیندرمن و مک کلند منتسب است. اثر الدرفر به نام نظریه ERG، تعداد نیازها را از پنج مجموعه به سه مجموعه کاهش می‌دهد: وجود (Existence)- نیازهای جسمانی و امنیت؛ وابستگی (Relatedness) – نیازهای اجتماعی و برخی نیازهای منزلت اجتماعی و رشد (Growth) – برخی نیازهای منزلت اجتماعی و نیازهای خود شکوفایی. الدرفر تأکید می‌کند که بهتر است این طبقه بندی را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم تا یک سلسله مراتب دقیق. او همچنین تأکید می‌کند که تحت شرایط خاصی یک نیاز عالی تر مانند عزت نفس یا منزلت اجتماعی ممکن است بر یک نیاز پست تر مانند سلامتی یا امنیت پیشی بگیرد.

تأثیر عمده هرزبرگ حد فاصلی بود که او بین اثرات رفتاری عواملی مانند بر انگیزاننده ها و عوامل بهداشتی ترسیم کرد. بر انگیزاننده ها شامل اثرات رضایت شغلی هستند که کارمند را از کارش راضی یا ناراضی می‌کند. این عوامل بیشتر ذاتی کار و مرتبط با رضایت خاطر از چالش‌ها یا موفقیت‌های کاری هستند. شرایط کاری و عوامل بهداشتی شامل تأثیرهایی است که شناخت آن‌ ها بیشتر عمومیت دارد؛ مانند دست مزدها، مزایا، شرایط فیزیکی محیط کار و امنیت شغلی. شواهد نشان می‌دهد که عوامل رضایت شغلی در بسیاری مشاغل، به ویژه آموزش و پرورش، جنبه حیاتی دارند؛ اما نه هنگامی که عوامل زمینه‌ای مثبت حاضر نباشد. ‌به این ترتیب یک شغل مدیریتی جذاب و چالش انگیز و لذت کار با همکاران و دانش‌آموزان ممکن است برای معلمان و مدیران آموزشی انگیزه‌ای بسیار قوی به شمار آید؛ اما نه در غیاب یک حداقل قابل قبول دست مزد، مزایا و محیط کاری مطبوع.

مک کلند نیازهای فردی را در طبقاتی که معرف نیاز به پیشرفت، عضویت و قدرت است دسته بندی کرد. نیاز به پیشرفت آرزوی انجام وظیفه یا تکلیف به شکل مؤثرتر است؛ نیاز به عضویت بازتاب آرزوی برخی افراد است برای تماس نزدیک و فرهنگی با همکاران و نیاز به قدرت نمایان گر آرزوی فرد است به تسلط یا نفوذ بر دیگران. مک کلند طی تحقیقات خود مدیرانی را شناسایی کرد که به طور نسبی واجد این سه نیاز بودند؛ ‌بنابرین‏ نتیجه گرفت مدیرانی که نیاز به قدرت در آن‌ ها بالا و نیاز به عضویت در آن‌ ها پایین است، احتمال موفق بودنشان بسیار است. قابلیت انتقال و تعمیم این نتیجه گیری به بنگاه‌های مشارکتی، همانند آموزش و پرورش، چندان روشن نیست؛ اما مطالعات مک له لند بر این نکته تأکید دارد که ‌برانگیختگی‌های رفتاری قابل شناسایی هستند و به کمک انگیزه های مناسب می‌توان آن‌ ها را تعدیل کرد. نکته اخیر از نقطه نظر تحلیل انگیزشی فوق العاده حائز اهمیت است؛ زیرا مدیران به بهره‌گیری از بر انگیختگی‌های موجود نیاز دارند، اما ممکن است مایل باشند به خلق الگوهای انگیزشی جدید نیز همت گمارند (کمرر و ویندهام، به نقل از نفیسی، ۱۳۷۸: ۸۶-۸۵).

نظریه انگیزش پیشرفت مک کلند و اتکینسون

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]