کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



وقتی این گزارش به پارلمان ارائه شد، چنین به نظر می‌آمد که تغییراتی در لایحه باید ایجاد گردد؛ چرا که تصویب و اجرای آن بدین صورت ممکن بود مشکلات فراوانی به وجود آورد. در این اثناء، روی جنکینز با مدنظر قرار دادن محتوای گزارش، لایحه دیگری که توسط خود او تنظیم شده بود[۵۸] را با نام لایحه نشریات مستهجن ۱۹۵۹ ارائه نمود که پس از کش و قوس‌های فراوان و بحث‌های متمادی و اصلاحات متعدد، در بیست‌ونهم آگوست سال ۱۹۵۹ به قانون تبدیل شد؛ قانونی که ضمن حمایت از ادبیات واقعی، مقررات مربوط به هرزه‌نگاری را تقویت می‌کرد.

قانون نشریات مستهجن سال ۱۹۵۹ از همان سال تا کنون در انگلستان اجراء شده است. این قانون تأسیس‌های جدیدی دارد؛ از جمله اینکه جرم قدیمی انتشار افتراء مستهجن ملغی شده و جرم جدید انتشار مقالات مستهجن به قصد انتفاع یا هر قصد دیگری جایگزین آن شده است. این جرم می‌تواند در دادگاه بخش یا نزد قاضی رسیدگی شود و مرتکب آن با جریمه نقدی یا حبس به مجازات برسد.[۵۹]

البته قانون نشریات مستهجن سال ۱۹۵۹ در سال ۱۹۶۴ در بخش‌هایی مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفته است، لکن به دلیل عدم ارتباط بخش‌های اصلاح‌شده با حقوق کودکان، از پرداختن به آن خودداری می‌کنیم.

۳- ۱- ۱- ۱- ۲- از قانون نشریات زیان‌آور (۱۹۵۵)

قانون دیگری که می‌توان به آن در این زمینه اشاره کرد، قانون نشریات زیان‌آور[۶۰] ۱۹۵۵ است. بند (۱) از فصل (۲۸) این قانون مقرر می‌دارد: «این قانون بر کتب، مجلات یا هر اثر مشابه دیگری اعمال می‌شود که ممکن است در دسترس کودکان و نوجوانان قرار گیرد و کلاً یا به صورت عمده، شامل داستان‌های مصور با متن یا بدون متن باشد و شامل مطالب زیر شود:

الف) ارتکاب جرائم

ب) انجام اقدامات خشونت‌آمیز یا بی‌رحمانه

پ) حوادثی با ماهیت زننده و وحشت‌انگیز

در صورتی که از دیدگاه کلی، پدیدآورنده قصد فاسد کردن کودک یا نوجوانی را داشته باشد که اثر به دست او می‌رسد.»

اما بند (۲) این فصل به بیان ضمانت اجرای بند (۱) از طریق جرم‌انگاری می‌پردازد. مطابق این بند: «هر کس آثار مشمول این قانون را چاپ یا منتشر نماید، بفروشد و یا اجاره دهد یا این آثار را با هدف فروش یا اجاره نگه دارد، مرتکب جرم شده و به حبس حداکثر تا چهار ماه یا جریمه نقدی حداکثر تا یکصد پوند و یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»

عنصر مادی این جرم در بند (۲) تصریح شده است، اما عنصر معنوی همان معیاری است که در بند (۱) آمده بود؛ یعنی قصد فاسد کردن کودکان و نوجوانان.[۶۱]

محدودسازی حقوق مالکیت فکری آثار ادبی متعارض در حقوق انگلستان در بخش اعمال حق نشر و عرضه اثر برای عموم پدیدار می‌شود و دادگاه حق دارد در صورت تشخیص ضرورت، حکم به امحاء آثار بدهد.

۳- ۱- ۱-۲- در حقوق آمریکا

حمایت از خردسالان نوجوانان یکی از اهداف بسیار مهم در جامعه آمریکاست. به عنوان نمونه، دادگاه عالی آمریکا در پرونده گینسبرگ علیه نیویورک[۶۲] تصریح کرد که دولت در حمایت از سلامت جسمی و روانی کودکان و نوجوانان منافع بسیار مهم و مشروعی دارد. ‌بنابرین‏ عجیب نیست که در نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا قوانین موضوعه زیادی با محوریت حمایت از کودکان و نوجوانان وجود داشته باشد. همچنین طبیعی است که قوانین موجود تلاش کنند مخاطرات و ‌آسیب‌های ایجادشده به وسیله انواع رسانه برای کودکان را محدود و کنترل کنند.

به طور کلی می‌توان دو هدف را از وضع این مقررات استنباط نمود:

هدف اول حمایت مستقیم از کودکان و نوجوانان در برابر سوءاستفاده از جسم آن ها‌ است. برای نیل ‌به این هدف، برخی از مضامین و محتواها غیرقانونی اعلام می‌شوند و در نتیجه توزیع و حتی تملک کتب (کلیه مکتوبات)، فیلم‌ها یا سایر محصولات حاوی این مضامین ممنوع می‌گردد. مبنای این برداشت، فرضی است که بر اساس آن، تملک یا توزیع عکس‌ها یا فیلم‌های هرزه‌نگارانه کودکان تولیدکننده چنین محتوایی را به تجاوز یا سوءاستفاده جنسی از کودکان تشویق و ترغیب می‌کند. لذا این امید وجود دارد که در صورت توقف توزیع، تولید هم کاهش یابد یا به طور کلی متوقف گردد. علیهذا، دلیل جرم‌انگاری هرزه‌نگاری کودکان و یا تملک یا توزیع محصولات حاوی چنین مضامینی، بر این فرض استوار است که مصرف‌کننده‌ای که ‌به این محتوای هرزه‌نگارانه دسترسی دارد، به طور غیرمستقیم از سوءاستفاده جنسی و تجاوز به کودکان حمایت می‌کند و ‌بنابرین‏ مسئولیت وجود و جریان بازار محصولات هرزه‌نگارانه کودکان و سوءاستفاده جنسی که برای تغذیه و تقویت این بازار صورت می‌گیرد را بر عهده دارد.

هدف دیگر که شاید هدف مهم‌تر از نظر وسعت دایره شمول مخاطبان هم باشد، ممانعت از دسترسی کودکان و نوجوانان به محتواها و مضامینی است که می‌تواند برای رشد فکری و شکل‌گیری شخصیت آنان در این سنین تأثیرات منفی فراوانی داشته باشد.[۶۳]

‌در مورد لزوم یا عدم لزوم ثبت اثر در حقوق آمریکا، باید گفت که به موجب قانون ۱۹۸۸ اجرای کنوانسیون برن این کشور، مقررات معاهده مذکور پذیرفته شد. این قانون بین رویه قبلی رایج در آمریکا یعنی ضرورت ثبت آثار ادبی و هنری و ضوابط کنوانسیون برن، راهی میانه در جمع دو رویکرد را انتخاب کرد و آن عبارت بود از اینکه ثبت را شرط تحقق حق ندانست ولی مراجعه به محاکم دادگستری برای دعاوی مربوطه را منوط به ثبت اثر اعلام نمود. البته این ثبت اثر لزوماًً قبل از نقض حق نیست، بلکه می‌تواند بعد از آن نیز انجام شود[۶۴] که البته این ترتیب می‌تواند مغایر کنوانسیون برن به لحاظ اجرای حق باشد.

فارغ از مطالب عنوان‌شده، بررسی مغایرت حقوق کودکان با حقوق مالکیت ادبی در حقوق آمریکا باید در دستور کار باشد.

سانسور کتاب با جامعه آمریکا که از آن به مهد آزادی بیان یاد می‌شود، بیگانه نیست. کتاب‌ها در شهرها و ایالات به دلایل مختلف مورد سانسور یا چالش واقع می‌شوند. در واقع برخی نهادها و مؤسسات در آمریکا وجود دارند که به علت مضامین برخی کتاب‌ها، خواهان حذف آن ها از کتاب‌های کودکان و نیز تحدید دسترسی کودکان ‌به این مضامین هستند. موضوعات مهمی که بیشترین بحث‌ها و تأثیرات را در این زمینه دارند عبارتنداز مسائل صریح جنسی، زبان زننده و کلمات رکیک، مسائل نامناسب برای کودکان، همجنس‌‌گرایی، دیدگاه‌های مذهبی منحرف، برهنگی و نژادپرستی.[۶۵]

به چالش کشیدن یک کتاب، تلاشی است برای حذف یا تحدید مضامین آن به واسطه درخواست یک شخص یا یک گروه؛ این چالش‌ها فقط به بیان دیدگاه‌های انتقادی و شکایت از کتاب‌ها ختم نمی‌شود، بلکه به حذف این کتاب‌ها از برنامه درسی مدارس ‌و کتابخانه‌ها هم مبادرت می‌کند. در سال ۱۹۴۹، دو کتاب «اولیور توئیست» اثر چارلز دیکنز و «تاجر ونیز» اثر ویلیام شکسپیر، در نیویورک به دلیل «تمایل برای ایجاد نفرت از یهود به عنوان یک شخص و به عنوان یک نژاد» مورد ایراد واقع شدند. اما دیوان عالی آمریکا این ایراد را وارد ندانست و از منع و تحدید این کتاب‌ها ممانعت کرد.[۶۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:11:00 ب.ظ ]




ج: سرقت منزل از طریق کارت زنی : بدین توضیح که سارق با توجه به تجربه ای که دارد متوجه می شود که در منزل مورد نظر قفل نیست و با بهره گرفتن از یک کارت تلفن و یا یک کارت تبلیغاتی مقاوم و عبور آن از لای درب نسبت به عقب راندن زبانه قفل درب اقدام نموده و درب باز می شود .

د: سرقت منزل از طریق بالا رفتن از دیوار یا درب منزل که معمولا زمانی رخ می‌دهد که بالای دیوار و یا درب منزل فاقد نرده و یا مانع صعب العبور باشد.

ه: سرقت منزل از طریق استفاده از شاه کلید که طی تحقیات انجام شده این نوع شگرد در شهر قم مرسوم نمی باشد.

۲-انواع شگردهای سرقت خودرو :

الف : سرقت خودرو از طریق یکسره کردن برق خودرو بدین صورت که سارق با از بین بردن روکش سیمهای ورودی و خروجی سویچ خودرو و اتصال آنان به یکدیگر خودرو را روشن و سرقت می‌کند، البته این نوع شگرد فقط در خودروهای مدل پایین کاربرد دارد و خودورهای مدل بالا که دارای کامپیوتر می‌باشند نمی توان بدین شیوه سرقت نمود.

ب : سرقت خودرو از طریق جابجا کردن کامپیوتر خودرو ، بدین توضیح که بعضی از سارقین فقط نوع خاصی از خودرو را سرقت می‌کنند مثلا سارقی در شهر قم وجود دارد که تخصصش سرقت خودروی زانتیا می‌باشد وقتی بنده نحوه سرقت را از او سوال کردم گفت : بنده یک خودرو زانتیا دارم کامپیوتر آن را باز کرده ام و در زمان سرقت درب موتور خودرو را بلا فاصله بالا می زنم و برق خودرو را قطع می کنم تا اگر خودرو مجهز به سیستم اعلام سرقت است ، این سیستم غیر فعال گردد و بعد ‌فیش‌های ورودی کامپیوتر خودرو را جدا کرده به کامپیوتر خودروی خود وصل می کنم و با توجه به اینکه سوییچ خودرو ام نیز همراهم می‌باشد و این سوییچ با کامپیوتر خودرو ام هماهنگ می‌باشد خودرو بدون هیچ مشکلی روشن می شود و خودرو را به سرقت می برم .

ج: سرقت خودرو از طریق استفاده از غفلت مالک بدین توضیح که بعضی از مردم برای خریدهای فوری صرفا خودرو را خاموش و از ماشین خود پیاده می‌شوند بدون اینکه سوییچ خودروی خود را بردارند و گاها خودرو ‌را بصورت روشن ترک می‌کنند و سارقین به هیچ عنوان از این لحظه ها نمی گذرند و اقدام به سرقت خودرو می نمایند که این نوع سرقت بسیار متداول است.

د: سرقت خودرو از طریق مسدود کردن راه با موانع طبیعی و یا موانعی که شک بر انگیز نباشد که بیشتر این نوع شگرد در بیرون شهر و در جاده های خلوت اتفاق می افتد ، سارقین با قرار دادن چند تکه سنگ بزرگ یا تنه درخت راه را مسدود می‌کنند و خود مخفی می‌گردند پس از اینکه راننده برای بازکردن جاده از ماشین خود پیاده می شود نسبت به سرقت اتومبیل وی اقدام می‌کنند. بعضی اوقات نیز سارقین با پوشیدن لباس پلیس و ایجاد ایست بازرسی و متوقف نمودن خودروها به بهانه بازرسی نسبت به سرقت خودرو اقدام می‌کنند، لازم به ذکر است این نوع ‌سرقت‌ها معمولا توام با آزار و اذیت ‌مال‌باختگان است.

۳-انواع شگردهای سرقت داخل خودرو

الف : سرقت از طریق شکستن شیشه خودرو با شیوه شمع زنی بدین توضیح که سارق به وسیله یک عدد شمع خودرو یا موتورسیکلت ضربه ای به شیشه درب خودرو وارد می‌کند این ضربه باعث می‌گردد که شیشه به شکسته و به صورت پودر بدون هیچ گونه ایجاد صدای بریزد و سارق اشیا داخل خودرو را سرقت کند.

ب: سرقت از خراب کردن قفل مرکزی خودرو بدین توضیح که سارق به وسیله یک پیچ گوشتی قوی ، پیچ گوشتی را داخل توپی فقل درب سمت راننده کرده و با چرخاندن آن ضمن تخریب فقل به راحتی درب خودرو را باز می‌کند.

ج : سرقت از طریق درب کشی بدین صورت که سارق خودروهایی را که دربهای آنان فاقد استحکام می‌باشد و یا بصورتی طراحی شده اند که انگشنان سارق می‌تواند لای درب قرار گیرد انتخاب کرده و با گرفتن گوشه بالای درب خودرو آن را به سوی خود می کشد و بدین صورت لای درب باز می شود و دست خودرو را داخل خودرو می‌کند و در راباز و اقدام به سرقت می کند.

د: سرقت داخل خودرو از طریق استفاده از غفلت مالک ، بدین صورت سارقین مترصد این هستند که افراد خودروی خودرو را بدون قفل کردن درب آن رها نمایند و از این فرصت استفاده کرده و اقدام به سرقت می نمایند.

ه: سرقت داخل خودرو از طریق خودروهای که ‌در خیابان متوقف می‌باشند مثلا پشت چراغ قرمز ایستاده اند ولی شیشه های عقب یا سمت شاگرد خودرو پایین است و کیفی روی صندلی قرار گرفته است در این زمان سارقین به صورت پیاده یا به وسیله موتور سیکلت کنار خودرو آمده در ناگهان نسبت ربایش کیف یا کالا اقدام و از شلوغی مکان استفاده کرده و متواری می‌گردند.

۴-انواع شگرهای سرقت از طریق جیب بری یا کیف زنی

الف: جیب بری از طریق ایجاد دعوا و مرافعه های ساختگی بدین صورت که دونفر سارق در یک مکان شلوغ اقدام به دعوای ساختگی بین خود می‌کنند و جیب مردمی را که برای جدا کردن آن دو می‌آیند را می‌زنند.

ب : جیب بری با بهره گرفتن از ازدحام جمعیت مثل مکان‌های عمومی مثل حرم مطهر ، مترو ، بازار در ایام خاص که مردم به صورت فشرده در حال حرکت می‌باشند اقدام به سرقت می‌کنند.

ج: کیف زنی با بهره گرفتن از موتور سیکلت که بیشتر قربانیان این نوع سرقت خانم‌ها می‌باشند بدین صورت که سارقین فردی را که کیف همراه دارد و به صورت غیر محتاطانه کیف دستی خود را حمل می‌کند تحت مراقبت قرار می‌دهند و در یک زمان مناسب از پشت مالباخته به او نزدیک و می‌شوند و در یک چشم به هم زدنی کیف وی را می ربایند.

مبحث چهارم : رابطه سرقت با سایر جرائم

گفتار اول : رابطه سرقت با اعتیاد:

اگر بستر جرم زایی را به خیابانی تشبیه کنیم، در رابطه فوق، این خیابان دوطرفه است یعنی یک طرف آن سارق قرار دارد و در طرف دیگر آن معتاد است. فردی که در دام اعتیاد گرفتار شد، پس از مدتی شغل خود را از دست می‌دهد و در نتیجه برای تأمین هزینه های خود مستأصل می‌گردد. از آنجا که زمینه انحراف در وی وجود دارد، در صورتی که در شرایط مساعدی قرار گیرد، از دزدیدن حتی اشیاء و لوازم منزل پدری خود نیز ابایی ندارد زیرا اعتیاد به مرور زمان، احساسات، عواطف و حتی قدرت تشخیص خوب و بد را از او سلب می‌کند لذا برای انجام عمل خود قبحی نمی بیند در تحقیقی که انجام شده، ۸۶ نفر از ۳۰۰ نفر سارقی که مورد پرسش قرار گرفته اند در زمان ارتکاب آخرین سرقت خود معتاد بوده اند و ۲۴ درصد از آن ها اولین سرقت خود را در حالت اعتیاد و یا برای فراهم آوردن پول لازم برای خرید مواد مخدر انجام داده‌اند.

گفتار دوم : رابطه سرقت و طلاق:

رابطه سرقت و طلاق نیز، همانند رابطه سرقت و اعتیاد، دوسویه است. یعنی گاه سرقت موجب از هم پاشیدن کانون گرم خانواده می شود. زمانی نیز بچه های طلاق به علت بی سرپرست بودن به سرقت روی می آورند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ب.ظ ]




تدریس به عنوان یکی از ارکان اصلی فرایند آموزش تلقی می­ شود که در کارایی نظام آموزشی نقش مؤثر ایفا می­ کند و در این میان اگر اساتید با اصول و مبانی و هدف­های تدریس، ویژگی­های دانشجویان و نیازهای آنان آشنا نباشند، هرگز نمی ­توانند به عنوان مربیان و مسئولین تعلیم دانشجویان در جامعه به خوبی ایفای نقش کنند (حسن­زاده؛ بهرام رضایی، پولادی و حسن­زاده، ۱۳۹۲). در واقع آموزش و یادگیری مبتنی بر هدف برای اساتید و دانشجویان موثرتر و رضایت­بخش­تر ‌می‌باشد. به ویژه زمانی که هر دو هدف مکمل یکدیگر باشند (مدالن[۷۵]، ۲۰۱۳). اهداف تدریس؛ مقاصد آموزشی و اهداف یادگیری را مشخص ‌می‌کنند و همچنین معیاری برای سنجش و ارزیابی دانشجو و تثبیت برنامه درسی ‌می‌باشد. تعیین اهداف تدریس از سوی اساتید باعث می­ شود دانشجویان بدانند باید در چه زمینه­ای بیشتر خود را تقویت کنند، ضمن اینکه به اساتید نیز کمک می­ کند تا دچار سردرگمی و بلاتکلیفی در تدریس خود نشوند (رجائی­زاده، ۱۳۹۲). زمانی­که اهداف تدریس اعضای هیئت علمی و اهداف یادگیری دانشجویان در یک راستا بوده و مکمل یکدیگر باشند، تاثیر آن بیشتر و برای هر یک از آن­ها رضایتمندی بیشتری به دنبال خواهد داشت (آنجلو، ۱۹۹۴).

آستین[۷۶] (۱۹۹۳) معتقد است اهداف تدریس اعضای هیئت علمی ماهیت و زیربنای فرایند یاددهی – یادگیری را در آموزش عالی نشان داده و در طول برنامه درسی زمانی که اعضای هیئت علمی وظیفه طراحی و اجرای آن را بر عهده دارند، بیشتر آشکار و مشهود می­ شود. در واقع اهداف تدریس متنوع به فرصت­های یادگیری مختلف برای دانشجویان منجر خواهد شد (مدالن، ۲۰۱۳). اهداف تدریس اساتید بر روش­هایی که آن­ها در زمینه آموزشی انتخاب ‌می‌کنند (کنگ و والانس[۷۷]، ۲۰۰۵) و هم­چنین بر تصوراتی که آن­ها از انتقال علم به دانشجویان دارند (کنگ، ۲۰۰۸) مؤثر است. در بررسی شیوه ­های تدریس درک اساتید از اهداف تدریس ضروری است؛ زیرا اهداف تدریس به عنوان یک چارچوب مفهومی برای آن­ها برای درک برنامه­ درسی و تصمیم ­گیری ‌در مورد روش­های آموزشی و روش­های ارزشیابی تصور می­ شود (فرجیکسن و دانا[۷۸]، ۲۰۰۵). اساتید قبل از ارائه کلاس درس باید اهداف خود را تعیین کرده باشند (هوانگ و یانگ[۷۹]، ۲۰۰۸). چون تعیین و شناسایی اهداف آموزشی درک روشن­تر و واضح­تری را از اعمال آن­ها در کلاس درس فراهم می­ کند (کنگ، ۲۰۰۸).

در زمینه اهداف تدریس، تحقیقات زیادی انجام شده است که ‌می‌توان به تحقیقات منسفلید، وسنیتزا و بلتمن[۸۰]، (۲۰۱۲)؛ الی و ‌بر دلی[۸۱](۲۰۱۰)؛ آکن؛ فیرهالم، کارولی، ریلمان و نیوتن[۸۲] (۲۰۰۶)؛ برون[۸۳] (۲۰۰۳؛ رابینز[۸۴](۱۹۸۷)؛ آنجلو و کراس (۱۹۹۳)؛ اسمارت[۸۵] (۱۹۸۲)؛ اشاره نمود.

شناخت عوامل مؤثر بر نوآوری دانشگاهی و رابطه آن با اهداف تدریس می ­تواند این امکان را فراهم ­کند تا برای بهبود فرایند تدریس و یادگیری در دانشگاه راهکارهای مفیدی ارائه شود. اهداف تدریس نقش زیربنایی و پایه­ای کار اعضای هیئت علمی را تشکیل می­ دهند و به عنوان هدایت کننده جریان تدریس معرفی می­شوند؛ این اهداف در واقع زمینه­ ساز تحقق اهداف فردی و سازمانی در جریان تدریس می­باشند. از طرف دیگر اطلاع از میزان دانش اعضای هیئت علمی نیز در دانشگاه­ها، این امکان را فراهم می­ کند تا زمینه­هایی از دانش که کمتر مد نظر قرار گرفته است شناسایی شود و اقداماتی برای به روز رسانی دانش اعضای هیئت علمی صورت گیرد.

علی‌رغم تحقیقات متنوعی که تاکنون درباره نوآوری دانشگاهی، اهداف تدریس، و دانش به تنهایی صورت گرفته؛ هیچ تحقیق جامعی در خصوص بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، دانش اعضای هیئت علمی و اهداف تدریس اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز صورت نگرفته است. ‌بنابرین‏ در تحقیق حاضر رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی و اهداف تدریس اعضای هیئت علمی با نقش واسطه­گری دانش آنان مورد بررسی قرار گرفته است.

۱-۴- اهداف پژوهش

۱-۴-۱- هدف کلی

هدف کلی پژوهش بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی و اهداف تدریس با نقش واسطه­گری دانش محتوایی تربیتی فناورانه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز ‌می‌باشد.

۱-۴-۲- اهداف فرعی

۱-تعیین عامل غالب نوآوری دانشگاهی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۲-بررسی میزان ابعاد دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۳-تعیین هدف غالب تدریس از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۴-بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، دانش و اهداف تدریس اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۵-بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی در پیش ­بینی اهداف تدریس اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۶-بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری در پیش ­بینی دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۷-بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با واسطه­گری دانش در پیش ­بینی اهداف تدریس اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز

۱-۵- پرسش های پژوهش

    1. عامل غالب نوآوری دانشگاهی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز کدام است؟

    1. ابعاد دانش اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز به چه میزان است؟

  1. نوع غالب اهداف تدریس از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز کدام است؟

۴-آیا رابطه معناداری بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، دانش و اهداف تدریس اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز وجود دارد؟

۵- آیا عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی پیش ­بینی کننده معنادار اهداف تدریس اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز ‌می‌باشد؟

۶-آیا عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی پیش ­بینی کننده معنادار دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز ‌می‌باشد؟

۷- آیا عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با واسطه­گری دانش پیش ­بینی کننده معنادار اهداف تدریس اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز ‌می‌باشد؟

۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

۱-۶-۱- تعاریف مفهومی

۱-۶-۱-۱- نوآوری دانشگاهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ب.ظ ]




عبدی و همکاران (۱۳۹۰) درتحقیقی تحت عنوان میزان حساسیت بازداری رفتاری در میزان اضطراب افراد سوء مصرف مواد و سالم شهر تهران دریافتند که فعال سازی رفتاری با میزان اضطراب رابطه منفی وجود دارد یعنی با افزایش میزان فعال سازی رفتاری میزان اضطراب کاهش می‌یابد و برعکس و بین سیستم بازداری و فعال سازی رفتار بین زنان و مردان افراد سوء مصرف مواد و سالم تفاوت معنادار وجود ندارد.

‌علی مرادی و همکاران(۱۳۹۰) درتحقیقی تحت عنوان مقایسه­ فعالیت سیستم­های مغزی­رفتاری و اضطراب در افراد معتاد وابسته به مواد مخدر و افراد بهنجار شهر تبریز دریافتند که بین دو گروه در دو سیستم فعال­ساز و بازداری رفتاری با اضطراب رابطه منفی وجود دارد.

کوثر و همکاران (۱۳۹۰) درتحقیقی با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب نوجوانان دختر پایه دوم متوسطه شهر تهران دریافتند که بین میانگین نمرات اضطراب در دو گروه آزمایش و کنترل با ۹۹ درصد اطمینان تفاوت معنی داری وجود دارد، بدین معنی که آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب در گروه آزمایش به طور معنی داری مؤثر بوده است. این یافته ها بیانگر آن است که برنامه آموزش خودکنترلی به دانش آموزان گروه آزمایش کمک ‌کرده‌است تا اضطراب خود را کاهش دهند.

شاهنده و آقا یوسفی (۱۳۹۱) درتحقیقی درمقایسه سیستم های مغزی فعال سازی/ بازداری رفتاری و اضطراب و منبع کنترل دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اهواز دریافتند که تفاوت میزان فعالیت سیستم‌های مغزی- رفتاری بین چهار گروه آزمودنی معنی دار است. میزان فعالیت سیستم فعال سازی رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل درونی بیشتر و این میزان در پسران بالاتر از دختران بود و میزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل بیرونی بیشتر و این برتری با گروه دختران بود. در سیستم جنگ- گریز، درک از مرکز کنترل بیرونی میانگین بالاتری را نشان داد و میانگین دختران در گریز و میانگین پسران در جنگ بیشتر بود. بین دو گروه در دو سیستم فعال­ساز رفتاری و بازداری رفتاری با اضطراب رابطه منفی وجود دارد.

نتایج تحقیق علیوردی نیا و همکاران (۱۳۹۱) نشان می­دهد که متغیّر خودکنترلی و متغیّرهای باور و التزام تحصیلی دارای رابطه مستقیم و معنادار با نگرش نسبت به مصرف الکل بوده و متغیّر باور نیز مهم ترین تبیین کننده نگرش به مصرف الکل بوده است.

نتایج تحقیق بشیریان و همکاران (۱۳۹۱) با هدف بررسی رابطه خود کنترلی با تمایل نوجوانان به مصرف مواد مخدر، نشان داد که بین خود کنترلی و سابقه مصرف سیگار، سابقه مصرف مواد مخدر، قصد مصرف مواد مخدر و نگرش نسبت به مواد مخدر رابطه معنی داری وجود دارد. ‌بنابرین‏ خود کنترلی به عنوان عامل مهم و کلیدی در گرایش نوجوانان به مصرف مواد است و آموزش به موقع مهارت‌های خود کنترلی می‌تواند در پیشگیری از مصرف مواد مخدر بسیار مؤثر باشد .

صالحی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهش خود با هدف بررسی راهکارهای نهادینه سازی وجدان کاری و فرهنگ خود کنترلی در کارکنان واحدهای دانشگاهی دریافتند که عوامل فرهنگی- اجتماعی، فردی- شخصیتی و خانوادگی- تربیتی بر نهادینه سازی فرهنگ خودکنترلی و وجدان کاری کارکنان تأثیرگذار ‌می‌باشد.

بر اساس تحقیق بلاغت و همکاران (۱۳۹۲) با هدف بررسی رابطه بین خود کنترلی با تعهد سازمانی معلمان ابتدایی، بین خودکنترلی و تعهد سازمانی و همچنین بین کنترل درونی با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی­داری دیده شد.

نتایج پژوهش حبیبی و همکاران (۱۳۹۳) نشان می‌دهد که شرکت افراد با آسیب بینایی در جلسات آموزش هوش هیجانی بر کاهش استفاده از راهبردهای مقابلهای غیرانطباقی در برخورد با موقعیت های تنیدگی آور تاثیرگذار است، لذا شاید بتوان با آموزش هوش هیجانی موجبات افزایش استفاده از روش های منطقی و عقلانی همانند افزایشکارآیی شخصی و سازگاری محیطی را فراهم نمود.

۲-۹-۲ مطالعات انجام شده در خارج از ایران

نتایج بررسی گری (۱۹۹۰) نشان داد، این سیستم های مغزی- رفتاری اساس تفاوت های فردی می‌باشند و فعالیت هر یک از آن ها به فراخوانی واکنش های هیجانی متفاوت نظیر ترس و اضطراب می‌ انجامد. همچنین یافته های وی نشان داد، حساسیت سیستم فعال ساز رفتاری نشان دهنده تکانشگری فرد می‌باشد. مطالعات متعدد نشان داد، فعالیت سیستم بازداری رفتار موجب فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و بازداری رفتاری، اجتناب فعل پذیر، خاموشی، افزایش توجه و برپایی می‌گردد.

مطالعات پیکرینگ[۶۳] و گری (۱۹۹۹) نشان داد که تفاوت های فردی در اضطراب و زودانگیختگی نمایانگر الگوی متفاوت واکنش یا حساسیت دو نظام بنیادی مغز به محرک های درونشد است. این سیستم ها، سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری است که به محرک های تقویت کننده ی ثانوی مختلف پاسخ می‌دهند. سیستم بازداری رفتاری در مقابل نشانه های شرطی تنبیه یا عدم پاداش ناکام کننده و همچنین(محرک های جدید و ترس آور ذاتی) برانگیخته می شود و سیستم فعال ساز رفتاری از طریق نشانه های شرطی پاداش با رهایی از تنبیه فعال می‌گردد.

سوادی[۶۴] (۱۹۹۹) در پژوهش خود نشان داد که خودکنترلی پایین یک عامل کلیدی برای سوء مصرف مواد در جوانان است.

فاولس (۲۰۰۰) در تحقیق خود نشان داد، سیستم بازداری رفتار را با اضطراب و ناکامی و سیستم فعال‌سازی رفتار را با امید آسودگی مرتبط است. ‌بنابرین‏، به نظر می‌رسد حساسیت متفاوت سیستم‌های مغزی- رفتاری در افراد مختلف، آسیب‌پذیری آن ها را برای تجربه حالات مختلف روانشناختی تحت تاثیر قرار می‌دهد.

لیسن و جونز[۶۵] (۲۰۰۰ ؛ به نقل از زائریان، ۱۳۸۶) در مطالعه خود ‌به این نتیجه رسیدند که بین اضطراب حالت، ‌کمال‌گرایی، فقدان خودکنترلی، وجدان پایین، ادراک تحریف شده از زمان و سهل انگاری رابطه وجود دارد.

اسلوبودسکایا[۶۶] (۲۰۰۱) در بررسی خود نشان داد، افرادی که سیستم فعال سازی رفتاری قویتری دارند وقتی با احتمال تنبیه مواجه می‌شوند از آن می گریزند و از رفتاری که منجر به پیامدهای ناخوشایند شود دوری ‌می‌کنند. نظام فعال سازی رفتاری صرفاً برای دستیابی به نتایجی که برای فرد پاداش دهنده است عمل می‌کند و موجب عدم توجه به تنبیه می شود. همچنین وی به برتری فعالیت سیستم بازداری رفتاری دختران نسبت به پسران اشاره داشته است.

آدابرادوتیر و رافنسون (۲۰۰۲) در تحقیق خود نشان دادند، دانش آموزانی که رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری دارند، سطح خودکنترلی کمتری دارند و در معرض خطر بیشتری برای مواجهه و سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند.

نتایج مطالعات دای و کیلدوف (۲۰۰۳) در بررسی اثر خودکنترلی در محل کار ‌به این نتیجه رسیده اند، که افراد با خودکنترلی بالا بیشترین مهارت اجتماعی را دارند، ‌بنابرین‏ کارهایی مثل فروشندگی و پستهای مدیریت را انتخاب می‌کنند.

مطالعات هرمون- جونز (۲۰۰۳) نشان داد، سیستم بازداری باعث بازداری رفتار و افزایش سطوح برانگیختگی و توجه می شود. این سیستم به علائم تنبیه، فقدان تلاش، و تازگی حساس است و با هیجان ها و عواطف منفی مثل ترس، ناکامی، اضطراب و غمگینی رابطه دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ب.ظ ]




۱- در اجتماع انسان‌ها، در برابر هر تعهد حقی وجود دارد. برطبق اصول، هرشخص می‌تواند برای خود تعهد ایجاد کند، ولی چون این تعهد با ایجاد حق برای دیگری ملازمه دارد که بدون رضای صاحب آن امکان ندارد، این مانع باعث می شود که شخص نتواند با یک اراده برای خود ایجاد تعهد کند.[۱۲۴]

۲- الزام ناشی از عقود ‌به این دلیل قابل توجیه است که دو اراده بهم برخورد کرده و به ایجاد تعهداتی منجر شده که هیچ یک از آن دو نمی توانند این بنای مشترک را برهم زنند. اما در ایقاعات که نتیجه یک اراده هستند، لزوم تعهد از کجا نشأت می‌گیرد؟ چرا اراده مؤجد تعهد نتواند آن را منتفی سازد؟[۱۲۵] در پاسخ این انتقاد برخی گفته اند که در عقد غائبین مصلحت اقتضا می‌کند که ایجاب کننده نتواند از ایجابش عدول کند، زیرا در غیر این صورت استقرار و ثبات معاملات از بین می رود ملاک لزوم و جواز در عقد و ایقاع، مصالح متعاقدین است و با توجه ‌به این ملاک و نظر به قدرت خلاق نفس، مانعی نیست که ایجاب کننده به صرف قصد خود بتواند تعهد ‌یک طرفی لازم را به وجود آورد.[۱۲۶] آنچه در ماده ۵۱۵ قانون مدنی افغانستان آمده است به روشنی معلوم است که ایجاب ملزم ‌بر اساس نظریه تعهد ‌یک طرفی توجیه شده است. در این ماده آمده است که :« هرگاه شخصی که از وی ایجاب یا قبول صادر گردیده وفات نماید یا قبل از آنکه بر ایجاب یا قبول وی اثری مرتب شده باشد، فاقد اهلیت گردد، حینی که طرف مقابل از همچو ایجاب یا قبول علم حاصل نماید، عقد صحیح پنداشته شده و اثر مطلوب بر آن مرتب می‌گردد. مشروط بر اینکه اظهار اراده یا طبیعت معامله بخلاف این امر دلالت ننماید.»

ب- نظریه پیش قرارداد: بعضی ها نظریه پیش قرارداد را مطرح کردند و گفتند موجب بخاطری نمی تواند از ایجاب عدول کند که در واقع یک قرارداد بین طرفین وجود دارد. البته این یک قرارداد اصلی است مبنی بر عدم عدول موجب از ایجاب. البته پیشنهاد اصلی که مورد قبول قرار گیرد برای طرفین تعهد آور است. اما پیشنهاد دیگری مربوط به حفظ نخستین ایجاب تا زمان معین است که بموجب آن گوینده ایجاب باید پای بند و ملتزم بماند، هیچ تعهدی برای طرف مخاطب ایجاد نمی کند و تنها به سود او است. پس، همین که بطرف قبول عرضه شود و او در برابر هیچ پاسخی ندهد، ظاهر این است که می‌خواهد از آن مدت برای اندیشیدن و تهیه مقدمات استفاده کند. سکوت او در این اوضاع و احوال، نشانه قبول این پیشنهاد مقدماتی و مفید است. بدین ترتیب پیش از وقوع عقد اصلی، قرارداد ضمنی دیگری بسته می شود که گوینده ایجاب را ملتزم به نگاهداری آن می‌کند. این قرارداد ضمنی را در اصطلاح پیش قرارداد می‌نامند.[۱۲۷] طرف مقابل عدم عدول را به طور ضمنی می پذیرد. ولو موعد داشته یا نداشته باشد اگر موعد نداشت تا مدت متعارف موجب نمی تواند از ایجاب خود عدول کند. بنظر می‌رسد در قانون مدنی افغانستان از این نظریه هم پیروی شده باشد. در ماده ۵۱۶ قانون مدنی آمده است « (۱) هرگاه برای قبول، معیار تعیین شده باشد ایجاب کننده نمی تواند تا ختم میعاد معینه از ایجاب خود منصرف گردد. (۲) در صورت عدم تصریح میعاد، قبول احیاناً از قرائن ظاهری و یا طبیعت معامله شده می‌تواند.» بنظر می‌رسد در قانون مدنی افغانستان پذیرفتن نظریه ایجاب ملزم را بر این اساس نیز می توان توجیه کرد اما این نظر را نمی توان پذیرفت زیرا آنچه در ماده ۵۱۵ آمد توجیه صریح نظریه تعهد ‌یک طرفی بود. زیرا ‌بر اساس این نظریه اگر موجب قبل از اینکه ایجاب به آگاهی طرف برسد فوت کند ایجاب از بین می رود. حال آنکه در قانون مدنی افغانستان این طور نیست و ایجاب با مرگ موجب از بین نمی رود. نظر مذکور این امتیاز را دارد که طرفین را از نظریه اراده ‌یک طرفی بی نیاز می‌کند و از همان نظریه سنتی که می گفت عمل حقوقی منشأ التزام نمی شود مگر اینکه در قالب عقد باشد و از آنجا که ‌بر اساس تیوری ایجاب ملزم، ایجاب وقتی الزام آور است که بطرف مقابل برسد، نظریه عقد فرضی با شرط وصول ایجاب به طرف مقابل برای الزام آور شدن، متحد است و ‌وقتی که طرف مقابل به ایجاب علم پیدا کرد، فرض می‌کنیم که بین طرفین در خصوص این مهلت معین عقدی منعقد شده است.[۱۲۸] براین نظریه نیز انتقادهای کرده‌اند.

۱- اینکه سکوت در صورتی می‌تواند نشانه رضا باشد که نتوان در وجود اراده باطنی ساکت تردید کرد. ولی در این فرض معلوم نیست که مخاطب قصد استفاده از مهلت را داشته باشد.[۱۲۹] و از نظر اصولی اصل عدم وقوع قبل و عدم حصول توافق ضمنی است.[۱۳۰]

۲- این چنین فرضی را نمی توان در ایجاب عام پذیرفت.

اما درباره اثر پیش قرارداد نظریات متفاوتی وجود دارد. ۱- تخلف از پیش قرارداد که درباره حفظ ایجاب بسته شده ، برای گوینده آن مسئولیت مدنی به وجود می آورد. این مسئولیت ناشی از نقض عهد است جنبه قراردادی دارد. و طرف خطاب از اثبات تقصیر ایجاب کننده معاف است. بنظر این ها عقد از توافق دو اراده به وجود می‌آید. پس در هنگام قبول نیز گوینده ایجاب باید به انعقاد آن راضی باشد و عدول از ایجاب توافق اراده ها را ناممکن می‌سازد، هرچند که مسئولیت نیز به وجود آورد. ۲- قرارداد ضمنی مربوط به حفظ ایجاب، اختیار گوینده آن را از بین می‌برد. رجوع از ایجاب در این وضع بی اثر است و قبول طرف خطاب عقد را اتمام و محقق می‌کند بدین ترتیب، وقوع عقد نتیجه تراضی است نه حکم محکمه و نباید آن را وسیله جبران خسارت شمرد.

ج- نظریه مسئولیت مدنی (شبه جرمی): ‌بر اساس این نظریه ‌وقتی که موجب تعهد می‌کند که از ایجابش عدول نکند در واقع در طرف مقابل این اعتماد را ایجاد می‌کند که او هزینه های را متحمل شود و وقت صرف کند. بناءً اگر موجب از ایجابش عدول کند بطرف مقابل خسارت وارد کرده و از باب مسئولیت مدنی مسئول دانسته می شود.

مبنای نظریه مسئولیت مدنی این قاعده عادلانه است که «هیچ کس نباید از اقدام دیگری زیان ببیند» (مفاد قاعده لاضرر[۱۳۱]). می‌گویند، عدول از ایجاب تقصیر است و زیان های ناشی از آن باید جبران شود. ‌بر اساس قاعده لاضرر ، هیچ کس نباید سبب ورود زیان به دیگری گردد، در حالی که ایجاب کننده با عدول خود از ایجاب، در اعمال حق خود سوء استفاده کرده و سبب ورود زیان بطرف دیگر می شود که این ضرر باید جبران شود.[۱۳۲] طرف قبول حق ندارند ادعا کند که با وجود عدول از ایجاب قبل از قبول، قرارداد واقع می شود، ولی این حق را دارد که خسارت ناشی از این اقدام را از دادگاه مطالبه نماید. زیرا، نظم در معاملات ایجاب می‌کند که هیچ یکی از دو طرف قرارداد نتواند اعتماد مشروعی را که در دیگری به وجود آورده است ندیده بگیرد. از سوی دیگر، چون عادلانه ترین راه جبران خسارت این است که قبول کننده به نتیجه مورد انتظار خود که عبارت از انعقاد عقد است برسد، محکمه می‌تواند در مقام رفع ضرر ، عقد را واقع اعلام کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ب.ظ ]