روح حاکم بر پیمان طائف بعد از جنگ داخلی چندان دوام نیاورد در ابتدا نامزدهای مخالفین که غالبا مسیحی بودند انتخابات پارلمانی در سال ۱۹۹۲ میلادی را عمدتاً به سبب حضور جابرانه ی نیروهای سوریه در این کشور تحریم کردند .[۱۴۰] هنگامی که زمان انتخابات سال ۱۹۹۶ نزدیک شد سخن از تحریم از سوی کسانی که با پیمان طائف مخالف بودند کنار گذاشته شد .بر اساس گزارشات ،”میزان مشارکت مردمی در مقایسه با انتخابات سال ۱۹۹۲ افزایش یافت”[۱۴۱] و به نظر می رسید دمکراسی دوباره جان گرفته ای در را ه باشد.”از اوایل دهه ۱۹۹۰ ثبات سیاسی و آرامش داخلی به تدریج به کشور بازگشت.”[۱۴۲] لیکن همچنان محدودیتهایی برای حفظ ثبات و امنیت اعمال می شد مثلا در سال ۱۹۹۸ میلادی دولت تظاهرات و گرد همایی های عمومی را ممنوع و از پخش مصاحبه ی تلویزیونی با عون که در تبعید بود جلوگیری کرد .
در لبنان جمهوری دوم بعد از پیمان طائف به رغم فرازها و فرودها بر پایه ی بنیانی نظری قرار دارد که نسبت به جمهوری اول که در سال ۱۹۴۳ میلادی طراحی شده بود محدود کنندگی کمتری داشت و منصفانه تر بود. هرچند در سراسر دهه ۱۹۹۰ میلادی این مبنای نظری صرفا نظری باقی ماند و جریان فعل و انفعالات سیاسی کشور بیشتر بر اساس شبکه های موجود و وزن سیاسی زعمای محلی شکل گرفت ، تا روح حاکم بر پیمان طائف . اختلافات فرقه ای این کشور و ساختار اجتماعی حاصل از ان مبتنی بر روابط فرقه ای نقش رهبران جامعه و بزرگان را در تاثیر گذاری بر گرایشهای موکلان خود به سوی موضوع های سیاسی به طور اعم و سیاست دمکراتیک به طور اخص برجسته کرد. به عبارت دیگر دمکراسی لبنان وابسته به نخبگان بوده است .و البته تعهد نخبگان حاکم نسبت به روح پیمان طائف نقش بسیار زیادی در حفظ سرزندگی کلی دمکراسی کشور داشته است . در این کشور رهبران فرقه ها و جامعه مدتها نفوذ زیادی در میان مردم داشته اند و ابعاد عمومی دمکراسی این کشور به طور دقیق توسط برنامه ها و اولویتهای نخبگان تعریف شده است.[۱۴۳]
گفتار دوم :شکل گیری نظام پارلمانی در عراق
پس از فروپاشی نظام بعث در سال ۲۰۰۳ یک نظام جمهوری پارلمانی در عراق شکل گرفت در سیستم جدید دو انتخابات در عراق برگزار می شود یکی انتخابات مربوط به شورای استانها یا مجلس استانها و دیگری انتخابات پارلمانی سراسری میباشد. برگزاری این انتخاباتها در سالیان گذشته چند ویژگی مهم به همراه داشته است یکی از ویژگیهای این است که به نظر میرسد جامعه عراق بیش از گذشته در حال حرکت به سمت دموکراسی میباشد.زیرا یکی از پیش زمینههای ایجاد دموکراسی حضور فعال احزاب در جامعه میباشد، برای مثال هنگامی که شیعیان می خواستند به عنوان ائتلافی واحد در انتخابات شرکت کردند. نتوانستند به ائتلاف واحدی برسند و تحت عنوان دو ائتلاف عمده در انتخابات شرکت کردند..در مورد کردها نیز همین اتفاق افتاد و علیرغم اینکه دو گروه اتحادیه میهنی و دموکرات تحت عنوان گروههای شاخص کرد خواستند که در انتخابات شرکت کنند چند ائتلاف دیگر نیز به طور جداگانه در انتخابات شرکت کردند. اهل سنت هم با وجود اینکه قصد داشت تحت یک جبهه با نام جبهه توافق در انتخابات به صورت متحد شرکت کردند نهایتاً دچار انشعاب شدند.بنابرین به نظر میرسد این تحرکها شروعی باشد برای گذر از قومیت گرایی و توجه به منافع قومی و حرکت به سمت توجه بیشتر به منافع ملی باشد.
ویژگی دیگر این انتخاباتها این بود که، همه گروه ها، چه شیعه، چه کرد و چه سنی، تلاش کردند نشان دهند انتخاب رئیس جمهور عراق از حالت وابستگی به گرایشهای مذهبی و قومی دارد خارج می شود، و به همین دلیل در لیستهای ائتلاف ملی،العراقیه،الاحرار و نیز در لیست آقای مالکی تعدادی سنی قرار گرفتند.لیکن نباید تصور کرد که طایفه گرایی در عراق پایان یافته است .زیرا واقعیت موجود نشان میدهد که همچنان از یک نظام طایفهای برخوردار است.در انتخابات گذشته شیعیان اکثریت آرای را به خودشان اختصاص دادند همچنین لیستی که بروز بیشتری از نمایندگی اهل سنت داشت آرای بیشتری از اهل سنت را به خود اختصاص داد. در خصوص کردها هم همچون گذشته آقای طالبانی و آقای بارزانی، لیست اصلی بودند و بیشترین کرسیهای پارلمانی عراق را به خودشان اختصاص دهند. همچنین در این انتخاباتها ملاحظه شد که نیروهای کوچکتر توانستند در انتخابات شرکت کنند و آرایی را هم به دست آورند .این مسئله به خصوص در مورد کردها خیلی بارزتر بود هرچند در میان شیعیان هم وجود داشت. در نهایت به نظر میرسد علیرغم وضعیت موجود در عراق ،می توان به روند حرکت به سوی دموکراسی در این کشور در قالب یک نظام دموکراسی پارلمانی امیدوار بود.[۱۴۴]
گفتار سوم :بررسی مقایسه ای دو نظام سیاسی عراق و لبنان
مبحث اول :بررسی تاثیر قومیت ها ، گروه ها وفرقه ها ی گوناگون دردوکشورعراق ولبنان بر نظام سیاسی
بند اول: عراق
“عراقدولت ساختگی است و کشوری است که از دو شکاف جدی برخودار است: نژادی و مذهبی .شکاف کردها و اعراب و نیز شیعه و سنی “[۱۴۵].بنا به دلایل تاریخی و سیاسی فاصله میان این گروه ها به قدری زیاد شده که پر کردن شکاف میان آن ها کار مشکلی خواهد بود.و این مسئله میان کردها و اعراب بیشتر نمایان است. کردها همواره خواهان خودمختاری بودند و آن ها در وهله اول هویت خود را کردی می دانند سپس عراقی. در زمان حاکمیت رژیم بعث به اختلافها بیشتر دامن زده شد.”حکومت عراق نه تنها به طور مداوم کردها را از مناصب قدرت محروم می کرد بلکه تلاش می نمود تا آن ها را در کشور جذب نماید.دولت صدام به عنوان بخشی از برنامه عربی سازی تلاش کرد تا غیراعراب را از طریق ممانعت از سخن گفتن به زبان مادری خویش در مجامع عمومی ،ممانعت از تحصیل به زبان خود و همچنین با اعمال فشار بر آن ها جهت انتخاب نام های عربی و معرفی خویش به عنوان عرب در ادارات دولتی ،جذب و ادغام کند.”[۱۴۶] این رژیم با کارکرد منفی خود و ایجاد فضای استبدادی در کشور باعث شد شکاف میان گروههای عراقی افزایش پیدا کند لذا ریشههای بی اعتمادی و عدم توافق در تشکیل دولت که اکنون شاهد آن هستیم ،به بحران هویت در عراق باز میگردد و پشت سر گذاشتن این مرحله بحران نیازمند زمان است.
ازسال ۲۰۰۳ بدین سو که نظام بعثی با حمله آمریکا و متحدینش سقوط کرد کشور عراق وارد مرحله گذاری شده است که به نظر میرسد این دوران گذار هنوز تا رسیدن به یک وضعیت تثیبت نسبی فاصله زیادی دارد لذا در چنین وضعیتی هرکدام از گروههای مختلف این کشور با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد به دنبال آن هستند تا منافع بیشتری عاید خود کرده و وزن سیاسی و قدرت خویش را در مقابسه با رقیبانشان بیش از پیش افزایش دهند؛ در نتیجه با توجه به تعدد گروههای قومی –مذهبی و سیاسی، شاهد بروز آرا و دیدگاه های گسترده و متنوع و بعضاً متضادی در این کشور هستیم. این تضارب و تضاد آرا و منافع باعث می شود تا هر از گاهی یک مسئله موجب صف آرایی رقبای موافق و مخالف در برابر یکدیگر شود.
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:50:00 ق.ظ ]
|