کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



با این تعریف از کتابخانه، نمی‌توان به آنچه که هدف نهایی کتابخانه است دست یافت. در واقع، امروزه کتابخانه‌ها مرکز اطلاعات نامیده می‌شوند که در مرکز فعالیت‌های اجتماعی قرار دارند و هر فعالیتی که در جامعه صورت می‌گیرد به نحوی با کتابخانه، به ویژه با کتابخانه‌های عمومی در ارتباط است. برای مثال، در برخی از کشورها مراسم‌های دینی و ملی در کتابخانه‌های عمومی انجام می‌شود (پیتمن[۶] و وینسنت[۷]،۱۳۹۲، ص۲۴۱). کتابخانه‌ها، فعالیت‌های خود را نه به کاربران و درون کتابخانه، بلکه باید به سمت افراد غیر عضو و خارج از کتابخانه نیز بکشانند. چرا که کتابخانه نهادی اجتماعی است که با گردآوری، سازمان‌دهی و نگهداری دانش مدون بشر، امکان رشد اندیشه، شکوفایی استعداد و باروری ذهن خلاق انسان پویا و جستجوگر را فراهم می‌کند (عمادخراسانی،۱۳۹۲، ص۱۵). به طور خلاصه، این تعریفی است که از یک کتابخانه می‌توان داد: «کتابخانه در متن جامعه و برای همه».

۲- ۳ انواع کتابخانه

کتابخانه نهادی اجتماعی است که با گروه‌های اجتماعی مختلفی سر و کار دارد، ‌بنابرین‏ بر اساس جامعه استفاده‌کننده، انواع گوناگونی دارد و از اهداف، وظایف و تشکیلات خاصی برخوردار است (مرتضوی،۱۳۸۱، ص۱۱۳). در این جا به طور اجمال به معرفی انواع مختلف کتابخانه‌ها می‌پردازیم.

۲ – ۳ – ۱ کتابخانه آموزشگاهی

مدرسه، نخستین مکان اجتماعی است که کودک بخش زیادی از زندگی خود را در آن صرف می‌کند و فرصت مناسبی برای آموختن می‌باشد. کتابخانه‌های آموزشگاهی از اوایل قرن بیستم در پی تغییر و تحولاتی که به تدریج در امر آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته به وجود آمدند، شکل‌گرفته و بیشتر مخصوص دبستان‌ها و دبیرستان‌هاست (احمدی فصیح، ۱۳۸۵، ص۵۱). کتابخانه‌های آموزشگاهی با حفظ هدف‌های مدرسه بر اساس نظام آموزشی کشور متبوع، جهت ارائه خدمت به جامعه مخاطب خود- یعنی معلم و شاگرد – به وجود آمده‌اند و برای گردآوری و سازمان‌دهی مجموعه‌ای جامع و فراگیر متناسب با میزان توانایی‌ها و نیاز استفاده‌ کنندگان خاص خود تلاش می‌کنند (عمادخراسانی، ۱۳۹۲، ص۱۸). هرچند مجموعه کتابخانه آموزشگاهی تا حدود زیادی به کتابخانه عمومی شباهت دارد، ولیکن مراجعان کتابخانه‌های آموزشگاهی از همگونی بیشتری برخوردارند.

۲ – ۳ – ۲ کتابخانه دانشگاهی

شاید کتابخانه دانشگاهی را بتوان نوعی کتابخانه تخصصی نامید، چرا که بیشتر مراجعان آن محققان و متخصصان هستند و منابع نیز بر اساس رشته‌های موجود در دانشگاه تهیه و عرضه می‌گردد. کتابخانه دانشگاهی با سه گروه استادان، دانشجویان و محققین در ارتباط می‌باشند و می‌کوشند پاسخی مناسب و کافی برای مراجعین خود فراهم سازند. کتابخانه دانشگاهی معمولاً از یک کتابخانه مرکزی و تعدادی کتابخانه دانشکده‌ای تشکیل می‌شود. مجموعه هر یک از کتابخانه‌های دانشکده‌ای به نسبت تعداد دانشجویان و نیز رشته‌های تحصیلی متفاوت است (امانی،۱۳۸۱، ص۳۳). آن چه که به اندازه، عمق، دامنه و خدمات کتابخانه‌های دانشگاهی معنا می‌دهد تأمین حمایت لازم برای پیگیری پژوهش‌های بنیادی و پژوهش‌های پیشرفته می‌باشد (یغمایی و دیگران، ۱۳۸۴، ص۲۴).

۲ – ۳ – ۳ کتابخانه تخصصی

در تعریفی که توسط انجمن کتابخانه‌های تخصصی (sla[8]) ارائه شده است، کتابخانه تخصصی، کتابخانه‌ای است که توسط سازمان‌های دولتی و غیردولتی با هدف غیرانتفاعی به وجود می‌آیند. این نوع کتابخانه‌ها در سازمان‌ها یا مؤسسات برای کمک به کارکنان به وجود می‌آیند تا آنان را در کسب اطلاعات فنی و تخصصی مورد نیاز کمک کنند. در مجموعه کتابخانه‌های تخصصی منحصراًً منابع اطلاعاتی سازمان مطبوع گردآوری می‌شود (سینایی،۱۳۷۸، ص۹). کتابخانه‌های تخصصی بر حسب سیاست‌ها، روش‌ها و مجموعه های مختلفی که دارند به چند نوع تقسیم می‌شوند، مانند کتابخانه‌های شرکت‌های صنعتی، کتابخانه‌های دولتی و سازمان‌های وابسته، کتابخانه‌های انجمن‌های حرفه‌ای مانند وکلا، مؤسسات پژوهشی مستقل، کتابخانه‌های مؤسسات بازرگانی و امثال آن (محسنی، ۱۳۸۶، ص۶۵).

۲ – ۳ – ۴ کتابخانه ملی

در هر کشوری، کتابخانه ملی کتابخانه مادر است و در تمامیت خود، آیینه تمام‌نمای فرهنگ معنوی هر قوم و ملتی به شمار می رود (معماری مختار،۱۳۸۲، ص۳۳). لذا این کتابخانه موظف است:

    • از آنچه که در کشور چاپ می‌شود حداقل یک نسخه نگهداری کند؛

    • آثاری که درباره کشور متبوع خود، در خارج از آن نوشته و چاپ می‌شود گردآوری نماید؛

    • نسخه های خطی را حفظ و نگهداری کند؛

  • برای آگاهی رسانی عموم اقدام به نشرکتابشناسی ملی در کشور نماید (عمادخراسانی،۱۳۹۲، ص۱۷).

همچنین کتابخانه ملی به عنوان سازمان مرکزی، باید بر فعالیت‌های تمامی کتابخانه‌های کشور نظارت داشته و تمامی تلاش‌های کتابخانه‌ای را در راستای ارتقای آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی، علمی و… هماهنگ سازد.

۲ – ۳ – ۵ کتابخانه عمومی

تعاریف مختلفی از کتابخانه‌های عمومی توسط سازمان‌ها و صاحب‌نظران ارائه شده است. این‌گونه کتابخانه باید برای همه افراد یک جامعه به صورت رایگان و به طور مساوی قابل استفاده باشد (ابرامی،۱۳۸۶، ص۱۸۴). کتابخانه‌ای که مخاطبان آن عموم مردم هستند (گالیلو[۹]،۲۰۰۷). کتابخانه‌هایی که توسط مالیات مردم ایجاد می‌شوند و به همه افراد خود خدمت می‌کنند (کتابخانه اوکلاهاما[۱۰]،۲۰۰۷). کتابخانه عمومی، دانش، اطلاعات و آثار تخیلی را با بهره گرفتن از یک رشته منابع و خدمات تهیه می‌کند و به صورتی برابر و یکسان صرف‌نظر از نژاد، سن، مذهب، زبان، وضع اقتصادی و وضعیت شغلی و درجات تحصیلی و سواد، در دسترس مردم قرار می‌دهد (جیل[۱۱]،۱۳۸۶، ص۱۸). کتابخانه عمومی نهادی است که تحت قوانین ایالتی برای خدمت به تمامی جامعه تأسیس شده است (انجمن کتابداران آمریکا[۱۲]). جایی که در آن انواع مواد ادبی، هنری مانند کتاب، نشریات، مقالات، بروشور، روزنامه و مواد الکترونیکی برای امانت و مطالعه نگهداری می‌شود (فری دیکشنری[۱۳]،۱۳۹۳).

با توجه ‌به این تعاریف، می‌توان گفت که کتابخانه عمومی به لحاظ مدیریتی، کتابخانه‌ای است که زیر نظر دولت اداره می‌شود ولی تمامی افراد و سازمان‌ها می‌توانند در مدیریت آن نقش داشته باشند؛ و به لحاظ ارائه خدمات، منابع کتابخانه عمومی می‌بایست بدون هیچ محدودیتی و به صورت کاملاً رایگان در اختیار تمامی اعضای جامعه قرار بگیرد.

۲ – ۴ تاریخچه کتابخانه‌های عمومی

۲ – ۴ – ۱ تاریخچه کتابخانه‌های عمومی در جهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:11:00 ق.ظ ]




اصولاً جرم بودن بزه دیده یا مجنی علیه وجود ندارد و مجنی علیه ممکن است شخص حقیقی یا حقوقی یا حتی امر اعتباری و قراردادی باشد. مثلا: توهین به مقدسات، دین به عنوان بزه دیده معلوم است و یا در قتل، ضرب و جرح، تجاوز به عنف، مجنی علیه شخص حقیقی است ولی در برخی از جرایم در قانون مجازات اسلامی پیش‌بینی شده است. مجنی علیه (شخص حقیقی یا حقوقی) وجود ندارد که به آن ها جرایم «بدون بزه دیده[۱]» می‌گویند.

گفتار اول: مفهوم و اقسام بزه دیدگی

بزه دیدگی در قوانین کیفری ایران با واژه مجنی علیه یا شاکی مورد توجه قرار گرفته است. اکثر افراد جامعه هم ‌به این مسئله اذعان دارند[۲]. بزه دیده به شخصی گفته می شود که به دنبال رویداد جرم آسیب و زیان می بیند. بزه دیده کسی است که جرمی به ضرر او وارد شده است. امروزه رنج بردن بزه دیده معیار ارزیابی اخلاقی است در حالی که در قرن ۱۹ و قبل از آن به بزه دیده با بی اعتمادی نگریسته می شد. بزه دیدگی مجرمانه، تنها جنبه بزه دیدگی اجتماعی است که از دل فقر و نابرخورداری اجتماعی بر ‌می‌خیزد یعنی شرایطی که در ضمن آن ها به یکدیگر منجر می‌گردد. بزه دیدگی دارای آثار متفاوتی است و شامل آثار روانی و آثار حقوقی، آثار اقتصادی، آثار جسمی و آشفتگی شناختی می‌گردد.

بند اول: تعریف بزه دیدگی

بزه دیده کسی است که یک خسارت قطعی، آسیبی به تمامیت او وارد آورده است و اکثر افراد جامعه هم ‌به این مسئله اذعان دارند که هانس فون هانتینگ پدر علم بزه دیده شناسی بزه دیده را چنین تعریف می‌کند. بزه دیده جرم مانند کسی است که کالبد عمل مجرمانه را تشکیل داده است. آماج و اوضاع و احوالی است که گذر به عمل مجرمانه را تسهیل می‌کند. خطر گذر به عمل مجرمانه ناشی از ایجاد ارتباط بین یک نشانه فریبنده بدون محافظ با یک مجرم بالقوه ای است که عموما به تحلیل استراتژیک منافع و خطرات این عمل می پردازد.

الف: بزه دیدگی اولیه

قربانی شدن ممکن است در پی یک عامل غیر انسانی (طبیعت، حیوانات و…) رخ دهد. همچنان امکان دارد از رهگذر رفتار مجرمانه انسانی روی دهد که در این صورت به آن قربانی شدن مجرمانه یا بزه دیدگی می‌گویند و به عبارت دیگر بزه دیده مستقیم یا نخستین شخصی است که آماج رفتار مجرمانه قرار می‌گیرد. قربانی بی واسطه بزهکار شناخته می شود. مانند مقتول در جرم قتل، مال باخته در بزه سرقت یا کلاهبرداری، دختر یا زن مکره به جرم تجاوز جنسی.

ب: بزه دیدگی ثانویه

بزه دیدگی ثانویه شامل ناملایمتایی می شود که از رهگذر پاسخ گویی افراد (مانند اعضا خانواده و دوستان بزه دیده) یا برخی از نهادها بویژه نظام عدالت جنایی، پلیس، دادسرا، دادگاه به بزه دیده وارد می شود. بر این پایه بزه دیدگی ثانویه در برگیرنده پیامدهای گوناگون نامطلوب و نامناسب مادی، بدنی، روانی، مالی و معنوی (عاطفی، حیثیتی) برای بزه دیدگی، ناشی از افراد و نهادهای پاسخگو در برابر رویداد مجرمانه است. در همین معنا اصطلاح بزه دیدگان همبسته را نیز به کار می‌برند. بر این اساس رفتار دستگاه عدالت کیفری از پلیس یا دادگاه با بزه دیدگان باید با کرامت مهربانی و توام با انصاف باشد و در جهت جبران آسیب های وارد شده مادی و معنوی گام های مؤثری بردارند تا بدین وسیله بزه دیده احساس امنیت و آرامش کند و دستگاه عدالت را در کنار خود ببیند نه در مقابل خود و اینگونه از بزه دیدگی ثانویه جلوگیری کند.

گفتار دوم: بزه دیدگی زنان

زنان در خانواده و جامعه نقش مهمی دارند لذا اگر این طبقه از جامعه دچار تزلزل و انحراف شوند کل جامعه تهدید و ملتهب خواهد شد. زنان عصر حاضر پیش از زنان دیگر اعصار از چارچوب خانه خارج شده آزادی بیشتری پیدا کرده و همچنین بیشتر در معرض آسیب واقع می‌شوند. جنسیت زنان از جمله عواملی است که زنان بیشتر از مردان در معرض بزه دیدگی قرار می‌گیرد. زنان بزه دیده شایسته حمایت بیشتری هستند که با توجه به ماهیت جرم و بزه دیدگی که تجربه کرده‌اند (جرم های جنسی، خشونت خانوادگی و …) متفاوت است.

بند اول: عوامل مؤثر بر بزه دیدگی زنان

زن بودن بزه دیده یکی از برجسته ترین نمونه هاست. زیرا از زنان به دلایل متفاوتی در طول تاریخ بزه دیده شده اند. اولویت علت مؤثر در بزه دیدگی آنان جنس و جنسیت زنان است. بسیاری از تفاوت های اساسی زنان و مردان دارای منشا زیست شناسی نیستند. انسان به ۲ جنس مذکر و مونث تقسیم می شود و این ۲ جنسیت از نظر روانشناختی و اجتماعی و فرهنگی و فیزیکی باهم متفاوتند.

تفاوت بیولوژیک مردان و زنان غیرقابل تغییر است ولی تفاوت‌های جنسیتی و نقش های فرهنگی در زمان‌های مختلف متفاوتند و همین امر باعث می شود و شرایط زندگی خود را تغییر دهند و قطعا این امر بر نقش جنسیتی افراد هم تاثر می‌گذارد. جنسیت در جرم شناختی مبحث نسبتا جدیدی است و در جرم شناسی به تاثیر جنس مونث بر بزهکاری و تفاوت آن با میزان بزهکاری در جنس مذکر هم پرداخته می شود. در کنار عوامل زیست شناختی عوامل دیگری نظیر کهولت، ضعف ذهنی و روانی در برخی افراد نظیر بیماران روانی و مجانین که موجب بزه دیدگی و آسیب پذیری می شود. جنس افراد هم نقش مؤثر در این حیطه ایفا می‌کند. حتی در قانون مجازات اسلامی و قانون‌گذار جنسیت زن را در بزه دیدگی در نظر گرفته است و از حقوق زنان بیشتر حمایت ‌کرده‌است البته به غیر از مجازات های شرعی مخصوصا دیه، در مجموع نظام حقوقی ایران، اگرچه جنسیت در بزه کاری مؤثر نیست لکن توجه قانون‌گذار در پاره ای موارد به حمایت نه چندان کافی از بزه دیده با توجه به جنسیت بوده است. جنسیت در بزه کاری زنان نقش بسیار مهمی دارد زیرا بزهکاران در انتخاب افراد آسیب پذیر راغب تر هستند. وضعیت جسمانی زنان و وضعیت ظاهری آنان (زیبایی) تاثیر بالقوه ای در بزه دیدگی آنان دارد. طرز گفتار و حرکات زنان نقش مهمی در ایجاد انگیزه در بزهکار ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از عوامل بزه دیدگی زنان لطافت روحی و غلبه احساسات و عواطف زنان است که وقتی تحت تاثیر این خصوصیت قرار می گیرند امکان دارد مورد سوء استفاده بزهکاران و در نتیجه دچار بزه دیدگی شوند.

و از جمله عواملی که وضعیت قربانی شدن را برای زنان بیش از مردان می‌کند. نابرابری میزان مقاومت زنان و مردان در برابر جرایم خشونت بار است. زنان به علت تفاوت‌های فیزیولوژیکی (یا به علت قدرت بدنی پایین تری که نسبت به مردان دارند) اصولا مورد توجه بزهکاران قرار می گیرند.۱

حضور پر رنگ زنان در اجتماع و قبول مسئولیت های جدید در اجتماع در برابر جرایم خشونت بار، آسیب پذیری زنان در مقابل بزه کاران را افزایش داده است.

عامل دیگر وجود رقم سیاه بزه دیدگی زنان نسبت به مردان است زیرا بزه دیدگی های زنان مانند جرایم آن ها حتی در جوامع پیشرفته تر هم، اکثرا در محیط های شبیه خانه رخ می‌دهد که امکان شهود عمومی و تهیه آمار دقیق را با مشکل جدی روبه رو می‌سازد زیرا افراد تمایلی به اظهار وقایع محیط شخصی زندگی خود ندارند وقوع جرم هم از این قاعده مستثنی نیست و همین امر موجب می‌گردد. مجرم با دغدغه کمتری به جرم اقدام نماید[۳].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




    1. چرا کسانی که قصد خرید اتومبیل دست دوم دارند، ترجیح می‌دهند به واسطه مراجعه کنند نه فروشنده؟

    1. چرا مؤسسه‌‌ها با وجود اطلاع از وضع مالیات برسود سهام، بین سهام‌داران خود سود تقسیم می‌کنند؟

  1. چرا نرخ بهره در کشورهای جهان سوم، اغلب بیش از حد بالا است؟

برندگان جایزه نوبل پاسخ مشترکی برای سوالات مطرح شده ارائه کردند و با بهره گرفتن از فرضیه واقع بینانه عدم تقارن اطلاعاتی به بسط نظریه خود پرداختند و برای سوالات فوق، پاسخ هایی به شرح زیر ارائه نمودند:

    1. فروشندگان اطلاعات بیشتری نسبت به خریداران درباره کیفیت اتومبیل دارند .

    1. مدیران شرکت، بیش از سهام‌داران از وضعیت سودآوری مؤسسه‌ مطلع می‌باشند .

  1. وام گیرندگان بهتر از وام دهندگان درباره توانایی خود برای بازپرداخت اقساط در آینده اطلاع دارند .

اکرلوف نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی می‌تواند موجب افزایش گزینش مغایر(نادرست) در بازارها شود که این امر قبل از وقوع معامله برای افراد به وجود می‌آید. اسپنس نشان داد که تحت شرایط خاصی واسطه‌های مطلع با انتقال اطلاعات محرمانه به افراد غیرمطلع، مشکلات ناشی از گزینش نادرست را برطرف می‌نمایند. همچنین استیلیتز بیان کرد، بهتر از کارگزار مطلع، به جمع‌ آوری اطلاعات می‌پردازد (قائمی و وطن پرست،۱۳۸۴،۸۸).

مقاله اکرلوف (۱۹۷۰) با عنوان «بازار نابسامان»، اولین تحلیل رسمی از بازاری را معرفی می‌کند که با مشکل گزینش نادرست روبرو است. وی نوعی بازار را معرفی کرد که به اصطلاح رایج، فروشنده نسبت به خریدار اطلاعات بیشتری دارد. البته حسابداران برای کاهش مشکل گزینش مغایر، سیاست افشای کامل را پذیرفته‌اند تا میزان اطلاعات در اختیار عموم افزایش یابد. شرکت هایی که ‌بر اساس اطلاعات نهانی از سودآوری بالای خود مطلع می‌باشد، سود سهام پرداخت می‌کند و بازار آن را علامتی برای خبر خوب تلقی می‌کند و قیمت بالاتری برای سهام آن قائل می‌شود و از این طریق با بالا رفتن قیمت سهام، مالیات پرداختی بر روی سود سهام را جبران می‌کنند (قائمی و وطن پرست، ۱۳۸۴).

۲-۲-۳) تعاریف عدم تقارن اطلاعات

اطلاعات مایه حیات بازارهای سرمایه و هسته مرکزی فرضیه بازار کار است. سرمایه گذاران در تصمیمات سرمایه گذاری خود به اطلاعات منتشره شرکت‌ها تکیه کرده و میزان کمی و کیفی و زمان ارائه این اطلاعات نشان دهنده قوت و ضعف بازار است. چون در یک بازار کارا قیمت‌های سهام بر پایه تمامی اطلاعات در دسترس به دست می‌آیند، ناکافی بودن اطلاعات به خودی خود در شکل گیری نادرست قیمت‌ها نمود یافته و این حالت به گونه ای در قیمت گذاری اریب یا غیر واقعی در بازار می‌ انجامد. ( جونز، ۲۰۰۰) وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع آن ها در قیمت اوراق بهادار ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. بورس اوراق بهادار موظف به ایجاد یک بازار کاراست به گونه ای که هر لحظه بتوان اوراق بهادار را به قیمت عادلانه مورد معامله قرار داد. افزایش سطح کارایی بازار موجب بهبود سازوکار کشف قیمت و در نتیجه قیمت گذاری بهینه و افزایش امکان پیش‌بینی منطقی روند قیمت‌ها می‌شود. هرگاه قیمت‌های تعیین شده در یک بازار اوراق بهادار بازتاب دهنده تمامی اطلاعات مربوط در دسترس باشد قیمت‌های مذبور را می‌توان با معیارهای مناسب برای تخصیص بهینه سرمایه های کمیاب به شمار آورد و در واقع قیمت‌ها بازتاب دهنده درستی از واقعیت‌های اقتصادی حکمفرما در ساز و کار عرضه و تقاضای بازار می‌باشد. به علاوه انتشار صحیح و به موقع اطلاعات بازار موجب ایجاد ذهنیت نسبت به برقراری عدالت در بازار و انسجام بیشتر آن می‌شود، همچنین بهبود شفافیت به نوبه خود موجب افزایش رقابت بین فعالان بازار می‌شود و مناسبات موجود میان اعضای بازار و سرمایه گذاران تقویت و امر نظارت و اجرای قوانین را آسان می‌کند (جهانخانی وصفاریان، ۱۳۸۲).

زمانی که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر، دارای مزیت اطلاعاتی باشد می‌گویند سیستم اقتصادی از دیدگاه اطلاعات، نامتقارن است. در تئوری حسابداری، مسئله نامتقارن بودن اطلاعات دارای اهمیت زیادی است زیرا بازارهای اوراق بهادار دستخوش تهدیدهای ناشی از مسئله عدم تقارن اطلاعاتی قرار می‌گیرند و این به دلیل وجود اطلاعات درون سازمانی است. حتی اگر قیمت به طور کامل تمام اطلاعات موجود در بازار و دسترس همگان را منعکس کند، بازهم این احتمال وجود دارد که افراد درون سازمان، نسبت به افراد خارج از سازمان، دارای اطلاعات بیشتری باشند. در این زمان، این افراد از مزیت داشتن اطلاعات استفاده می‌کنند و به منافع بیشتری دست می‌یابند. زمانی که سرمایه گذاران خارجی از این موضوع آگاه شوند، بدیهی است مبالغی را که آماده بودند(در صورت وجود اطلاعات کامل) برای اوراق بهادار پرداخت کنند، نمی‌پردازند و بدین گونه در برابر زیان‌های احتمالی ناشی از وجود اطلاعات محرمانه، واکنش نشان می‌دهند (اسکات، ۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




‌بنابرین‏، ممکن است اشخاص هنگامی که معامله ای با یکدیگر می نمایند و یا در خصوص موضوع خاصی با یکدیگر قراردادی منعقد می‌سازند تصمیم بگیرند ضمن همان معامله یا قرارداد، حق انتفاع از مالی را نیز برای شخص ثالثی یا برای یکی از طرفین برقرار سازند مثلاً چنانچه قرارداد بیع، بین خریدار و فروشنده راجع به ملکی در حال انعقاد باشد ممکن است طرفین توافق نمایند که حق انتفاع از ملک مورد معامله نیز به مدت معینی یا به مدت عمر فروشنده یا خریدار یا شخص ثالث برای او برقرار شود. در این صورت هر چند قرارداد اصلی راجع به معامله قطعی ملک می‌باشد، لیکن برقراری حق انتفاع از ملک مورد معامله نیز به صورت شرط ضمن عقد بیع مورد توافق طرفین قرار می‌گیرد و به موجب شرط ضمن عقد اصلی به شخص منتفع (به صورت مجانی یا معوض) واگذار می شود و دیگر احتیاجی به انعقاد قرارداد جداگانه ای نخواهد بود و همان قرارداد بیع کفایت می‌کند و هر دو موضوع انجام می شود و ملک به خریدار منتقل می شود و حق انتفاع نیز به منتفع اختصاص می‌یابد.

نکته مهمی که ذکر آن در اینجا ضروری به نظر می‌رسد آن است که چنانچه برقراری حق انتفاع به صورت عقد، مورد توجه مالک و منتفع باشد حتماً لازم و ضروری خواهد بود که عقد مذبور فیمابین مالک و منتفع منعقد شود، این نکته ای است که از مفاد ماده ۴۱ ق.م به روشنی و سهولت قابل استنباط می‌باشد زیرا در صورتی که برقراری حق انتفاع به صورت عمری مورد توجه طرفین باشد به صراحت ماده مرقوم حتماً میبایستی در قالب عقد صورت گیرد. در این صورت لازمه انعقاد قرارداد آن خواهد بود که مالک و منتفع عقد مربوطه را منعقد سازند. ‌بنابرین‏ نمی توان حق عمری را به صورت یک طرفه و بدون حضور و امضاء و رضایت منتفع برقرار نمود، هر چند که مدت عقد مذبور و حق انتفاع تابعی از سه متغیر (به مدت عمر مالک، یا به مدت عمر منتفع و یا به مدت عمر شخص ثالث) می‌باشد، ولی این امر نباید ما را به اشتباه بیاندازد تا تصور بکنیم که بدون حضور منتفع، مالک می‌تواند حق مذبور را به نفع او برقرار سازد. متاسفانه در مقام عمل در برخی از موارد مشاهده می شود که برخی از سران دفاتر اسناد رسمی در هنگام تنظیم اسناد راجع به معاملات قطعی املاک که بین فروشنده و خریدار انجام می شود، بنابر رویه غلط، چون تصور می‌کنند که برقراری حق عمری تنها در قالب عقد صلح ممکن و میسر است، عنوان سند مذبور را صلح عمری قرار می‌دهند و در ضمن مصالحه مذبور، حق انتفاع از ملک مورد معامله را به نفع اشخاص ثالث که در هنگام تنظیم سند در دفترخانه حضور ندارند و هیچ گاه سند و ثبت دفتر را امضاء نمی نمایند برقرار می‌سازند، در حالی که با توجه به توضیحات فوق و ‌بر اساس ماده ۴۱ ق.م برقراری حق مذبور تنها از طریق انعقاد عقد بین مالک و منتفع و امضاء قرارداد توسط ایشان ممکن و میسر می‌باشد. مضافاً اینکه برقراری حق انتفاع به صورت شرط ضمن عقد لازم به موجب هر یک از عقود لازم امکان پذیر می‌باشد و اختصاص به عقد صلح ندارد.

مسئله دیگر آن است که در هنگام انعقاد عقد بیع یا صلح، مبیع یا مورد صلح کلاً (اعم از عین و منفعت) به خریدار یا متصالح منتقل می‌گردد و لذا مالکیت آن از این لحظه به بعد از آن خریدار یا متصالح می‌باشد. پس هرگاه حق انتفاع از ملک در نظر باشد که به دیگری اختصاص یابد (اعم از انتقال دهنده یا شخص ثالث) ، این خریدار یا متصالح است که باید در ملک خود چنین حقی را برای دیگری برقرار نماید، ‌بنابرین‏ در صحت این برقراری حق انتفاع به نفع منتفع شرط است که حق مذبور توسط خریدار یا متصالح به نفع او برقرار شود. اما متأسفانه در اسناد رسمی تنظیمی ملاحظه می‌شود که گویا این فروشنده یا مصالح است که این حق را برای خود محفوظ می‌دارد و برقرار می‌کند.

این امر موجب گردیده است تا خوانندگان و مخاطبین اسناد و همچنین سردفتران را به اشتباه انداخته و تصور غالب این است که گویا ملک مسلوب المنفعه به خریدار یا متصالح منتقل می‌شود و پس از فوت انتقال دهنده است که منافع ملک نیز به انتقال گیرنده انتقال می‌یابد، در حالی که همان‌ طور که گفته شده و در تعریف حق انتفاع در قانون مدنی نیز ذکر شده است حق انتفاع، حقی است که برای منتفع در ملک غیر ایجاد و برقرار می‌شود.

در نتیجه اگر معتقد باشیم که انتقال دهنده، منافع را برای خود حفظ می‌کند (در اسناد بیع یا صلح، بشرط عمری) این استنتاج با تعریف حق انتفاع در قانون مدنی منافات خواهد داشت چون منفعت، ملک فروشنده بوده و در ملکیت او باقی مانده است و دیگر معنا نخواهد داشت که حق انتفاع به صورت عمری را تصور نماییم زیرا همان‌ طور که گفته شد حق عمری در ملک غیر به نفع منتفع برقرار می‌شود و حال آنکه در این تعبیر منفعت متعلق به خود مالک است به علاوه ، انتقال عین بدون منفعت به موجب عقد بیع یا عقد صلح جایگزین بیع برخلاف مقتضای ذات عقد بیع می‌باشد زیرا اقتضای عقد بیع یا صلح جانشین آن انتقال کلیه ذرات مبیع بدون استثنای چیزی از آن به خریدار می‌باشد و هرگاه خریدار بخواهد منافع ملک را به غیر انتقال دهد می بایستی به موجب عقد اجاره، مالکیت منافع را به غیر انتقال دهد در غیر اینصورت چنانچه منافع ملک در مالکیت فروشنده باقی بماند و پس از فوت وی به خریدار منتقل شود در اینصورت موجب قانونی برای انتقال منافع به خریدار لازم خواهد بود که با توجه به فوت مالک (فروشنده) چنین موجبی متصور نبوده و نمی‌توان گفت فوت فروشنده موجب قانونی برای انتقال منافع به خریدار می‌باشد زیرا موت فروشنده موجب توارث و انتقال منافع ملک به وراث وی می‌باشد و نمی‌تواند موجب انتقال منافع به خریدار شود زیرا مغایر موازین حقوقی و اسباب تملک قانونی می‌باشد، در نتیجه هرگاه قصد طرفین عقد بیع یا صلح، برقراری حق انتفاع برای انتقال دهنده یا شخص ثالثی باشد، در ضمن عقد مذبور خریدار می‌بایستی حق انتفاع را به نفع منتفع شرط و برقرار نماید. ‌بنابرین‏ رویه دفاتر اسناد رسمی چنانچه مطابق با نظرات مورد انتقاد مذکور باشد مشخص می شود تا چه اندازه مغایر با موازین قانونی و حقوقی می‌باشد.

گفتار چهارم- به موجب قانون (حیازت اشیاء مباحه به قصد ایجاد حق انتفاع)

همان‌ طور که در ماده ۴۰ ق.م آمده است برقراری حق انتفاع در دو دسته از اموال امکان پذیر می‌باشد:

۱-اموالی که عین آن متعلق به دیگری و ملک اشخاص است.

۲-اموالی که مالک خاصی ندارند و از آن ها با عنوان مباحات یاد می شود.

اموالی که مالک خاص ندارند می‌توان به سه دسته تقسیم نمود که عبارتند از : مشترکات یا اموال عمومی، اموال مجهول المالک و مباحات. طبق مواد ۲۴ – ۲۶ قانون مدنی تملک خصوصی و استفاده اختصاصی از مشترکات و اموال عمومی ممنوع می‌باشد و همچنین اموال مجهول المالک تا زمانی که اعراض مالک احراز نشود جزء مباحات به حساب نمی‌آید و نمی‌توان از آن ها استفاده نمود (مستفاد از ماده ۱۷۸ ق.م)[۶۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




در دو دهه گذشته پژوهش پیرامون شادکامی[۳۴] افزایش چشمگیری یافته است. آرجیل[۳۵] و همکاران (۱۹۹۵) معتقدند اگر شادکامی تنها متضاد افسردگی باشد نیازی به اندازه گیری و بررسی آن نیست، زیرا افسردگی به خوبی شناخته شده است. وی باور دارد که سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی، نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبییعت نیز از اجزای شادکامی هستند. مایرز و داینر[۳۶] (۱۹۹۵) می‌گویند: وقتی از مردم پرسیده می شود، فرد شادکام چه کسی است، در پاسخ به شبکه ای حمایتی از روابط بین فردی در یک فرهنگ اشاره می‌کنند که به تعبیری مثبت و خوشبینانه از رویداد های روزمره زندگی می‌ انجامد. هم چنین برخی از پژوهشگران از جمله شوارتز و استراک[۳۷] (۱۹۹۵) باور دارند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات سوگیری دارند. این سوگیری در جهت خوش بینی و خوشحالی است. یعنی اطلاعات را به گونه ای پردازش و تفسیر می‌کنند که به خوشحالی آن ها می‌ انجامد. با توجه به توضیحات یاد شده، به نظر می‌رسد که شادکامی مفهومی است که چندین جزء اساسی دارد:

نخست آنکه جزیی عاطفی و هیجانی دارد که باعث می شود فرد شادکام همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. دوم آنکه جزیی اجتماعی دارد که گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارد. سوم آنکه جزیی شناختی دارد که موجب می‌گردد فرد شادکام نوعی تفکر و نوعی پردازش اطلاعات ویژه خود داشته باشد و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد. بین محققان علاقه زیادی برای مشخص کردن این که چه چیزی مردم را شاد می‌کند، وجود دارد. اگر چه تحقیق ها بر روی عوامل جمعیت شناختی و سایر متغیر های اقتصادی-اجتماعی متمرکز شده است، ولی امروزه فکر می شود که بعضی از مردم نسبت به دیگران به خاطر ویژگی های شخصیتی شان شادتر هستند.

اولین پژوهش به وسیله کوستا و مک کری (۱۹۸۰) نشان داد که شادکامی با سطح بالای برون گرایی و سطح پایین روان نژندگرایی مرتبط می‌باشد. بیشتر پژوهش ها به دنبال این پژوهش مثل بربنر[۳۸] و همکاران (۱۹۹۵) چن[۳۹] و همکاران (۲۰۰۰)، فورنهام[۴۰] و همکاران (۱۹۹۷)، هیلز و همکاران (۲۰۰۱) و لو[۴۱] و همکاران (۱۹۹۷) نیز این ارتباط ها را تأیید کرده‌اند. با این حال سایر ابعاد شخصیت به اندازه ای که در پژوهش ها به برون گرایی و روان نژندگرایی اهمیت داده شده است مورد توجه قرار نگرفتند.

شخصیت اجتماعی بیان کننده ی رشد صحیح و طبیعی روانی افراد است. چنانچه تربیت بدنی در یک جامعه مطابق با اصول این علم در نظر باشد، افراد ورزشکار را از فرد گرایی و خود محوری خارج کرده و رشد روحیات طبیعی را در فرد بهبود می بخشد که در نتیجه شکوفا شدن این استعداد، فرد با سایر افراد اجتماع آسانتر ارتباط برقرار کرده و در کنار آن ها زندگی می کند. (عزیزآبادی فراهانی،۱۳۷۳). جرج کلی از روانشناسان معروف، «شخصیت را روش و شیوه خاص هر فردی در جستجو برای پیدا کردن و تفسیر معنای زندگی تعریف می‌کند.» مطالعات انجام یافته نشان می‌دهد که ورزشکاران و قهرمانان، با شهامت و فداکار می‌باشند و بر اراده خود تسلط دارند. (کوشافر، ۱۳۸۱).

بازی و ورزش پیوند تنگاتنگی با رشد و تکامل شخصیت کودک دارند و آن را به مرحله نضج و آگاهی اجتماعی می رساند. پژوهشگران تحقیقات فراوانی پیرامون نقش بازی وگیم ها در اجتماعی شدن و همچنین درباره این مسأله به انجام رسانده اند که چگونه فعالیت های بدنی، روی هم رفته در تکوین تصویر روشنی از بدن در ذهن کودک، که به تصویر بدن معروف است، تأثیر می‌گذارد. تصویری که مفهوم خود بدنی و در نتیجه مفهوم خود پنداره بر پایه ی آن استوار است و نخستین خشت بنای شخصیت افراد به شمار می‌آید. فعالیت حرکتی عموماً فرصت پُرباری برای خود شکوفایی فرد فراهم می آورد. افراد در ضمن پرداختن به فعالیت بدنی، تجربه های پیروزی و شکست را از سر می گذراند و این تجربه ها در گسترش تصورات آنان و پیوند دادن مفاهیم و اهداف و چشم انداز های وی با واقعیت خویش تأثیر می‌گذارد و ادراک واقع بینانه و غیر مبالغه آمیز او از حدود و توانایی‌های جسمش را افزایش می‌دهد که این خود، شخصیت اجتماعی او را نضج می‌دهد و به وی اعتماد به نفس می بخشد و باعث دور شدنش از خصلت هایی چون خود شیفتگی و غرور می‌گردد بی آنکه از ارزش او چه در برابر خودش چه در برابر دیگران چیزی بکاهد. (انور الخلولی، ۱۳۸۳). دیدگاهی نیز اعتقاد دارد که ورزش به عنوان واسطه و عامل ارتباط بین فرد با خودش یا دیگران است. این شناخت چند جنبه ای می‌تواند در ساز گاری های اجتماعی و شخصیت دخیل باشد. درباره ارتباط ورزش با صفات شخصیتی، آیزنک با گرد آوری لیست مهمی از نتایج تحقیقات ورزش و شخصیت بیان کرد که سه زمینه خوب از شخصیت در رابطه با ورزش از قبیل برون گرایی، روان رنجوری و سایکوتیسم وجود دارد و برخی از صفات، حالات و خلق و خوی ارتباط خوبی با رفتار ورزشی دارند. وی می‌گوید: «تغییرات ناشی از ورزش در شخصیت به تدریج و آهسته و پس از سالها روی می‌دهد، زیرا ورزش اعمال سیستم عصبی سمپاتیک، انتظارات و ارزش ها را تغییر می‌دهد» (عبدلی ،۱۳۸۶). http://anthropology.ir

۱-۳ اهمیت و ارزش پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]