1. جابجایی : در این نوع مکانیسم دفاعی ، شخص سعی می‌کند که یک محرک قابل قبول تری را جانشین محرک مزاحم بداند . در این مکانیسم امیال شدیدجنسی که سابقاَ غیر قابل قبول بوده اند جابه جا می‌شوند یا در امتداد یک مسیر دیگر و قابل قبول تری قرار می گیرند. استفاده از مکانیسم دفاعی از نوع جابجایی غالباً راهی برای تسکین تمایلات پرخاشگرانه و شیوه ای است که از لحاظ اجتماعی قابل قبول می‌باشد ( ساعتچی ، ۱۳۷۷ ، ص ۲۳۶ ) .

    1. والایش یا تصعید : وقتی شخصی امیال یا خواسته هایی دارد که از سوی اجتماع غیر قابل قبول و ناپسند تلقی می شود ، ممکن است آن ها را به شکلی در آورد که نه تنها از سوی جامعه پذیرفته شود بلکه مورد تشویق و پاداش نیز قرار گیرد به نظر فروید غالب هنرمندان ، شاهکارهای هنری خود را در واقع با تصعید عقده ها و امیال سرکوفته ای که داشته اند خلق کرده‌اند البته والایش ، با اینکه سودمند بوده و به نفع خود و جامعه است در عیت حال به ارضای کامل منجر نمی شود و همواره مقداری کشش روانی باقی می‌گذارد که به حالت ها و رفتارهای نابهنجار منجر می شود . متخصصان روانکاوی در غالب هنرمندان و نوابغ آثاری از این گونه ‌نابهنجاری‌ها تشخیص داده‌اند ( کریمی ، ۱۳۸۲ ، ص۷۴) .

    1. دلیل تراشی : مکانیسمی که اغلب برای دانشجویان آشناست ، دلیل تراشی است در اینجا عمل درک می شود ولی انگیزه ای که در پشت آن است نامعلوم می ماند . تفسیر مجدد رفتار به نحوی انجام می شود که فرد می‌تواند تکانه پر خط را ابزار کند بدون اینکه فراخود روی درهم کشد . بعضی از بزرگترین قساوت های نوع انسان در لوای عشق انجام گرفته است . از طریق این مکانیسم دفاعی است که بسیاری از اعمال خشونت آمیز و خلاف اخلاق توجیه می شود ( پروین و همکاران ، ۱۳۸۱ ، ص ۷۶ ).

    1. فرافکنی یا انتساب : فرافکنی یعنی تعارض های درون و انگیزه های خود را بیرون ریختن و آن ها را به طور ناآگاه به دیگران نسبت دادن . با مکانیسم فرافکنی ، انسان می‌تواند خود را از آثار غیر قابل تحمل و آزاردهنده تعارض های درون خلاص کند . واقعیت اینن است که در همه ی ما صفات ناخوشایندی وجود دارد که آن ها را حتی از خودمان نیز پنهان می‌کنیم . به کمک مکانیسم فرافکنی ، این صفات ناخوشایند را به دیگران نسبت می‌دهیم تا وجود آن ها در خود را انکار کنیم . فرافکنی در افراد عادی زیاد به چشم می‌خورد و موجب خطا در قضاوت می شود . مکانیسم فرافکنی در بیماران روانی از کنترل شعور آگاه خارج می شود و در هذیانهای توهم آمیز اهمیت خاصی پیدا می‌کند . افرادی که دائماً از دیگران عیب جوی می‌کنند ، در واقع تمایلات درونی خود را به آن ها نسبت می‌دهند یعنی خود آن ها همان صفات را دارند . برای مطالعه مکانیسم فرافکنی راه های متعددی وجود دارد که مشهورترین آن ها استفاده از کلمه های جوهر رورشاخ است ( گنجی ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۳۵ ) .

    1. بازگشت : دوران کودکی برای همه انسان ها ، دوران بی مسئولیتی و آرامش درونی است دورانی که انسان کمتر مورد بازخواست و سرزنش قرار می‌گیرد . در بزرگسالی وقتی با مسائلی مواجه می‌شویم که از حل آن عاجز می مانیم . به طور ناخودآگاه آرزو می‌کنیم کاش به دوران کودکی بازمی گشتیم و کسی به ما کمک می کرد . در مکانیسم بازگشت ، انسان به جای حل مسأله ، به رفتارهای دوران کودکی متوسل می شود . عروسی که به هنگام مواجه شدن با مشکلات زندگی به خانه مادری خود بر می‌گردد از این مکانیسم استفاده می‌کند . از نظر آیزنک مکانیسم بازگشت ، مانند لشکری است که در مقابله با دشمن با شکست مواجه می شود و به طرف سنگرهای خود عقب نشینی می‌کند . بازگشت در رفتار بیماران روانی به شدت دیده می شود . افرادی که وابستگی عاطفی بیمارگونه وشخصیت نارس دارند غالباً از این مکانیسم استفاده می‌کنند ( ستوده ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۶۱ ) .

    1. واکنش وارونه : مکانیسم دفاعی دیگر در برابر تکانه های پریشان کننده ، ظاهر ساختن فعالانه ی تکانه مخالف است . این جریان را واکنش وارونه می نامد . شخصی که تحت فشار نیروی شدید تکانه های جنسی تهدید آمیز قرار دارد ممکن است این تکانه ها را واپس راند و رفتاری را که از نظر اجتماعی پذیرفته تر است جانشین آن کند برای مثال فردی که از سوی هوس های جنسی خویش تهدید می شود ، شاید آن را وارونه کند و به شدت علیه هرزه نگاری به فعالیت بپردازد . شخص دیگری ه درگیر تکانه های شدید پرخاشگری است ممکن است که رفتاری بیش از حد دوستانه نشان دهد بدین ترتیب ، شهوت به فضیلت و نفرت به عشق تبدیل می شود (جمهری و همکاران ، ۱۳۸۶ ، ص ۶۵ ) .

    1. درون فنی : درون فکنی حالتی است که شخص خوبیها و موفقیت های دیگران را به خود نسبت داده یا آن ها را از خود می راند . حالت فردی که مدام دم از این می زند که فلانی را من به اینجا رسانده ام ، فلان کس هرچه دارد از من دارد و اگر من نبودم او هرگز ‌به این موقعیت یا موفقیت نمی رسید . نمونه هایی از درون فکنی هستند ( کریمی ، ۱۳۸۲ ، ص ۷۴ ) .

    1. جبران : جبران یعنی تلافی کردن یک نقص . این مکانیسم که اغلب به طور ناآگاه انجام می‌گیرد مبتنی است بر جبران یک فقدان یا یک ناتوانی واقعی یا خیالی ، به کمک رفتار دیگری که با واقعیت سازگار شده است . بنا به گفته ادلر ، روانشناس اتریشی ، ناپلئون به دنبال پیروزی می‌رفت تا صفت جثه ی خود را فراموش کند . می‌گویند که برخی از افراد مشهور عالم هنر کسانی بوده اند که کوشیده اند نقص های جسمی خود را جبران کنند . برخی افراد زورگو احتمالاً دوران کودکی پر از ناکامی داشته اند ( گنجی ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۳۸ ) .

    1. خیالبافی : همه ما تقریباً لحظاتی از زندگی خود را به خیالبافی می گذرانیم ، این موضوع مخصوصاً در شرایطی که در موقعیت ناکام کننده قرار می گیریم شدت می‌یابد . زمانی که ما ناراحتی های ناشی از ناکامی خود را به صورت مستقیم ظاهر نمی کنیم ، اغلب به صورت خیالبافی ظاهر می‌گردند . کودکان خیالبافی های خود را از طریق بازی نشان می‌دهند . روانشناسان برای نشان دادن خیالبافی از آزمون های موسوم به اندریافت موضوع استفاده می‌کنند ( ستوده ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۶۳ ) .

    1. تثبیت : حالتی است که شخص در یک مرحله پائین تر رشد ، که با سن او نامناسب است باقی می ماند و رشد نمی کند مثلاً فردی که از لحاظ سنی مرحله دهانی را پشت سر گذاشته ، اما همچنان از راه دهان طلب لذت می‌کند و تمایل دارد که مانند دوران طفولیت به دیگران وابسته باشد ، می‌گویند او در مرحله دهانی تثبیت شده است . همچنین همان گونه که اشاره کردیم بخل زیاده از حد را نشانه تثبیت او در مرحله مقعدی دانسته اند . رفتارهایی مانند سیگار کشیدن یاپرحرفی را نیز ناشی از را نشانه تثبیت او در مرحله دهانی دانسته اند . (کریمی ، ۱۳۸۲ ص ۷۵ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...