کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



بنا به توضیحات بالا، مهم ترین نوع آموزش مبتنی بر نظریه های سازنده­گرایی روش یادگیرنده محوری است که این روش دارای یک سری اصول است که عبارتند از:

    • به جای هدف های دقیق از هدف های کلی آموزشی استفاده می شود.

    • از مواد یادگیری هرچه بیشتر و هرچه متنوع تر استفاده می شود.

    • ممکن است تکالیف یادگیری را معلم تعیین کند،اما دانش آموزان اجازه دارند که درباره ی چگونگی انجام آن خودشان تصمیم بگیرند.

    • وقتی که دانش آموزان محتاج کمک می‌شوند، معلم نقش تسهیل کننده یا هدایت گر را ایفا می‌کنند.

    • به دانش آموزان وقت کافی داده می شود تا تکالیف یادگیری را انجام دهند و به ارزش آن پی ببرند.

    • تفاوت ها بیشتر شناخته و رعایت می‌شوند.

  • جنبه‌های دموکراتیک و انعطاف پذیری آن ها بیشتر از روش های آموزشی معلم –محوراست(همان منبع).

اصول طراحی آموزشی از دیدگاه سازنده­گرایی

روش­ها و اصول آموزشی سازنده­گرایان معطوف به کمک به شاگرد برای بررسی موضوعات و شرایط پیچیده و تفکر در زمینه­ای خاص مانند فردی متخصص است.‌بنابرین‏ از شاگرد خواسته می­ شود تا به درک فردی خود از موضوع از طریق تعامل­های اجتماعی اقدام کند.در این رویکرد،محتوا از پیش تعیین نمی­ شود و دستیابی به منابع مختلف مورد تأکید است.(فردانش،۱۳۸۵)

    • برخی از اصول طراحی ‌در رویکرد سازنده­گرایی عبارتند از:

  • گنجاندن یادگیری در زمینه ­های مربوط و واقعی

سازنده­گرایان معتقدند که یادگیری باید در زمینه ­های حل مسأله مرتبط با دنیای واقعی انجام شود و شاگرد باید ارتباط موضوع­ها را با زندگی خود درک کند. از این نظر، موضوعات یادگیری باید مسأله محور یا مطالعه موردی باشد.البته باید خاطرنشان ساخت که استفاده از این نوع موضوع­ها یا روش‌ها در رویکرد سیستمی نیز با منعی مواجه نیست و در این رویکرد نیز بر حسب نیاز ‌می‌توان این قبیل موضوعها و روش‌ها را به کار گرفت.(همان منبع)

  • گنجاندن یادگیری در زمینه ­های اجتماعی

از آنجا که سازنده­گرایان حقیقت را امری نسبی و حاصل تعامل اجتماعی می دانند و گفتگو و توافق را مبنای ایجاد و توسعه نظریه ­ها می شمرند؛ دو مسیر را برای ایجاد زمینه ­های اجتماعی و تعاملی به منظور تسهیل یادگیری پیشنهاد ‌می‌کنند. این دو مسیر ارتباط­های میان معلم خصوصی و شاگرد و ارتباط­های میان شاگردان هم­گروه است. در روش معلم خصوصی، اصول مورد نظر معلم طی تعامل­های ممتد و مکرر توسط شاگرد درونی می­ شود. این روش را گاهی نظریه استاد شاگردی شناختی می­نامند که در آن معلم به عنوان استادکار و شاگرد به عنوان کارآموز، ارزش‌ها و اصول مورد نظر استادکار را فرا ‌می‌گیرد. معلم ابتدا عملکرد ماهرانه در یک کار را به عنوان الگو به شاگرد ارائه می­ کند. شاگرد عملکرد را مشاهده کرده، تصویر مفهومی عملکرد ماهرانه در آن حیطه را در ذهن می­سازد. سپس معلم شاگرد را برای کسب مهارت ­ها و دانش­های مورد نظر راهنمایی می­ کند که این کار ابتدا با حمایت از طریق اشارات و راهنمایی­ها و انجام دادن کارهایی که شاگرد هنوز قادر به انجام دادن آن ها نیست شروع می­ شود و با حذف تدریجی حمایت خاتمه می‌یابد و سرانجام شاگرد به تنهایی قادر به مسأله گشایی در حیطه موردنظر می­گردد.روش ارتباط میان شاگردان هم­گروه شامل پرداختن به یک مسأله یا موضوع توسط یک گروه از شاگردان از طریق جمع ­آوری اطلاعات مربوط به مسأله با بهره گرفتن از سفرهای علمی، مصاحبه و بحث‌های کلاسی و سپس تجزیه و تحلیل این اطلاعات توسط شاگردان به صورت بحث‌های گروهی برای تشویق بیان دیدگاه­ های مختلف از سوی آنان و ترغیب رسیدن به یک معنای مورد توافق همگان است. در این روش چند اصل دیگر رویکرد سازنده­گرا مانند ارائه تجربه و تقدیر از ابراز دیدگاه­ های مختلف و تشویق مشارکت در فراگرد یادگیری نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.(همان منبع)

  • تشویق تملک و داشتن نظر در فرایند یادگیری

این اصل از طریق آزاد گذاردن شاگرد در انتخاب مسائلی است که می­خواهد به آن بپردازد. در این مورد معلم فقط به تبیین مسائل برای انتخاب شاگرد کمک می­ کند و خود رأسا تصمیم نمی­گیرد؛ زیرا مهارت یافتن مسأله نیز خود بخش مهمی از تجربه مسأله گشایی در دنیای واقعی است که شاگرد باید با آن روبه رو شود.(همان منبع)

  • ارائه­ تجربه­ فرایند ساختن دانش

این دیدگاه تأکید زیادی بر داشتن تجربه و کارآمد شدن شاگرد در امر ساختن دانش دارد و چندان ‌به این نتیجه یا نتایج یادگیری که به صورت دانش­ها و مهارت­ های تعریف شده بیان می شود توجهی ندارد. به عبارت دیگر بیشتر بر روش و نحوه یادگیری تأکید می شود، نه بر نتایج و محصول آن، زیرا طرفداران این رویکرد به وجود دانش یا مهارت ثابتی خارج از ذهن شاگرد اعتقاد ندارند.(همان منبع)

  • تشویق خودآگاهی از فرایند ساختن دانش

این اصل، هدف غایی و نهایی رویکرد سازنده­گراست. مفهومی که تقریبا مشابه این اصل در روانشناسی شناختی است«فراشناخت»نامیده می شود. فراشناخت شامل فراگردهای برتر نظارت کننده، ارزیابی کننده و هدایت کننده فراگردهای ذهن است. توانایی کنترل، نظارت، هدایت و آگاهی از فراگردهای فکری در واقع، هدف غایی رویکرد سازنده­گرا را تشکیل می­دهد.(همان منبع)

  • تشویق به استفاده از انواع روش­های ارائه

تشویق به استفاده از انواع روش­های ارائه نیز به خاطر ملاحظه و رعایت تنوع روش­ها، راهبردها و ابزارهایی است که بیشترین تناسب را با نحوه یادگیری شاگردان مختلف دارد. از آنجا که محیط­های یادگیری نباید مانعی بر سر راه یادگیری شاگردان ایجاد کند و یکی از این موانع می‌تواند نوع ارائه محتوا و منابع یادگیری به شاگرد باشد، ‌می‌توان با تنوع بخشیدن به روش های ارائه از برطرف شدن این مانع بر سر راه یادگیری شاگردان مطمئن شد.(همان منبع)

بازی:

باید خاطر نشان کرد که تعریفی جامع و کامل از بازی در دست نیست و در هریک از تعاریف،با برجسته نمودن بعدی از بازی،دیدگاه خاصی از آن ارائه شده و از توجه به سایر جنبه­ های بازی خودداری گردیده است.

به لحاظ لغوی، بازی در لغت نامه دهخدا این­گونه تعریف شده است: “‌هر کاری که مایه سرگرمی باشد،رفتارکودکانه و غیرجدی برای سرگرمی،کار تفریحی و لعب.هم­چنین بیان شده “بازی یکی از صور تفریح است که تنها به انسان اختصاص ندارد،­بلکه در زندگی حیوانات نیز بازی به طور آشکار دیده می­ شود (دهخدا،۱۳۸۶،به نقل ازدهقان­زاده و نوروزی،۱۳،۱۳۹۱).

در فرهنگ وبستر[۳۷] بازی به عنوان جنبش­های حرکتی و عضلانی تعریف گردیده است. در تعریف بازی،در فرهنگ عمید این چنین درج شده است:”بازی کردن یعنی چیزی را در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سرگرم کردن.” (به نقل از فتحی،۱۳۸۴)

دکتر سیامک رضا مهجور(۱۳۸۰) با مطالعه و جمع بندی نظریات سایر محققان، تعریف زیر را از بازی بیان داشته است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:44:00 ق.ظ ]




با آغاز نبوت حضرت محمد (ص) وشروع اسلام ایشان به شدت فرزند کشی را نهی کردند و آن­را از گناهان بزرگ می­دانستند و در برابر همه دختر بزرگوار خودشان بی بی فاطمه زهرا(س) رامی­بوسیدند و احترام زیادی برای ایشان قائل می­شدند.

۱-۲-۳- دوران قبل از انقلاب

اما تاریخچه قتل عمد نشان می­دهد که از حدود قرن ۱۳ به بعد در بیشتر کشورهای جهان مجازات اعدام برای قتل عمد پیش ­بینی شده است. در ایران نیز پس از تصویب قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۰۴ ماده ۱۰۷ این قانون مقرر می­داشت که: «مجازات مرتکب قتل عمدی» اعدام است مگر مواردی که قانوناً استثناء شده باشد. مطابق ماده ۱۹۲ قانون مذکور، کسان مقتول تنها از تخفیف مجازات برخوردار بودند. و چون در قبل از انقلاب به لحاظ عدم اجرای مجازات قصاص بحث شرط انتفاء ابوت در قانون مجازات عمومی منتفی بوده وجایگاهی در این قانون نداشته است وپدری اگر فرزند خودرا به قتل می‌رساند همانند بقیه قاتلین دیگر مجازات می شد.

۱-۲-۴ – دوران بعد از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وبراساس قانون اساسی مصوب جمهوری اسلامی ایران کلیه قوانین ازجمله قوانین جزایی که ‌بر اساس فقه اسلامی وفقه جزایی اسلام مدون وپس از تصویب جایگزین قوانین قبلی شدند، قانون حدود وقصاص ومقررات آن وقانون دیات وقانون تعزیرات ونیز قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۱ و۱۳۶۲ برای مدت پنج سال به صورت آزمایشی مورد تصویب قرار گرفتند.

بعد از پایان مهلت مقرره لایحه مزبوردرجلسه ۸/۵/۱۳۷۰ مورد تصویب کمیسیون امورقضایی وحقوقی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت وبا پنج سال مدت آزمایشی آن موافقت گردید از آنجا که ماده ۵ این لایحه مورد اختلاف مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان بود، ‌لذا در جلسه روز پنج شنبه ۷/۹/۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام ماده فوق الذکر عینا به تصویب رسیدوبه صورت قانون مجازات اسلامی ابلاغ گردید (روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چهارشنبه ۱۱/۵/۱۳۷۰، سال چهل وهفتم، شماره ۱۳۶۴)

۱-۳- مبانی جرم فرزند کشی

ماده۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مقرر داشته:«قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است.»
هم­چنین ماده۲۵۷مقرر داشته: «قتل عمد موجب قصاص است…»‌بنابرین‏ به طور کلی بر اساس مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، مجازات اصلی جرم قتل عمد«قصاص» است منتهی ‌بر اساس همان مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، در برخی از مواقع، علی رغم این که قتل ارتکابی عمدی است مجازات قصاص ثابت نمی گردد. در واقع بر حکم کلی قصاص قتل عمدی استثنائاتی وارد می شود یا استثنائی خیلی بزرگ که در راه ثبوت قصاص وجود دارد «رابطه ی ابوت»بین قاتل و مقتول است. یعنی اگر پدری فرزند خود را بکشد به رقم احراز عمدی بودن جنایت مجازات پدر قصاص نخواهد بود بلکه در اینجا مجازات اصلی مشتمل بر پرداخت دیه و تعزیر است. این حکم ‌بر اساس روایات اسلامی در ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی منصوص گردیده است.البته این تنها موردی نیست که با احراز عمدی بودن جنایت نمی توان حکم به قصاص قاتل داد بلکه در موارد دیگر مانند برخی از صور عدم تساوی دین قاتل و مقتول هم به رغم عمدی بودن جنایت، مجازات قصاص ثابت نمی گردد.برای مثال چنانچه کافری عمدا یک مسلمان را به قتل برساند مجازات قصاص به لحاظ کافر بودن قاتل ثابت نمی­گردد ولی آنچه در این تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد همان «رابطه ی ابوت»است که در ذیل به سه قسمت تقسیم شده اند که عبارتند از:

۱) حرمت خون انسان ۲) کرامت انسان ۳)اعتقادات دینی واسلامی.

۱-۳-۱- حرمت خون انسان

اصل اولی درباره انسان های دیگر احترام به خون آن ها و حفظ حیات همگان است و حیاتی که انسان مانند هر موجود زنده دیگری دارد حق اوست و دیگران باید این حق را محترم بشمارند و حفظ کنند. به همین جهت در ماده دو اعلامیه اسلامی حقوق بشر آمده است: زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسان تضمین شده است و بر همه افراد و جوامع و حکومت ها واجب است که از این حق حمایت و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست. در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است که هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت دارد. قرآن کریم احیای یک انسان را حیات همه و مرگ و قتل یک انسان را کشتن همه می‌داند و می فرماید: « من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا» (مائده، ۴۵۱) (هر کس انسان را بدون ارتکاب قتل و بدون فساد در روی زمین به قتل برساند گویی همه انسان ها را کشته است و کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد گویا همه انسان ها را از مرگ نجات داده است).

بر اساس این آیه اهمیت حیات و مرگ یک انسان از نظر قرآن کاملا آشکار می شود، که حیات یک انسان همانند حیات همه انسان ها و مرگ یک انسان هم مرگ همه انسان هاست.به عنوان نمونه به تعدادی از آیات قرآن که درآن به قصاص نفس تأکید زیادی شده است اشاره می‌کنیم :

مائده، آیه ۳۲

« مِن أجلِ کَتَبنا علی بنی اسرائیل أَنَّه مَن قَتَل نَفساً بغیرِ نفٍس اَو فَسادٍ فی الارضِ فکمأنَّا قَتَل النّاسَ جمیعاً وَ مَن اَحیاها فَکَاَنَّما اَحیا النّاسَ جمیعاً»

« برای این بر بنی اسرائیل نوشتیم که هرکسی دیگری را بکشد – نه در برابر قتل کسی یا تبهکاری در زمین – مانند آن است که همه مردم را بکشد و آن کسی که او را زنده کند، گویا همه مردم را زنده ساخته است.»

از دیدگاه آیه شریفه، کشتن نابحق فرزند از سوی پدر و مادر، گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین بوده و در نزد خداوند به منزله کشتن همه مردم است. از دیدگاه الهی مقتول اگر چه فرزند قاتل است، لکن از حق حیاتی مساوی با پدر یا مادر خود برخوردار بوده و قاتل با این اقدام خود تنها فرزند خود را به قتل نرسانده است، بلکه حرمت انسان‌ها را هتک نموده و به عبارتی امنیت جانی را از همگان سلب ‌کرده‌است.

بدیهی است پدر یا مادر با کشتن فرزند خود غضب و عذاب بزرگی را به سوی خود جلب می‌کنند و ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن همه انسان‌ها و فرزند هر دو به طور یکسان عامل غضب و عذاب بزرگ الهی هستند؛ اگر چه از نظر کیفیت فرق می‌کنند.

‌بنابرین‏ ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن نابحق فرزند نه تنها گناهی بزرگ، ممنوع و حرام است بلکه مستوجب کیفر و مجازاتی بسیار سنگین می‌باشد.

بقره ، آیه ۱۷۸

« یا ایها الذین امنو کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر و العبد بالعبد والانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شی فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه فمن اعتدی بعد ذالک فله عذاب الیم. »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:44:00 ق.ظ ]




استنبرگ[۱۵] برای خلاقیت توانایی هایی را بر شمرده و آن ها را این گونه تعریف می‌کند:

توانایی ترکیب:یعنی توانایی داشتن عقاید بدیع ونو وتوانایی برقراری روابط بین امور.

توانایی تحلیل:یعنی توانایی تحلیل وارزیابی عقاید.یعنی اینکه فقط عقاید نو را به کار نبریم بلکه از عقاید درست ونادرست ونقد وبررسی آن وانتخاب بهترین برای خلاقیت استفاده ببریم.

توانایی کاربرد:یعنی توانایی تبدیل وخلاصه نمودن عقاید وایده ها به عمل.استنبرگ۱(۱۹۹۸)بیان می‌دارد که دانش آموزانی که خلاقیت بالایی دارند دارای تعادل در این سه سطح می‌باشند..(ناصری،۱۳۸۶).

عوامل مؤثر بر خلاقیت نیزعبارتند از:

هوش:بهره هوشی بالا خلاقیت را افزایش می‌دهد.

خانواده:تربیت خانوادگی،دادن استقلال فکری به کودکان سبب تقویت خلاقیت می شود.

انگیزه:اگر کاری از روی علاقه ومیل باطنی انجام شودمی تواند باعث خلاقیت در انجام آن شود.

جنسیت:زنان در خلق ایده های بدیع استعداد بیشتری دارند.

کوشش:سخت کوشی در هرامرباعث ایجاد خلاقیت می شود.

اجزای تفکر خلاق عبارتند از:

۱-سیالی:که توانایی ارائه ی پاسخ های متعدد به یک موقعیت معین می‌باشد.هرچه توانایی تولید ایده ها زیادتر باشد نشان دهنده سیال تر بودن تفکر فرد است.

۲-ابتکار:توانایی خلق ایده های بدیع وخلق محصولات غیر متعارف از منابع موجود می‌باشد.توجه به روابط ضعیف ودور از ذهن پدیده ها موجب ابتکار می شود.

۳-تخیل:عبارت است از توانایی به ذهن آوردن تصاویر،پدیده ها،اشیاء،روابط ایده ها،تصاویری که ممکن است قبلا وجود داشته یا نداشته باشد.

۴-انعطاف پذیری:ارزیابی یک موضوع از جوانب ‌و زوایای مختلف می‌باشد.اگر موضوعات را فقطازیک جنبه نگاه کنیم پیامدی چون یافتن راه حل های محدود و پای بندی به روش های گذشته نخواهد داشت.(ناصری،۱۳۸۶).

تفکر به دو نوع مشهود می‌باشد:

۱-تفکر همگرا:در این تفکر،فکرهای جدید ونو کمتر راه دارند.کسانی که دارای این تفکر هستند امور ‌و پدیده ها را آن چنان که هست می بینند ومی پذیرند.

۲-تفکر واگرا:افرادی که دارای این تفکر هستندامور و افکار را آن چنان که هست نپذیرفته بلکه به قضایا نگاه متفاوتی دارند واز قالب های فکری همسان دور می‌شوند.

مراحل تفکر خلاق

آمادگی:در این مرحله افرادبه امور ‌و پدیده های مختلف زندگی دقت وتوجه بیشتری پیدا می‌کنند.

مطالعه:در این مرحله فرد رابطه بین پدیده ها را بهتر درک می‌کنند.

تغییر:در این مرحله شخص به نوع روابط پی برده،وبا طرح سوال به نقد وبررسی می پردازد.

پختگی:در این مرحله فرد به درک وشناخت عمیق تری از روابط می‌رسد.

اشراق:در این مرحله فرد به پاسخ های ناگهانی و راه های جدید دست پیدا می‌کند.

وارسی: بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد.

اجرا:در این مرحله افکار یا ایده هایی را که مورد تأیید است به مرحله اجرا در می آورد.

موانع تفکر خلاق:

حسین ناصری موانعی را برای تفکرخلاق بیان می‌دارد.

-موانع تاریخی-فرهنگی:برخی اعتقادات مانندتقدیر،سرنوشت ما را از تفکر خلاق بازمی دارد.

موانع زیستی:درخلاقیت عوامل ارثی بسیار موثرمی باشد،اما تنها عامل مؤثر نیستند ومحیط نیز برآن مؤثر است.

موانع جسمانی:بعضی از عیوب ،ناشنوایی،نابینایی،نواقص بدنیبر خلاقیت تاثیر می‌گذارند.

موانع اجتماعی:محیط اجتماعی وگروهایی که به آن وابسته هستیم ممکن است خلاقیت افراد را به حساب تخطی از هنجارها بشناسد وفرد را طرد کندمانند گالیله،فروید،منصور حلاج.

افکار ناکارآمد:افکار نا کارآمد یعنی اجازه دادن به تاثیر موانع تاریخی ،اجتماعی،زیستی،جسمانی.یعنی قبول این مسئله که عوامل فوق الذکر باعث شدند که خلاقیت خود را نشان ندهیم.(ناصری،۱۳۸۶).

۲-۷-۹ مهارت مقابله با هیجان

این مهارت فرد را قادر می سازدتا هیجان ها را در خود ودیگران تشخیص دهد.تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند ‌و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.احساسات وهیجانات نقش مهمی را در زندگی ایفا می‌کنند.عواطف به جهان ما غنا می بخشد والگویی که آن ها را کنار گذاردبه نتیجه نخواهد رسید.این اصل بدیهی است که غنای تجارب انسانی به واسطه احساسات وهیجانات است.

هیجانات نقش بسیار مهمی در ارتباطات اجتماعی دارد.آن ها در شکل دهی صمیمیت اجتماعی یا ایجاد طرد نقش دارند.هیجانات می‌تواند انگیزه دهنده ای قوی محسوب شوند مثلا ترسی که بچه از صدای احساس می‌کند،او را وا می‌دارد که از این خطر دور شود.هیجان ها بر رشد اجتماعی موثرند.این تاثیر از احساس گناه درست وغلط بودن کارها شکل می‌گیرد.وقتی که قوانین راهنمایی و رانندگی را مراعات نکنیم جریمه می‌شویم وجریمه باعث ایجاد هیجانات منفی مانندغم وترس می شودپس از این برای رهایی از این هیجانات منفی قوانین رانندگی را مراعات خواهیم کرد.توانایی تفسیرصحیح هیجان واحساسات دیگران در روابط بین فردی هم مؤثر است.(نوری قاسم آبادی،۱۳۷۷).

انواع هیجانات واحساسات در کودک

الف:شادی:احساس خوشایندی است که در مواقعی که امور بر وفق مرادمان باشد در ما ظاهر می شود.این هیجان به ما انرژی می‌دهد که سبب مثبت اندیشی واقزایش اعتماد به نفس در ما می شود.در اوایل هفته های زندگی ،کودک در پاسخ به صدا ها ‌و تماس های ملایم ‌و مهربان اطرافیان لبخند می زندوپس از آن درسن ۱۰-۶ هفتگی لبخند اجتماعی کودک را مشاهده می‌کنیم. در ۳ ماهگی شاهد خنده کودک خواهیم بود.(شعاری نژاد).

ب: عصبانیت:هرگاه رفتار توام با انگیزش ومعطوف به هدف به مانعی برخورد کند ناکامی به وجود می‌آید واین ناکامی منجربه عصبانیت و در نهایت خشم می شود.خشم همان عصبانیت است که به طور صحیح مهار نشده است.نوزاد انسان در هنگام رویارویی با عواملی مانندگرسنگی،تغییرات درجه حرارت بدن و….عصبانی می شود.واکنش عصبانیت یا خشم در کودک بیش از ترس است،زیرا اولا محرک عصبانیت در محیط کودک بیشتر از محرک ترس است،ثانیاً کودک در همان خردسالی به زودی در می ‌یابد که خشم بهترین راه جلب توجه وارضای امیال است.وقتی کودک درنخستین سال زندگی اظهار خشم می نمایدبزرگسالان به سه طریق می‌توانند به او کمک کنند۱)شناختن اینکه خشم-پاسخ کودک براین است که آسیب دیده یا ناکام شده است.۲)تشکیل وتخفیف ناراحتی او وکمک به او ‌در به‌دست آوردن آنچه می‌خواهد.۳)تامین آرامش وکمک وپذیرش عصبانیت او.باید دانست که عصبانیت گاه گاهی مؤثر هم هست وقتی فرد عکس العمل دیگران را درباره رفتار خشمگینانه خود ببیندممکن است به تعدیل وتجدید نظر در آن رفتار بپردازد ،یا وقتی که فرد عصبانی به تفکر جهت پیدا کردن روش های تازه ای برای غلبه بر عصبانیت شود یاد می‌گیرد که می‌تواند این هیجان خود را کنترل نماید.وقتی کودک بزرگتر می شود در مدرسه نیز علل گوناگونی سبب بروز عصبانیت در او می شود.مسئولین مدرسه می‌توانند با راهکارهای گوناگون این عصبانیت را از بین ببرند –عدم مقایسه کودک با دیگران –عدم تمسخر وانتقاد از او-عدم تشخیص بین کودکان-رعایت عدالت وانصاف درس از جمله این راهکار می‌باشد.(شعاری نژاد،۱۳۷۲).

پ-غمگینی:احساس است که در پاسخ به محرکات ناخوشایند ایجاد می شود.غمگینی به ما انرژی منفی می‌دهد.اما مغز در پاسخ به غمگینی هورمون هایی ترشح می‌کنند که ما را به زندگی عادی بر می گردانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:44:00 ق.ظ ]




مدل کارت امتیازی متوازن، استراتژی کل سازمان را به اهداف کمی تبدیل نموده و بخشی از عامل‌های موفقیت نامشهود که جز مؤلفه‌های سرمایه فکری، یعنی: سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری است را به صورت مستقیم موردسنجش قرار می‌دهد.

روش جویا[۳۶]

ادوینسون و مالونه[۳۷] عنوان کرد که سرمایه فکری، پس از محاسبه اجزای آن، محاسبه خواهد شد. آن‌ ها معتقدند که سرمایه فکری شامل اجزای زیر است

۱- سرمایه انسانی ۲- سرمایه نوآوری ۳- سرمایه فرآیندی ۴- سرمایه ارتباطی

که با قرار دادن این اجزاء در یک فرمول مالی، می‌توان گفت:

MV [۳۸] = BV [۳۹] + IC [۴۰] (۲-۱)

که در آن:

MV = ارزش بازاری

BV = ارزش دفتری = (PC [۴۱] + MC [۴۲])

MC = سرمایه مالی (پولی)

PC = سرمایه فیزیکی

IC = سرمایه فکری (HC+IVC+RC+SC)

HC [۴۳] = سرمایه انسانی

IVC [۴۴] = سرمایه نوآوری

RC [۴۵] = سرمایه مشتری / سرمایه ارتباطی

SC [۴۶] = سرمایه فرآیندی / سرمایه ساختاری

که این محاسبات پیشرفته، توسط اصول حسابداری گپ[۴۷] پذیرفته‌شده است و منطبق بر ترازنامه شرکت می‌باشد. .[۷۸]

مدل‌های سنجش پولی و مالی سرمایه فکری

نرخ بازده دارایی‌ها[۴۸]

نرخ بازده دارایی‌های شرکت، نرخی است که می‌توان آن را با متوسط صنعت مقایسه نمود تا اختلاف آن با متوسط صنعت به دست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری اضافی برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض می‌شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است. در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این بازده دارایی‌های اضافی در متوسط دارایی‌های ملموس شرکت ضرب می‌شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت محاسبه شود. تقسیم این عایدات اضافی بر هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را به دست می‌دهد. مزیت عمده این روش فرمول ساده آن و قابل‌ دسترس بودن تمامی اطلاعات موردنیاز در صورت‌های مالی تاریخی شرکت می‌باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت مؤثر سرمایه فکری‌شان به آن‌ ها نیازمند می‌باشند. .[۶۹]

روش تشکیل سرمایه بازار

این روش معیاری بازاری از سرمایه فکری شرکت را ارائه می‌کند. در این روش فرض بر آن است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می‌باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارهای سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش، جهت سنجش و اندازه‌گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت‌های مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آن‌ ها تعدیل شود. گرچه یکی از اهداف اندازه‌گیری سرمایه فکری، تشریح میان اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت‌ها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی‌باشد که دارایی‌های ناملموس شرکت تنها پدیدآورنده این اختلاف بوده‌اند.

بر اساس روش یادشده، سرمایه فکری در شرکت‌های تکنولوژی اطلاعات، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد چراکه تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین این‌گونه شرکت‌ها وجود دارد. .[۷۸]

روش‌های اندازه‌گیری مالی سرمایه فکری

بر اساس این روش سرمایه فکری یک شرکت متشکل از سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی (مشتری) و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آن‌ ها باهم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان می‌دهد. .[۷۳] ترکیب سرمایه انسانی و ارتباطی منجر به روابط افراد و نزدیکی آن‌ ها با مشتریان و به‌کارگیری خلاقیت‌های آن‌ ها جهت پاسخ‌گویی به نیازهای خاص مشتریان می‌گردد. ترکیب سرمایه ساختاری و ارتباطی ‌منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نام‌های تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت می‌دهند مرتبط می‌باشد. ترکیب سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری در فرایند دانش نهفته است. به عنوان‌مثال می‌توان به اشتراک در بهره‌گیری از دانش موجود و یا انتشار آن اشاره نمود.

این روش قادر ‌به اندازه گیری پولی سه جزء یادشده بوده و ابزار مناسبی را جهت ارزیابی، مدیریت و مقایسه عملکرد شرکت‌ها، در طول زمان به مدیران ارائه می‌کند. جهت سنجش و ارزش‌گذاری مالی سرمایه های فکری مراحل زیر پیشنهاد می‌گردد.

گام اول – تعیین سرمایه فکری مشهود

ارزش بازار = ارزش ملموس + ارزش ناملموس

ارزش بازار = ارزش دفتری + ارزش سرمایه فکری مشهود

ارزش بازاری قابل‌ دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فکری

ارزش بازاری قابل‌ دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فکری مشهود + فرسایش سرمایه فکری)

گام دوم – شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فکری

گام سوم – تخصیص اوزان مناسب به اجزای سرمایه فکری بر اساس تجربه و شناخت از آن‌ ها

گام چهارم – تعدیل ضرایب همبستگی

گام پنجم – ارزش‌گذاری

حاکمیت شرکتی[۴۹]

مقدمه

موضوع حاکمیت شرکتی در دهه های اخیر، به دلیل حمایت از منافع سهام‌داران و توجه به‌سلامت اقتصادی شرکت‌ها و رفاه اجتماعی، دارای عملکرد موفقی بوده است زیرا به صورت بالقوه جوانب متعددی از پیامدهای سلامت مالی یک شرکت را پوشش می‌دهد. توسعه ‌پاسخ‌گویی‌ و مسئولیت‌های اجتماعی مدیریت شرکت‌های سهامی در ابتدای قرن بیست و یکم منتهی به مطرح‌شدن بحث نظام راهبری شرکت‌ها گردیده است. در دهه های اخیر موضوع برقراری سیستم‌های کنترل داخلی و چگونگی مشارکت دادن و سهیم نمودن همه‌ سهام‌داران و یا به بیانی دیگر؛ لحاظ نمودن حقوق تمام گروه‌های ذینفع موضوع کار محافل مالی و اقتصادی جهان قرارگرفته است. بی‌شک نظام راهبری شرکت‌ها جزء کوچکی از قلمرو حکمرانی و راهبری سالم در مجموعه کشور تلقی می‌شود. راهبری شرکت تنها بخشی از محیط اقتصاد بزرگ‌تری است که شرکت‌ها در آن به فعالیت می‌پردازند که برای مثال شامل سیاست‌های اقتصادی کلان، میزان رقابت در محصول و بازارها می‌باشد. چارچوب راهبری هر شرکت بستگی به محیط قانونی، نظارتی و نهادی دارد نظام مناسب راهبری شرکت‌ها به دنبال استقرار چارچوبی مدون و مکانیزم های مناسب برای برقراری رابطه‌ای متعادل میان منافع سهام‌داران جزء از یک‌سو و سهام‌داران کنترلی یا اکثریت از سوی دیگر می‌باشد و در دیدگاه‌های جدیدتر سمت توجه جدی به حقوق کلیه گروه‌های ذینفع، اجتماعی، بازار سرمایه و مجموع شرکت‌ها گرایش یافته است. نظام راهبری شرکت‌ها بر شفافیت و افشای اطلاعات و حذف اطلاعات درونی تأکید داشته و با بهره گرفتن از تمهیدات و مکانیزم هایی سعی در عدم تمرکز قدرت در شرکت‌ها و تفکیک کامل مدیریت از مالکیت، سعی در رعایت صرفه و صلاح سهام‌داران به طور یکسان دارد.

تعریف حاکمیت شرکتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ق.ظ ]




برابر ماده یک آیین‌نامه قانون ثبت املاک، «هر اداره یا دایره ثبت اسناد ‌و املاک دارای دفاتر زیر خواهد بود:

    1. دفتر املاک

    1. دفتر نماینده املاک

    1. دفتر املاک توقیف شده

    1. دفتر ثبت و موقوفات

    1. دفترگواهی نمونه (امضاء)

    1. دفتر سپرده‌ها

    1. دفتر توزیع اظهارنامه‌ها

    1. دفتر املاک مجهول المالک

    1. دفتر ثبت شرکت‌ها

    1. دفتر اسناد رسمی

    1. دفتر آمار

  1. دفترثبت قنوات»

(قانون ثبت اسناد و املاک ایران و اصلاحات و الحاقات بعدی، مصوب ۱۳۱۰/۱۲/۲۶.).

در قانون دفاتر اسناد رسمی و آیین‌نامه اجرایی آن نیز به دفاتری اشاره شده که داشتن آن ها برای دفاتر اسناد رسمی الزامی است. به نظر نمی‌رسد که الکترونیکی کردن تمام یا قسمتی از این دفاتر، منافاتی با مقررات مذکور داشته باشد. چنان که در قانون نمونه دفاتر اسناد رسمی آمریکا نیز، «دفتر الکترونیکی سوابق ثبتی » پیش‌بینی شده که کارکردی مشابه دفاتر موضوع ماده ۱۹ قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سردفتران و دفتریاران کشورمان دارد (قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سر دفتران و دفتریاران (مصوب ۲۵/۴/۱۳۵۴)).

به لحاظ همین کارکرد یکسان است که بند ۴ـ۱۴ قانون نمونه دفاتر اسناد رسمی آمریکا، دفتر الکترونیکی سوابق ثبتی را به عنوان وسیله‌ای الکترونیکی که سابقه‌ای دارای تاریخ و منظم که اعمال ثبتی توسط سردفتر در آن درج می‌شود، تعریف ‌کرده‌است. به منظور جلوگیری از هر گونه خدشه ‌به این دفاتر، همانند دفاتر کاغذی، قانون نمونه در فرازهای ششگانه‌یی از بند ۴ـ۱۴ شرایطی را برای آن ها مشخص ‌کرده‌است (قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سر دفتران و دفتریاران (مصوب ۲۵/۴/۱۳۵۴)).

دسترسی به محتوای دفتر و درج هر گونه مطلبی از سوی سردفتر در آن، تنها با ارائه پاره‌ای اطلاعات بیومتریک امکان‌پذیر است؛ مشروط براینکه این داده ها ‌با آنچه درحافظه دفتر وجود دارد،منطبق باشد. دفتر باید به گونه‌ای طراحی شود که افزودن یا کاستن‌از مندرجات آن پس از ثبت، از سوی سردفتر یا شخص دیگری غیرممکن باشد.

باید امکان ورود، مشاهده، چاپ یا ‌رو گرفت الکترونیکی محتوای دفتر از سوی شخصی که اسم رمز طراحی شده توسط سردفتر را در اختیار دارد یا سردفتر به شیوه‌ای دیگر دسترسی وی را ممکن ساخته است، وجود داشته باشد.

هر دفتری باید دارای نسخه پشتیبان باشد تا در صورت از بین رفتن یا نقص داده های اصلی به آن مراجعه شود.

باید امکان عکس گرفتن از امضای دستی یا اثرانگشت شخص یا سایر شناسه‌های زیستی و ذخیره آن به همان شکل واقعی، وجود داشته باشد. دفتر ثبت سوابق الکترونیکی باید به گونه‌یی باشد که در صورت لزوم نسخه‌ کاغذی یا الکترونیکی از تمام یا قسمتی از داده های بایگانی شده، امضاها و علایم بیومتریک بتوان تهیه کرد.

بند (۲) ماده ۱۹ قانون دفاتر مبین یکی از مزایای سند الکترونیکی در مقایسه با مشابه کاغذی آن است. زیرا افزودن و کاستن بر محتوای سند رسمی کاغذی، پس از پایان مراحل ثبتی آن، هم از سوی سردفتر و هم از سوی دیگر اشخاصی که بدان دسترسی دارند، امکان دارد و تنها با منع قانونی و ضمانت‌اجرا می‌توان این خطر را به حداقل رسانید. سند رسمی الکترونیکی، علاوه بر اینکه از مزیت اخیر به دلیل حکومت اصول و قواعد حاکم بر اسناد رسمی، بی‌بهره نیست؛ دارای این وصف بی‌همتاست که می‌تواند به گونه‌یی طراحی شود که علی‌الاصول و تحت شرایط معمول، قابل جعل و دستکاری نباشد (السان ۱۳۸۳، صص ۷۱-۶۸).

در بند (۵) همان ماده ، مقنن امکان استفاده از شناسه‌های زیستی (مانند علایم ژنتیکی، DNA و…) را به جای امضای دستی یا مهر جوهری شخص به رسمیت شناخته است. در هر حال، این شناسه‌ها باید به نحوی بایگانی شده باشند که بتوان از طریق آن ها تشخیص هویت کرد. در عمل، دفاتر اسناد رسمی از اثرانگشت الکترونیکی شخص به دلیل ارزان بودن تهیه و ذخیره، کم‌حجم بودن، کاربرد زیاد آن در روابط تجاری و شناسایی آن در قوانین و مقررات و نیز قابلیت تهیه نسخه کاغذی از آن، بهره می‌گیرند. همچنین بی‌نظیر بودن اثرانگشت هر شخص نسبت به دیگران، باعث می‌شود تا بتوان برای تشخیص هویت وی در تمام نقاط دنیا بدان استناد کرد.

‌بنابرین‏، الکترونیکی کردن فرایند ثبتی، در صورتی که قواعد بنیادین ثبت مراعات شود، با هیچ مانعی روبه‌رو نیست. بدیهی است که لازمه صحت این فرایند، انجام آن زیرنظر دفاتر اسناد رسمی موجود و مشروط به استفاده از متخصصان فناوری اطلاعات و رایانه به عنوان همکار است.

۳-۲-۲٫ ثبت الکترونیکی مدارک الکترونیکی

فضای تعاملات مردم عوض شده است. معاملات، پرداخت‌ها، امضاها، نامه‌ها و سایر روابط از طریق اینترنت قابل مبادله است و این انگیزه خوبی برای برانگیختن مقنن به تفکر است. حتی اگر قانون‌گذار به فکر نباشد، کسانی که در این تعاملات نقش دارند، با بهره گرفتن از علوم رمزنگاری و امضای دیجیتالی به دنبال تأمین امنیت در فضای مجازی خواهند بود. تنها اثر این تک‌تازی، بی‌قانونی و به حاشیه راندن نهادهایی خواهد بود که به گاه عمل منتظر نشسته‌اند و به جای تحول در خود، به دنبال عقب‌نشینی دیگران هستند.

در حالی که کشورهای مختلف، بویژه در اتحادیه اروپا، استرالیا و آمریکا، با تکیه بر قواعد بنیادین ثبتی و مدیریت نهادهای ثبتی موجود، روند ثبت الکترونیکی و اینترنتی کردن اکثر مراحل ثبتی را آغاز کرده‌اند؛ برخی دیگر از کشورها یا چنین رویه‌ای را اتخاذ نکرده‌اند و یا به جای تحول در تشریفات به دنبال کنار گذاشتن مبانی از طریق سپردن امور ثبت الکترونیکی به غیرحقوقدانان هستند (السان ، پیشین، صص ۷۱-۶۸).

الکترونیکی کردن ثبت مدارک الکترونیکی بدین معنا است که سردفتر ابتدا از طریق رو در رویی اینترنتی یا سایر شبکه های ارتباطی، هویت، اهلیت و رضایت متقاضی یا متقاضیان ثبت سند یا گواهی امضا را تشخیص داده و سپس به صدور یا تأیید الکترونیکی سند/ امضای مربوط بپردازد. لازمه ایمنی این فرایند، استفاده از علم رمزنگاری و امضای دیجیتالی برای جلوگیری از جعل هویت و بهره گرفتن از ویدئو‌ـ کنفرانس یا گپ تصویری برای تشخیص اهلیت و رضایت است. چنان که ملاحظه می‌شود، در صورت طی شدن این فرایند، صحت و تمامیت سندی که صادر می‌گردد، حاصل می‌شود ولذا از کلیه اختلافات و منازعات بعدی جلوگیری خواهد شد.

لازمه چنین تحولی، گسترده کردن اختیارات دفاتر اسناد رسمی و مسلح کردن آن ها به دانش، فناوری و وسایل نوین ارتباطی است. برای مراعات اصول بنیادین ثبتی نیز باید سراسر فرایند امضا، تشخیص هویت و صدور سند به روز باشد و به عبارت دیگر، اصل تمامیت سند و امضا مراعات شود. نتیجه این فرایند نیز همسانی رابطه و شیوه ثبتی آن است که حسب مورد هر دو به شیوه الکترونیکی یا اینترنتی انجام خواهد شد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ق.ظ ]