بند اول: سقط جنین

از نظر لغوی سقط جنین عبارت از اخراج قبل از موعد جنین در حالی که موجود تکوین یافته قادر به زندگی در خارج از رحم نباشد.

در اصطلاح فقها عبارت است از افکندن یا خارج نمودن عمدی جنین از درون رحم مادر و در نتیجه پایان دادن به حاملگی قبل از موعد طبیعی سقط جنین ممکن است به صورت طبیعی یا ارادی صورت گیرد.

از دیدگاه فمینیسم حیات انسان محدود به زمان تولد تا مرگ است و احترام به آن در همین محدوده مطرح می شود برای جلوگیری از فرودستی زنانی که از ظرفیت زیست شناختی آنان برای تولید مثل نشأت می‌گیرد. زنان باید نسبت به باروری و داشتن فرزند کنترل داشته و سقط جنین را حق خود و آن را خاتمه دادن به حاملگی دانسته و زن را مالک جسم خویش می دانند. در نتیجه به سادگی می‌توانند جنینی را که در رحمشان مانع آسایش و رفاه خویش می‌یابند به قتل برسانند و قانون نیز در برخی نظام ها از آنان حمایت می‌کند.[۷۷]

در نظام حقوقی ایران با توجه به قوت و استحکام باورهای دینی در جامعه و الهام پذیری قوانین و مقررات حقوقی از موازین و احکام شرعی موجود در فقه امامیه، سقط جنین در اکثر موارد جرم تلقی شده و فقط در موارد محدودی حکم به جواز آن داده شده است.[۷۸]

در مباحث فقها جواز اسقاط جنین ‌در مورد جنین ناشی از زنا مورد بحث قرار گرفته است. بدین توضیح که به طور مثال حاملگی ناشی از تجاوز جنسی قطعاٌ فشار روحی زیادی به مادر تحمیل می‌کند. به طوری که هم در دوران حمل و هم پس از تولد کودک نامشروع، مادر دچار عسر و حرج شدید می شود فلذا بعید نیست در این مورد قائل به جواز سقط جنین شد. مرحوم آیت الله فاضلی لنکرانی در پاسخ به سوال ‌در مورد جواز سقط جنین ناشی از زنا به دلیل حفظ آبرو و یا آزار جسمی از ناحیه خانواده می فرمایند: بلی اگر روح در آن دمیده نشده باشد (قبل از ۴ ماهگی) و مراحل اولیه را طی می‌کند، در صورتی که دختر اطمینان دارد و احتمال عقلایی بدهد که اگر جنین را سقط نکند مورد اذیت و آزار غیرقابل تحمل قرار می‌گیرد و در عسر و حرج شدید واقع می شود بعید نیست سقط جنین در چنین شرایطی حرام نباشد. ولی قانون مجازات اسلامی بدون آنکه تعریفی از سقط جنین ارائه داده باشد آن را جرم دانسته و حتی سقط جنین ناشی از زنا را مانند سقط جنین ناشی از رابطه حلال، دارای کیفر و مجازات معرفی می‌کند.

از جمله عوامل مؤثر در سقط جنین به طور کلی می توان به بی بند و باری جنسی و روابط نامشروع منجربه حاملگی، اشتغال زنان، وضعیت نابسامان اقتصادی، فقر فرهنگی و عدم آشنایی با وسایل پیشگیری از بارداری و در نتیجه حاملگی ها ناخواسته، روابط متشنج بین زوجین، عدم اطمینان از پایداری و ثبات در زندگی زناشویی و گریز از مسئولیت مراقبت از فرزند و … اشاره کرد.[۷۹]

از سویی سقط جنین عوارض گوناگونی را به دنبال دارد از قبیل خونریزی، سقط ناکامل، عفونت، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، اختلال در روابط اجتماعی و … و از طرفی دیگر به نظر طرفداران سقط جنین یک دلیل مهم در این مورد جلوگیری از نا آسیب پذیری های طولانی مدت براقر پذیرش فرزند ناخواسته است و از لحاظ سقط جنین بهتر از رها کردن طفل برای فرزند خواندگی یا بزرگ کردن بچه ای است که آمادگی برای مراقبت از او وجود ندارد واثرات سقط جنین برای زنان بیشتر مثبت است تا منفی و هر نوع احساس ندامت یا از دست دادن چیزی، کوتاه مدت خواهد بود[۸۰].

صرفنظر از همه اظهارنظرها و دیدگاه های متفاوت و بعضاً متناقض در این حیطه آنچه واقعیت دارد این است که این عمل فعلاً در جامعه ما برطبق قانون جرم محسوب ده و مرتکب آن جرم شناخته می شود و تاثیرات قربانی شدن مادران در ارتکاب این عمل به وضوح آشکار است.

بند دوم: بچه کشی

یکی از جرایمی که جوامع بشری با آن روبرو بوده اند و از دیرباز مقررات خاصی برای جلوگیری از وقوع این پدیده و مجازات مرتکبین آن تدوین شده است. جرم بچه کشی با کشتن نوزاد است. در رویه های پزشکی نوزاد به طفل تازه به دنیا آمده ای اطلاق می شود که هنوز بند نافه او نیفتاده است و در بعضی کشورها به طفلی تازه به دنیا آمده می‌گویند که هنوز برای او شناسنامه نگرفته باشند. و تحت عنوان کلی قتل لحاظ می شود لکن از آنجایی که جرمی زنانه محسوب می شود به ذکر اجمالی در این تحقیق بسته شده است.

بند سوم: شوهرکشی و شوهرآزاری

اگرچه که این نوع رفتار با تعریف قانونی از جرم مطابق نیست لکن هر نوع خود نوعی از انحراف، تخطی از هنجارهای جامعه ناسازگاری است از این رو ذکر آن در مباحث جرم شناسی در مفهوم تخصصی آن خالی از فایده نخواهد بود. خوشبختانه در ایران هنوز موضوع شوهرآزاری به یک مفصل تبدیل نشده و میزان آن از کشورهای دیگر بسیار کمتر است.

در زندگی زناشویی ممکن است ۴ حالت از ارتباط به وجود آید:

حالت اول این است که زن تبدیل به کنیز و مرد تبدیل به آقا و سرور می‌گردد و یا به عبارتی زن به اسارت مرد درمی آید. فمنیست ها در این مقوله بسیار فعالیت و حتی گاه آنقدر زیاده روی کرده‌اند که همه مردان را این گونه دیده اند گرچه در این مورد در خانواده های سنتی به دخور دیده می شود ولی هنوز هم نمی توان پذیرفت که همه خانواده ها از این الگوهم پیروی می‌کنند.

حالت دوم: زمانی که مرد قدرت کمتری در زندگی زناشویی دارد و در واقع مرد خواسته های همسزش را برخواسته های همسرش رابخواسته های خودش ترجیح می‌دهد این حالت معمولاً از چشم ها پوشیده می ماند.

حالت سوم: زمانی است که مرد آقا باشد زن خانم بدین معنا که هریک خواست خود را بر همسرش مقدم شمارد و در فردیت خویش غرق شود. این شیوه بسیاری را به دنبال خودش کشیده است.[۸۱]

حالت چهارم:شکلی است که هر کدام خواسته دیگری راارجع می‌داند مرد خود را برای زن و زن خود را برای مرد می‌داند این حالت را در ازدواج های موفق می توان دید.

۲-پدیده شوهر ازاری در حالت دوم برخی موارد به چشم می‌خورد دربرخی موارد حاصل واکنش و تغییر زوجین است و زن در واکنش به شرایط تهدید کننده و ازار دهنده است که این شیوه از دفاع را بر می گزیند.[۸۲]

شوهر آزاری رفتاری ازاردهنده از سوی زن علیه شوهر در محیط خانواده می‌گویند.خشونت خانگی مرد علیه همسرش به انواع جسمی،روانی،جنسی و اقتصادی تقسیم می شود.به طور خلاصه می توان از مصادیق شوهر آزاری موارد ذیل را نام برد:

۱-جسمی مانند ضرب و جرح همسرکشی

۲-روانی مانند:تخریب حیثیت و ابروی شوهر،شکستن حرمت پدر نزد فرزندان، فحاشی، انتصاب صفات ناشایست

۳-جنسی:این مورد زنان بیشتر به صورت بی تفاوتی و بی میلی و محرومیت جنسی ظاهر می شود و گاه فقط درصورت تراضی به برقراری ارتباط می‌شوند که در مسائل دیگر از مرد باج بگیرند.این قسم از رفتار زنان هم به علت غرور همسران شان در طرح ان،تقریبا همیشه ناگفته می ماند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...