منابع پایان نامه در مورد زندگی سیاسی احمد قوام السلطنه- ... |
مظفرالدین شاه فرمان گشایش مجلس ملی را امضاء کرد. جنبش به پایان رسیداما مبارزه برای مشروطیت تازه آغاز شد. هیئتی از بزرگان برای تدوین قانون انتخابات مجلس شورای ملی آینده در تهران گرد هم امدند .نمایندگان عمدتآ تجار و روحانیون و روسای اصناف بازار تهران بودند.انتخاب شدگان به شش طبقه تقسیم شد: شاهزادگان و قاجارها ، روحانیون و طلاب، اعیان و اشراف، تجار، مالکان با حداقل ۱۰۰۰تومان دارایی و صنعتگران و پیشه وران. شاید این طبقه بندی بازتاب زمینه های اجتماعی و منطقه ای آن زمان بود.[۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
گشایش مجلسی از بزرگان و انتخابات مجلس ملی زمینه ساز پیدایش سازمان های سیاسی و روزنامه های رادیکال در سراسر کشور بود. در مرکز ایالات مردم به سرکردگی بازاریان دست به کار تشکیل انجمن های مستقل از حکام ایالات و عمومأ مخالف با آنان شدند.در پایتخت سی انجمن مشروطه خواه در صحنه ی سیاسی ظهور کرد.مطبوعات نیز فعال بودند.تعداد روزنامه ها و نشریاتی که در داخل منتشر می شد از شش فقره در آستانه ی انقلاب به بیش از یکصد فقره در عرض ده ماه پس از انجمن مؤسسان ترقی کرد.مجلس در مهر ماه گشایش یافت و نقش طبقه ی سنتی در ترکیب اجتماعی مجلس انعکاس یافته بود. قانون اساسی مشروطه تدوین شد ودر ۱۴ ذیقعده ۱۳۲۴ فقط پنج روز قبل از مرگ مظفرالدین شاه امضاء شد.[۵]
دوران۱۱ ساله ی حکومت مظفرالدین شاه ،روند واگذاری برخی امتیازات مانند امتیاز دارسی به بیگانگان ادامه داشت و شاه قاجار قدرت سیاسی خود را در برابر روسیه و انگلیس از دست داد، متاسفانه از همان ابتدا میان مشروطه خواهان و اطرافیان شاه درگیری شدیدی روی داد، کار بانجا کشیده شد که محمد علی شاه جانشین مظفرالدین شاه علیه مجلس شورای ملی کودتا کرد و برخلاف قول و قسم خود ناچار شد مجلس رابه کمک قزاق های روسی به توپ ببنددو جمعی از مشروطه خواهان را به قتل برساند[۶].سپس شاه ضد مشروطه کناره گیری میکند و پسر و ولیعهد ۱۱ساله او جانشین می شود.
دولت جوان احمد شاه با مشکلات و مسائل پیچیده داخلی و خارجی روبرو بود.مهمترین انها اشغال ایران از سوی نیروهای روسیه، انگلیس وعثمانی بود[۷].یکی از دردناکترین صحنه های آشفتگی سیاسی این دوره واقعه ی پارک اتابک بود. اما نکته ی قابل توجه در مورد ایران در ان شرایط این بود که استقلال سیاسی ایران ولو به صورت نسبی حفظ گردید، اما این استقلال محدودیت خاص خود را نیز داشت[۸].
انقلاب مشروطیت دارای ویژگی های ضد زمینداری، ضداستعماری، ضد استبدادی و ضد خودکامگی و انحصار بیگانه بود که در شکل گیری زمینه ی مشروطیت افرادی چون صنیع الوله یا مخبرالسلطنه یا خاندان پیرنیا و ….. نقش بسزایی داشتند از جمله افراد دیگری که مدافع مشروطیت بود و مشروطه خواهان را یاری میرساند احمد قوام السلطنه بود.
۲-۱ احمد قوام السلطنه از تولد تا ورود به صحنه ی سیاست
احمد قوام معروف به (قوام السلطنه)در ۱۲۵۲ش. در تهران متولد شد. پدرش میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه از رجال دوره ی ناصری و جدش قوام الدوله وزیر دفتر استیفا بود. قوام السلطنه در ضمن، خواهر زاده ی امین الدوله صدراعظم مظفرالدین شاه نیز بود.وی تحصیلات مقدماتی را به اتفاق برادرش حسن وثوق الدوله نزد معلمین خصوصی فرا گرفت، سپس در زمینه ی ادبیات فارسی و صرف ونحو،عروض وقافیه، معانی بیان وریاضیات قدیم ادامه تحصیل داد ومدتی نیزدر مدرسه ی مروی به آموزش فلسفه و حکمت اشتغال ورزید.[۹]
در سال ۱۳۱۱ مناجات منظوم “حضرت علی"را با خط نستعلیق عالی نوشت و پدرش انرا تقدیم حضور ناصرالدین شاه نمود، شاه او را احضار وبه عنوان پیشخدمت خاص ولقب «دبیر حضور»سرافراز نمود.[۱۰]
در سال ۱۳۱۴ میرزا علی خان امین الدوله دائی او به پیشکاری ولیعهد آذربایجان رفت ومیرزا احمد دبیر را نیز به عنوان منشی مخصوصا خود به این مأموریت برد.چند ماهی پس از این مأموریت ،امین الدوله به تهران احضار شد وجای میرزا علی اصغرخان امین السلطان به صدارت رسید وقوام را منشی و رئیس دفترخود نمود.
میرزا احمد خان دبیر حضور مادامی که امین الدوله صدراعظم بود ،در ان سمت حساس قرار داشت. پس از کناره گیری امین الدوله،راه اروپا را در پیش گرفت وقریب ۳ سال در اروپا به تکمیل تحصیلات و آموزش زبان های خارجی اشتغال ورزید. در سال ۱۳۲۲ه.ق عین الدوله صدر اعظم شد، دبیر حضور را به تهران فرا خواند و به او عنوان دبیر رسائل داد.در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا در زمره ی همراهان قرار گرفت . پس از بازگشت به تهران، با دریافت لقب دبیر حضور رئیس دفتر مخصوص مظفرالدین شاه شد. او در این سمت توانست اعتماد شاه را نسبت به خود جلب کند.
قوام در سال ۱۳۲۴ه .ق پس از فوت نریمانخان قوام السلطنه وزیر مختار ایران در اتریش با اهداء ۲۵ اشرافی برای خود لقب قوام السلطنه را گرفت.[۱۱]
۲-۲ شخصیت احمد قوام السلطنه
احمد قوام بی تردید از مهمترین ومؤثرترین شخصیت های سیاسی عصر مشروطه و پهلوی است .چهره ای که از او در تاریخ معاصر ایران ترسیم شده است او را “عنصری وابسته"، “مهره ی انگلیس “،"عامل امریکا “،"مزدور"،"درباری” ،"سرسپرده"و در یک کلام خائن و منفور ضد ملی نشان می دهد اما با نگاهی ژرفتر و واقع بینانه تر به زندگی وعملکرد این شخصیت شیاسی معاصر ایران ،میتوان بخش عمده ای ازذهنیت شکل گرفته درباره ی قوا م السلطنه را زیر سوال برد.
قوام دارای ویژگی هایی بود که باعث می شد کم وبیش از نخستین روزهای پس از سقوط رضا شاه نام وی به عنوان نامزد جدی سمت نخست وزیری مطرح شود.
اولین ویژگی او داشتن کوله باری از تجربیات از مملکت داری یا به تعبیر امروزی کار اجرایی بود.
آنچه با نگاهی کلی به پیشینه ی اجرایی قوام السلطنه طی بیش از سه دهه کار اجرایی میتوان گفت آن است که در مجموع زیرکی،کاردانی و قابلیت های ارزنده ای از خود نشان داد.
قوام در حدود هیجده سال مورد غضب رضا شاه قرار گرفت که هفت سال را به صورت تبعید اجباری در فرانسه گذراند ویازده سال بعدی را در یکی از روستاهای لاهیجان بر سر املاکش سپری کرد.با توجه به اینکه پس از سقوط رضا شاه بیش از پیش ابعاد ترور و اختناق حاکم در زمان او روشن می شد،هجده سال تبعید اجباری (و البته در این مدت زندگی مرفه ای را برای خود در فرانسه مهیا کرد. )بدون تردید امتیاز ارزنده ای برای قوام محسوب می شود.
قوا م السلطنه برخلاف بسیاری از شخصیت های محافظه کار «ضد چپ»نبود بنابراین تا حدی مورد احترام روسها وحزب توده هم بود.وی به انگلیس نیز سرسپردگی خاصی نداشت، برخلاف برخی از تصوراتی که اورا هم مهره ی وابسته به انگلیس می دانستند .
قوام السلطنه به دلیل وابستگی به اشراف قاجار،به طور طبیعی مورد حمایت شماری از اشراف قاجار درون و بیرون مجلس قرار داشت و در مجلس اعضای فراکسیون “اتفاق” و شماری از “منفردین “و مستقل ها از وی پشتیبانی میکردند.[۱۲]
قوام به شعائر مذهبی وسنن ارزنده ی ملی به دیده احترام می نگریست و به روحانیون توجه خاصی داشت ولی مداخله ی روحانیت در امور مملکتی را به هیچ وجه نمی پذیرفت. در سیاست خارجی هم قوام السلطنه طرفدار موازنه بود.[۱۳]
فصل سوم:
اقدامات سیاسی احمد قوام السلطنه از مشروطه تا شهریور۱۳۲۰
۳-۱ ورود به دربار ویاری مشروطه خواهان
قوام در اثر توقف طولانی در اروپاو مطالعه در نوع حکومت ها به حکومت قانون و مشروطیت دلبستگی داشت و از این رو از، شاه را به اعطای مشروطیت تشویق می نمود.[۱۴]
در همان اوقاتی که قوام دبیر رسائل بود، جنجال عدالتخانه و مشروطه خواهی در تهران راه افتاد. مشروطه خواهان گذشته از تلاشها و کوشش ها خود بر آن شدند که چند نفر از محارم شاه را در باطن با خود همراه کنند تا در خلوت ذهن شاه را به مشروعیت ومقاصد آن مأنوس نمایند. با تلاش سید محمد طباطبایی، اعلم الدوله ثقفی و قوام السلطنه که یکی طبیب مخصوص شاه و دیگری وزیر رسائل وی بود و بیش از هر کس با شاه نزدیکی داشتند به سوی مشروطه خواهان گرائیدند و با سید محمد که در اعتقادات خود صداقت داشت مناسباتی برقرار کردندو بر ان شدند که از داخل دربار، شاه را در انجام خواسته ی آزادی خواهان تشویق نمایند و به کوشش برخاستند، اما عین الدوله از مقاصد انان بی خبر بود، وقتی با سختگیری های عین الدوله مأموران حکومت تهران در صدددستگیری ملک المتکلمین و سید جمال اصفهانی برامدند ؛قوام محرمانه ملک را مطلع کرد،وی موفق شد از شهر بشمیران برودو برای آزادی سید جمال با کوشش بسیار از عین الدوله تأمین گرفت.[۱۵]پس از اینکه عین الدوله برکنار شدو شاه مصمم به صدور فرمان مشروطه گردید، قوام به اتفاق اعلم الدوله و صنیع الدوله و محتشم السلطنه در کاخ صاحبقرانیه شرفیاب شدند و درباره ی متن و کیفیت آن عرایضی کردند و بالاخره در روز ۱۸ج ۲/.۱۳۲۴ ق. بفرمان شاه “قوام السلطنه"سینی بلور مستطیلی را که جای لوازم التحریر شاه بود پیش کشید و در حضور شاه روی زانو نشست و فرمان مشروطه را نوشت. پس از آنکه فرمان مشروطه نوشته شد قوام السلطنه ان را برای شاه خواند و به شاه تقدیم کرد .قوام السلطنه و اعلم الدوله چند بار گفتند “قربان موشح بفرمایید مبارک است” شاه فرمان را بی تأمل امضا کرد و به دست قوام داد.
به دنبال فرمان مشروطه هیئتی مرکب از صنیع الدوله ،محتشم السلطنه و میرزا حسن خان و میرزا حسین خان (پسران مشیرالدوله )و مخبر السلطنه مأمور تنظیم نظامنامه ی انتخابات شدند.نظامنامه تنظیم شد ولی حال شاه بحرانی بود ،دکتر دامش طبیب آلمانب ملاقات با شاه را ممنوع کرده بود،فقط اعلم الدوله و قوام السلطنه اجازه ی حضور یافتند در چنین شرایط و محدودیتی و در چنان حالت بحرانی که شاه داشت و در حالی که روی تخت دراز کشیده و قدرت حرکت نداشت نظام نامه را به امضاء رسانید.[۱۶]
۳-۲ قوام السلطنه بر مسند وزارت
قوام از تاریخ صدور مشروطیت تا فتح تهران سمت مهم دولتی نداشت و گاهی بعنوان میانجی بین مشروطه خواهان و مستبدین می شد و یا بعضی تندروی ها را تعدیل میکرد.بعد از خلع محمد علی میرزا و اداره ی کشور به وسیله ی سپهسالار تنکابنی [۱۷]وپس از معرفی کابینه ، سردار اسعد بختیاری وزیر داخله،میرزا احمد خان قوام السلطنه را به عنوان معاون داخله برگزید.وجود قوام السلطنه در عمارت بهارستان و عضویت او در هیئت صدور احکام او را با قوانین آشنا ساخت،بطوری که ظرف چند روز سردار اسعد علاقه ی زیادی به او پیدا کرد و از اطلاعات و انشاء وخط خوش او تمجید فراوان کرد واو را به معاونت خویش برگزید تا امور آن وزارتخانه را تحت نظر قرار بدهد. سردار اسعد سابقه ی دیوانی و اداری نداشت و طبعأ میبایستی شخصی در کنار او قرار گیرد که سابقه ی طولانی در ان کار داشته باشد .در آن روز بین مشروطه خواهان و اطرافیان سردار اسعد کسی بهتر از میرزا احمد خان قوام السلطنه نبود.قوام السلطنه معاون وزارت داخله فعال مایشاء شد و تمام کارها با نظر و موافقت او حل و فصل میشد.معاونت قوام السلطنه در وزارت داخله حدود شش ماه طول کشید[۱۸]. قوام در این سمت توانست سازمانی بر اساس کشورهای اروپایی برای وزارت داخله پی ریزی کند و برای احراز مشاغل ضوابطی را تعیین نمود.در مرداد ۱۲۸۹ ش در کابینه ی اول مستوفی الممالک وزارت جنگ را احراز کرد ،قوام السلطنه در این سمت توانست لایحه ی خلع سلاح مجاهدین را از تصویب مجلس بگذراند. همچنین از خودسرس های بختیاری ها و تروریست ها جلوگیری کند، ستارخان و فداییان او که مسلح و غالبأ موجب بروز حوادث ناگواری در شهر می شدند،خلع سلاح شدند،و در زدوخوردی که بین قوای دولتی و فداییان ستارخان در پارک اتابک به وقوع پیوست ستارخان گلوله خورد.قوام در همین سمت قیمتی برای سلاح مردم تعیین کرد و با قیمتی مناسب آنها را خرید و تحویل انبار مهمات وزارت جنگ داد.در ترمیم سوم کابینه ،سپهدار اعظم،میرزا احمد خان قوام السلطنه را به سمت وزارت عدلیه معرفی نمود.
اما قوام السلطنه در کابینه ی سپهدار فقط شش روز وزیر عدلیه بود،ودر مرداد۱۲۹۰ در هیئت دولت صمصام السلطنه بختیاری به وزارت داخله رسید ودر هر سه ترمیم کابینه در وزارت داخله باقی ماند. قوام السلطنه وزیر داخله ی کابینه ی صمصام السلطنه از همان نخستین روز تشکیل هیئت وزیران برای تاسیس و تشکیل ژاندارمری دست به اقدام زد و کشور بی طرفی چون سوئد را که هیچ گونه منافعی در ایران نداشت در نظر گرفت تا از آنجا مستشار نظامی استخدام نماید .در نتیجه هفتاد افسر سوئدی داوطلب خدمت در ایران شدند .در مرحله ی اول دولت ایران سه افسر سوئدی را با دو درجه ترفیع استخدام نمود و این افسران در اواخر خرداد ۱۲۹۰ وارد ایران شدند.
قوام السلطنه در طول زندگی سیاسی خود همواره نسبت به ژاندارمری توجه داشت و در هر دوره ی که مصدر کاری می شد در تقویت و نیرومندی آن می کوشید.در سال ۱۲۹۱ در کابینه ی محمد علی خان علاءالسلطنه، وزارت مالیه را عهده دار گردید و دست به تغییر سازمان آن وزارتخانه زد و با جمع اوری مقادیری پول از منابع مختلف دستور پرداخت سه ماه از حقوق معوقه ی کارمندان دولت را صادر کرد همچنین دستور داد صاحب منصبان وزارت مالیه اعم از ایرانی و مستشاران خارجی بایستی لباس مخصوص که طرح و دوخت و علائم آن مشخص شده است بر تن نمایند.
قوام السلطنه در ترمیم کابینه ی وثوق الدوله در سال ۱۲۹۵ش. به جای میرزا حسن خان مشارالملک به وزارت مالیه انتخاب شد و در ترمیم کابینه ی دوم علاء السلطنه در سال ۱۲۹۱ در رأس وزارت داخله قرار گرفت و در کابینه ی بعدی که تحت ریاست عین الدوله در سال ۱۲۹۳ ش . تشکیل شد کماکان وزیر داخله بود. آزادیخواهان تبریز به زعامت شیخ محمد خیابانی به عضویت قوام السلطنه و وثوق الدوله در این کابینه اعتراض کردند و اخراج آنها رااز کابینه خواستار شدند [۱۹].
تا اینکه قوام السلطنه در سال ۱۲۹۶ به جای کامران میرزا برای سرو سامان دادن به اوضاع خراسان به ریاست این ایالت منصوب شد.
۳-۳ فرمانروایی خراسان
مستوفی الممالک در سومین کابینه ی خود (دیماه ۱۲۹۶) بفکر امنیت ایالت ها افتاد و “قوام ” را برای فرمانروایی خراسان و سیستان در نظر گرفت و فرمان او در ماه اسفند صادر شد ودر ۱۵فروردین عازم خراسان گردید و “ماژور شولبرگ” افسر سوئدی را هم برای سامان دادن شهربانی خراسان با خود برد و تعدادی هم تفنگ از دولت تحویل گرفت. ورود قوام السلطنه در خراسان با استقبال گرم مردم روبروشد.[۲۰]
انتخاب قوام به این سمت حساس ،حاصل موقعیت بحرانی خراسان و ضرورت پایان بخشیدن به اغتشاش و ناامنی و نیز ایجاد شرایطی بود که امنیت داخلی و ثبات و ایمنی مرزهای کشور با سرزمین های بیگانه را فراهم سازد ،و خراسان به دور از پایتخت ،زیر تیغ انقلاب نو خاسته ی بلشویکی در شمال و تهدید استعمار کهن انگلستان در جنوب قرار داشت، قبایل کرد و ترکمن نیز همدست اقوام دیگر، چون مانعی بر سر راه اقتدار دولت مرکزی و حکومت محلی بشمار می آمدند .
سالهای فرمانروایی میرزا احمد خان قوام در خراسان،سالهای پر مخاطره ا ی بود، جنگ داخلی در قفقاز به سان پیامد انقلاب بلشویکی روس و قدرت روز افزون حزب کمونیست (عدالت ) در خراسان و بویژه در میان کارگران مهاجر ایرانی در ترکمنستان،خطر جدی محسوب میشد. در ادامه ی درگیری ها ی نظامی میان نیرو های کمیته ی ماورای قفقاز و متحدان انگلیس آنها با بلشویک ها و رشد هرج و مرج در مناطق ترکمن نشین مجاور ایران ، وزارت داخله با توجه به حساسیت اوضاع سرحدی خراسان از قوام خواست “مقرر فرماید اقدامات موثر در حفظ نظم و امنیت آن حدود ” بشود[۲۱].
پس از چند ماه از تجاوزات ترکمن ها جلوگیری شد ،روس ها نیز از تجاوزات خود دست برداشتند[۲۲]. در تیرماه ۱۲۹۹ ش. در مناطق قوچان و شیروان قیامی به سرکردگی خداوردی، از سران عشایر رخ داد که در این قیام شماری از روستاییان و خان های قبایل کوچک دست به مصادره ی املاک و زمین های اربابی زدند و خواستار مجازات خان ها و مالکان بزرگ و اخراج انگلیس از خراسان شدند.
در این ایام قوام ،والی خراسان دست به کار شد ،او طی مذاکراتی با شماری از مالکان و روسای عشایرو تقویت روابط خود با آنان ،شرایط را برای رویارویی با شورشیان فراهم ساخت و خود برای هدایت عملیات نظامی راهی شیروان شد . در نخستین درگیری نتیجه ی حاصل نشد . پس قوام با شماری از سرکردگان قبایل کرد و بلوچ مذاکره کرد و حمایت آنان را برای پیوستن به نیروهای دولتی و مقابله با شورشیان جلب کرد.سرانجام نیروهای دولتی ،که به توپخانه مجهز بودند ،قلعه ی گلیان را محاصره و در فاصله ی چند روز آن را تصرف کردند،خداوردی رهبر شورشیان به عشق آباد گریخت و باقی شورشیان دستگیر و اعدام شدند.[۲۳]
دشواری های خراسان تنها محدود به شورش های ایلی و درگیری های نظامی نبود، اقتصاد نیز موقعیتی آشفته داشته و کسادی بازار بیکاری را فزایش می داد. این وضعیت که کاهش بودجه و درآمدهای مالیاتی را به دنبال داشت، کوشش قوام برای سازماندهی ژاندارمری و نیروهای انتظامی را که برای حفط امنیت خراسان اهمیتی حیاتی داشتند با مانع روبرو می ساخت. نفوذ روسای عشایر محلی، قدرت گماشتگان دولت ،هریک دلیلی بر وجود بحران و رشد و گسترش آن بود. قوام با سازماندهی ژاندارمری و نظمیه و سرکوب شورشیان و ایجاد امنیت در راه ها و شهرهای خراسان، شرایط را برای بهبود ، اوضاع اقتصادی فراهم ساخت و موفق شد مردم آن منطقه را از خطر گرسنگی و جنگ داخلی مصون بدارد. قوام هر نه سرقت را که در حوزه ی فرمانداران خراسان واقع می شد در صورت کشف نشدن اموال، از فرماندار محل غرامت صاحبان اموال را میگرفت و همین سختگیری از موجبات امنیت راه ها و شهرهای خراسان گردید. رفته رفته نفوذ و قدرت قوام در خراسان تا جایی افزود که او را خدای خراسان می گفتند.[۲۴] هر چند که اقدامات او مانع از آن نشد که به فساد مالی متهم نشود.
قوام السلطنه در حدود سه سال و اندی والی خراسان بود ودر این مدت تقریبا نفوذ خود را در ایالات برقرار کرده بود. حتی موقع تشکیل کابینه ی جدید(سید ضیاء الدین)نیز همینطور پایگاه خود را حفظ و علی الظاهر روابط حسنه میان او و رئیس الوزرا برقرار بود، تا اینکه از خراسان به سید ضیاء خبر رسید که والی خراسان با یکی از سرکردگان به نام زبردست خان که دارای قوای مسلح غیر نظامی می باشد در صدد طرح نقشه علیه نفوذ و قدرت کابینه می باشد،این خبر سید ضیاءالدین را به هراس می اندازد و کاملا نسبت به والی خراسان سوءظن پیدا میکند. لذا در صدد برآمد که هر چه زودتر برای دستگیری والی خراسان تدابیری اتخاذ و اقدامات موثری بنماید که در عین حال هم اشکالی تولید نشود و هم به عدم موفقیت مواجه نگردد.برای اجرای این منظور معتصم السلطنه (فرخ)را بعنوان کارگزار خراسان مأمور مشهد کرده وبه او دستور داد که در آنجا محرمانه با کلنل محمد تقی خان ،رئیس ژاندارمری که روابط حسنه ای با قوام السلطنه داشت وارد مذاکره شود و او را هر طور شده راضی نماید که در توقیف قوام السلطنه طبق نقشه عمل نمایداتفاقا کلنل محمد تقی خان موافقت کرد، سید ضیاء دستور داد که با سیاست ملایم و مخصوصی و بدون نزاعی موفق گردد که قوام السلطنه را دستگیر نماید و به تهران بفرستد، کلنل محمد تقی خان نیز با نهایت زبردستی ماموریت خود را انجام داد.[۲۵]
در روز سیزده فروردین ۱۳۰۰ روزنامه نگاری جسور که در پی کودتایی برق اسابر کرسی صدارت و جایگاه ،اعیان و اشراف قاجار تکیه زده بود خدای خراسان را از اریکه ی قدرت به زیر کشید.
سیزده نوروز،مشهد “علی الرسم"تعطیل و قوام ،والی ایالت با جمعی از طبقه ی ممتاز به باغ ملک آباد رفته بود تا ان روز را به خوشی و تفرج سپری کند .هنگام غروب اتومبیل والی که اسکورت مخصوص پشتیبان آن در حرکت بود، خیابان کنار خندق را پشت سر گذاشت و راه خود را از میان انبوه جمعیت شکافت وبه سمت دارالایاله پیش رفت .یاور اسماعیل خان بهادر، افسر ژاندارم،مقابل سربازخانه قرار داشت با شماری از ژاندارم ها راه را بر والی خراسان بست و میرزا احمد خان قوام السلطنه و همراهانش به نام شاه و امر کلنل محمد تقی خان توقیف شدند[۲۶]. بدین سان قوام السلطنه را بردند ودر اتاق طبقه ی دوم ژاندارمری توقیف کردند و کلیه ی کسانی که آنروز با قوام بودند توسط مامورین کلنل پسیان دستگیر شدند .پس از توقیف قوام السلطنه ،بلافاصله از املاک و دارایی های او در حضور عده ای از روسای مسؤل صورت برداری به عمل آمد.[۲۷]
قوام السلطنه مدت ده تا دوازده روز در مشهد توقیف بود تا دستور حرکت او به تهران از مرکز رسید و او را با کالسکه در حالیکه مبتلا به مالاریا و تب بود به تهران آوردند و در زندان عشرت آباد زندانی شد.[۲۸]
۳-۴ کابینه اول قوام السلطنه
صبح ۱۷ رمضان ۱۳۳۹ قمری برابر با چهارم جوزای ۱۳۰۰ خورشیدی کابینه ی سید ضیاءالدین طباطبایی سقوط کرد. در همین روز “رتشتین” نماینده ی سیاسی دولت شوروی با احمد شاه ملاقات کرده، مدتی برای تعیین رئیس الوزرای جدیدمذاکره کرد ،ضمنأاظهار داشت که دولت شوروی با تعیین هر کس که اراده ی شاه تعلق بگیرد ،مخالفت نخواهد نمود. در همین روز از طرف شاه ریاست کابینه به مشیرالدوله تکلیف شد ،ولی او پاسخ منفی داد. سپس مقام ریاست کابینه به مستوفی الممالک تکلیف شد، مستوفی نیز در چنین موقعی از قبول آن وزرایی خوداری کرد و هر چه اصرار کردند زیر بار نرفت .
بعدا مشاورالملک وزیر دربار از طرف شاه نامزد گردید، ولی چون از طرف انگلیسی ها نسبت به ریاست او مخالفت شد، مشاورالملک نیز نتوانست رئیس الوزرا شود. ولی چون ممکن بود این بحران تا چند روز دوام یابد تا رئیس دولت جدید معین گردد و نمایندگان دولتین در انتخاب و تعیین رئیس الوزرا مخالفت نمایند ،احمد شاه به مشاورالملک دستور داد که به کلیه ی معاونین وزارتخانه ها ابلاغ نماید تا انتخاب رئیس دولت جدید به کارهای مربوط به وزارتخانه های خویش رسیدگی نموده، در مواقع ضروری مستقیمأبه دربار مراجعه نمایند.
حضور قوام در مسند ریئس الوزرایی میتوانست چالش برانگیز باشد. زیرا حضور رضاخان در وزارت جنگ و مقاومت افرادی نطیر کلنل پسیان از معضلات کابینه قوام بشمار میرفت . از طرف دیگر و ثوق الدوله برادر رئیس الوزرا بود که با تلاش نافرجام برای عقد قرارداد ۱۹۱۹ و سرسپردگی به سیاست بریتانیا زبان زد همگان شده بودو به وجهه قوام لطمه می زد. ثروت هنگفتش نیز برای او دردسر ساز شده بود زیرا شایع شده بود که قوام در دوره ی والیگری مقدار زیادی از درامد استان قدس را به نام خود مصادره نموده است.
انتقادات تنها به این محدود نشد و چند ماه بعد از ریاست وی «اتحادیه ی وطن پرستان »در نامه ای به موتمن الملک درخواست کردند تا قوام را از مقام خود برکنار نماید.به اعتقاد انها ایالات و ولایات را فدای هوسرانی خود کرده است. انگونه که در این نامه امده است وی به طور غیر قانونی یک تصویب نامه ی صد هزار تومانی برای خود صادر کرده است. در خاتمه نیز گفته بودند چناچه مجلس در رسیدگی به این تخلفات اقدامی نکند، مردم خود دست به کار میشوند.[۲۹]
تلاش برای مشخص نمودن رئیس الوزرا پنج روز به طول انجامید ، بالاخره بحران به این طریق خاتمه یافت که قوام السلطنه زمام امور را به دست گرفت.[۳۰] قوام السلطنه که هنوز در زندان سید ضیاء به سر می برد از طریق پیک مخصوص احمدشاه مأموریت یافت برای تشکیل کابینه اقدام کند .[۳۱]
لذا در روز ۲۱ رمضان سلطان احمد شاه وی را احضار کرد و پس از مذاکرات طولانی پیرامون تشکیل تشکیل کابینه ریاست کابینه به وی محول گردید.[۳۲]
اما به هر تقدیر قوام السلطنه به حکم شاه از زندان خواری به به مسند زمامداری انتقال یافت.
بنابراین در ۱۴ خردادماه ۱۳۰۰ –برابر ۲۷رمضان ۱۳۳۹هجری قمری هیات دولت به شاه معرفی شد.
رئیس الوزراء : میرزا احمدخان قوام السلطنه
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 03:02:00 ق.ظ ]
|