ریکاردلی و مک کوبی (به نقل از ورتیم، پاکستون و بلانی، ۲۰۰۹) دریافتند که خلق پایین یا منفی نه تنها اثر عوامل اجتماعی فرهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه تأثیر سویی بر رضایت از بدن دارد. مطالعه ای در استرالیا نشان داده است که تجربه ی خلق پایین در نوجوانان با تلاش برای کاهش وزن در دختران و تمایل به عضلانی شدن در پسران، فارغ از وزن واقعی آن ها همراه است (مک کوبی، ریکاردلی، ملور و بال، ۲۰۰۵).

عوامل بین فردی

عوامل بین فردی، مربوط به تعامل های بین افراد به ویژه خانواده و دوستان هستند. همسن و سالان و خانواده نقش محوری در تأکید بر الگوی آرمانی بدن و ایجاد نارضایتی از بدن دارند(اتا، لودن و لالی، ۲۰۰۷ ). همگام با افزایش سن و رشد فرد از کودکی به نوجوانی و جوانی تأثیر همسن و سالان بیشتر می شود.

در نوجوانی والدین نسبت به تن انگاره، پوشش، رفتار خوردن و فعالیت بدنی نوجوان حساس تر هستند و بیشتر در این باره اظهار نظر می‌کنند و از آن ها خرده می گیرند. فشار به نوجوان برای شیک پوشی، تناسب اندام و زیبایی در این دوره می‌تواند منجر به نارضایتی از بدن در آن ها شود(پرسنل، بیرمن واستیس، ۲۰۰۴).

بررسی‌ها نشان می‌دهند که بین تلاش کودکان و نوجوانان برای کاهش وزن و اظهار نظر والدین آن ها درباره ی وزنشان به ویژه در دختران همبستگی وجود دارد (دوهنت وتیگمن، ۲۰۰۶ و پرسنل، بیرمن و مادلی، ۲۰۰۷). این تأثیر هم از جانب مادران و هم از جانب پدران در رابطه با نارضایتی از ظاهر جسمی دختران اعمال می شود (کلی، ویگنول و دیتمار[۱۵۳]، ۲۰۰۸) و بازخورد والدین به فرزندان با عزت نفس آنان نیز رابطه دارد.

تأثیر احتمالی همسن و سالان و خانواده بر تن انگاره و نارضایتی از بدن به دو طریق اعمال می شود: یکی از طریق مستقیم با اظهار نظر آنان درباره ی بدن فرد و ظاهرشان که همان تقویت اجتماعی است و دیگری از طریق غیرمستقیم که به واسطه ی سرمشق گیری از آنان و یا تبعیت از هنجارهای اجتماعی انجام می شود (دوهنت وتیگمن، ۲۰۰۶).

در میان نوجوانان و جوانان سرمشق گیری و تقلید از همسن و سالان پیش‌بینی کننده ی با اهمیتی برای برنامه های کاهش وزن و عمل جراحی زیبایی است. بعلاوه، سرمشق گیری از همسن و سالان و دوستان سبب نگرشهای منفی نسبت به وزن و خوردن، افزایش سطح نارضایتی از بدن و کاهش عزت نفس است(کناووس، پاکستون و الساکر، ۲۰۰۷).

عوامل محیطی و فرهنگی

عوامل محیطی تأثیرگذار بر تن انگاره و نارضایتی از بدن، رسانه های گروهی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی را در برمی گیرد. مطالعات متعددی نقش و تأثیر رسانه های گروهی را به ویژه در انتقال دادن و سرمشق کردن الگوهای آرمانی بدن و اهمیت بخشیدن به ویژگی‌های بدنی خاصی در مردان و زنان(پاکستون، نیومارک، زتاینر، هانان و آیزنبرگ، ۲۰۰۶ و گروگن، ۲۰۰۸) و در نتیجه ایجاد احساس منفی در آنان نسبت به بدنشان تأیید می‌کند.

وضعیت اقتصادی- اجتماعی

به نظر می‌رسد طبقه اجتماعی هم بر چگونگی ادراک افراد از خودشان و میزان اهمیتی که برای تن انگاره آرمانی قائل هستند، تأثیرگذار باشد. بررسی ها نشان می‌دهند که دختران طبقات بالای اجتماعی در مقایسه با طبقات پایین در آمریکا و استرالیا، الگوی آرمانی لاغرتری را برای خود برمی گزینند و در نتیجه ناهمخوانی بیشتری بین بدن خود و آن الگوی آرمانی تجربه می‌کنند (وایزمن، گری، موسیمان و آهرنز، ۱۹۹۲ و مونرو و هوون، ۲۰۰۵). این یافته ها با یافته های مربوط به زنان انگلیسی طبقات بالای اجتماعی که در مقایسه با طبقات پایین تر، نارضایتی از بدن بیشتری گزارش می‌کنند، همخوان هستند (پرسنل، بیرمن و استیس، ۲۰۰۴).

البته در این مطالعات نقش واسطه ای عزت نفس را نباید از نظر دور داشت. در مطالعه ای که در آمریکا انجام شده است برعکس این مطالعات مشخص شد که نوجوانان دختر و پسر طبقات پایین اجتماع عزت نفس پایین تر و نارضایتی از بدن بالاتری دارند.با این وجود، گروگن (۲۰۰۸) بر این باور است که در عصر حاضر تن انگاره از وضعیت اقتصادی-اجتماعی تأثیر نمی پذیرد؛ چون رسانه های جمعی برای همگان و در همه ی طبقه های اجتماعی الگوی بدنی آرمانی یکسانی را ارائه می‌کنند.

تأثیر رسانه های گروهی

بیشترین و مهمترین تأثیر رسانه های گروهی، همان‌ طور که پیش از این هم اشاره شد از طریق نمایش، تبلیغ و ترویج الگوهای تن انگاره ی آرمانی، اعمال می شود. ارائه و ترویج الگوها ی آرمانی بدن و ظاهرجسمانی جذاب به وسیله ی تلویزیون، سینما، فیلم، نوارهای ویدیویی، روزنامه ها، مجلات و به ویژه در حال حاضر از طریق فضای مجازی انجام می شود. رویارویی با این تصاویر آرمانی جذاب سبب افزایش آگاهی از آن ها و درون فکنی آن ها می شود و به نوبه خود میزان نارضایتی از بدن را افزایش می‌دهد(مونرو و هوون، ۲۰۰۵).

به طور کلی در جوامع امروزی رسانه ها نقش اصلی را در انتقال ملاک لاغری برای زنان در همه سنین به عهده دارند و پژوهش ها نشان می‌دهد که الگوی آرمانی لاغراندام زنانه ارائه شده در آن ها منجر به نارضایتی از بدن و روی آوری به شیوه های ناسالم برای کنترل وزن و ترمیم ظاهر است (اتا، لودن و لالی، ۲۰۰۷).

برای تبیین تأثیر رسانه ها بر تن انگاره و نارضایتی از بدن نظریه های متعددی ارائه شده است که از آن جمله می توان به نظریه اجتماعی فرهنگی ( اتا، لودن و لالی، ۲۰۰۷ و استیس و شاو، ۲۰۰۴ )، نظریه ی مقایسه ی اجتماعی(مک کوبی، ریکاردلی، ملور و بال، ۲۰۰۵)، نظریه ی ترویج[۱۵۴] (دوهنت و تیگمن، ۲۰۰۶)، نظریه ی جذب- اضافه[۱۵۵] ، نظریه ی یادگیری اجتماعی[۱۵۶] و نظریه ی انسجام[۱۵۷] (پاکستون، ۲۰۰۵) اشاره کرد.

در مجموع مرور بررسی های مربوط به تأثیر رسانه ها بر تن انگاره نشان می‌دهد که رسانه ها نقش با اهمیتی در ارائه و انتقال الگوهای جذاب بدنی یعنی، الگوی آرمانی لاغراندام زنانه(باربی شکل) و الگوی آرمانی ستبرتن مردانه(بیل شکل) دارند. به گونه ای که بر تن انگاره ی افراد تأثیری منفی بجای می‌گذارند که به نوبه ی خود منجر به نارضایتی از بدن می شود. این نارضایتی تا حد زیادی محصول آگاهی افراد از این الگوهای آرمانی فرهنگی برای بدن و درون فکنی آن ها‌ است.

اختلال بد شکلی بدن ( اوج آشفتگی تن انگاره)

“اختلال بد شکلی تن” عبارت است از اشتغال خاطر و نگرانی شدید فرد با یک نقص واقعی یا تصوری در ظاهر جسمانی که در عملکرد بهنجار فرد آشفتگی قابل ملاحظه‌ای ایجاد می‌کند. این اختلال که در”راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (چاپ چهارم ـ متن تجدید نظر شده)”[۱۵۸] به عنوان نوعی”اختلال جسمانی شکل”[۱۵۹] طبقه بندی شده است را می‌توان نقطه اوج اختلال در تن انگاره افراد و نگرانی از این بابت در نظر آورد. مبتلایان ‌به این اختلال هم ویژگی‌های مبتلایان به اختلال وسواسی جبری و هم ویژگی‌های اختلال‌های تن انگاره را دارند و به نظر می‌رسد به درمان شناختی و درمان شناختی رفتاری خوب پاسخ می‌دهند(خملانی، پاتل و نظیر اوغلو[۱۶۰]، ۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...