امام علی ـ علیه‌السلام ـ در نهج‌البلاغه عوامل بسیاری را به عنوان مبانی اخلاقی و لوازم عزت دنیا و آخرت آدمی معرفی ‌کرده‌است این صفات لازمه شخصیت اسان کامل است؛ صفاتی همچون دانش‌اندوزی و توأم با عمل، زهد ورزی و بی­اعتنایی به جلوه­های دنیایی، آزادگی و آزادمردی،دادگری و ظلم‌ستیزی، نظم و حسابرسی در امور، تقوای الهی، حسن معاشرت و خوش‌خلقی و انسان‌دوستی، شکیبایی، وفاداری، ثابت‌قدم، رازداری، فروتنی، دوراندیشی، میانه‌تری، یادآوری مرگ، عبرت از احوال گذشتگان و … .

این صفات در دو محور اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی قابل‌تقسیم است.

الف: اخلاق فردی

  1. دانش­اندوزی توأم با عمل

در دیدگاه نهج‌البلاغه علم توأم با عمل و عاملان عامل از پایگاهی رفیع برخوردارند .امام در فضیلت علم در مقایسه با دارایی فرمود:

(( دانش از دارایی بهتراست؛ چراکه دانش تو را پاسدار است و تو مال را نگهبان، مال با هزینه کردن کم آید اما دانش با اتفاق آن می­بالد ـ به برگ و بار می­نشیند ـ و شخصیت پرورده شده توسط مال، با نابودی مال، نابود ـ می­ شود. به وسیله دانش، آدمی در زندگی توفیق عبادت پیدا می­ کند …..علم فرمانرواست و مال فرمان‌بر و مغلوب.))( نهج‌البلاغه،حکمت ۱۴۷).

امام درد مورد عمل کردن به علم فرمود:

اَن الِعالِمُ العامِل بِغیرِ عِلمُه کَالجاهِلُ الحائرُ الَذی دانشمندی که برخلاف علمش عمل کند چنان نادانی سرگردان است که از نادانی خویش هوشیار نگردد بلکه حجت بر عقاب او بیشتر است و حسرت اندوهش زیادتر و سرزنشش نزد خداوند افزون‌تر است)). (همان،خطبه۱۱۰)

  1. بی­اعتنایی به زخارف دنیوی

در مکتب تربیتی اسلام دل به مال و جاه بستن و آرزوهای طولانی نسبت به تأمین لذت­های جسمانی و هوای نفسانی داشتن مذموم شناخته‌شده است، ولی زهدی که در اسلام و نهج‌البلاغه از آن تمجید شده است از نوع رهبانیت مسیحی و انزوای صوفیانه نیست؛ چراکه در این نوع، زهد ملازم با ترک دنیا و گریز از جامعه و دست کشیدن از کار وزندگی است.

انسان دست‌پرورده نهج‌البلاغه ضمن دل نبستن به آنچه بقا و وفا ندارد و ضمن تحت تأثیر واقع نشدن نسبت به امور فریبنده جهان مادی، هیچ‌گاه از کار و کوشش دست برنداشته و از رزق حلال خداوندی بهره خویش را می­جوید، به وظایف فردی و اجتماعی خود اقدام کرده و از سهم و نصیب خود در دنیا برخوردار می­ شود.

امام علی ـ علیه‌السلام ـ زاهدان را چنین تعریف ‌کرده‌است:

(( زاهدان مردمی بودند در دنیا که ظاهر از اهل دنیایند اما در واقع، اهل آن نیستند آنان در دنیا زندگی ‌می‌کنند مانند کسی که اهل دنیا نیست ـ زیرا دل به دنیا نبسته­اند و آن را سرای عاریتی دانسته ­اند ـ کار از روی بصیرت کردند …. تن­های آنان ـ اینجا در کار و تلاش است ولی در واقع ـ میان مردم آخرت در گردش است)) (همان، خطبه۲۳۰ ).

امام، زهد را چنین تعریف ‌کرده‌است:

(( مفهوم زهد کلاً در این دو جمله از قرآن است که خداوند فرمود :

” هرگز بر آنچه از دست شما رفته دل‌تنگ نشوید و به آنچه به شما می­رسد شادمان نگردید”

((الزهد کلّه بین کلمتین فی القرآن *لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لاتفر حوا بما آتاکم پس کسی که ‌بر گذشته افسوس نخورد و به آنچه پیش آید شادمان نشود، زهد را از هر دو سوی آن دریافته است.)) (همان، حکمت ۴۳۹).

مقصود از هر دو طرف زهد بی­اعتنایی به گذشته و آینده است.

  1. آزادگی و ظلم‌ستیزی

از دیگر خطوط برجسته و درخشان در سیمای اخلاقی نهج‌البلاغه آزادگی و ظلم‌ستیزی است. رهایی انسان از بندگی غیر خدا و نجات او از اسارت علاقه­های فریبنده دنیایی و دشمنی با ظلم و ظالم موضوع­هایی است که در قلمرو و معارف نهج‌البلاغه از اهمیتی خاص برخوردار است.

امام فرمود: ((و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرّا.بنده دیگری مباش که خدایت تو را آزاد آفریده است. ))( همان،نامه۳۱).

همچنین در عظمت و اهمیت تقوا فرمود :

((فان تقوی الله … عتق من کل ملکه تقوا، وسیله رهایی و آزادگی از هر بندگی است. ))(همان، خطبه ۲۳۰).

امام ‌در مورد انصاف و روزی با مردم و پرهیز از ظلم و ستم به آنان فرمود:

((ـ ای مالک ! ـ باخدا به انصاف رفتار کن ـ اوامر و نواحی او را رعایت کن و درباره مردم انصاف را از دست مده خود و نزدیکان و آشنایان توـ نه خود بر آنان ستم‌کن و نه بگذار خویشان و دوستانت به نام تو بر آن‌ ها ستم ورزند ـ که اگر چنین نکنی ستمکاری و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند دشمن او شود

((انصف الله وانصف الناس من نفسک و من خاصه اهلک و من لک فیه هوی و با هر کس که خدا دشمن شود عذرش را نمی­پذیریم و دلیل و توجیه او را نادرست می­گرداند. ))( همان، نامه ۵۳).

حضرت به امام حسن و امام حسین ـ علیهم‌السلامـ فرمود:

((کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا همواره ـ دشمن ستمگر و طرفدار مظلوم باشید. )) (همان، نامه۴۷).

  1. نظم و حسابرسی در امور

بی­گمان نظم در کارها و برنامه‌ریزی دقیق مبتنی بر زمان­بندی حساب‌شده،برای رسیدگی و انجام امور، سودمندی­های فراوانی دارد که به پیشرفت فرد و اجتماع مدد می­رساند. نظم، از هدر رفتن وقت و از بین رفتن نیرو­ها و امکانات آدمی جلوگیری می­ کند.

شخص منظم می ­تواند در سایه نظم در زندگی به‌تمامی تعهد­ها و پیمان­های خود به‌موقع وفا کند. اشخاص منظم در هرکجا که باشند موجب خیر برکت و اعتماد و تسکین خاطر مردمی هستند که با وی سروکار هستند. رعایت نظم از موضوع­های اساسی در سامان‌دهی کارها به شمار می ­آید.

امام علی ـ علیه‌السلام ـ در حالی که فرق سرش شکافته و از درد ناشی از آن در بستر افتاده بود و به هنگام آخرین وصیت­های خویش پس از توصیه به تقوا الهی ، نظم در کارها را متذکر شد که در خود نکته­ها نهفته دارد . امام فرمود:

(( اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه بتقوی الله و نظم امر کم شما ـ امام حسن ـ علیه‌السلام ـ و امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و همه فرزندانم و کسانم و آنان را که وصیت و نامه من به آنان می­رسد به ترس از خدا و نظم آراستن در کارها سفارش می­کنم. ))( همان، نامه۴۷).

‌با این همه در اینکه چرا مسلمانان و شیعیان آن حضرت بانظم بیگانگی دارند و کشورهای بیگانه از دین این مقدار به رعایت آن پرداخته­اند، جای تأمل بسیار دارد.

امام فرمود:

(( بندگان خدا خودتان را ارزش سنجی کنید قبل از آنکه شمارا بسنجند و خویشتن را حسابرسی نمایید قبل ازآن‌رو که به حسابتان برسند. )) (همان، خطبه ۹۰).

ب: اخلاق اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...