۶- نظریه قضاوت اجتماعی
افراد از اینکه در جریان قضاوت اجتماع، به عنوان فردی جدا از جامعه و عموم مردم تلقی شوند، وحشت دارند به همین دلیل همواره سعی دارند در شرایطی که دیدگاهشان با دیدگاه عمومی در تعارض است، از بیان آن پرهیز کنند، به هنگام اتخاذ یک تصمیم تمام جوانب آن را بسنجند تا رفتاری مغایر با اصول حاکم بر جامعه از آنها سر نزند و پس از انجام عمل، به ارائه کمترین دلایل برای انجام عمل بسنده می کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین نظریه، افراد می کوشند برای برابری با جامعه، رفتارهای خود را تغییر دهند. در این میان اعتماد به نفس و احساس مسئولیت نسبت به خود می تواند مانعی در برابر تغییر مبانی و اساس دیدگاه های افراد به شمار رود.
به مثالی در این خصوص توجه کنید: فرهاد که در یکی از روستاهای مناطق مرکزی ایران زندگی می کند، پس از تلاشی مداوم توانست در آزمون ورودی دانشگاه در رشته مورد علاقه اش، پذیرفته شود. او اکنون در خوابگاهی اقامت گزیده و بیشتر وقت خود را با همکلاسی هایش در دانشگاه و خوابگاه می گذراند.
زندگی سخت روستا به او ساده زیستن را آموخته، اما زندگی در شهر نیازمند رفتاری دیگر است. دوستانش هر روز با لباس هایی متفاوت از روزهای قبل در دانشگاه حاضر می شوند و به رستوران های گران قیمت می روند. از سوی دیگر گفت و گو با دختران و زنان نامحرم بر اساس فرهنگ جاری در زادگاه فرهاد، امری خطا و مذموم است، با این حال او می بیند، دختران و پسران در دانشگاه با یکدیگر گفت و گو می کنند، درس می خوانند و به اردو می روند. فرهاد در می یابد برای پذیرفته شدن در جامعه جدید باید بعضی از عقاید پیشین را رها کند و مانند دیگران شود. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۶)
۷- نظریه ساختارگرایی
دیدگاه های مختلفی در این خصوص وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از: دیدگاه «جسی دلیا»؛ او بر این باور است که در جامعه گروهی از افراد وجود دارند که بیش از دیگران بر رفتار انسان ها دقیق می شوند و تا زمانی که به شناختی عمیق از دیگری نرسند، ارتباط با او را آغاز نمی کنند. بنا بر این نظریه، این افراد نسبت به دیگران، استعداد بیشتری در برقراری روابط موفق دارند که بر اساس شناخت کامل و دقیق شکل گرفته است. این افراد در گفت و گو با دیگران از مباحث منطقی بهره می گیرند و به این ترتیب به شناختی همه جانبه از طرف مقابل می رسند.
به این مثال توجه کنید: محمد کودکی است که پدر و مادر خود را در کودکی و در جریان یک تصادف از دست داده و از همان زمان در یک شیرخوارگاه زندگی می کند. او کودکی کنجکاو است و درباره چرایی هر پدیده و چگونگی شکل گیری آن، پرسش های زیادی در ذهن دارد. او به تازگی ششمین سالگرد تولدش را در کنار دیگر دوستانش جشن گرفته که با رویدادی جدید مواجه می شود. قرار است، شیرخوارگاه را ترک و زندگی جدیدی را با زن و مردی که او را به فرزندی پذیرفته اند، آغاز کند.
این مسئله او را به فکر واداشته و سوال های بسیاری در ذهنش پدید آورده است. به محض برقراری ارتباط با زن و مردی که مادر و پدر او به شمار می روند، به زبانی کودکانه درباره ویژگی های اخلاقی آن دو می پرسد. او می خواهد بداند چه کارهایی به نظر والدین جدید، نادرست به شمار می آیند و او نباید انجامشان دهد، محمد درباره مقررات منزل می پرسد و آنها را با مقررات شیرخوارگاه می سنجد و وضعیت جدید را سبک و سنگین می کند. او هر صحبت پدر و مادر را به منزله دریافتی از شرایط جدید تلقی می کند و بر اساس این اطلاعات و داده ها، زندگی با آنها را آغاز می کند. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۷)
۸- هرم سلسله نیازهای مازلو
«ابراهام مازلو» روانشناس معروف، یکی از اولین کسانی است که به خودشناسی و مطالعه در مورد خویش توجه بسیاری مبذول داشته است. «مازلو» بر این باور است که انسان ها می‏باید آن چیزی بشوند که باید بشوند. او سلسله مراتبی از نیازهای انسان ها شکل داده است، که تمام نیازهای نامحدود انسانی را در چند طبقه به قرار زیرتقسیم بندی کرده است:
اولین دسته از نیازها، نیازهای جسمانی است. این نیازها هسته مرکزی دوام و بقاء جسمانی هر انسان است. هر انسان می‏باید، بخورد و بنوشد تا زنده بماند، اگر جز این باشد با دشواری بزرگی رو به رو خواهد بود. نیاز جسمانی با نیاز به امنیت و ایمنی تعقیب می‏شود. به محض سیر شدن شکم و رفع نیازهای جسمانی نیاز ایمنی مطرح می شود که از یکسو تداوم وضع موجود است، یعنی اینکه در آینده نیز بتواند سیر شود، و از سوی دیگر صیانت ذات و در صحنه زندگی بودن برای انسان مطرح است، این نیاز از ابتدای خلقت با انسان بوده است و چیز جدیدی نیست. به این معنی که، نخستین انسان‏های شکارچی پس از صید یک گوزن این هراس را داشتند که فردا چیزی برای خوردن نداشته باشد، از این رو بخشی را امروز خورده و بخش دیگر را در جایی مخفی کرده و به طریقی محافظت کرده‏اند که برای فردا و فرداهای آنها، چیزی برای خوردن وجود داشته باشد. بسیاری از اندیشمندان به این روش، حفظ و تداوم وضع موجود می گویند. اما از طرف دیگر این انسان همواره می‏خواسته، زندگی کند. با وجود اینکه مرگ را در باور دارد و می‏داند که دیر یا زود با آن رو به رو خواهد شد، اما می‏خواهد بیشتر بماند و مرگ خود را به تعویق افکند. دو نیاز فوق، یعنی جسمانی و ایمنی را نیازهای اولیه می‏گویند. چرا که بودن یا نبودن آنها موجب بودن یا نبودن آدمی می‏شود.
از نظر «مازلو» پس از این نیازها، نیازهای اجتماعی مطرح می‏شوند. این نیازها با پذیرش اجتماعی، یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن و مورد توجه قرار گرفتن همراه است. این نیاز اجتماعی، در واقع، با زیستن در جمع، کم و بیش ارضاء می‏شود. ما در خانواده زندگی می‏کنیم، با مردم کوچه و محله می‏آمیزیم، در محل کار با دیگران تعامل داریم و در نهایت در شهر و جامعه به این نیاز ما پاسخ داده می‏شود. زمانی می‏توانیم به خلاء آن وقوف یابیم که ما را در سلول بسته‏ای به دور از دیگر انسان ها قرار دهند. در آن صورت این نیاز کاملاً خود را نشان خواهد داد.
فراتر از نیازهای اجتماعی، نیاز «حرمت به خود» است. «پیرسون» و «نلسون» این نیاز را چنین تعریف می‏کنند: «نگرش و احساس ما در مورد خویشتن و تصویر از خود، و اینکه ما خود را چگونه می‏دانیم و تا چه حد به آن وقوف یافته‏ایم. هر انسانی تصوری از خود دارد و نیاز دارد که این تصور در او به درستی شکل گیرد.» او دلش می‏خواهد همه او را نسبت به انجام امور انسانی توانا و ذی‏صلاح بدانند.
در حد نهایی این هرم، «مازلو» خودیابی یا خودشکوفایی را قرار داده است. می‏توان گفت این نیاز، نیاز به راستی رساندن هستی خویش است. یعنی از بودن به شدن، رسیدن و توانایی‏های بالقوه خود را کشف کردن و به کار گرفتن. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۸)
۲-۲-۲- موانع ارتباطات انسانی
یکی از ویژگی های انسان سالم و موفق، مهارت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. ارتباطات زمانی موثر واقع می شوند که از موانع گوناگونی که به اشکال مختلف برسر راه ما قرار گرفته اند به سلامت گذر کنیم. در حقیقت، اطلاعات و پیام ها را پس از عبور از فیلترهای مختلف ارتباطی در ذهن دریافت می کنیم.
برای برقراری یک ارتباط موانع بسیار زیادی متصور است، که می توان از ساده ترین و پیچیده ترین شکل آن نام برد که وجود هر یک از آنها در عدم برقراری یک ارتباط انسانی موثر خواهد بود. موارد زیر به گفته بسیاری از اندیشمندان این حوزه، شاید از جمله متداولترین مواردی باشند که در روند برقراری ارتباط می تواند ایجاد مشکل، هم برای فرستنده و هم برای گیرنده، داشته باشند. (همان ۱۳۹۰، ۷۷)
۱- عدم برنامه ریزی در ارتباطات
یکی از اساسی ترین موانع برقراری ارتباط، نبود برنامه در برقراری ارتباط است. به عبارت دیگر فرستنده، هدف، منظور، روش، زمان و مکان و یا حتی شرایط برقراری ارتباط و چگونگی روند یک ارتباط را نمی داند. شاید یک نمونه مهم در این خصوص این باشد که افراد بدون در نظر گرفتن شرایط و افراد، نسبت به موضوع خاصی اظهارنظر می کنند. (همان ۱۳۹۰، ۷۷)
۲- پنداشت متفاوت
یکی دیگر از موانع اساسی و مهم در برقراری ارتباطات انسانی که می تواند مسیر ارتباط را تحت تأثیر قرار دهد، پنداشت متفاوت است.
در این مانع، اساس تفاوت در نگرش، دانش و تجربه است. به عبارت دیگر افراد به یک موضوع، شغل و … از زاویه یکسان نگاه نمی کنند. بطور مثال؛ در نگاه به یک خانه، افراد مختلف از منظرهای مختلف به آن نگاه می کنند. یکی به ظاهر آن، یکی به متراژ آن، دیگری به بزرگی اتاق ها و … همه آنها به یک خانه نگاه می کنند، ولی برداشت یکسانی ندارند. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۷۸)
۳- موانع ادراکی
یکی دیگر از موانع ارتباطی، موانع ادراکی است که شامل کلیشه سازی، خطاهای هاله ای، فرافکنی و اعتبار فرستنده می باشد. گاهی اوقات در برقراری ارتباط، دچار کلیشه هایی از قبل ساخته شده، می باشیم و همه چیز، همه کس و همه گفتار را فقط در قالب خاصی بررسی می کنیم و گاهی اوقات در برقراری ارتباط به دلیل وجود خطاهای هاله ای مفاهیم را یکسره اشتباه درک می کنیم و بر اساس درک غلط، پاسخ غلط می دهیم.
در روانشناسی و علوم شناختی خطای هاله ای (اثر هاله ای) به نوعی خطا در شناخت و تصمیم گیری گفته می شود که تحت تأثیر ذهنیت قبلی قضاوت کننده شکل می گیرد و می تواند از حقیقت و انصاف به دور باشد. به عنوان مثال، وقتی معلمی از دانش آموزی ذهنیتی منفی به عنوان یک فرد “تنبل” دارد، در برخوردهای بعدی نیز ممکن است این پیش داوری بر قضاوت او تأثیر بگذارد. از این روست که همیشه به معلمان توصیه می شود در هنگام تصحیح ورقه های امتحانی به اسامی دانش آموزان نگاه نکنند تا ذهنیت های قبلی بر نحوه قضاوت آنها تأثیر نگذارد.
تأثیر خطای هاله ای می تواند در قضاوت کننده بسته به تصویر ذهنی قبلی مثبت یا منفی باشد. شرکت های بزرگ در دنیا و مارک های معروف (برند) سعی می کنند از جنبه مثبت این خطا برای بازاریابی بیشتر محصولات خود استفاده کنند. در این راستا تلاش می کنند تا «اسم» محصول در اصطلاح خراب نشود و اعتبار همیشگی را داشته باشد. (همان ۱۳۹۰، ۷۸)
۴- اختلاف زبان
یکی از مشکلات اساسی دیگر در ارتباط انسانی وجود اختلاف در زبان ارتباط است که البته مربوط به اختلاف زبان کلامی و غیر کلامی می شود. زبان کلامی می تواند باعث عدم درک پیام توسط گیرنده شود. بطور مثال، اگر زبان فرستنده فارسی باشد، باید زبان گیرنده نیز فارسی باشد. زبان غیرکلامی نیز می تواند مورد اختلاف باشد. مثلا حرکات دست فرستنده و گیرنده باید یک معنی و مفهوم را داشته باشند. (همان ۱۳۹۰، ۷۹)
۵- پارازیت
یکی دیگر از موانع ارتباطی پارازیت می باشد که شامل زمان نامناسب، مجاری نامناسب، مزاحمت های فیزیکی، حجم بالای اطلاعات می باشند. در بسیاری از مواقع به علت وجود سر و صدای زیاد و یا عوامل محیطی، روند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده بطور کامل انجام نمی شود و باعث می شود که یک فرایند و دور معیوب در ارتباط، حاصل شود. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۷۹)
۶- واکنش های احساسی
واکنش های احساسی به کلیه عملکردهای انسانی اطلاق می شود که در انجام آن عقل نقش کمتری دارد و براساس احساسات شکل گرفته و ادامه می یابد و معمولاً لحظه ای و آنی است.
این واکنش های احساسی شامل خشم، عصبانیت، عشق، تنفر، حسد، ترس و … می شود. معمولا انسان ها در مواجه با هر یک از احساسات از خود پاسخ هایی را بروز می دهند، که معمولا منطق و استدلال در آنها کم رنگ است و فرد بعد از انجام عمل نسبت به آن احساس پشیمانی و … پیدا می کند. (همان ۱۳۹۰، ۸۰)
۷- ناسازگاری ارتباطات شفاهی و غیرشفاهی
یکی دیگر از موانع جدی در برقراری ارتباطات انسانی عدم تطابق گفتار و عمل است. در بسیاری از اوقات ما با مردم نمی توانیم ارتباط مطلوبی برقرار کنیم، در حالی که گفتار ما کاملاً درست می باشد، فرد مخاطب بدان عمل نمی کند، و زمانی که از وی سوال می شود می گوید گوینده چیزی می گوید که خود به آن عمل نمی کند.
یکی از مشکلات جدی جوامع بشری، در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی همین عدم انطباق است، فرزندان ما بیش از گفتار ما به اعمال ما نگاه می کنند، و زمانی که می بیند، والدین چیزهایی را که می گویند خود به آن عمل نمی کنند، دراین زمان آنها هم فقط گفته های آنها را می شنوند و نسبت به آن عکس العملی نشان نمی دهند. در حوزه های اجتماعی، مسئولین اجتماع، مطالبی از رفتارهای مطلوب اجتماعی را بیان می کنند در حالی که خود بدان عمل نمی کنند، لذا ما در این حوزه هم نمی توانیم شاهد بهبود باشیم. (همان ۱۳۹۰، ۸۰)
۸- عدم اعتماد متقابل
با توجه به تعریفی که از ارتباط ارائه شد و با در نظر گرفتن اصل ارتباطات انسانی، تمامی اعمال و رفتار ما نوعی ارتباط محسوب می شود. باید به مقوله اعتماد توجه جدی نماییم.
معمولاً ما حرف مهم و با ارزش خود را به افرادی می گوییم که به آنها اعتماد داریم و یا اجناس و اموال مهم و با ارزش خود را نزد کسی می گذاریم که به او اعتماد داریم، حال با توجه به این نکته یکی از مهمترین مشکلات ما در برقراری ارتباط انسانی عدم اعتماد متقابل است. یعنی فرد مخاطب تا زمانی که نتواند اطمینان و اعتماد ما را جلب کند، ما با او ارتباط برقرار نمی کنیم و این اعتماد در تمامی زمینه ها می تواند مطرح باشد. (همان ۱۳۹۰، ۸۱)
۲-۲-۳- مهارت های ایجاد حسن تفاهم و اعتماد
۱- برای برقراری ارتباط موثر، موضوع و دلیل مشترک پیدا کنید.
۲- از زبان بدن استفاده کنید (حرکات فیزیکی، دستها، سر و چشم).
۳- تن صدا را هماهنگ کنید.
۴- خلق وخوی مناسب و همانند بخود بگیرید.
۵- مسائل و موضوعات موردعلاقه مخاطب را شناسایی کنید. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۹۳)
۱- موضوع و دلیل مشترک پیدا کنید
یک ارتباط گر موفق در بیان دلایل موفقیت خود می گفت: «من یک موضوع با علاقه مشترک با هر فرد پیدا می کنم. اگر کسی ماهیگیری دوست داشته باشد. درباره ماهیگیری با او صحبت می کنم. اگر به ورزش علاقه مند باشد، من هم درباره ورزش صحبت می کنم. اگر از من پیرتر باشند، در نقش پسر گم شده او، ایفای نقش می کنم. در هر وضعیت، شبیه یک آفتاب پرست رنگ عوض می کنم.» (همان ۱۳۹۰،۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...