از نظر ساختارگرایان ساختارهای اجتماعی و نظام ها، رفتارهای مشارکتی را هدایت یا محدود می‌کنند و عامل مشارکت را در نظامهای مدیریتی جستجو می‌کنند و این گروه ساختار ها و چارچوبهای قانونی را دارای نقش اساسی در گسترش مشارکت می دانند و به همین دلیل بر نهادینه شدن مشارکت و وجود چارچوب های قانونی تأکید می نمایند.

نظریه قدرت محله ای به بعد اعمال قدرت در محله توجه می‌کند و قدرت محوری ترین موضوع در این تئوری است.

نظریه همراه ساختن معتقد است که اصولا ساکنین محلی و مردم قادر نیستند که نقش سازنده ای در جهت انجام پروژه ایفا نمایند، لذا مشارکت آن ها تنها در جهت کاهش ضدیت آن ها با انجام پروژه ها از طریق دخالت صوری آن ها می‌تواند باشد.

نظریه مشورتی ارتباط با مردم و شهروندان جهت آشنایی با افکار و ارزش‌های آن ها را یکی از مقتضیات برنامه ریزی می‌داند و بر سه روند تأکید دارد: اطلاع رسانی به ساکنین ‌در مورد گزینه های موجود، اخذ نظرات شهروندان و لحاظ نمودن افکار جامعه در طرحها و برنامه های نهائی (علوی تبار، ۱۳۷۹).

نظریه درمان- آموزشی اجتماعی معتقد است که مشارکت مردمی زمینه آموزش و تربیت شهروندان را مهیا می‌سازد و بر این اصل استوار است که تنها با مشارکت دادن و دخیل کردن ساکنین محلی شهروندان می‌توانند قدرت بهبود بخشیدن به وضعیت خود را به دست بیاورند(طالبی نژاد، ۱۳۹۱).

۲-۲-۱۲-تشکل‌های غیردولتی ؛ کارآمد ترین الگوی مشارکت اجتماعی

تشکل‌های غیردولتی به عنوان نهادهایی توانمند در تحقق الگوی مشارکت اجتماعی، از آن رو در دنیای امروز اهمیت پیدا کرده‌اند که می‌توانند الفبای نقش مردم را در قالب شهروند مقتدر و حلقه واسط بین حکومت و مردم تا شعاع حضور در صحنه‌های زنده اجتماعی و سیاسی جامعه بتابانند. این در حالی است که جلوه های تحول یافته زندگی در جامعه، افزایش نقش مردم را در امور مربوط به خود اجتناب ناپذیر ‌کرده‌است. وجود فاصله و شکاف عمیق بین نگرش و باورهای نسل های دیروز و امروز در بسیاری از کشورها، دسترسی فعال و سازنده نسل های امروز را به سطوح مدیریت جامعه با دشواری مواجه می‌سازد. برای جبران این نقصان بوده که طی نیم قرن گذشته، سازمان و مؤ سسات مختلفی با هدف جلب مشارکت نسل های امروز در امور اجتماعی، صنفی و سیاسی یکی پس از دیگری شکل گرفته اند. برخی نظریات جامعه شناسی، سابقه شکل گیری و ایجاد نهادهای مدنی و تشکل های غیردولتی را در لابه لای اسناد به جامانده از شش هزار سال پیش جست وجو می‌کنند. زمانی که افراد به دلیل غلبه همبستگی مکانیکی و وجدان جمعی برای حل مسائل و مشکلات خود در زمینه آبیاری، کشاورزی و دامپروری به صورت گروهی و غیررسمی، سازمان هایی را تشکیل دادند. روی دیگر سکه در جایی نقش می بندد که با توسعه صنعت در جامعه مدرن، دموکراسی شکل می‌گیرد و بسترشکل گیری سازمان های غیردولتی به موازات دموکراسی در کشورهای مختلف جهان، پی ریزی می‌شود. مهم تر اینکه، بسترسازی و ایجاد نهادهای مدنی و تشکل های غیردولتی در جوامع مدرن و دموکراتیک به منظور تبیین مبانی جامعه مدنی بسیار حایز اهمیت شمرده می‌شود. ارتقای مشارکت نهادهای غیردولتی و مؤ سسات خیریه در برنامه های فقرزدایی و شناسایی کودکان یتیم و خانواده های زیر خط فقر در کلیه مناطق کشور توسط مدیریت های منطقه ای و اعمال حمایت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای افراد یاد شده و توسط آنان و دستگاه‌ها و نهادهای مسئول در نظام تامین اجتماعی از جمله سیاست های کلی که اجرای آن ها ‌بر اساس ماده ۹۵ برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دولت واگذار شده است. ‌بر اساس این ماده، دولت مکلف است به منظور استقرار عدالت و ثبات اجتماعی، کاهش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، کاهش فاصله میان دهک های درآمدی و توزیع عادلانه درآمد در کشور، کاهش فقر و محرومیت و توانمندسازی فقرا از طریق تخصیص کارآمد و هدفمند منابع تامین اجتماعی و یارانه ای پرداختی، برنامه های جامع فقرزدایی و عدالت اجتماعی را به اجرا بگذارد. در ماده ۹۵ قانون برنامه چهارم توسعه، آنجا که بحث توانمندسازی جوامع محلی به میان می‌آید، مستقیماً از نهادهای غیردولتی به عنوان شرکای دولت در پروژه های فقرزدایی نام برده شده است. علاوه بر مشخص کردن جایگاه همکاری آن ها، تعامل آن ها با بدنه دولت به طور مشخص با نهاد نظام تامین اجتماعی است.

۲-۲-۱۳- تشکل های غیردولتی در بستر جامعه مدنی

تشکل های غیردولتی در قالب گروه‌های خیرخواهانه و داوطلبانه مردمی، سال هاست که در حیات اجتماعی ایران حضور داشته اند. قدیمی ترین این گروه‌ها، تشکل های مذهبی و مهم ترین آن ها تشکل هایی هستند که در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی شکل گرفته اند و تا ثیرات مهمی را در مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران بر جای گذاشته اند.

دکتر حسین آقاجانی، جامعه شناس معتقد است: شکل گیری تشکل های غیردولتی، آنجا که حلقه واسط بین حکومت و مردم به شمار می‌روند، نتایج بسیار مطلوبی را برای نظام های اجتماعی به همراه خواهند داشت. از این رو کلیه نظام های اجتماعی در تلاش هستند که تعداد تشکل های غیردولتی را در محدوده خود افزایش دهند یا زمینه‌های ایجاد آن ها را فراهم کنند. وی می‌گوید: با توجه به استقبال عمومی از قالب های امروزین مشارکت اجتماعی، تنوع اهداف و موضوعات فعالیت تشکل های غیردولتی دیگر مانند مؤ سسات خیریه سنتی تنها در حیطه موضوعات محدودی از قبیل رسیدگی به محرومان و نیازمندان، امور درمانی و قرض الحسنه و… خلاصه نمی‌شود و به مواردی از قبیل دین، آموزش، بهداشت، محیط زیست، اشتغال، توسعه، فرهنگ، هنر، جوانان، کودکان، زنان، سالمندان، موضوعات تخصصی و عملی اشاعه یافته است. این جامعه شناس با اشاره به تغییرات ناگزیر جامعه انسانی و خیزش از همبستگی مکانیکی به سمت همبستگی ارگانیکی می‌گوید: در دنیای امروز، توسعه یافتگی فرآیندی است که باید دولت ها و ملت ها با یکدیگر آن را طی کنند. در عمل ثابت شده است دولت ها توانایی بسط یک توسعه پایدار و مداوم را بدون مشارکت کامل مردم ندارد و حتی در مسیر توسعه یافتگی، جوامع نقش مهم تری نسبت به دولت ها دارند. دیدگاه توافقی با این عقیده که بر ضرورت ایجاد تشکل های غیردولتی در بستر جامعه پافشاری می‌کند، اندیشه را به سمت تلاشی هدایت می‌کند که نهادهای جامعه مدنی به صورت غیردولتی، آگاهانه و داوطلبانه، صرف کسب قدرت برای حوزه عمومی و در اختیار گرفتن مدیریت و ابتکار عمل زندگی اجتماعی خود می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...