آموزش مهارت‌های زندگی را یونیسف مطرح کرده و در حال حاضر ، این برنامه در بسیاری از کشورهای جهان در حال اجرا است . این آموزش از سطح مدارس آغاز شده و هدف از آن ، این است که هر فرد پس از دریافت این آموزش‌ها به توانایی‌های مانند زیر دست پیدا کند :

    1. کسب خود آگاهی ، خود ارزشیابی و عزت نفس .

    1. توانایی برقراری ارتباط با دیگران .

      1. توانایی همکاری کردن با دیگران برای انجام دادن هدفی مشترک .

    1. دستیابی به تفکر انتقادی و تفکر خلاق .

    1. توانایی تصمیم گیری سنجیده در تمام سطوح زندگی .

    1. توانایی مذاکره کردن با دیگران .

    1. توانایی کنار آمدن با احساسات و فشارهای روانی .

    1. توانایی اظهار نظر(توانایی بیان روشن و محکم ، در عین حال محترمانه عواطف و نیازها ) .

  1. توانایی پرهیز از خطر .

مهارت‌های زندگی مجموعه ای از توانایی­هاست که زمینه سازگاری و رفتاری مثبت و مفید را فراهم می آورد و فرد را قادر می­سازد تا مسئولیت نقس اجتماعی خود را بپذیرد و در روابط میان فردی خود را به شکلی مؤثر ظاهر شود (اندرگایپ به نقل از طارمیان و همکاران ، ۱۳۷۸) .

    1. اثرات یادگیری مشارکتی بر رشد مهارت‌های اجتماعی :

در طول تاریخ ، انسان همواره کوشیده است تا تجارب و یافته ­های خود را به فرزندان و نسل آینده منتقل کند . این نیاز به آموزش و یادگیری ، سبب بقای جوامع بشری شده و بدین سان ، فرهنگ سازی و حفظ ان، بخش جدا ناپذیر آرمان‌های انسانی و شناسنامه­ی انسان شده است . آموزش و یادگیری یک وظیفه راهبردی است و همواره این سؤال برای صاحب‌نظران تعلیم و تربیت مطرح بوده است که «می­خواهیم چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه می‌خواهیم آن را یاد بدهیم ». برای یک اموزش اثر بخش و کارآمد ، استفاده از فنون و راهبردهای مطلوب دارای اهمیت بسیار است. همگام با تحولات روز افزون دانش و فناوری ، نظامهای آموزشی نیز تغییرات را به گونه سریع پذیرفته و شاید بیشتر از سایر سازمان‌ها و نظام­ها عرصه­ تغییر و تحول شده اند ، ‌بنابرین‏ تغییر ‌هدف‌های‌ برنامه ­های درسی ، مواد و محتوای آموزشی ، روش‌ها و وسایل آموزشی و روی هم رفته ، تغییر در فرایند یاددهی و یادگیری و همگام شدن با نوآوری‌های امری مسلم و انکار ناپذیر است . امروزه رشد شخصیت همه جانبه فرد یکی از ‌هدف‌های‌ اساسی و اولیه ی نظامهای آموزشی شده است و یکی از جنبه‌های رشد و شخصیت انسان ، جنبه­ اجتماعی است .

جنبه­ اجتماعی رشد و آماده کردن بچه­ها برای به سر بردن با دیگران و همکاری با ایشان مدت‌ها ‌است که نظر مربیان را جلب ‌کرده‌است . پژوهش‌های جامعه شناسان و توسعه جامعه شناسی تربیتی در کار مدرسه و توجه معلمان به جنبه اجتماعی تعلیم و تربیت در این زمینه اثری ویژه داشته است . یکی از میزان های مهم در انتخاب مطالب درسی ، سازمان دادن این مطالب ، تعیین ‌هدف‌های‌ تربیتی ، اتخاذ روش های مناسب در تدریس ، ارزش سنجی پیشرفت شاگردان و جنبه­ رشد اجتماعی آنان است (شریعتمداری،۱۳۷۹، صص ۱۴۳-۱۴۴).

پژوهش­ها در زمینه کارهای مشارکتی و نتایج مثبت آن ها بر جنبه­ های گوناگون رشد شخصیت فرد در صدسال اخیر گستردگی و تنوع بسیار زیادی داشته است(قلتاش،۱۳۸۳).در صد سال گذشته پژوهشگران بر دستاوردهای ناشی از یادگیری مشارکتی چون سطح بالای استدلال و خردورزی ، یادداری ، انتقال یادگیری، دستاوردهای انگیزشی ، رشد اجتماعی– شناختی ، استدلال اخلاقی ، اتخاذ دیدگاه ، حمایت اجتماعی ، دوستی ، سلامت روان ، عزت نفس ، دوری از تفکرکلیشه­ای و تعصب ، احترام به تفاوت‌ها ، درونی کردن ارزش‌ها و … اطمینان به دست آورده اند (جانسون و همکاران[۶۳] ، ۲۰۰۰).یادگیری مشارکتی رویکردی نوین و فعال است که بستری گسترده برای پژوهش و مطالعه در جنبه ها و متغیرهای گوناگون مرتبط با آن دارد .

    1. توانایی در مدیریت :

توانایی مدیریت بر منطبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل کند و به شیوه مدیریت و یافتن راه های جدید ابتکار بستگی دارد ، در شرایط متغیر و متحول ، تنها ادامه راه گذشته بر اساس تجربه های گذشته کافی نخواهد بود و دوام و حیات سازمان به فکر و عقیده تازه و خلاق نیاز خواهد داشت . در واقع ، قوه­ی خلاقه موجود در یک سازمان یکی از با ارزش­ترین سرمایه های آن سازمان است که توسط مدیریت سازمان بارور می شود(عالی ، ۱۳۷۹).

سرعت تحولات و نیاز اساسی به استفاده از اندیشه نو ، در اثر بخش نمودن مدیریت و کارآمد کردن فعالیت‌های سازمان‌ها ، مهمترین ویژگی نظام های اداری است و کارکنان هر سازمان به دلیل داشتن نظریات ، افکار و خلاقیت ها با ارزشترین سرمایه به حساب می‌آیند ، به همین دلیل می توان گفت : یکی از ‌سبک‌هایی که می ­تواند ‌به این سرمایه ی با ارزش ، متناسب با خصوصیات و روحیات آن هویت ببخشد ، سبک مدریت مشارکتی است . این سبک برای تقویت هویت انسانی و دور شدن از هویت ابزاری انسان‌ها در سازمان گام بر می­دارد و به فعال سازی اندیشه­ های آن ها تحقق کار ‌آمد تر اهداف سازمان کمک می­ کند. ارزش واقعی هر اندیشه­ ، مشارکت دادن آن ها در تصمیم گیری‌های مربوط به امور سازمان است(هاشمی، ۱۳۸۳).

برای ایجاد و تشویق خلاقیت در سازمان‌های آموزشی و همچنین کمک به پرورش توانایی‌های خلاق افراد در سازمان‌های آموزشی متغیرهای سازمانی چندی تأثیر گذارند که ‌می‌توان آن ها به سه دسته متغیری ساختاری، متغیرهای انسانی و متغیر های فرهنگی تقسیم بندی نمود (زکی، ۱۳۸۰) . در این میان متغیرها ، متغیر مدیران و سبک مدیریتشان در ایجاد خلاقیت و پیشرفت سازمان اداری تأثیر بسزایی است . طبق یک تقسیم بندی کلی سبک‌های مدیریتی به دو نوع مشارکتی و سنتی تقسیم می­شوند .

سبک مدیریت مشارکتی سبکی است که در آن به زیر دستان تفویض اختیار می­ شود ، مدیر زیردستها را به تصمیم گیریها دعوت می­ کند و در اتخاذ تصمیمات نظر معلمان را جویا می­ شود ، در سبک مدیریت مشارکتی ارتباط بین مدیر و کارکنان به صورت متقابل و دو طرفه است و ساختار سلسه مراتبی سازمان‌ها در این سبک جایگاهی ندارد . از دیگر خصوصیات این سبک این است که روابط صمیمانه و دوستانه بین رهبر و اعضاء برقرار است و رهبر رابطه مدار است و نظارت و کنترل به صورت خود کنترلی توسط معلمان صورت ‌می‌گیرد . در نقطه مقابل سبک مدیریت مشارکتی ، سبک مدیریت سنتی قرار دارد ، سبک مدیریت سنتی سبکی است که در آن تمرکز اختیارات در دست مدیر است ، مدیر به تنهایی تصمیم گیری می‌کند و در اتخاذ تصمیمات نظر معلمان را جویا نمی­ شود . در سبک مدیریت سنتی روابط بین مدیر و کارکنان به صورت یک طرفه ، از بالا به پایین ، رئیس و مرئوسی و رسمی است و ساختار سلسه مراتبی بر روابط حاکم است ، در این سبک رهبری به صورت وظیفه مدار است و بیشتر به وظایف و اهداف مدرسه توجه می­ شود تا نیازهای کارکنان و کارها طبق مقررات و دستورالعملها انجام ‌می‌گیرد . از دیگر خصوصیات سبک مدیریت سنتی این است که کنترل و نظارت به صورت مستقیم و توسط مدیر صورت ‌می‌گیرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...