فصل

اول

۱-۱- مقدمه

روانشناسی صرفا یک شاخه پزشکی علاقه‏مند به بیماری یا بهداشت نیست بلکه گسترده ‏تر است و موضوعاتی از قبیل کار، تحصیلات، بینش، عشق، رشد و بازی را نیز دربرمی‏گیرد. روانشناسان اکنون به تحقیقات جامعی ‌در مورد نقاط قوت و فضیلت‏های انسانی نیازمندمند. روانشناسانی که با خانواده‏ها، مدارس، انجمن‏های مذهبی و شرکت‏ها کار می‏ کنند نیازمند توسعه جوی هستند که بر این نقاط قوت تأکید نماید. امروزه نظریه های روانشناسی عمده به سمت دیدگاهی نوین مبتنی بر پرورش نقاط قوت تغییر مسیر داده ‏اند. دیگر نظریه روانشناسانی برجسته‏ای وجود ندارد که افراد انسانی را به عنوان کالبدهای منفعل پاسخ به محرک‏ها تعریف نماید و امروزه انسان‏ها بیشتر به عنوان افرادی تصمیم گیرنده با امکان انتخاب گزینه‏های متعدد و امکان چیره‏دست شدن و کار آمد شدن تعریف می ‏شوند. موضوعات روانشناسی مطرح شده در آغاز قرن بیست و یکم عمدتاً بر تجربه مثبت انسانی و آن‏چه که لحظه‏ای را بهتر از لحظه دیگر می ‏کند تمرکز کرده ‏اند.به گفته دانیل خانمن، کیفیت عاطفی تجربه جاری اساس و بلوک یا روانشناسی مثبت‏نگر است(خانمن، ۱۹۹۹).

مثبت نگری حاصل تعامل آرام و بدون مشکل با محیط اجتماعی است که پیامد آن مجموعه ای از تمایلات مبتنی بر رضایت مندی، خوش بینی، امید، اعتماد و اطمینان خاطر در فرد است. نقطه مقابل آن وجود بیزاری، ترس، عصبانیت، ناامیدی و نگرانی خواهد بود. مثبت نگری زمانی به وجود می‌آید که افراد احساس نمایند درکشان از خودشان تأیید شده است. مثبت نگری نوعی خیر عمومی است که پیامد و حاصل آن را باید در تشریک مساعی، طراوت اجتماعی، وفاق اجتماعی، عواطف مثبت، زندگی انجمنی و مشارکت اجتماعی جستجو کرد. مثبت نگری نوعی سرمایه عاطفی است که هزینه های کنترل و نظارت رسمی را کاهش می‌دهد و افراد را متقاعد به رفتار مطابق با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده می کند. سرمایه ای که به واسطه استفاده از آن زایش تازه ای پیدا می‌کند، زیرا وقتی افراد از عواطف مثبتی که دیگران ابراز می دارند استفاده می‌کنند به نوعی عواطف مثبت تازه ای را تولید می‌کنند. مهمترین تأثیر مثبت نگری بر زندگی عادی یا روزمره این است که در صورت وجود مثبت نگری زندگی روزمره معطوف به آینده خواهد بود و افراد جامعه از گذشته نگری منفی و داشتن کنش های آنی و لحظه ای رهایی پیدا خواهند کرد. آن ها پذیرای برنامه داشتن و کنش های عقلانی معطوف به هدف خواهند شد؛ کنش هایی که آن ها را وادار به تلاش و کوشش مضاعف و نیل به اهداف متعالی تر می کند به گونه ای که نوعی آینده گرایی و آینده اندیشی را در افراد جامعه تقویت می کند که خود می‌تواند پیامدهای مثبت متعددی را به دنبال داشته باشد.

روانشناسی مثبت نگر به عنوان رویکردی تازه در روانشناسی، بر فهم و تشریح شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین پیش‌بینی دقیق عواملی که بر آ نها مؤثرند، تمرکز دارد. این رویکرد از منظری مثبت گرایانه با ارتقای احساس ذهنی بهزیستی و شادمانی، در عوض درمان نواقص و اختلالات سروکار دارد. ‌بنابرین‏، روان شناسی مثبت نگر تکمیل کننده روان شناسی بالینی سنتی است. فهم، درک و شفاف سازی شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی، موضوع محوری روا نشناسی مثبت نگراست (سلیگمن، ۲۰۰۵)

مارتین سلیگمن، (پدر روان‌شناسی مثبت) می‌گوید: این روان‌شناسی، روان‌شناسی قرن بیست و یکم است؛ علمی که به جای توجه به ناتوانی‌ها و ضعف‌های بشری، متمرکز شده است روی توانایی‌های آدم‌ها؛ توانایی‌هایی از قبیل شاد زیستن‏، لذت بردن، قدرت حل مسأله و خوش‌بینی .

مازلو هم در سلسله مراتبی که برای نیازها در نظر گرفته بود «نیاز به خودشکوفایی» را در بالاترین مرتبه قرار داده بود. او می‌گفت افراد در مرحله خودشکوفایی، یک حس شادی را تجربه می‌کند، توأم با آرامش.

حتی قبل از انسان‌گراها، یک روان‌شناس آمریکایی به نام ویلیام جیمز، نگرانی اصلی روان‌شناسی را «شادی و بهزیستی انسان‌ها» می‌دانست. «مارتین سلیگمن» بنیان‌گذار جنبش روانشناسی مثبت در دهه قبل می‌گوید؛ «تصور کنید دارویی کشف شده است که می‌تواند طول عمر شما را هشت الی ۹ سال بیشتر کند. احساس خوشبختی همان دارو است.»

محققان در زمینه خوشبختی به پشتوانه هزاران تحقیق در این مورد می‌گویند «خوشبختی ساختنی است».(دینر، ۱۹۸۴).

اغلب مردم آن‏چه را که در رابطه با زندگی‏شان اتفاق می‏افتد خوب یا بد ارزیابی می‏ کنند و طبیعتا آن‏ها قادر به قضاوت ‌در مورد زندگی خود هستند.آن‏ها تقریبا همیشه هیجانات و خلقیاتی را تجربه می‏ کنند که یا مؤلفه‏ای خوشایند دارد که منجر به یک واکنش مثبت می‏ شود و یا مؤلفه‏ای ناخوشایند دارد و واکنشی منفی را می‏طلبد. ‌بنابرین‏ همواره سطحی از شادمانی ذهنی بر زندگی مردم حاکم است، حتی اگر به طور هشیارانه به آن نپردازند.

سلیگمن ( ۲۰۰۲ ) در کتاب خود با عنوان شادمانی اصیل هیجان های مثبت را در سه مقوله آن هایی که با گذشته، حال و آینده پیوند دارند، طبقه بندی می‌کند. هیجان های مثبت مرتبط با آینده، خوش بینی، امید، اعتماد، ایمان و اعتقاد را شامل می‌شوند. رضامندی، خشنودی، تحقق، غرور و آرامش خاطر هیجان های مثبت عمده ای هستند که با گذشته پیوند دارند. در ارتباط با هیجان های مثبت حال دو طبقه متمایزوجود دارد: لذت های آنی و رضامندی های پایدارتر. لذت ها، هم لذت های جسمانی و هم لذت های عالی تر را شامل می‌شوند. لذت های جسمانی از طریق حواس حاصل می‌شوند. احساس هایی که از امر جنسی، عطرهای خوش و چاشنی های خوشمزه بروز می‌کنند، در این مقوله قرار می گیرند. برعکس، لذت های عالی تر از فعالیت های پیچیده تر به دست می‌آیند و احساس هایی مانند سعادت، شعف، راحتی، سرخوشی و شادمانی را شامل می‌شوند. رضامندی ها که حالت های شیفتگی یا جذبه را شامل می‌شوند و حاصل فعالیت هایی هستند که به کارگیری نیرومندی های یکتا و التزامی را می طلبند، با لذت ها تفاوت دارند. قایق رانی، تدریس و کمک به دیگران مصداق های چنین فعالیت هایی هستند. نیرومندی های التزامی آن دسته ‌از صفات شخصی هستند که با فضیلت های خاصی رابطه دارند و در ارزش های عملی طبقه بندی نیرومندی ها تعریف می‌شوند.در مطالعه هیجان های مثبت و شادمانی، نکته حساس یافتن یک راه موشکافانه برای تشخیص دادن حالت های عاطفی مثبت و منفی است (سلیگمن، ۲۰۰۲).

۱-۲- بیان مسئله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...