این ریسک تجاری پایین باید با ریسک مالی نسبتاً بالا برای تأمین منابع مالی کامل شود. این کار را می‌توان با ترکیب یک سیاست تقسیم سود بالا و استفاده از تأمین مالی از طریق وام به دست آورد. استراتژی سرمایه‌گذاری مجدد در یک کسب‌وکار در حال مرگ احتمالاً کمتر خواهد بود، چون چشم‌انداز آتی رشد در حال حاضر منفی است و این موضوع به‌آسانی به سیاست تقسیم سود بالا با نسبت بالا مرتبط می‌شود. در حقیقت سود پرداختی به افراد در طول این مرحله می‌تواند بالاتر از سود بعد از مالیات باشد، ‌به این دلیل که احتمال وجود یک تعدیل مالی نادرست برای استهلاک سرمایه‌گذاری مجدد وجود داشته باشد. در نتیجه سودهای تقسیمی شاید برابر کل سودها و استهلاک باشد که در هر مورد باید مشخص شود که بخشی از پرداخت سود تقسیمی واقعاً نشان‌دهنده بازپرداخت سرمایه می‌باشد.

چشم‌اندازهای منفی رشد به یک ضریب P/E پایین برای سهام منتقل می‌شوند، زمانی که با روند رو به افول درآمد هر سهم که در طول این مرحله تجربه می‌شوند، ترکیب می‌شوند؛ این موضوع در این حالت منجر به کاهش قیمت می‌شود. بااین‌حال تا زمانی که سهام‌داران آگاه باشند که بخشی از پرداخت سود نقدی بالای آن‌ ها به صورت اثربخشی بازپرداخت سرمایه است، این ارزش روبه افول نباید باعث نگرانی‌های نامرتبط شود. استراتژی‌های مالی این مرحله به شرح جدول زیر می‌باشد:

جدول ۲-۴: پارامترها و استراتژی مالی در مرحله افول

ریسک تجاری

پایین

ریسک مالی

بالا

منابع تأمین مالی

وام

سیاست تقسیم سود

نسبت کامل

چشم‌انداز آتی رشد

منفی

ضریب P/E

پایین

سودآوری فعلی،EPS

پایین و در حال کاهش

قیمت سهام

روبه کاهش و افزایش نوسانات آن

منبع: (کرمی و عمرانی، ۱۳۸۹، ۵۳)

در این تحقیق به علت غیرفعال بودن معامله (خریدوفروش) سهام یا غیر بورسی بودن شرکت‌های نوظهور، مراحل چرخه عمر به سه شکل، رشد، بلوغ و افول تعریف‌شده و از مرحله تولد یا ظهور چشم­پوشی شده است.

گفتار دوم: هزینه سرمایه (هزینه آورده صاحبان سهام)

هزینه سرمایه یکی از مفاهیمی است که همواره موردتوجه صاحب‌نظران مالی بوده است و عامل اصلی در ایجاد شکاف بین سود حسابداری و سود اقتصادی است، این مفهوم به شکل‌های مختلف تعریف‌شده است لیکن یکی از تعریف‌هایی که مقبولیت بیشتری دارد هزینه سرمایه را به عنوان کمینه نرخ بازدهی تعریف می‌کند که با کسب آن ارزش واحد اقتصادی ثابت می‌ماند. ازلحاظ مفهومی، هزینه سرمایه یک شرکت عبارت است از هزینه فرصت سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری در آن شرکت. هزینه سرمایه از دو بعد دارای اهمیت است، بعد اول این است که تمامی الگوهای ارزیابی اوراق بهادار بر هزینه سرمایه متکی است. بعد دوم این است که سرمایه‌گذاری وجوه توسط شرکت و تعیین اولویت‌های سرمایه‌گذاری و تعیین ساختار سرمایه بدون هزینه سرمایه عملی نخواهد بود (سلیمی،۱۳۸۶).

اصولاً هزینه سرمایه از بعد برون‌سازمانی و از بعد درون‌سازمانی موردتوجه قرار می‌گیرد. از بعد برون‌سازمانی هزینه سرمایه در ارزشیابی اوراق بهادار و ارزیابی عملکرد شرکت مورداستفاده قرار می‌گیرد. از بعد درون‌سازمانی هزینه سرمایه در تصمیم‌گیری‌های مربوط به سرمایه‌گذاری و اولویت‌های سرمایه‌گذاری، ساختار بهینه سرمایه و ارزیابی عملکرد بخش‌ها نقش کلیدی و اساسی دارد (عثمانی،۱۳۸۱).

همواره یکی از مباحث اصلی در ادبیات مالی تصمیم‌گیری و گزینه ‌راهکارهای بهینه درباره سرمایه‌گذاری وجوه و ساختار سرمایه به منظور افزایش ارزش کلی واحد اقتصادی است. در این‌باره موضوع تأمین مالی به‌طورکلی و هزینه سرمایه به طور ویژه در کانون توجه قرار می‌گیرد. تأمین مالی در واحدهای اقتصادی به راه‌های مختلف و با بهره‌گیری از منابع متعدد صورت می‌گیرد، درباره بهترین نوع تأمین مالی عوامل متعددی دخیل هستند که مهم‌ترین آن‌ ها هزینه یا مخارج تأمین مالی که از آن به هزینه سرمایه یاد می‌شود. هزینه سرمایه کمینه بازده موردقبول برای سرمایه است. در واقع هزینه سرمایه مرز بین عملکرد خوب و عملکرد بد شرکت و کمینه نرخی است که برای ایجاد ارزش شرکت باید کسب شود. طبق تعریف، هزینه سرمایه بهای استفاده از سرمایه پولی و مالی در یک‌زمان معین است. البته واژه سرمایه در ترکیب هزینه سرمایه مفهوم گسترده‌تر از مفهوم سرمایه در حسابداری دارد. بدین معنی که فقط دربرگیرنده حقوق صاحبان سهام نبوده بلکه بدهی‌های بلندمدت با بهره را نیز شامل می‌شود. هزینه سرمایه یک شرکت الزاماًً یک هزینه نقدی نیست بلکه یک هزینه فرصت معادل جمع بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران در سهام و اوراق قرضه در شرکت است. به سخن دیگر، هزینه سرمایه از تعادل بین ریسک و بازده حاصل می‌شود، هر چه ریسک شرکت‌ها بالاتر باشد بازده آن و بالطبع هزینه سرمایه آن بالاتر می‌باشد (عثمانی،۱۳۸۱).

سرمایه‌گذاران اعم از سهام‌داران یا تأمین‌کنندگان وام و تسهیلات بلندمدت ضمن واگذاری سرمایه خود خطر عدم وصول آن را به طور ضمنی می‌پذیرند. با چنین رویکردی هزینه سرمایه را علاوه بر سود متعارف مورد انتظار سرمایه‌گذاری می‌توان به‌منزله پاداش قبول خطر نیز تلقی کرد که به سرمایه‌گذاران تعلق می‌گیرد. پذیرش خطر توسط سرمایه‌گذاران تحت تأثیر عوامل متعددی نیز از قبیل شخصیت و خطرپذیری ذاتی افراد، وضعیت فعلی و آتی فعالیت‌های واحد تجاری، خطر ورشکستگی و ریسک عملیات شرکت قرار می‌گیرد. خطرپذیری دارای پیوند مستقیم با میزان هزینه سرمایه است. در واقع خطرپذیری افراد مبین بازده مورد انتظار آن‌ ها از منابعی است که برای تأمین مالی واحدهای اقتصادی تخصیص داده‌اند. بازده مورد انتظار مبین این واقعیت است که سرمایه‌گذاران علاوه بر هزینه تأمین ایمنی در مقابل خطرات احتمالی، خواهان درآمد اضافی از سرمایه به عنوان یک عامل مولد هستند. به سخن دیگر سرمایه‌گذاران در قبال واگذاری منابع تحت اختیار خود علاوه بر پذیرش خطرات احتمالی وجوهی را بابت سود مورد انتظار خود مطالبه می‌کنند که درمجموع این دو بازده مورد انتظار را تشکیل می‌دهد، ازاین‌رو هزینه سرمایه عبارت است از کمینه نرخ بازدهی که واحد اقتصادی باید به دست آورد تا بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران تأمین شود. (همان مأخذ).

پیشینه تحقیق

تحقیقات خارجی

منظر حسن و همکاران[۱۶] (۲۰۱۵): در تحقیقی با عنوان بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت بر هزینه حقوق صاحبان سهام ‌به این موضوع پرداخته‌اند. در این تحقیق بررسی‌شده است که آیا چرخه عمر شرکت تأثیری بر توانایی شرکت در جذب سرمایه‌گذارانی که به‌تدریج هزینه پیش‌بینی شده حقوق صاحبان سهام شرکت را تحت تأثیر قرار می‌دهند دارد یا خیر؟ نتایج این تحقیق نشان داده است که هزینه حقوق صاحبان سهام در مراحل افول بالاتر و در مراحل بلوغ در کمترین سطح است.

رابرت و همکاران[۱۷] (۲۰۱۵) این تحقیق به بررسی چگونگی برخورد شرکت‌ها با درماندگی مالی در مراحل مختلف چرخه عمر شرکت پرداخته ‌شده و نحوه انتخاب استراتژی‌های اتخاذشده برای تجدید ساختار مالی در واکنش به چرخه عمر شرکت موردبررسی قرار خواهد گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...