۲-۴-۴-۱-مدل­های جبرانی

آن دسته از مدل های MADM را شامل می‌شوند که در آن ها تبادل بین شاخص ها صورت می‌گیرد. بدین معنی که تغییر در یک شاخص توسط تغییری مخالف ( در جهت عکس) در شاخص های دیگر جبران می شود.

این مدل شامل روش هایی چون میانگین وزنی ساده، TOPSIS، SAW، ELECTRE، تخصیص خطی، AHP و غیره می­گردد (آذر و رجب زاده, ۱۳۸۹). در این پژوهش نیز از روش VIKOR و DEMATEL و ANP و DANP استفاده شده که زیر مجموعه مدل های جبرانی می‌باشد.

۲-۴-۴-۲- مدل­های غیرجبرانی

مدل­های غیرجبرانی مدل­هایی هستند که در آن‌ ها مبادله در بین شاخص ­ها مجاز نیست، یعنی مثلاً نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود از شاخص دیگر جبران نمی­ شود. ‌بنابرین‏ هر شاخص در این روش­ها به تنهایی مطرح بوده و مقایسات بر اساس شاخص به شاخص انجام ‌می‌گیرد. مزیت روش­های متعلق ‌به این مدل نیز سادگی آن‌ ها است که با رفتار تصمیم­گیرنده و محدود بودن اطلاعات او مطابقت دارد. در برخی از این روش­ها ممکن است نیازی به کسب اطلاعات از تصمیم­گیرنده نباشد ( اصغرپور, ۱۳۸۹).

روش های غیر جبرانی شامل روش تسلط، لکسیکوگراف، حذف، ماکسی مین، ماکسی ماکس، رضایت بخش خاص و رضایت بخش عام می‌باشد(آذر و رجب زاده, ۱۳۸۹).

۲-۵- پیشینه پژوهش

در این بخش به بررسی پیشینه موضوع ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش های داخلی و خارجی اشاره شده است:

۲-۵-۱- پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین

پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش ها نیز به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم شده است:

۲-۵-۱-۱- پیشینه داخلی

زند حسامی و ساوجی (۱۳۹۱)، به شناسایی مدیریت ریسک در مدیریت زنجیره تأمین پرداخته‌اند و در این پژوهش از روش DEMATEL استفاده کرده‌اند . لیست ریسک های مورد بررسی شامل محیطی، منابع مالی، استراتژی، منابع انسانی، تجهیزات و تکنولوژی و فناوری اطلاعات بوده است. در نهایت ‌به این نتیجه رسیده‌اند که عوامل محیطی (قوانین و سیاست‌های دولتی) به عنوان اثر گذارترین عامل در ایجاد ریسک در زنجیره تأمین محسوب می‌شود.

نصراللهی و شیرویه زاد (۱۳۹۱)، پژوهشی با عنوان ارزیابی ریسک های زنجیره تامین با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها در جامعه آماری صنعت تولید لوازم خانگی انجام دادند که در آن چهارچوب دیگری را در زمینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین ارائه کردند. در این مقاله ابتدا ریسک های زنجیره تامین از لحاظ اهمیت آن ها در زنجیره تامین انجام می شود و در قسمت بعد با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها ریسک های موجود اولویت بندی شده است.

میر فخرالدینی و همکاران (۱۳۹۰)، با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ، الکتر، تاپسیس و تاکسونومی و در نهایت با بهره گرفتن از روش میانگین به رتبه بندی ریسک زنجیره تأمین در حوزه فناوری اطلاعات شرکت­های کوچک و متوسط پرداختند و در نهایت از ضریب همبستگی پیرسون برای تشخیص همگرایی رتبه‌ها استفاده کردند. ریسک هایی که در مدل مفهومی این پژوهش به آن ها اشاره شد به ترتیب شامل رخدادهای بیرونی و غیرقابل کنترل، حوادث طبیعی، اقدامات دولتی، بازار تامین، ماهیت کالا یا مواد اولیه، سازمان تامین کننده، تغییرات شدید مد در بازار محصول، قبول یا پذیرش محصول جدید، طول عمر کوتاه محصول نهایی، هجوم یا لغو ناگهانی سفارش مشتریان، افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت مناسب جهت تبادل اطلاعات، عدم انطباق و یکپارچگی سیستم های طرف های تجاری، وجود رویه های ضعیف کسب و کار سازمان های زنجیره تامین، انتخاب بازار الکترونیکی مناسب برای فعالیت، انکار انجام تراکنش که در نتیجه عدم وجود سیستم منتسب تأیید به وجود می‌آید، امنیت اطلاعات، قابلیت استناد و اتکا به اطلاعات، عدم صداقت در روابط بین سازمانی، میزان اشتراک گذاری اطلاعات، پایبندی طرف های تجاری به تعهد و توانایی انجام آن و سوء استفاده طرف های تجاری از اعتماد سازمان؛ که در نهایت حوادث طبیعی به عنوان مهم‌ترین ریسک شناسایی شد.

مظاهری و همکاران(۱۳۹۰)، با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به شناسایی و اولویت بندی ریسک­های زنجیره تأمین در سازمان‌های تولیدی دولتی و خصوصی استان تهران را مورد بررسی قرار دادند . لیست ریسک های مورد بررسی شامل ریسک مشتری، ریسک تولید کننده، ریسک توزیع کننده و ریسک تامین کننده بوده اند. در نهایت این نتیجه استنباط شده که بیشترین ریسک از جانب مشتری شکل می‌گیرد.

ابراهیم نژاد و همکاران ( ۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان شناسایی و تحلیل ریسک های زنجیره تامین در چهارچوب تصمیم گیری چند معیاره فازی و با روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به ارائه قالبی برای مدیریت ریسک زنجیره تامین اقدام کردند. در بخش اول این تحقیق، پس از برشماری تعاریف و مفاهیم اولیه ریسک، گام های اساسی فرایند مدیریت ریسک تشریح می‌گردد. در بخش بعدی ضرورت به کارگیری تئوری مجموعه های فازی در فرایند مدیریت ریسک از یک سو و از سوی دیگر تصمیم گیری چند معیاره به عنوان ابزاری توانمند در تحلیل ریسک‌ها ارائه می شود. در بخش سوم مدل کاربردی به منظور تحلیل ریسک‌ها در شرایط عدم قطعیت و ابهام بیان گردیده و در انتها ساختار سلسله مراتبی از ریسکهای هر یک از اعضای زنجیره تامین ارائه و ‌بر اساس مدل پیشنهادی، مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد. ریسک های مورد بررسی شامل ریسک های مشترک بین اعضای زنجیره، ریسک مشتری، ریسک های تولید کننده، ریسک های توزیع کننده و ریسک های تامین کننده لیست ریسک های مورد بررسی بوده که در نهایت ریسک تامین کننده مهمترین ریسک معرفی شد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل خبرگان زنجیره تامین شرکت کاربین می‌باشد.

۲-۵-۱-۲- پیشینه خارجی

بدیه[۸۶] و همکاران (۲۰۱۴) در پژوهشی مؤلفه‌ هایی که باعث ریسک زنجیره تامین می‌شوند را با روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی کردند. این پژوهش به بررسی افقی و عمودی زنجیره تامین پرداخته و مؤلفه‌ های ایجاد کننده ریسک را شناسایی کردند. در نهایت مشارکت در تسهیم منابع و مهارت ها در حالت زنجیره تامین عمودی مهمترین شاخص و مشارکت در تسهیم اطلاعات به عنوان مهمترین شاخص در زنجیره تامین افقی بودند که عامل ایجاد ریسک معرفی شده بودند.

لاواستره و همکاران (۲۰۱۲)، در پژوهشی به بررسی مدیریت ریسک زنجیره تامین در شرکت­های فرانسوی پرداختند. این پژوهش به نقش تعیین کننده مدیریت ریسک زنجیره تامین در رفتار تهاجمی ( پیش‌بینی صحیح فرایند) دارد. در این مقاله به راه حل هایی جهت رو به رو شدن با ریسک زنجیره تامین اشاره دارد که مهمترین آن پاسخ گویی مناسب و مکتفی به نیاز بازار با انجام تدابیر مرتبط با هر صنعت می‌باشد. این پژوهش در ۵۰ کارخانه و ۱۴۲ مدیر انجام شده است. در نهایت این پژوهش برای مدیریت درست و اثر بخش ریسک زنجیره تامین همکاری و استقرار مشترک و فرایند های عرضی مشترک را پیشنهاد می‌دهد.

فول و همکاران (۲۰۱۱)، به شناسایی و سطح بندی و بررسی پیوستگی ریسک زنجیره تأمین با بهره گرفتن از معادلات ساختاری و تفسیری در سازمان های تولیدی کشور آلمان پرداختند و در نهایت ‌به این نتیجه رسیدند که وقفه‌های بلند مدت تولید مؤثر ترین ریسک در زنجیره تأمین محسوب می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...