در پژوهشی که ‌رابطه رضایت شغلی را با برخی از ویژگی‏های فردی مانند سن،میزان تحصیلات،سابقهء خدمت و جنس در ۵ سازمان دولتی توسط مرتضوی و ساحلی(۱۳۷۰) مطالعه‏ شد،آنان ‌به این نتیجه رسیدند که رضایت شغلی با سن در جامعه تحت بررسی رابطه یو( U )،شکل دارد و این ارتباط با میزان تحصیلات،سابقهء خدمت و جنس از نظر آماری معنی‏دار نیست.( مرتضوی و ساحلی،۱۳۷۰)

تحقیق دیگر انجام یافته در سال ۱۳۷۷ در دانشگاه تربیت معلم،(با مفروض داشتن تئوری اقتضایی فیدلر که معتقد است بین سبک رهبری با اثر بخشی رابطه‌ای تنگاتنگ وجود دارد) حاکی از آن است مدارس ابتدایی دولتی اردبیل در موقعیت های رهبری مطلوب و نسبتاً مطلوب رابطه معنی داری بین سبک رهبری مدیر و اثر بخشی مدرسه وجود ندارد. لذا مفروضات نظریه اقتضایی فیدلر تقریباً با وضعیت مدارس جامعه آماری این پژوهش مطابقت ندارد(حسن پور،۱۳۷۷).

زهرا قبادی در تحقیق خود تحت عنوان بررسی رابطه رضایت شغلی دبیران با سبک های رهبری نشان داد که سبک رهبری به عنوان یکی از متغیرهای مهم در سازمان، رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر این تأثیرات مثبت باشد، موجب ایجاد علاقه‌مندی به کار و رضایت شغلی و در نهایت اثربخش بودن سازمان می‌گردد و این امر در سازما‌ن‌های آموزشی موجب بهبود فرایند یادگیری می‌شود.در شرایط عادی مدیران رابطه‌مدار اثربخش‌تر از مدیران وظیفه‌مدار می‌باشند. ولی زمانی که اوضاع نابسامان است، سبک رهبری وظیفه‌گرا اثربخش‌تر است.از آن‌جا که سبک رهبری رابطه‌مدار به روابط انسانی بیشتر توجه دارد، لذا توجه به روابط انسانی در محیط کار و ایجاد صمیمیت و ارتباط دوستانه و توجه به نیازها و مشکلات دبیران از طرف مدیر، در تلاش و بهبود کار آن‌ ها اثر بسیاری دارد. این امر در شرایط عادی موجب بالا رفتن بازدهی تحصیل و رضایت روحی دانش‌آموزان و توجه به مسائل و مشکلات آن‌ ها از طرف کارکنان می‌شود.( قبادی ، ۱۳۸۷ )

در پژوهشی که به منظور بررسی نقش مدیریت مشارکتی بر میزان کارایی بیمارستان در یکی از بیمارستانهای وابسته به تأمین اجتماعی تهران در سال ۱۳۸۰ صورت گرفت، مدیریت مشارکتی در شش ماهه اول سال مذکور منجر به افزایش گردش تخت بیمارستان به میزان ۴۸/۸ درصد و کاهش متوسط اقامت بیمار در بیمارستان و وقفه‌گردش تخت به میزان ۲۵/۸ و۱۱/۱۱ درصدشده‌بودکه از لحاظ‌آماری‌معناداربوده است(مصدق‌راد، ۱۳۸۲).

طبق پژوهشی که توسط مصدق راد و ملک پور (۱۳۸۳)، صورت گرفت، ۷۵ درصد بیمارستانهای دانشگاهی شهر اصفهان دارای ساختار بروکراتیک و ۲۵ درصد دارای ساختار ارگانیک می‌باشند. از طرف دیگر ۶/۴۱ درصد بیمارستان‌ها دارای فرهنگ ضعیف و ۴/۵۸ درصد دارای فرهنگ میانه می‌باشند. هیچ کدام از بیمارستان‌ها دارای فرهنگ قوی نمی باشند. جمع گرایی در ۶/۴۱ درصد بیمارستان‌ها در حد پایین و در ۴/۵۸ بیمارستان‌ها در حد متوسط بوده است. توجه به جزییات در ۷/۹۱ درصد بیمارستان‌ها در حد متوسط و در ۳/۸ درصد بیمارستان‌ها در حد بالا بوده است. ‌بنابرین‏، مدیران بیمارستان‌ها قبل از به کارگیری سبک مدیریت مشارکتی باید نسبت به بهبود فرهنگ سازمانی اقدام نمایند و پیش زمینه‌های لازم برای مشارکت کارکنان را فراهم نمایند.

حمیداله سلگی(۱۳۸۷) در پژوهشی که با عنوان ” بررسی عملکرد مدیران مدارس متوسطه استان همدان بر اساس اصول سازمان‌های یادگیرنده ” انجام داده ‌به این نتیجه دست یافت که عملکرد مدیران این مدارس با اصول سازمان‌های یادگیرنده مطابقت ندارد. بین عملکرد مدیران زن و مرد در زمینه اصول سازمان‌های یادگیرنده تفاوت معناداری مشاهده نمی‌شود. همچنین سطح تحصیلات و تجربه مدیریتی مدیران بر عملکردشان تاثیر می‌گذارد، و این تأثیر در نواحی و مناطق مختلف آموزشی متفاوت است.(سلگی،۱۳۸۷).

نوربخش و محمدی‏ (۱۳۸۲)درتحقیقی که با عنوان بررسی رابطه‌بین سبک‏های رهبری با منابع قدرت در مدیران دانشکده‏های تربیت‏ بدنی کشور از دیدگاه اعضای هیئت علمی انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که سبک رهبری غالب مدیران،سبک رهبری استدلالی است و سبک‏های مشارکتی، دستوری و تفویضی به ترتیب در رده‏های بعدی قرار گرفتند.همچنین قدرت غالب مدیران،قدرت تخصص‏ است‌و منابع قدرت مشروع، ارجاعی ، قهریه ،و پاداش به ترتیب در رده‏های بعدی قرار گرفتند.بین میزان‏ استفاده از منابع قدرت مدیران و جنسیت ، سن ، سابقه‌خدمت مدیریتی،مرتبه‌علمی و سطح تحصیلات،رابطه مثبت و معنی‏داری مشاهده شدکه رابطه‌بین‌سطح تحصیلات با قدرت قهریه بیشتر از بقیهء منابع‏ قدرت بود.بین میزان استفاده از منابع قدرت مدیران و سابقهء خدمت آموزشی در دانشکده‏های تربیت بدنی، ‌رابطه مثبت و معنی‏داری وجود نداشت.

باقری و زارعی متین در پژوهشی (۱۳۸۴)با عنوان ” ارتباط بین سبک رهبری مربیان فوتبال با میزان تحلیل رفتگی بازیکنان و ارائه الگو” ‌به این نتیجه رسیدند که به طور کلی ۵۰ درصدازمربیان دارای سبک رهبری رابطه مدار، ۵/۳۱در صد تلفیقی (بینا بین) و ۵/۱۸ درصد وظیفه مداربودند. تحلیل ر فتگی ۵/۴۰ در صد از بازیکنان بالاتر از میانگین بود. بین سبک رهبری وظیفه مدار مربیان با میزان تحلیل رفتگی بازیکنان رابطه معنی‌داری وجود داشت. بین سبک رهبری تلفیقی مربیان با میزان تحلیل رفتگی بازیکنان رابطه معنی‌داری وجود نداشت. بین سبک رهبری رابطه مدار مربیان با میزان تحلیل‌رفتگی بازیکنان رابطه ضعیف و منفی وجود داشت، که از نظر آماری معنی دار نبود. تحلیل‌رفتگی بازیکنان بالاتر از میانگین بود که نشان از شرایط نامطلوب از جهت تحلیل‌رفتگی می‌باشد و در حدود نیمی از مربیان دارای سبک رهبری رابطه مدار بودند که متناسب با شرایط حرفه‌ای در فوتبال نمی‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...