• به تدریج ارائه ی تکلیف منزل برای تمرین مهارت ها در خانه سختتر از زمانی می شود که عنوان ، موضوعات و طرح های غنی سازی و مسائل و تعارضات واقعی وجود دارد.

    ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • تکمیل پرسشنامه روابط، چک لیست ها و گزارش های کوتاه و نوارهای صوتی که افراد از جلسات حل مسئله و تعارض در خانه تهیه میکنند.
  • نظارت بر پیشرفت کامل و تاثیر گذاری کامل مهارتها با بهره گرفتن از آنچه در بالا آمد.
  • چنانکه شرکت کنندگان کاملاً در کاربرد مهارت ماهر شدند، ممکن است نظارت روز مره بر نوارهای صوتی کنار گذاشته شود، ولی گزارش تمرینات و سایر تکالیف ادامه می یابد(گینزبرگ، ۲۰۰۰).

۲-۴-۸- توالی موضوع در R. E
معمولاً در برنامه های پیشگیری و غنی سازی R. E ، شرکت کنندگان ابتدا به بحث در مورد موضوعاتی هدایت می شوندکه حالتهای دفاعی را تحریک نکند و نگرانی و اضطراب در شریک ایجاد نکند، از قبیل تجارب فراموش نشدنی عالی یا روابط دوران کودکی ویا افکار و احساسات مثبت در مورد شریکشان و پیشنهادهایی برای غنیسازی ابعاد مختلف رابطه زناشویی (ایدههای برای ارتقای روابطی که فکر میکنند همسرشان میپسندد، مثل صرف وقت بیشتر برای فعالیتهای لذتبخش). سپس قبل از پرداختن به مسائل جدی، در مورد موضوعات عادیتر صحبت کنند. در این روش، که واقعاً مفید است، از موضوعات مشکل بحث نمیشود تا زمانی که شریک به اندازهی کافی تمرین کرده و بر مهارتها مسلط شود و نحوهی اجرای آنها برایش عادی شده باشد(گریفین و جورنی،۲۰۰۱).
۲-۴-۹- نقش رهبر در جلسات R. E
در گروه R. E در صورت امکان ۵ عضو یا بیشتر عضویت دارند که رهبر به ازای هر۳ تا ۵ زوج، با یک دستیار مربی کار میکند. این دستیاران مربی اغلب یا خودشان درمانگرند، یا درمانگران تحت تعلیم هستند و یا میتوانند داوطلب با تجربه قبلی نیز باشند. رهبر ابتدا تکالیف منزل را مرور و نظارت میکند. در تاریخی که شرکت کنندگان تعیین میکنند، میزان تحقق تغییرات رفتاری را ارزیابی میکند و بازبینی لازم را انجام می دهد. هر کدام از زوجین تمام احساسات خوبی را که با تغییر در رفتار شریکشان تاکنون ایجاد کرده اند بیان می کنند. در صورت لزوم رهبر بر تجدید نظرهای لازم در طرح کار نظارت مینماید(جورنی و سوکا،۲۰۰۴).

۲-۴-۱۰- پاسخ یا واکنش های خاص رهبر یا درمانگر
این بخش به پاسخ های مختلفی می پردازد که رهبر یا درمانگر در R. E به کار می برد و اساساً منحصر به R. E است.
۲-۴-۱۰-۱- شدن[۷۳](تبدیل شدن)
در شدن بیش از آنکه مراجع با گفتگو آماده شود و یا مثل سرمشق دهی صورت گیرد یا پیشنهادی ارائه شود که متناسب با مراجع باشد و او را برانگیزد، درمانگر بیشتر نقاب و شخصیت مراجع A را گرفته و با شریک «الف» یعنی «ب» صحبت می کند، چنانکه گویی درمانگر به «الف» تبدیل شده باشد. شدن(تبدیل شدن) در موقعیتهای بحرانی بکار میرود که یک مشکل باید فوراً مطرح و حل شود، ولی هنوز زوج مهارتهای درست انجام دادن آن را ندارد، و در موقعیتهایی که مراجع شدیداً برای صحبت کردن هیجانزده می شود، یا زمانی که احساسات و پویایی های زیربنایی درگیرند که برای شکلدهی و برانگیختن بسیار پیچیده هستند(معمولاً برای نوجوانان غیرقابل کنترل که شدیداً در مقابل حرفزدن مقاومت میکنند روش بسیار موثر و مفیدی است). اینجا نمونه ای از (شدن) ذکر میگردد:
کادن زنی است که گرچه گریه میکند اما به نظر میرسد مطالبی برای گفتن وجود دارد که او نمی تواند فاش کند. درمانگر معتقد است که شدن مناسبتر از مشکل گشایی است. درمانگر میتواند بگوید کادن اگر موافقی من می خواهم به جای تو بادنی صحبت کنم. کادن سرش را به نشانه ی تایید تکان می دهد. درمانگر خطاب به همسر کادن یعنی دنی می گوید : دنی من دوستت دارم، بیشتر از هر کس دیگری دوستت دارم. و درمانگر به نشانه ی پرسش رو به کادن برمیگرداند و کادن مجدد سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد. درمانگر رو به شوهر ادامه می دهد: وقتی تو الکل مینوشی و تحریک میشوی من تا سر حد مرگ میترسم، وقتی تو دیر به خانه میآیی من خیال می کنم که تو در بیمارستان هستی. رو به کادن برگشته می گوید(درست می روم کادن)؟ کادن با گریهی بلندتر پاسخ میدهد(بلی ) و حتی احتمال میدهم مرده باشی. شدن(تبدیل شدن) میتواند در چند جمله و یا در صورت لزوم در تمام جلسات صورت گیرد(سیندر، ۱۹۹۶؛ به نقل از سیندر ، ۲۰۰۰).

۲-۴-۱۰-۲- مشکل گشایی[۷۴]
مشکل گشایی زمانی به کار می رود که موقعیت ناراحت کنندهای وجود داشته باشد. در مشکلگشایی، رهبر یا درمانگر مهارتهای R. E را مستقیماً و شخصاً با شرکت کنندگان بکار میگیرد. برای مثال زمانی که یک شرکت کننده نتواند به استفاده از مهارتها ادامه دهد، منجر به احساسات شدید میشود و همسرش به اندازه ی کافی برای مداخله و تغییر موقعیت مهارت ندارد. در این حالت درمانگر با تمام توان به شرکتکننده پاسخ میدهد، تا اینکه احساسات شرکت کنندهها به اندازهی کافی ابرازگشته و آزاد شود و بتوانند خودشان به استفاده از مهارت ها ادامه دهند. مورد دیگر می تواند این باشد که شرکت کننده تمایلی به ادامه ی فرایند R. E نداشته باشد. در این صورت رهبر به صحبتهای شرکتکننده گوش میدهد و پاسخ های همدلانه میدهد تا زمانی که روشن شود که شرکت کننده میخواهد دیدگاه رهبر را گوش کند. در این هنگام رهبر از مهارت ابرازگری برای انتقال دیدگاهش در مورد مسئله استفاده می کند و سپس مجدداً به شنیدن و همدلی با مراجع میپردازد. این مکالمه تا زمانی بدین روش ادامه می یابد که تعارض حل شده و رضایت هر دو طرف جلب شود(سوکا، ۲۰۰۵).
۲-۴-۱۰-۳- شستشو دادن[۷۵]
شستشو دادن روش پیچیده ای است که زمانی که اطلاعات دریافتی پاسخ های همدلانه به هر دو زوج نشان داد که هر دو بی مهارت هستند درمانگر با هر دو مستمر اً از«شدن» استفاده می کند. در جایی که درمانگر با فرد «الف» صحبت می کند و مخاطب فرد «ب» قرار میگیرد. در این حالت درمانگر به عنوان شریک «الف» یعنی «ب» در نظر گرفته شده و مخاطب قرار می گیرد و برعکس . این بسیار متفاوت از سایر روش های R. E است و برای حل سریع مسائل مشکلات عاطفی شدید در زمان کوتاه به کار میرود و روش اصلی حل مسئله وحل بحران، از طریق R. E میباشد(سیندر، ۱۹۹۶؛ به نقل از سیندر ، ۲۰۰۰).
۲-۴-۱۱- جمعیت مناسب
R. E به صورت موفقیت آمیزی برای جمعیتهای گوناگون به کار رفته است. برای زوجین نامزد مفید بوده است(گنیزبرگ و اگلسنگ[۷۶]،۱۹۷۷؛ به نقل از برگر و کاودو، ۱۹۹۹). برای یک زوج یا یک گروه زوج درمانی در مرکز بهداشت اجتماعی(راس، باکر و جورنی[۷۷]، ۱۹۸۵)، برای شرکتکنندگانی با مسائل مختلف مثل بیماران روانپزشکی و خانواده هایشان( واگلسنگ، جورنی و جورنی[۷۸]، ۱۹۸۳، زیسنر و فالک[۷۹]،۱۹۹۳)، مراکز اسکان توانابخشی و اجتماعی(اکوردینو و جورنی، ۱۹۹۴؛ اکوردینو و هربرت[۸۰]،۱۹۹۷) و برای الکیها(متر و مک الیستر و جورنی[۸۱]، ۱۹۸۴؛ والدو و جورنی[۸۲]، ۱۹۸۳)، درمان افسردگی(گینزبرگ،۱۹۸۱، به نقل از جورنی و کاودو،۱۹۹۹)، برای مراجعین مرزی(والدو و هارمن[۸۳]، ۱۹۹۳)، برای مراجعین خودشیفته(سیندر،۱۹۹۴)، برای بزهکاران شدیداً مختل(ولش[۸۴]، ۱۹۸۲؛ به نقل از جورنی و کاودو،۱۹۹۹)، و در زمینهی توانبخشی معتادان(کادیگن[۸۵]،۱۹۸۰) نیز اثربخش بوده است. تجارب نشان داده که R. E برای زوج های آفریقایی، آمریکایی رویکرد موثری بوده است و به عنوان درمان موثر و حساس به فرهنگ برای این فرهنگ معرفی شده است(موری[۸۶]، ۱۹۹۷). همچنین R. E به عنوان پایه ای برای بسته های طراحی شده برای مشاورههای زوجی بین فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته است (ابراهیم و اسکرودر[۸۷]،۱۹۹۰). همچنین در پذیرش و توجه به حساسیتهای جنسیتی نیز فوق العاده به نظر میرسد(سیندر، ۱۹۹۲). روشها و مهارتهای R. E به صورت موثری برای آموزش و تربیت افراد غیر متخصص نیز به کار رفته است (اوری[۸۸]، ۱۹۷۸؛ کادیگن،۱۹۸۰). برنامههای پیشگیری از مشکل و غنیسازی و درمان R. E با خانواده های دارای فرزندان پیش نوجوانی و نوجوان قابل اجرا میباشند.
یک فرمت نیز برای خانواده درمانی افرادی که سایر اعضای خانواده آنها متمایل به شرکت در درمان نیستند، ایجاد شده است. این شکل خانواده درمانی R. E یک بعدی نامیده می شود. این روش می تواند به وسیله ی یک نفر به کار رود. در این موارد، در این موارد افراد نماینده و عامل درمانی هستند و سیستم خانواده را تغییر میدهند و سازگاری و رفتار اعضای خانواده را ماند خود مینمایند. دراین حالت تاکید زیاد بر تمارین و رفتارهای نقش بازی کردن، می تواند باعث تغییرات سیستمی و روانشناسی در خانواده گردد. این شیوه برای افرادی که مایل به بهبود توناییهایشان برای ایجاد و حفظ روابط عاشقانه هستند، نیز به کار رود. همچنین نوعی درمان وجود دارد که درگیر خانواده نمیشوند که درمان فردی(یا شخصی)R. E نامیده میشود (گریفین وجورنی، ۲۰۰۱). این روش متمرکز بر مسائلی است که در آن اعضای خانواده درگیر نیستند. برای بیشتر روشن شدن موضوع می توان گفت که R. E درمانی می تواند با شیوه های مختلفی با خانواده درگیر شود. به عنوان شریک یا همسر مراجعان، نماینده یا عوامل روان درمانگر برای مراجع، به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات در سایر اعضای خانواده و نظام خانوادگی. R. E درمانی فردی، درگیر این روشها نمیشود. مهارتهای بین فردی همواره نقش مهمی را هم در داخل جلسات و هم در خارج ایفا میکنند. گرچه رفتارهای سایر افراد نسبت به مراجع نیز میتواند از طریق تلاش های مراجع تغییر کند، ولی هدف اصلی خود تغییری است. برنامه های R. E از انواع درمانهایی هستند که برای جامعه ستیزها و افرادی که دروغگویی جزء سبک زندگی آنها است کاربرد ندارد، البته ا نکار جزء این ها تلقی نمیشود(جورنی و سیندر، ۱۹۷۷).
۲-۵- پیشینه پژوهش
پیشینه پژوهشی در دو بخش «پیشینه پژوهش در ایران» و «پیشینه پژوهش در خارج» ذکر میگردد.
۲-۵-۱- پیشینه پژوهش در ایران
نظری(۱۳۸۳)، در پژوهشی به بررسی و مقایسه اثربخشی برنامه غنیسازی ارتباط و مشاوره راهحل محور بر رضایت زناشویی زوجین هر دو شاغل پرداخته است. نتایج این پژوهش که بر روی ۳۴ زوج صورت گرفت، نشان داد که هر دو رویکرد تاثیر معنیداری بر افزایش ابعاد مختلف سازگاری داشتهاند، ولی غنیسازی روابط بر ابعاد پرخاشگری، زمان باهم بودن و مسائل مالی اثربخشی بیشتری را نشان داده است(مجذور اتا بالاتر بود).
اولیاء(۱۳۸۵)، در پژوهشی به بررسی اثربخشی غنی سازی بر افزایش صمیمیت زوجین پرداختند. نتایج این پژوهش که در ۷ جلسه دو ساعته و بر روی ۳۰ زوج صورت گرفت، نشان داد که غنی سازی باعث افزایش صمیمیت در ابعاد عاطفی، عقلانی، روانشناختی، مذهبی، جنسی، ارتباطی، فیزیکی، اجتماعی-تفریحی و صمیمیت کلی شده است.
در پژوهش شاهسیاه(۱۳۸۷)، تاثیر آموزش جنسی بر کیفیت روابط زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش که بر روی ۳۰ زوج صورت گرفته است نشان داد که آموزش جنسی بر بهبود نمره کل کیفیت زناشویی زوجین و تمام ابعاد آن شامل بعد رضایت زناشویی، بعد رضایت جنسی، بعد تعارض زناشویی و بعد صمیمیت جنسی موثر است، ولی در بعد تعهد زناشویی و بعد سازگاری زناشویی موثر نبوده است.
پژوهش عیسینژاد، احمدی و اعتمادی(۱۳۸۷)، با هدف بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و کیفیت روابط زناشویی صورت گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که شادمانی ذهنی و عواطف مثبت بر کیفیت روابط زناشویی تاثیر مثبت دارند. همچنین عواطف منفی تاثیر منفی بر کیفیت روابط زناشویی دارند.
پژوهش عیسینژاد، شماعی، بطلانی و دیگران(۱۳۸۷) به مدل سازی رابطه ساختاری سلامت اجتماعی و کیفیت روابط زناشویی پرداخته است. نتایج این پژوهش که بر روی ۲۱۲ نفر(متاهل) صورت گرفت نشان داد که انسجام اجتماعی، انطباق اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی، مشارکت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی، بخش زیادی از نمرات کیفیت روابط زناشویی را تبیین میکنند و متغیرهای مهمی در پیشبینی کیفیت روابط زناشویی هستند و با هم ارتباط مثبت دارند.
پژوهش عیسینژاد، احمدی، اعتمادی ودیگران(۱۳۸۷)، به مدل سازی رابطه ساختاری مولفه های هوش هیجانی بر اساس مدل پترایدز، فردریکسون و فارنهام[۸۹](۲۰۰۴) با کیفیت ازدواج پرداخته است. نتایج این پژوهش که بر روی ۲۸۶ نفر(متاهل) صورت گرفت نشان داد که بین مولفه های هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشوی رابطه مثبت وجود دارد و مولفه های درک عواطف خود و دیگران، مهارتهای اجتماعی، کنترل عواطف و خوشبینی به ترتیب کیفیت روابط زناشویی را به بیشترین میزان ممکن پیشبینی میکنند.
در پژوهش شیبانی تذرجی(۱۳۸۶) با عنوان «بررسی رابطه بین بهزیستی ذهن و کیفیت زندگی زناشویی در زنان و مردان شهر سیرجان» نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری بین بهزیستی ذهنی مردان و زنان و کیفیت زندگی زناشویی وجود دارد. این تحقیق بر روی ۵۰ زن و ۵۰ مرد بررسی شد.
در پژوهش اسدی صادقی(۱۳۸۵) با عنوان «مقایسه کیفیت زندگی زنان متاهل شاغل و خانه دار شهرستان زابل» به نتایج نشان داد که اشتغال به تنهایی سبب ارتقاء کیفیت زندگی در زنان نمی شود. تاثیرات منفی اشتغال به سلامت روانی زنان خصوصاً زنان با مشاغل سطح پایین انکار ناپذیر است.
منادی(۱۳۸۰) در پژوهشی به بررسی رابطه موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده با کیفیت رابطه زناشویی پرداخته است. نتایج این پژوهش که بر روی ۴۰۰ زن دارای همسر صورت گرفت، نشان داد که بین موقیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با کیفیت روابط زناشویی رابطه وجود دارد. همچنین یافتهها نشان داد که موقعیت فرهنگی ارتباط بیشتری با کیفیت رابطه زناشویی دارد.
۲-۵-۲- پیشینه پژوهش در خارج از کشور
کارسون، کارسون، گیل و باکوم[۹۰](۲۰۰۴) به بررسی اثربخشی غنیسازی روابط بر ابعاد روابط زناشویی پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان داد که غنی سازی روابط باعث افزایش رضاتمندی زناشویی، استقلال، صمیمیت و پذیرش در بین زوجین شده است. همچنین نتایج پیگیری پس از ۳ ماه نشان داد که مداخله اثربخشی خود را همچنان حفظ کرده است. شرکتکنندگان اظهار کردند که نسبت به قبل از دوره، سازگاری بیشتری دارند و راحتتر با همدیگر ارتباط برقرار میکنند.
موری، رز، بلیویا، هولمز و دیگران[۹۱] (۲۰۰۲) اثربخشی غنی سازی روابط را بر بهبود عزت نفس و ابعاد ارتباط زوجین بررسی نمودهاند. یافته های پژوهش نشان داد که غنی سازی روابط عزت نفس زوجین را افزایش داده است. همچنین صمیمیت، تعهد وسازگاری زوجین افزایش یافت.
بروکس، جورنی و مازا[۹۲] (۲۰۰۱) زوج درمانی گروهی به شکل غنی سازی روابط را بر روی ۲۲ زوج اجرا کردند. نتایج نشان داد که این دوره باعث افزایش صمیمیت، تعهد، اعتماد و سازگاری زناشویی شده است. پیگیری بعد از شش ماه تنها برای سازگاری صورت گرفت و نشان داد که غنی سازی همچنان اثر بخشی خود ار حفظ کرده است.
دوکت[۹۳] (۲۰۰۱) اثربخشی غنی سازی روابط را بر افزایش سازگاری زناشویی و سازگاری عمومی زوجهای مبتلا به HIV بررسی نموده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که این مداخله اثربخش بوده است. همچنین زوجهای شرکت کننده در این دوره ها آمادگی و پذیرش بیشتری برای یادگیری نحوه برخورد با بیماریشان نشان میدادند و به توصیههای متخصصین عمل مینمودند.
شولنبرگر[۹۴](۲۰۰۱) اثربخشی غنی سازی روابط را بر ارتقای سازگاری زناشویی بررسی نمود. یافته های این پژوهش که بر روی ۲۸ زوج صورت گرفت، نشان داد که این شیوه باعث افزایش سازگاری زناشویی، توافق و همفکری در مسائل زناشویی شده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که تحصیلات با سازگاری زناشویی ارتباط مثبت دارد.
آکاردینو و جورنی[۹۵] (۱۹۹۸) اثربخشی برنامه غنی سازی روابط را بر کیفیت زناشویی افراد زندانی و همسران آنها بررسی نمودند. یافتهها نشان داد که این دوره باعث افزایش سازگاری زناشویی، سازگاری عمومی وسلامت روانی زندانیان و همسران آنها شده است.
بروکس[۹۶] (۱۹۹۷) در کار در زمینهی تمرین گروهی یک برنامهی زمانبندی شدهی ۱۲ هفته ای را به شکل زوج درمانی گروهی غنی سازی روابط بکار گرفت. نتایج نشان زوج ها نمرات بالاتری در سازگاری زناشویی، اعتماد و صمیمیت بدست میآورند. پیگیری بعد از سه ماه نشان داد که درمان غنی سازی روابط همچنان اثربخشی خود را حفظ کرده است.
براک و جانینگ[۹۷](۱۹۸۳)، غنی سازی روابط را با برنامه های آموزش تعامل زوجی در یک نمونهی مرکب از زوج های مضطرب و غیر مضطرب مقایسه کردند. نتایج نشان داد که غنی سازی روابط در بهبود تعامل و رضایت زوجی موثرتر است. شرکت کنندگان در غنی سازی روابط بعد از سه ماه پیگیری نیز همچنان نمرات بالایی بدست آوردند.
در مطالعهی دیگری در زمینه ی غنی سازی روابط به شکل گروهی، جسی و جورنی[۹۸] (۱۹۸۱)، غنی سازی روابط را با یک برنامهی گروهی گشتالتی تسهیل روابط مقایسه کردند. نمونه مرکب از دو دسته زوج مضطرب و غیرمضطرب بود. هر دو گروه در تمام متغیرهای مورد مطالعه شامل سازگاری زناشویی، اعتماد، انسجام، و میزان تغییرات مثبت در روابط مورد مشاهد قرار گرفتند. شرکت کنندگان غنی سازی روابط در تعامل، رضایتمندی از ارتباط و توانایی حل مسئله نمرات بیشتری بدست آوردند.
برنامه ارتقای روابط ویمن[۹۹] (۱۹۷۳) در مقایسه با برنامههای رفتاری، نشان داد که هر دو برنامه بر تعامل، سازگاری، همکاری و انطباق زناشویی اثرگذارند. با این وجود، شرکت کنندگان غنی سازی روابط تجارب خود را عمیقتر، بهتر، ارزشمندتر، مهیج تر، قوی تر، زیباتر، مهمتر، راحت تر و تخصصیتر از شرکت کنندگان گروه رفتار درمانی درجهبندی کردند. در هر دو روش درمانی، اطلاعات ۱۰ هفته بعد از درمان بدست آمده بود.
در یک فراتحلیل داده های ۸۵ پژوهش از برنامه های غنی سازی زناشویی و درمان ساختاری را جمع آوری و مقایسه شد(گیبلین، اسپرینکل و شیهان[۱۰۰]، ۱۹۸۵). این داده ها از ۱۴ نوع از برنامههای زناشویی(با برخی از اطلاعات از سایر برنامهها مانند دارونماها و رویکردهای التقاطی) جمعآوری شده بود. میانگین میزان تاثیرگذاری ۴۴/. بدست آمد. به استثناء غنی سازی روابط که میزان تاثیرگذاری آن ۹۶/. بود. در حقیقت غنی سازی روابط تنها برنامهای بود که بیشترین میزان تاثیرگذاری مثبت را بدست آورده بود. این شواهد نشان میدهد که غنی سازی روابط پایایی مناسبی را در بلندمدت نشان میدهد.
رابطه بین بخشودگی در کیفیت زناشویی توسط فینچام(۲۰۰۷) بر روی ۹۱ نفری زوجین مورد بررسی قرار گرفت داده های مربوط به بخشودگی و کیفیت زناشویی در دو موقعیت جداگانه یا وقفه زمانی ۱۲ ماهه بدست آمد نتایج نشان داد جهت تاثیر برای مردان از کیفیت زندگی بر بخشودگی است اما برای زنان جهت تاثیر از بخشودگی به کیفیت زناشویی است.
چگونگی تاثیر کیفیت زناشویی، خلق ماهرانه و دلبستگی بر روابط دوستانه کودک با همسالانش توسط تامسون و استوارت[۱۰۱] (۲۰۰۷) مورد بررسی قرار گرفت. کودکان این تحقیق توسط موسسه ملی سلامت و رشد کودکان در فاصله های یک ماه بعد از تولد زمانی که کودک ۲ تا ۴ ساله بود و همچنین در پایه های اول و سوم دبستان مورد بررسی قرا رگرفتند. از مقیاسهای دلبستگی مادر – کودک و شاخص افسردگی برای تعیین افسردگی خلقی مادر استفاده شد. نتایج رگرسیون نشان داد که کیفیت بهتر روابط دوستانه به طور معناداری با کیفیت بهتر زناشویی و دلبستگی امن تر رابطه دارد.
سنفورد[۱۰۲] (۲۰۰۶) در مطالعه خود بر روی ۷۷ زوجی که تازه ازدواج کردهاند دریافت انتظارات و اسنادهای همسران در هنگام بحث های تعارض برانگیز نقش مهمی و کیفیت زندگی زناشویی دارد. از جمله انتظار درک شدن توسط همسر و اسنادهای مثبت نقش مهمی در کاهش تعارضات دارد.
در پژوهشی که توسط باکوم، هالوگ، اتکین، انگل وهمکاران[۱۰۳] (۲۰۰۶) صورت گرفت پیش بینی طولانی مدت کیفیت زناشویی به دنبال برنامه آموزش ارتباط مورد بررسی قرار گرفت. باکوم و همکارن به طور غیر منتظره ای دریافتند که زنانی که در پاسخ به برنامه آموزشی بهبود ارتباط، تعاملات مثبت شان خیلی زیاد افزایش یافته بود به احتمال بیشتری بعد از ۵ سال پریشان می شوند.
هارپر و اسچالج و سندبرگ[۱۰۴] (۲۰۰۰) در پژوهش بر روی زوجین ۵۵ تا ۷۵ ساله ها به رابطه میان استرس روزانه صمیمت و کیفیت زناشویی پرداختند. داده نشان داد که استرس روزانه به طور منفی روی کیفیت زناشویی زوجین اثر دارد. و همچنین صمیمت تعدیل کننده رابطه میان کیفیت زناشویی و استرس برای هر زوج است.
در پژوهشی که توسط استنلی، آماتو، جانسون و مارکمن[۱۰۵] (۲۰۰۶) صورت گرفت به بررسی رابطه آموزش پیش از ازدواج، کیفیت زناشویی و ثبات زندگی زناشویی پرداخته شد. نمونه تحقیق از زوجین ۱۴ ایالت آمریکا و طبقه متوسط انتخاب شدند. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در برنامه آموزشی پیش از ازدواج سطوح بالای از رضایت و تعهد در ازدواج و سطوح پایین تعارض و همچنین طلاق را نشان می دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...