آرامسازی داوطلبانه

دومین مرحله

توجه به درخواستهای دیگران و درک آن

مرحله ۲ ۳

درمانگر بدن خود و دوسا

دومین مرحله

توجه کردن به دوسا

کنترل آرامسازی

حفظ شرایط آرامسازی

حرکات داوطلبانه

انجام دادن فعالانه تکلیف

سومین مرحله

تشخیص تعامل خود و دیگران

سومین مرحله

بدن خود و دوسا

سومین مرحله

آرامسازی و حرکات فعال

کنترل سرعت و جهت

کنترل شروع و هدف

افزایش تنوع دوسا

چهارمین مرحله

به وجود آمدن تعامل سه گانه

چهارمین مرحله

هماهنگ کردن دوسا

۲-۵-۵-۳- پذیرش خود به دنبال ایجاد محدودیت

در این مرحله کودکان مبتلا به اتیسم مقاومت شدید یا واکنش­های عاطفی شدیدی به درمان نشان می­ دهند. اما، در حین محدودیت بدنی، کم کم درمان را می­پذیرند و واکنش هایشان را کنترل ‌می‌کنند. محدودیت بدنی برای آن ها نقش مهمی در پذیرفتن و کنترل خودشان حداقل در طول مرحله اول درمان دارد.

با در نظر گرفتن این موضع ناروسه (۱۹۸۴) به نقل از کورتز (۲۰۰۸) میتوان گفت:

“محدودیت بدنی موجب می­ شود که کودکان مبتلا به اتیسم برای نخستین بار با خودشان مواجه شوند و آن­چه را که در ذهن ها و بدن­هایشان رخ می­دهد را بشناسند. این­ها موجب می­ شود که این کودکان در شرایط دشواری مانند عصبانیت، ترس یا اضطراب، آگاه باشند و احساساتی را که موجب درک کردن فعالیت­های خود می­ شود را بپذیرند”.

ملاحظه­ای دیگر ‌در مورد محدودیت بدنی این است که موجب گسترش بینش آن ها نسبت به احساسات سرکوب شده­شان می­ شود. از این دیدگاه، محدودیت بدنی ‌به این دسته از کودکان کمک می­ کند تا هیجان سرکوب شده­ای را که ممکن است موجب اختلال­های آن ها شده باشد را آزاد کنند، پس نسبت به آن ها آگاهی می­یابند و آن را با احساس اجتماعی یکپارچه ‌می‌کنند. در این صورت، با درنظر گرفتن این ملاحظات، در حین پذیرش شرایط محدود کننده، این کودکان یاد می­ گیرند واکنش­های هیجانی­شان را کنترل کنند و فعالیت “خود” را که به­وسیله آن به خود محیطشان مربوط می­شوند برقرار سازند.

۲-۵-۵-۴- تغییرات تصویر بدنی

بر اساس پژوهش­های انجام شده این یافته به دست آمده است که آموزش آرام­سازی ماهیچه­ای همان طور که موجب پیشرفت تصویر بدنی می­ شود موجب افزایش حساسیت به فرایند بدنی نیز می­ شود. واژه تصویر بدنی، به بدن به­عنوان یک تجربه روانی نسبت داده می­ شود و بر احساسات و نگرش­های افراد به سمت بدن خودشان تمرکز می­ کند. تصویر بدنی بر اساس تجربیات بدنی ساخته می­ شود. یکی از مهم­ترین تجربیاتی که به ساختن تصویر بدنی مربوط می­ شود احساس تنش – آرمیدگی ماهیچه­ای است. در حین ادراک تمایز بین حس کردن فعالیت­های ماهیچه­ای، فرد می ­تواند بدن خود را به عنوان بدن خودش شناسایی کند و ‌به این ترتیب رابطه مناسب بین ذهن و بدن را درک کند.

کونو (۱۹۸۹، به نقل از موریساکی، ۲۰۰۵) تأثیرات آرام­سازی ماهیچه­ای را بر روی تغییرات احساسات بدنی و تصویر بدنی در بزرگسالان نرمال با بهره گرفتن از یک روش اندازه ­گیری آستانه­ای دو نقطه­ای و یک پرسشنامه آزمایش کرد. او دریافت که آگاهی افراد از احساسات بدنی درست به­اندازه شرایط بدنی آن ها به طور قابل ملاحظه­ای پیشرفت ‌کرده‌است.

در تحقیق دیگری کونو و اونو[۶۹] (۱۹۸۱، به نقل از موریساکی، ۲۰۰۳) ‌در مورد تغییرات احساسات بدنی با بهره گرفتن از آرام سازی ماهیچه­ای، در بزرگسالان بالغ با پرسشنامه تحقیق کردند. این سه عامل را مقایسه می­کرد : “پذیرش شرایط تجربی” (عامل ۱)، “آگاهی بدنی یکپارچه و متمایز” (عامل ۲)، “حس آرمیدگی فراگیر” (عامل ۳). نتایج نشان دادند، آزمودنی­هایی که توجه خود را بر فرایند آرام سازی متمرکز کرده بودند بیشترین افزایش نمرات را در عامل ۲ داشتند. این نتایج نشان می­دهد که تمرکز و توجه بر روی فرایند آرام­سازی نقش مهمی در ادراک تغییرات افتراقی احساسات بدنی و مفهوم­سازی مجدد تصویر بدنی دارد.

مطالعات بعدی تغییرات تصویر از خود[۷۰] را در حین آرام­سازی ماهیچه­ای ثابت می­ کند. کونو (۱۹۸۹) تغییرات تصویر از خود را در حین آرام­سازی ماهیچه­ای در بزرگسالان طبیعی مورد آزمایش قرار داد. قبل و بعد از اجرا، آن ها به پرسشنامه­ای در مور د تصویر خود پاسخ دادند که عوامل زیر را مقایسه می­کرد: “ارزیابی از خود که به نظرات دیگران بستگی داشت” (عامل ۱)،” اشباع خود [۷۱]و خود ارزیابی مثبت” (عامل ۲)، و حس بزرگ شدن بدن و فعالیت بدنی افزایش یافته ” (عامل ۳)، و ” حس ثبات در تنفس و ضربان قلب” (عامل ۴). نتایج به دست آمده چنین بود که بعد از آرام­سازی، نمرات عامل ۱ کاهش یافت درحالی­که برای عامل ۲، ۳ و ۴ افزایش یافت. ضرایب میان این عوامل نشان دهنده رابطه مثبت از عامل ۳ تا عامل ۲، و رابطه منفی از عامل ۲ به ۱ است. این نتایج نشان می­دهد که تغییرات تصویر خودی که به دست آمده­اند ‌بر اساس سازمان­دهی مجدد تصویر بدن است.

۲-۵-۵-۵- تغییر حس دوسا[۷۲] حس کنش[۷۳]

ناروسه (۱۹۸۲، به نقل از کورتز، ۲۰۰۸) یک رابطه نموداری بین ذهن (خود) و بدن همان‌ طور که در شکل نشان داده شده است را پیشنهاد کرد. بر اساس این طرح “بدن خود” به عنوان قسمتی از خود تعریف می­ شود که به فعالیت­های بدنی مربوط می­ شود. از طرف دیگر، “خود بدنی”، به عنوان قسمتی از بدن تعریف می­ شود که توسط فرد تجربه می­ شود این ارتباط توسط دو نوع احساسات تعریف می­ شود: ” حس دوسا و حس کنش” و ” حس حرکت” . “حس دوسا” متناظر با اطلاعات وابران است که قصد حرکتی را به بدن می­برند تا یک حرکت بدنی مشخص را تشخیص دهند. در حالی که “حس حرکت” به اطلاعات پسخوراندی یا آورنده اشاره دارد که به وسیله یک حرکت بدنی مخصوص پدید می ­آید. این احساسات نقش مهمی در درک یک رابطه باثبات و با عملکرد خوب بین ذهن و بدن در طول اجرای یک حرکت بدنی مشخص ایفا می­ کند؛ و بر اساس رابطه بین ذهن و بدن “خود” ایجاد می­ شود. معمولاً، ما ضرورتاً نسبت ‌به این اطلاعات در حین اجرای حرکات بدنی که خود به خود انجام می­ شود آگاه نیستیم. در حالی که وقتی حرکات ناآشنا انجام می­دهیم این اطلاعات ضروری هستند؛ در این رابطه “حس دوسا” نقش بسیار مهمی را ایفا می­ کند.

شکل۲-۳: ارتباط بین خود (ذهن) و بدن

۲-۵-۶- تکلیف دوسا برای کودکان مبتلا به اتیسم:

افراد مبتلا به اتیسم از تحریف در پیوند بین ذهن و بدن از اوایل زندگی رنج می‌برند، و در برقراری فعالیت خود که با آن به خود و محیط شان مربوط می‌شوند شکست خورده اند. به نظر می‌رسد که آن ها بدون تجربه بدنی و آگاهی بدنی مناسب رفتار ‌می‌کنند. ‌بنابرین‏، یکی از مهم­ترین زمینه‌های درمانی برای آن ها برقراری خودی است که بر پایه درک هویت­یابی بدنی یا تصویر بدن باشد. روش دوسا برای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم چندین هدف دارد. هدف مرحله اول کمک به کودکان در پذیرش شرایط درمانی و آرام کردن تنش جسمی است. در دومین مرحله، درمانگر به کودک کمک می­ کند تا از تنش و آرمیدگی عضلات خود خودآگاهی یابد و به طور ارادی قادر به کنترل ماهیچه­ای خود باشد. هدف از سومین مرحله گسترش نمودار ارائه شده در انجام فعالیت‌های حرکتی ارادی یا در ارتباط با دیگران می‌باشد. هدف مرحله آخر برقراری خودکنترلی ذهن و بدن است (کونو، ۱۹۹۲، به نقل از محمد خانی، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...