-۲مرحله میانی یا مرحله جدایی تدارکاتی:این مرحله هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است، در این مرحله سطح عالیتری از ادراک «خود» را تجلی می‌دهد.این مرحله جدایی روحی ، فکری ، ارزشی و رفتاری است و زمینه‌های ذهنی استقلال را برای نوجوان فراهم می‌کند.در این مرحله انسجام جنبه‌های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش به صورت هویت واحد شکل می گیردو ‌پاسخ‌گویی‌ به سوال اساسی «من کیستم؟» به تدریج در ذهن نوجوان تحقق می‌یابد.نوجوانان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و محیط های اجتماعی – فرهنگی ناسالم به دلیل فقدان شرایط مناسب برای شکل گیری هویت و شخصیت مطلوب دچار ‌نابهنجاری‌ها و ‌انحراف‌ها می‌شوند و در خطر ورورد به ‌بزهکاری‌های نوجوانی و یا سایر اختلال‌های گوناگون شخصیتی قرار می گیرند.رشد هماهنگ نوجوان در تمام زمینه ها و شکل گیری هویت منسجم و مستقل ، ضرورتی انکار ناپذیر در تعلیم و تربیت این مرحله است.

۳- ورود به مناسبات اجتماعی به صورت بزرگسال: نوجوانانی که ورود مجدد آنان به مناسبات اجتماعی به دلیل عدم انسجام هویت و کم توانایی‌های خود آنان یا به سبب محدودیت ها و نارسائیهای بخش های مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی با شکست مواجه می شود ، گرفتار ابهام و اغتشاش روحی و سرگردانی دوره جوانی خواهند شد(لطف آبادی،۱۳۸۰).

۲-۳٫تاملی در معنا و مفهوم خود

رایس (۲۰۰۱،ترجمه فرغان، ۱۳۸۷) خود را درک فرد از ماهیت ، منش و فردیتش تعریف می‌کند.و خودپنداره ، دیدگاه فرد یا برداشت او از خودش است؛ یا به عبارت دیگر ، « هویت خود فرض کرده » ای است که در طول سال های بسیار شکل می‌گیرد.خودپنداره ، ادراک شناختی و نگرش افراد به خودشان و توصیف یا برآوردی است که از خود به عمل می آورند.یافته های پژوهشی نشان می‌دهد که خود با افزایش سن ، روز به روز ، متمایز تر می شود.وی می نویسد روث سترنگ۱ (۱۹۵۷) نیز عقیده داشت که خود دارای چهار بعد اصلی است.نخست، خودپنداره کلی که شامل کل« ادراکات نوجوان از توانش ها ، موقعیت و نقش هایش در جهان خارج است.دوم خودپنداره های موقت ، که تحت تاثیر تجارب کنونی فرد هستند.وی همچنین خاطر نشان می‌کند لک ویک – گرجین۲ و دکویک۳ (۱۹۹۰) عقیده دارند.

۱.Ruth strang

۲٫Lackovic_ Grgin

۳٫Dekovic

سومین خود، خود اجتماعی نوجوان ، به عبارت دیگر خود او در روابط با دیگران ، خودی که دیگران به آن واکنش نشان می‌دهند.و چهارم ، نوجوان دوست دارد خود آرمانی تصوری اش باشد.افرادی که خودواقعی آن ها به خود آرمانی مورد نظرشان نزدیک باشد، وضعیت هیجانی ‌سالم‌تری دارند.

مورفی در تعریف مفهوم خود می‌گوید:خود عبارت است از احساسات و ادراکاتی که هر کسی از کل وجود خویشتن دارد.این مفهوم سبب می شود که آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی که در طول زمان روی می‌دهد، پیوسته احساس دوام و استمرار نماید.آلفرد آدلر ، معتقد است که خود چیزی جز سبک مخصوص زندگی هر فرد نیست.یونگ نیز در نوشته های اولیه خود ، «خویشتن»را برابر با تمام شخصیت یا روان در نظر گرفته ، لیکن پس از ارائه مفهوم قومی و نژادی شخصیت ، «خویشتن» را گرایش به «وحدت صفات شخصیت»تعریف نموده است(شرفی،۱۳۸۰).

کارل راجرز (۱۹۸۲) به نقل از بیابانگرد(۱۳۸۴) پدیده «خود» را چنین تعریف می‌کند : « طرز پندار یا تصور نسبتا دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود قائل می شود و رابطه این ارزش با خود واقعی او».جرسیلد۱[۹]می‌گوید:« خود مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود.«خود» دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات ، عواطف ، ارزش‌ها و طرز تفکر او می‌باشد».در خانواده هایی که صمیمیت ، محبت و مهربانی وجود دارد ، کودک می‌تواند هم ثبات خودپنداری را حفظ کند و هم باعث تغییرات مطلوب در شخصیت خود شود

۲-۴٫نظریه های مربوط به چگونگی تشکیل خود(با تأکید بر دیدگاه کنش متقابل نمادی)

تمرکز اصلی دیدگاه کنش متقابل نمادی ، متوجه نظریه های مربوط به اجتماعی شدن فرد یعنی چگونگی تشکیل خود اجتماعی می‌باشد؛اولا زندگی اجتماعی مستلزم نوعی ارتباط است و ارتباطات انسانی به میزان زیادی نمادی می‌باشد. ثانیاً زندگی اجتماعی به کنش متقابل وابسته است بدین ترتیب که رفتار افراد طی کنش متقابل تحت تاثیر هم قرار گرفته و شکل می‌گیرد(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲).

حال به بیان نظریات کولی و مید ‌در مورد چگونگی خود پرداخته می شود:

۲-۴-۱٫ چارلز هورتن کولی

کولی سعی در تبیین چگونگی شکل گیری خود در رابطه متقابل فرد و جامعه و در تجربه اجتماعی دارد .به طوری که خود در یک فراگرد اجتماعی مبتنی بر مبادله ارتباطی پدید می‌آید و در آگاهی شخص منعکس می شود و آگاهی یک شخص از خودش بازتاب افکار دیگران درباره خودش است.مکانیسم این عمل عبارت است از نگاه کردن خود در آینه دیگران به عبارت دیگر انسان در این روند سعی دارد خود را از دید دیگران ارزیابی کند. به همین علت او صحبت از خود آینه ای می‌کند. کولی معتقد است که آگاهی هر کس از خود ، زاده سه عامل – دو عامل تصوری و یک عامل عاطفی – است: ۱- تصور شخص از جلوه ای که او نزد دیگران دارد.۲- تصور شخص از قضاوتی که دیگران درباره او می‌کنند.۳- عاطفه خصوصی خوش یا ناخوش شخص نسبت به آن جلوه. این سه مرحله بیانگر پدیدار شدن ، اصلاح و تکمیل خود در برابر دیگران است.همچنین به نظر کولی شکل گیری شخصیت متاثر رابطه فرد با دیگران است(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲).

۲-۴-۲٫ جرج هربرت مید

جرج هربرت مید از زمینه اطلاعات کولی استفاده کرد و نظریه اش را ‌در مورد چگونگی ظهور ، رشد و توسعه خود اجتماعی مطرح نمود. خود اجتماعی مفهومی بود که برای اولین بار توسط وی به کار رفت. قضیه اساسی مید این است که جامعه انسانی نمی تواند بدون ذهن ها و خود ها وجود داشته باشد.و این خصایص انسانی از طریق کنش متقابل اجتماعی تظاهر می‌یابند و فرایند های اجتماعی بر آن ها مقدم اند ، همچنین توانایی توسعه یافته انسان در کاربرد نمادها سبب پیدایش خود و ذهن می‌گردد.او بر کاربرد نمادها هم در پیدایش خود و هم نظارت بر محیط تأکید دارد ، خود از نظر مید فرایندی اجتماعی است که به وسیله یادگیری ، و درونی ذهنی نمودن مفاهیم کلی ، به وجود می‌آید. او مهمترین عامل در شکل گیری خود را توانایی انسان قرار دادن خودش به عنوان یک موضوع و شی ء مقابل می‌داند برای این که انسان موضوعی برای خودش شود باید از بیرون خود را ببیند.از خودش بیرون رفته و از خارج به خود نزدیک شود. این عمل با ایفای نقش دیگران انجام می شود.خود دارای دو جزء «من» و « من اجتماعی» می‌باشد که محصول رابطه جدلی میان دو تا می‌باشد.این دو عنصر بنیادی خود و فراگردهایی در داخل خود هستند. من اجتماعی بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی دارد و در واقع چیزی جز ملکه ذهن شدن رویکرد سازمان یافته دیگران ، یا دیگری تعمیم یافته نیست .من بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی ندارد، تنها بعد از وقوع عمل از آن ، من واکنش فرد را در برابر رویکرد سازمان یافته به نوبه خود این رویکرد را دگرگون می‌سازد .

بر اساس نظر او هویت در روابط با دیگران شکل می‌گیرد . به نظر او اگر طرز تلقی دیگران از ما تغییر کند ، تصور و تصویر ما نیز از خودمان به احتمال قوی تغییر خواهد کرد(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...