وزن غـزل:
این غزل بر وزن مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن و در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده است.
قـافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : وفا، مـا، جـدا ورضا، آشنا، مرا که استفاده از مصوت بلند «آ» در پایان کلمه ی قافیه به برقراری توازن موسیقیایی کمک کرده و باعث انسجام شده است.
ویژگی سبکی:
استفاده از واژه هایی مثل: «چنانک» و «هَـرچ» با دو حرف ساکن متوالی.
در سراسر این غزل شاعر با بهره گیری از کلماتی نظیر با «زلف»، «عقـل»، «ایمـان»، «غمـزه» و . . . سعی دارد ویژگی های ظاهری معشوق را عاملی برای عاشقی های خود نشان بدهد. این کلمات بطور منسجم در تمام ابیات به کار رفته اند و توصیفی برای معشوق دلربای شاعر به شمار می روند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۲-۱۴٫

به جان آمد مرا کار از دل خویش
غمی گشتم ز کـار مشکل خویش
در آن دریا شدستم غرقه کانجا
بجـز غم می نبینم ساحل خویش
به راه وصـل می پویم ولیکن
همه در هجـر بینم منزل خویش
مبادا هیچ آسایش دلم را
اگر جز رنج بینم حاصل خویش
اگر کس قاتل خود بود هرگز
منم آنکس نخستین قاتل خویش
درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل عاشقانه انوری همچون انسانی که تمام هستی خود را در راه عشق به باد داده است و در کارش مشکل افتاده است، شکایت می کند. خود را اسیر دریایی از غم می بیند و هر چقدر در راه وصل معشوق گام بر می دارد، همواره جایگاه خود را در سرای هجر می بیند. در این حالت عاشق، تمام رنج خود را بیهوده می شمارد و خود را بزرگترین قاتل جان خود معرفی می کند.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
شاعر می گوید: از این عاشقی و از کار دلم، جانم به لب رسیده است و از این گره که در کارم افتاده بسیار غمگین هستم. «به جان آمدن کار» کنایه از لبریز شدن صبر از شدت مشکلات است.
بیت دوم:
شاعر دنیایی را که در آن گرفتار شده است، به دریایی تشبیه می کند که سواحل غم آنرا دربرگرفته است. در این بیت بین (دریا و ساحل و غرقه)، تناسب دیده می شود.
بیت سوم:
شاعر می گوید: هر چه بیشتر در راه وصل معشوق گام بر می دارد، بیشتر خود را در جایگاه هجران می‎بیند. بین (وصل و هجر، تضاد) برقرار است.
بیت چهارم:
هم شاعر سرانجام تمام کارهای خود را در رنج می بیند و می گوید یک لحظه هم دلش از این عشق، آسایش ندارد.
بیت پنجم:
بیت آخر شاعر خود را قاتل جان خویش می داند و با لحنی طنز آلود می گوید: آیا کسی تاکنون قاتل خود بوده است؟ من اولین کسی هستم که قاتل خودم هستم. مصرع اول به نوعی، استفهام انکاری است.
وزن غـزل:
این غزل بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن و در بحر هزج مسدس محذوف است که یکی از اوزان پر کاربرد در غزلیات انوری به شمار می رود.
قافیـه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : دل، مشکل، ساحل، منزل و حاصل و قاتل و کلمه ردیف (خویش) می باشد.
ویژگی سبکی:
استفاده از لغاتی مانند: «دل»، «مشکل»، «غرقه»، «غـم»، «آسایش» و . . . که همگی در راستای توصیف مشکلات عاشق به کار گرفته شده اند.

۴-۲-۱۵٫

ساقی اندر خواب شد خیز ای غلام
باده را در جـام جان ریز ای غلام
با حریف جنس در سـاز ای پسر
در شراب لعل آویز ای غلام
چندگویی مست گشتم می بنه
وقت مستی نیست، مستیز ای غلام
چند پرهیزی از این پرهیز چنـد
از چنین پرهیز، پرهیـز ای غلام
بیش از این بد خـویی و تندی مکـن
ساعتی با ما بیـاویز ای غلام
در پنـاه باده شو چون انـوری
وز غم ایام بگـریز ای غلام
درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل انوری عاشقان را به پناه بردن به باده تشویق می کند و خود را هم عاشقی معرفی می کند که از غم عشق و ایام به باده پناه برده است. در واقع غلام مخاطب شاعر نیست و انوری با بهره گیری از این لفظ مخاطب دیگری را مّدنظر دارد.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...